جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا

دموکراسی زیست شناختی


دموکراسی زیست شناختی

لزوم توجه به تفاوت های فردی در زندگی

می گویم؛ «بفرمایید.»

می گوید؛ «آقای دکتر، خواب منو از کار و زندگی انداخته. تا لنگ ظهر باید بخوابم، اگر زودتر بیدار شم، گیج و خواب آلوده ام. هر دارویی می خورم، بدتر می شم.»

می پرسم؛ «شب ها چه ساعتی می خوابین؟»

«خیلی دیر خوابم می بره، دو، سه، گاهی هم چهار.»

می گویم؛ «شما دچار خواب تاخیری هستید، همه چیز طبیعی است الا اینکه مثل بقیه مردم در همان ساعتی که آنها می خوابند، بخوابید و در همان ساعت هم بیدار شوید. دیر می خوابید و دیر بیدار می شوید ولی ساعت خواب شما طبیعی است.»

«خب چه باید بکنم؟»

«هیچی. مطابق طبیعت تان بخوابید. دیر بخوابید و دیر بیدار شوید.»

«اینکه نمی شه. از کار و زندگی می افتم.»

« بله. اگر ساعت ۸ صبح از شما امتحان بگیرند، خوابید و رد می شوید. اما مشکل در شما نیست، در نگاه دیگران است.»

□□□

می گویم؛ «بفرمایید.»

می گوید؛ «آقای دکتر بی خوابی پدرم را درآورده. صبح زود یا نیمه های شب از خواب بیدار می شم و دیگه خوابم نمی بره، تا صبح کلافه می شم.»

می پرسم؛ «خب، شب کی می خوابید؟»

«از سر شب دارم چرت می زنم، ولم کنند ساعت هفت و هشت خوابم.»

«یکسره می خوابید؟»

«آره، یکسره هفت، هشت ساعت می خوابم.»

«شما بیماری خاصی ندارید، فقط خواب پیش رس دارید.»

«چه کار باید بکنم؟»

«هیچی باید زود بخوابید و زود بیدار شوید.»

«اینکه نمی شه. سر شب باید خانواده را تنها گذاشت و خوابید. صدایشان در می آید. تازه صبح هم که همه می آیند بخوابند من سر و صدا می کنم.»

«در هرحال مشکل در شما نیست، مشکل در نگاه دیگران است.»

□□□

می گویم؛ «بفرمایید.»

می گوید؛ «این بچه مرتب حرکات غیر ارادی می کنه.»

«یعنی چی کار می کنه؟»

«مرتب سرش روحرکت میده، دماغش رو بالا می کشه، سینه اش رو صاف می کنه.»

«پس تیک داره؟»

«بله، تیک داره. آقای دکتر، صدای همه معلم ها درآمده. می گن چرا دکتر نمی برینش. هیچ جایی نمی تونیم بریم. همه نگاه می کنن. هرچی هم بهش می گیم نکن گوش نمی ده. درسش خوبه، اعصابش هم خیلی مشکلی نداشته، نمی دونم چرا اونقدر تیک داره.»

«تیک که مرض نیست. کاری به کار بچه نداره. دست خودش هم نیست. اذیتش نکنین. البته داروهایی هست که تیک را برطرف می کنه ولی معلوم نیست عوارض این داروها خیلی بهتر از تیک باشن. مشکل توی بچه نیست، مشکل در نگاه دیگران است.»

□□□

موارد بالا نمونه هایی است از مواردی که فرد بیمار به معنی کسی که از بیماری خاصی رنج ببرد، نیست اما به سبب تلقی اجتماعی یا به سبب عدم درک درست از مبنای آن حالت به عنوان بیمار تلقی شده و حتی مورد درمان قرار می گیرد. افراد با خواب تاخیری و خواب پیش رس، کسانی هستند که از همه جهت ها طبیعی هستند اما ساعت خواب آنها در مغز طوری تنظیم شده که به هیچ وجه نمی توانند آن را با ساعت خواب دیگر افراد در شبانه روز هماهنگ کنند. این افراد ممکن است مدت ها به عنوان اختلالات خواب تحت درمان با داروهای خواب آور یا ضدافسردگی قرار بگیرند که وضع آنها را بدتر و بدتر خواهد کرد. تیک و لرزش ارثی هم اگر بیمار را ناراحت می کند، عمدتاً به این دلیل است که دیگران به این حالات توجه می کنند و آنها را غیرطبیعی تلقی می کنند، وگرنه این حالات به خودی خود هیچ اختلال یا ناتوانی برای بیمار ایجاد نمی کند.

