پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به نمایش آن كه گفت آری, آن كه گفت نه


نگاهی به نمایش آن كه گفت آری, آن كه گفت نه

نمایش آن كه گفت آری, آن كه گفت نه به نویسندگی و كارگردانی مهرداد رایانی مخصوص, می خواهد به یك اثر كمدی تبدیل شود و به دلایلی مشخص در نوع و شیوه كمدی بازمی ماند

نمایش"آن كه گفت آری، آن كه گفت نه" به نویسندگی و كارگردانی مهرداد رایانی‌مخصوص، می‌خواهد به یك اثر كمدی تبدیل شود و به دلایلی مشخص در نوع و شیوه كمدی بازمی‌ماند.

از یك سو اثر با توجه به رویش زیادی پیچك‌ها از شكل واقع‌گرا دور می‌شود و به فضایی لطیف و دهشتناك(گروتسك) دامن می‌زند و بافت زبانی به بی ارتباطی"پدرام" و"سهیلا" اشاره می‌كند، در برگیرنده نوعی ابزورد ناقص و كال است و از سوی دیگر ارتباط"لطف‌ا...‌" و "ملوك" (جد بزرگ پدرام) كه در زمان قاجار زیسته‌اند، به نوعی كمدی كلاسیك منجر می‌شود. عدم در هم تنیدگی این چند پاره‌گی مانع از یك ارتباط كامل با اثر می‌شود و تماشاگر، سردرگم باقی می‌ماند. مطمئناً این سردرگمی ناشی از بلا‌تكلیفی نویسنده است. نگاه نویسنده ناخواسته در فضایی مخدوش باقی مانده و انسجام فكری در آن صورت نگرفته تا شكل و شیوه مشخصی به اتفاقات و آدم‌ها پر و بال بدهد و جریان ساز شود. اگر این تضادها و عدم شكل گرایی منسجم با هدفی مشخص تدارك دیده می‌شد، آن وقت همه چیز از پیرنگی منطقی تبعیت می‌كرد و در واقع باز هم به گونه‌ای تكلیف تماشاگر با خود و اثر مشخص بود.

شاید مهرداد رایانی‌مخصوص در زمان نگارش، شیفته چند گانگی آدم‌ها و روابط شده است و بازی‌های زبانی و چند گانگی آن، ‌وی را از دریافت یك خط متصل كننده منحرف ساخته است. بازی زبانی در فصل‌های مربوط به پدرام و سهیلا(همسرش) بسیار شنیدنی است و از سوی دیگر بافت زبانی خانواده‌ای اشرافی در زمانه قاجار نیز از زیبایی‌های خاص خود بهره‌مند است. البته این چند پاره‌گیِ زبانی باید به دنبال یافتن یك منطق اجرایی می‌بود كه گویی گره كوری مانع از این ارتباط شده و همه چیز معلق می‌ماند. بهتر بود یا جد بزرگ پدرام محور‌ اصلی ماجراها می‌بود و یا پدرام و همسرش. به نظرم اگر دو فصل ابتدایی كه به معرفی این دو خانواده در زمان حاضر و قاجار پرداخته می‌شود، از كلیت اثر حذف می‌شد، هیچ لطمه‌ای بر پیكره آن وارد نمی‌گشت. به نظر می‌رسد كه فصل سوم، سرآغاز این ماجراهاست؛ زمانی كه به بهانه سالگرد ازدواج، پدرام درصدد است تا هدیه ارزشمندی را به سهیلا هدیه كند. این هدیه عجیب و غریب یك نوع دانه گیاهی است كه پس از كاشت تبدیل به پیچك‌هایی می‌شود كه تمام زندگی آن‌ها را فرا می‌گیرد؛ پیچك‌هایی كه تا روز مردن آن‌ها سبز می‌مانند و دیگر از حالت معمول دور و به پدیده‌ای استعاری‌ تبدیل می‌شود.

همین امر، خود بهترین موقعیت‌ كمدی ـ تراژیك را می‌توانست فراهم كند و زیان مرتبط با پدرام و سهیلا كه هیچ گاه به زبان ارتباط دهنده منجر نمی‌شود، به راحتی می‌توانست یك موقعیت ضد دراماتیك و ابزورد را فراهم كند. سوژه‌ای كه كاملاً نو و امروزی می‌نماید و با حوصله بیشتر این امكان وجود داشت كه از آن به عنوان یك تصویر تراژیك و تكان دهنده درباره روابط امروزین آدم‌ها بهره گرفت. مطمئناً در دل سوژه آن قدر حرف‌ها و لحظات زیبا بوده كه مهرداد رایانی‌مخصوص از اصل مطلب چشم پوشیده و به حواشی(رابطه جد بزرگوار پدرام) پرداخته است. شاید نام انتخابی نمایش آن(كه گفت آری، آن كه گفت نه) مسبب ایجاد چنین موقعیت متراكم و پراكنده‌ای شده است. این كه در دوران گذشته، كاشت پیچك‌ها، زندگی دو آدم را شیرین و در زمان امروز، بودن آن‌ها رابطه دو آدم دیگر را به تلخی بدل می‌سازند، دو روی یك سكه است و یك پدیده در دو موقعیت كه نتایج متفاوتی به همراه داشته است.

