سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

۵ مهرماه سال ۱۳۴۲ ـ ماجرای پرانتقاد انتشار روزنامه دولتی در ایران!


سومین تلاش نظام سابق در طول سه دهه، برای راه اندازی مجدد روزنامه دولتی ایران، پنجم مهرماه سال ۱۳۴۲ به حالت تعلیق در آمد. نخستین تلاش در سال ۱۳۲۱ صورت گرفته بود؛ زیرا که روزنامه …

سومین تلاش نظام سابق در طول سه دهه، برای راه اندازی مجدد روزنامه دولتی ایران، پنجم مهرماه سال ۱۳۴۲ به حالت تعلیق در آمد. نخستین تلاش در سال ۱۳۲۱ صورت گرفته بود؛ زیرا که روزنامه های وقت زیر بار انتشار بیشتر گزارشهایی را که سازمانهای دولتی به آنها می دادند به دلیل این که ارزش خبری ندارند نمی رفتند. در آن زمان، این تلاش با مداخله مستشار آمریکایی وقت مالیه ایران پایان یافته بود که گفته بود به جای تحمل هزینه انتشار روزنامه دولتی، خبرهای دولتی را با پرداخت مبلغ معینی پول، در روزنامه های موجود منتشر کنید (خبر پولی = نوعی آگهی). تلاش دوم که در سال ۱۳۲۷ بعمل آمده بود با اعتراض و اخطار ناشران روزنامه ها که اگر دولت وارد کسب (حرفه) روزنامه شود اعتصاب خواهند کرد مسکوت مانده بود. تلاش سوم به دو دلیل متوقف شد یکی بیم از آن بود که مردم که در حال روشن شدن و اطلاع از حقوق مدنی خود بودند لج کنند و روزنامه دولتی را نخرند و دیگری مخالفت دادستان وقت تهران بود که از سوی وزارت دادگستری (قوه قضایی) در جلسات مربوط شرکت می کرد.

دادستان تهران گفته بود که اگر انگیزه، تاریخی باشد و می خواهید روزنامه «وقایع اتفاقیه» را زنده کنید که زمان انتشار آن مربوط به دوران استبداد بود و کشور دارای سه قوه حکومتی نبود و تفکیک قوا هم نشده بود. به علاوه، روزنامه رسمی موجود (که هنوز هم در چارچوب قوه قضایی منتشر می شود) ادامه همان «وقایع اتفاقیه» است. اگر هدف چیزی دیگر است، در صورت تخلف این روزنامه چگونه دادستان عمومی تهران می تواند یک موسسه دولتی را به صرف تقصیر یک «فرد» ببندد و سردبیر و یا نویسنده را که کارمند دولت است، طبق چه قانونی تعقیب کند؟. توقیف روزنامه از وظایف من (دادستان عمومی) و تعقیب حقوق بگیران دولت (سردبیر و نویسنده روزنامه دولتی) از وظایف دیوان کیفر است که در این مورد تداخل وظایف می شود و مسئله ساز خواهد بود، لذا راه اندازی چنین روزنامه ای (روزنامه دولت) نیاز به قانون علیحده دارد و انتصاب مدیر و سردبیر آن و هر روزنامه وابسته به یک سازمان عمومی (جز نشریات تخصصی) باید به تصویب مجلس برسد.

با توقیف شدن روزنامه دولتی ایران از اوایل خرداد ماه ۱۳۸۵ (۲۰۰۶) به مدت چهار ماه ثابت شد که در سال ۱۳۴۲ (۴۳سال پیش از آن) دادستان وقت تهران ایراد درستی گرفته بود.

به علاوه، در مذاکرات سال ۱۳۴۲ قرار بود که روزنامه دولتی مورد نظر، «صبح» منتشر شود که تیراژ روزنامه های صبح در ایران تا زمان راه اندازی آیندگان، با این که مطالب خوب وخواندنی هم داشتند، به سبب برچسب دریافت کمک مالی غیر مستقیم از دولت و در نتیجه اجبار داشتن به انتشار اخبار دولتی و دفاع از تصمیمات دولت که به آنها خورده بود هیچکدام از چند هزار نسخه تجاوز نمی کرد، و این موضوع نیز یک عامل دیگر نگرانی هیات راه اندازی روزنامه ارگان دولت در آن زمان شده بود.

با وجود این، سه دهه بعد و در دهه ۱۳۷۰، در پی انتشار روزنامه محلی و غیر سیاسی همشهری از سوی شهرداری تهران!، روزنامه دولتی ایران هم انتشار یافت که هر دو در آن زمان، صرفا به دلیل داشتن هیات سردبیری و تحریریه حرفه ای مرکب از روزنامه نگاران قدیمی و مجرب (برکنار شده از کار در دو سه سال اول پس از انقلاب) در اندک مدتی از لحاظ تیراژ به مقام اول و دوم رسیدند و همین وضعیت سبب شد که سازمان رادیو تلویزیون دولتی هم یک روزنامه راه اندازی کند و ....

به نظر کارشناسان رسانه ها (مس میدیا)، خرید روزنامه دولتی از سوی ایرانیان و انتشار روزنامه توسط دولت ایران در این برهه از زمان، دو موضوع در خور بررسی جامعه شناسی. روانشناسی و پژوهش هستند.

برخی از اصحاب نظر گفته اند که مخاطبان ایرانی با این عمل خود (خرید روز نامه دولتی)، مانع از آن می شوند که وطنشان روزنامه حرفه ای و مستقل (ناوابسته) خوب داشته باشد.

مسئله دیگر این است که روزنامه های دولتی در وطن ما خود را روزنامه عمومی (حرفه ای) بشمار می آورند، یعنی اعلان تجاری می گیرند و تکفروشی دارند و با این عمل، کاملا خود را از صورت تخصصی خارج ساخته اند (که طبق اصول ژورنالیسم حرفه ای، نشریه دولتی در هر شکل آن - اختصاصی بشمار می آید و نمی تواند عمومی خوانده شود) زیرا که مطبوعات به عنوان قوه چهارم دمکراسی شناخته شده اند و با توجه به تفکیک قوا، سه قوه دیگر نمی توانند روزنامه عمومی (روزنامه ای که دارای اعلان تجاری و تکفروشی باشد) منتشر سازند.

برای این سئوال که چرا «شهرداری» و «دولت (قوه مجریه)» در ایران روزنامه نگار شده اند باید پاسخ یافت و این در حالی است که بسیاری از روزنامه نگاران وطن ما سالهاست که در صف نوبت دریافت پروانه انتشار نشریه قرار دارند و یا درخواست آنان در بعضی موارد بدون ذکر دلیل و حتی ارسال پاسخ کتبی رد شده است. در بسیاری از کشورهای جهان از جمله آمریکا انتشار روزنامه نیاز به پروانه ندارد زیرا که آزادی مطبوعات (پرس) در قوانین اساسی تضمین شده است که جزیی از آزادی بیان است. می دانیم که بسیاری از روزنامه نگاران ایران در سال ۱۳۵۷ به صف انقلاب پیوستند، زیرا که یکی از شعارهای انقلاب حذف تشریفات غیر لازم برای دریافت پروانه روزنامه بود.