بی تردید اگر بتوانیم مبتلایان به خواب تاخیری و خواب پیش رس را به درستی تشخیص دهیم و دیگر تشخیص های افتراقی را که نیازمند درمان اختصاصی هستند، رد کنیم (که کاری دشوار و نیازمند تکنولوژی پیشرفته یی است) و بعد اگر بتوانیم امکاناتی را فراهم کنیم که این افراد مطابق ساعت بیولوژیک شان بخوابند، نه مطابق ساعتی که به دیوار نصب شده و در عین حال حقوقی مساوی با سایر مردم داشته باشند (یعنی بتوانند دیرتر یا زودتر سر کار بروند و زودتر یا دیرتر برگردند یا اینکه امتحانات مهم زندگی شان را در بهترین ساعات بیداری شان بگذرانند، نه در بدترین ساعات خواب و در نهایت بتوان برای ساعات خواب شان محیطی آرام و تاریک ایجاد کرد) آن وقت نه تنها اساساً مشکلی باقی نخواهد ماند بلکه کارایی بخش هایی از جامعه افزایش خواهد یافت.

اگر بیاموزیم که تیک و لرزش، بیماری های مهمی نیستند و مبتلایان به تیک و لرزش را خیره خیره نگاه نکنیم یا تشویق به دکتر رفتن نکنیم، بی تردید مبتلایان به تیک از زیر بار سنگینی خلاص خواهند شد. دیگر مجبور نخواهند بود برای پیدا کردن ظاهری مقبول نظر دیگران، داروهای مختلفی را که عوارض زیادی هم دارد، مصرف کنند.

به نظر می رسد پیشرفت دانایی بشر کار را به جایی رسانده که دموکراسی و تحمل دیگران کاری به غایت فنی و پیچیده شده است. حالا دیگر سوای دموکراسی اجتماعی، از دموکراسی بیولوژیک نیز می توان صحبت کرد که موارد برشمرده فقط مصداق های بسیار آشکار آن هستند.

شناخت مصداق های پیچیده تر آن، خود نیازمند دانایی باز هم بیشتری است. باید درکی از اختلالات خواب پدید آید. باید امکان بررسی این اختلالات که نیازمند دستگاه های پیشرفته یی است، وجود داشته باشد. باید انعطاف پذیری اجتماعی و امکانات اداری و دیجیتالی برای تغییر ساعت کار و امتحان و... بخشی از افراد فراهم شده باشد و از همه اینها مهم تر، سعه صدری در پذیرش و تحمل دیگران ایجاد شده باشد تا بتوانیم به دموکراسی با این عمق دست یابیم.

در مصداق های پیچیده تر، مشکلات پیچیده تری وجود دارد. مثلاً در اختلال های رفتاری بیماران مبتلا به آلزایمر، ضمن وجود تمام مشکلات تکنولوژیک موجود در شناخت آلزایمر و علائم آن، مشکل بزرگ تر، تعیین احتمال رنجی است که خود بیمار می برد. در بسیاری از بیماری های دیگر نیز به راحتی تیک یا خواب تاخیری نمی توان از رنج نبردن بیمار مطمئن بود و از این رو کشیدن خط و خطوطی که مرزهای لزوم درمان را از مرزهای لزوم «تحمل دیگران» جدا می سازند، به غایت دشوار می شود. اما مقصود من از این یادداشت، طبعاً و در درجه اول اطلاع رسانی درباره حالاتی است که فرد از آن رنجی نمی برد، بلکه نگاه دیگران مساله ساز می شود.

مقصود دوم، اشاره به این نکته است که برای رسیدن به این حد از تحمل دیگران نیازمند دانش و تکنولوژی بالایی هستیم. اما مقصود نهایی، طرح این سوال است که آیا در لایه های دیگر دموکراسی، چنین رابطه یی بین دانش و تحمل دیگران، بین دانش و دموکراسی و نهایتاً بین دانش و عدالت وجود ندارد؟ اگر اقتصاد و جامعه شناسی و حقوق هم حداقل به میزان طب، «علمی» باشند (که هستند) جواب این سوال مثبت است.

در یک کلام می توان گفت؛ «دموکراسی و تحمل دیگران نه دادنی و نه گرفتنی بلکه بیش از همه یادگرفتنی است.»

دکتر بابک زمانی