جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

آقای وزیر خدا را خوش نمیاد


آقای وزیر خدا را خوش نمیاد

به این شیوه برخورد به واقعیت و پدیده های عینی که در کشورهای اروپای باختری و آمریکای شمالی, روش مرسوم و متداول گفتگوها و میزگردهای رسانه های امپریالیستی است, «نسبیت گرایی» می گویند

«مردمانی آمدند بی کاردانی و بی کار درست،

بهره نجسته از پیشه نیاکان، بی پروا از نام و

نژاد خویش، نابرخوردار از پیشه ای یا هنری، آزاد

از هرگونه اندیشه و کار و بار، آماده برای گواهی

دروغ و بد نام کردن هر کس، و برای نیرنگ و

بدکاری؛ و از همین راه روزگار می گذراندند و

پیش می رفتند و توانگر می شدند ...»

در گاهنامه اینترنتی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)۱ گفته های عبدالرضا مصرِِی، وزیر رفاه و تامین اجتماعی جمهوری اسلامی، نظرم را بخود جلب کرد. نامبرده، در گفت‌وگو با خبرنگار «اجتماعی» ایسنا، به شیوه ای سفسطه آمیز آمار بسیار خوش بینانه بانک مرکزی در مورد وجود ۱۴ میلیون مستمند ایرانی زیر خط بی نوایی را به چالش کشید. وی با انکار غیرمستقیم مستمندان زیر خط بی نوایی و بی چیزی در ایران و ادعای این که آنها با میل و اراده خود به خاک سیاه نشسته اند، با سوء استفاده از برخی آموزه های دینی و کاربرد «نسبیت گرایی» که این یک، از بسیاری جهت ها بر ضد همان آموزه ها بکار می رود، به تحمیق دیگران دست زده است.

وی با یادآوری کم و کاستی های سامانه های آمارگیری در کشور و نسبیت دادن بیش از اندازه روش های آمارگیری بر پایه «جامعه نمونه»، به این نتیجه نادرست (حکم سفسطه آمیز) رسیده که به تعداد اشخاص روی زمین، آمارهای درست بدست می آید!

وی در پاسخ به پرسش خبرنگار که «... بنابراین آقای وزیر، آمار ارائه شده را تایید نمی‌کند، تاکید کرد:

نه! همه این‌ها تایید شده است. آماری که بانک مرکزی ارائه می‌کند، بر اساس برداشت‌هایی که خودش دارد، درست است … ممکن است، من یک جامعه ۵۰ هزار نفری را با تعابیری که خودم دارم انتخاب کنم، آمار دیگری به دست آید که آن هم درست باشد … اگر خود شما هم این کار را انجام بدهید، همین‌ طور می‌شود. به عنوان مثال اگر بخواهید، آمار بیکاری را در ساعت ۵ بعدازظهر که هوا برای قدم زدن خوب است، با ساعت آمار ساعت هشت صبح که همه برای سر کار رفتن عجله دارند، بخواهید به دست آورید، متوجه می‌شوید که تفاوت این دو آمار از زمین تا آسمان است، هر چند آماری که شما می‌نویسید، درست باشد ».۲

به این شیوه برخورد به واقعیت و پدیده های عینی که در کشورهای اروپای باختری و آمریکای شمالی، روش مرسوم و متداول گفتگوها و میزگردهای رسانه های امپریالیستی است، «نسبیت گرایی»۳ می گویند. در این شیوه برخورد، با چرخیدن پیرامون هسته اصلی جستار و نسبیت دادن بیش از اندازه به مبحث های مورد گفتگو، هیچگونه نتیجه گیری روشن و گویایی بدست نمی آید و در پایان، همواره چنین به نظر می رسد که گویا همه شرکت کنندگان در گفتگو درست می گویند!

آقای وزیر نیز که در زمینه «حذف صورت مساله ها» پهلو به پهلوی رییس جمهور مهرپرور (به چه کسانی؟) می زنند، از این شیوه برخورد به واقعیت های سرسخت و ناخوشایند اجتماعی، سود برده اند. فشرده سخن ایشان، از دیدگاه شناخت شناسی۴، چنین است: «همه حقیقت ها نسبی هستند» یا به گفته ای دیگر «همه حقیقت ها از اعتبار یکسان برخوردارند.» ولی این نتیجه گیری («حکم»)۵، چه آن را نسبی انگاریم و چه مطلق، از بنیان، حکمی ضد و نقیض، خنثی و نادرست است. زیرا اگر همه حقیقت ها نسبی باشند، حکم « همه حقیقت ها نسبی هستند»، مطلقا حقیقت خواهد داشت.

