شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

امنیت جهانی و جهانی شدن


امنیت جهانی و جهانی شدن

جهانی شدن نیز به معنای جهانی شدن لیبرالیسم است که به وسیله امنیت جهانی محقق خواهد شد, پس غریزه و شهوت گرایی بر امنیت جهانی و جهانی شدن حاکم است, در نتیجه بی اخلاقی بر جهان حاکم خواهد شد

امنیت جهانی، موضوعی است که همراه با قدرت، ترسیم کننده‌ سلسله مراتب جهانی است و توسط دولت ملت‌ها تعیین می‌شود. امنیت جهانی مجموعه‌ای از امکانات نظامی‌، اقتصادی و سیاسی است و در نتیجه جرح و تعدیل محورهای قدرت توسط سازمان‌های جهانی به وجود می‌آید. امنیت جهانی حتما با عدالت جهانی همراه نمی‌شود؛ بلکه می‌تواند با ظلم جهانی همگام شود. بنابراین امنیت جهانی بر اساس عرضه و تقاضای آزاد قدرت‌های جهانی ترسیم می‌شود؛ پس امنیت جهانی زاییده لیبرالیسم جهانی است و لیبرالیسم خود زاییده ظلم برده دارانی چون “جان لاک” برای جهان امروز بوده است.

جهانی شدن نیز به معنای جهانی شدن لیبرالیسم است که به وسیله امنیت جهانی محقق خواهد شد، پس غریزه و شهوت گرایی بر امنیت جهانی و جهانی شدن حاکم است، در نتیجه بی‌اخلاقی بر جهان حاکم خواهد شد.

به همین دلیل، خشونت و جنگ‌های بسیاری جهان آینده را فرا خواهد گرفت که طلیعه آن نیز جنگ‌های فرمایشی به رهبری لیبرالیسم جهانی، برای صدور دموکراسی است. نظریه دولت- ملت، مردمان زمین را به خشونت ناخواسته و کشتارهای بیهوده کشانده است. مردم به این دلیل که مردم هستند، در پی خشونت نیستند، بلکه زندگی و آرامش را پی می‌گیرند. اما نظریه دولت- ملت، مردم را به انسان های مکانیکی تبدیل می‌کند که برای ایجاد امنیت دولت- ملت، یا باید بکشند یا کشته شوند. برای پیشگیری از خشونت، باید در نظریه دولت- ملت تجدید نظر کرد و بر جامعه مبتنی بر آن، یعنی جامعه مدنی خدشه وارد ساخت و نظریه “دولت- مردم” را جایگزین آن نمود و این جامعه مبتنی بر آن یعنی، “اجتماع مدنی” را محور قرار داد. به این ترتیب در این جامعه، دولت پرخاشگر وجود نخواهد داشت؛ چرا که مردم محور این دولت‌اند نه ملت محصور در یک جغرافیای خاص.

در این نظریه دولت واحدی حقوقی است که فلسفه آن برقراری عدالت در سطح روابط خارجی و داخلی است. عدالت در روابط خارجی، یعنی عدم پذیرش صلح جهانی، نه ورود در فرآیند ظلم جهانی و عدالت در مسائل داخلی، یعنی عدم ظلم به مردم و تنظیم اموری که زندگی و معیشت مردم را به اصلاح برساند. به این ترتیب، پیشرفت معرفتی و ساختاری جامعه تضمین می‌شود.

صلح جهانی نیز بر این نظریه شکل می‌گیرد، چون ملت که به مرزهای جغرافیایی متکی است، در این نظریه حذف شده و مردم جایگزین آن می‌شود مردم که در حوزه‌های فرهنگی خاص مثلا جهان اسلام زندگی می‌کنند، دارای علایق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و عاطفی نزدیک به هم هستند و ما از آن به امت اسلامی یاد می‌کنیم و معتقدیم که مرزهای جغرافیایی نباید موجب جدایی امت اسلامی از هم شود.

در بعد امت‌های دیگر (غیر اسلامی) نیز این رویه طی می‌شود، چون عدل، ارزش مطلق حاکم در اسلام و تشیع است که اگر با بلاغ مبین ترکیب شود، می‌تواند روابط میان دیگر دولت- مردم‌ها را شکل دهد. در این نظریه دیگر رایزن‌های فرهنگی، سازمان‌هایی فانتزی و تشریفاتی نیستند؛ بلکه در محور روابط خارجی واقع می‌شوند و در یک رابطه منسجم با وزارت خارجه عمل خواهند کرد. کسانی که امنیت جهانی را می‌پذیرند، خواسته یا ناخواسته سلطه جهانی را نیز پذیرفته و امنیت خود را در پناه آن خواهند جست و امنیت درونی و بیرونی را در پناه یک ظلم جهانی خواهند پذیرفت.

موضع‌گیری داخلی برخی پس از انقلاب و در زمان حکومت دولت موقت، درباره عدم نیاز به انرژی اتمی و پس دادن ۱۴F های خریداری شده نیروی هوایی تا مخالفت با چرخه سوخت اتمی پس از دوم خرداد ظاهرا شاهدی برای این رویه و تفکر باشد.

اما جهت آرمانی دولت اسلامی براین اساس بنا می‌شود که صلح جهانی در پناه عدالت و معنویت جهانی حرکتی است که همه مردم جهان در انتظار آن هستند و جبهه مردمی جهانی برای مقابله با ظلم جهانی برخاسته از سرمایه‌داری مبتنی بر لیبرالیسم، هدف غایی دولت اسلامی است.

‌علی اکبر ناطقی