اگر حکم « همه حقیقت ها نسبی هستند» مطلقا حقیقت خواهد داشته باشد، همه حقیقت ها دیگر نسبی نخواهند بود و حکم «همه حقیقت ها نسبی هستند» نادرست از کار درخواهد آمد.

در بخش دیگری از گفتگو، ایشان فرموده اند:

«در جایی که احساس کنیم، درآمد فردی با هزینه‌ زندگیش یکی نیست و من به او فقر نمی‌گویم، چرا که هزینه زندگی بعضی‌ها پایین است، کمک کنیم. پس این فرد، فردی باقناعت است. ارزش قناعت در دین ما بیشتر از میلیاردها ثروت است، بنابراین پایین بودن هزینه زندگی این‌ها حرمت دارد. وزیر رفاه با اشاره به این که پس این فقر، فقر نیست، بلکه اراده افراد بر نوعی زندگی است، تصریح کرد: اگر اراده فرد بر پایین بودن هزینه‌های زندگیش باشد، نباید مهر بر پیشانی‌اش زد که فقیر است.»۶ [تاکیدها ازمن است]

می خواستم برای آقای وزیر، چیستانی برپایه گفته های خودشان، بسازم. ولی با توجه به کمبود وقت ایشان و الویت رسیدگی به امور رفاهی و تامین اجتماعی کسانی که هنوز «نشاندار»۷ نشده اند، "مساله منطقی" زیر را که رگه هایی از «حکم» های "منطقی" ایشان در آن بکار رفته، درمیان می گذارم:

«آقای وزیر رفاه گفت:

ـ ایرانی ها دروغ می گویند که نسبت به گذشته بسیار بی چیزتر شده اند؛ آنها با اراده خود هزینه های زندگیشان را پایین آورده اند. ایرانی ها اصولا قناعت پیشه اند و ارزش قناعت در دین شان، برایشان بیشتر از میلیاردها ثروت است؛

- آقای وزیر نیز ایرانی است؛

ـ بنابراین، ایشان نیز دروغ می گویند؛

ـ به همین دلیل، ایرانی ها دروغ نمی گویند که نسبت به گذشته بسیار بی چیزتر شده اند؛ آنها از ناچاری و سیه روزی هزینه های زندگیشان را پایین آورده اند. ایرانی ها اصلا قناعت پیشه نیستند و گوششان به این ترهات بدهکار نیست. هرگاه که دستشان برسد، میلیاردها ثروت بربادرفته شان را از حلقوم مفتخواران و ریزه خواران آنها بدر خواهند آورد و حق آنها را کف دستشان خواهند گذاشت؛

- آقای وزیر نیز ایرانی است؛

ـ بنابراین، ایشان نیز دروغ نمی گویند؛

ـ به همین دلیل، ایرانی ها دروغ می گویند که نسبت به گذشته بسیار بی چیزتر شده اند؛ ...

- ...» ۸

ب. الف. بزرگمهر

پی نوشت ها:

۱ ـ وزیر رفاه در گفت‌وگو با ایسنا

http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-۱۲۰۲۳۸۷&Lang=P

۲ـ همانجا

Relativisme۳ ـ

Epistemology۴ ـ

۵ ــ از دیدگاه «منطق»

۶ ـ همانجا

۷ ـ «مسوولیت نداریم، عزت‌ها را بشکنیم و حق نداریم، مهر فقر را بر پیشانی کسی بزنیم .خدا هم ما را نمی‌بخشد، اگر جامعه‌ای را نشاندار کنیم و بگوییم تو «فقیری». آن فرد زندگی و بچه دارد!!! نمی‌دانم، چرا بعضی‌ها اصرار دارند با کرامت و عزت انسان‌ها بازی کنند؟» بخشی از گفتگوی وزیر رفاه با ایسنا

۸ ـ در مثل مناقشه نیست!



همچنین مشاهده کنید