در موقعیت اول ارتباط و عشق و در موقعیت دوم عدم ارتباط و شاید نفرت و جدایی موج می‌زند. در صورتی كه با برخی از دیالوگ‌ها و اشارات این امكان وجود داشت كه حضور جد بزرگوار پدرام را تصویر شود و با دو گانه شدن صحنه و تغییر موقعیت‌ها لطمه‌ای به ریتم و ضرباهنگ كلی اثر وارد نمی‌شد. در فصل‌های مربوط به پدرام و سهیلا كه در زمان حاضر رخ می‌دهد، اتفاقات نمود بیشتری می‌یابد. حتی ضد دراماتیك شدن روابط به جبران درونی اثر كمك شایانی می‌كند تا فضا به باوری ذهنی از شرایط جامعه مدرن تبدیل شود. این باورپذیری مدیون زبان، نوع ارتباط و حتی جنس بازی سپیده نظری‌پور و فرزین صابونی است.

در این لحظات تماشاگر بیشتر به دیالوگ‌ها و نحوه ادا شدن آن‌ها می‌خند‌د، در صورتی كه اصلاً از شكل و منطق واقع‌گرا تبعیت نمی‌كند، اما در فصل‌های مربوط به دوره قاجار، انتخاب واژگان و نحو ساختمان زبانی از امتیازات مثبت متن است كه اگر این بخش‌ها نیز می‌توانست در ارتباط كلی با اثر مفید واقع شود، حضورشان مؤید یك درام‌نویس صاحب سبك می‌بود. متأسفانه مهرداد رایانی‌مخصوص با از دست دادن گره‌های اصلی و غفلت از طرح و توطئه‌ مؤثر در یك دوگانگی غیر قابل درك، غوطه خورده است. همین دو گانگی در متن دیگر مهرداد رایانی‌مخصوص به نام"تهران ـ پرندك" كه در حال حاضر به كارگردانی سپیده نظری‌پور و پیش از این اجرا در تالار سایه اجرا می‌شود، به نتیجه‌ای بسیار مفید و مؤثر منجر می‌شود. در حالی كه دو پاره‌گی در آن كه گفت آری،‌ آن كه گفت نه، ذهن تماشاگر را از حقیقت قابل درك و تأثیر دور می‌سازد.

یكی از عوامل مؤثر در افتادن ریتم اجرا، تقطیع‌های بین دو زمان امروز و گذشته است. با توجه به استفاده از تكنیك‌های فاصله گذارانه، این تقطیع‌ها قابل حذف است. خیلی راحت در صحنه بازیگران با گذاشتن یك سبیل و روسری می‌توانستند نقش خود را عوض كنند و اصلاً نیازی به پوشیدن لباس نبود.

موسیقی‌ هانا كامكاری نیز با آن كه در برخی از لحظات بر شادی لحظاتی از كار می‌افزود، در برخی از لحظات نیز نمی‌توانست همگن با فضا و ضرباهنگ كار باشد. به خصوص لحظاتی كه ملودی‌های اندوهناك در حد فاصل جابه‌جایی‌ها اجرا می‌شد، اصلاً با فضای كلی اثر همخوانی نداشت. این ملودی فقط برای لحظات پایانی كه مرگ آدم‌ها را نشان می‌داد، تناسب پیدا می‌كرد. شاید انتخاب ساز دف كه بیشتر در ملودی‌های عارفانه و حماسی‌ به كار گرفته می‌شود، به این عدم هماهنگی و تناسب لطمه زده باشد.

جایگزینی تنبك می‌توانست در همخوانی با كمانچه كه در خیمه شب بازی نیز به كار گرفته می‌شود، موسیقی پویاتری را در خدمت اجرا قرار می‌دهد.

و سرانجام این كه انرژی زیادی صرف تولید"آن كه گفت آری، آن كه گفت نه" شده است و این انرژی بیشتر از جانب دو بازیگر كار است كه در لحظاتی با هنر خود نمایش را از ورطه خاموشی بیرون می‌آورند. با آن كه هر دو بازیگر در دو موقعیت،‌ دو تیپ متفاوت را ارائه می‌كنند، اما این بازی‌ها با توانمندی‌ صورت می‌گیرد. آن چه مانع از بروز كامل نقش‌ها می‌شود، مشكلاتی است كه در متن و اجرا وجود دارد كه به آن‌ها پرداخته شد.

مهرداد رایانی‌مخصوص زمانی كه با اجرای"خشم و هیاهو" خودی نشان داد و یكی از كارگردان‌های مطرح و نوآور تلقی شد، از آن پس، آثاری ‌به صحنه آورد كه دیگر در حد و اندازه آن اجرا نبودند. "هزار دستان" و"سه خانه كوچك" با آن كه جزء اجراهای خوب به شمار می‌آمدند، اما در حد و اندازه خشم و هیاهو نبودند. ‌در"آن كه گفت آری، آن كه گفت نه" با تمام زحماتی كه كارگردان و نویسنده آن متحمل شده‌اند، یك نقطه فرود در پرونده كاری مهرداد رایانی‌مخصوص ثبت شده است.

رضا آشفته

به نویسندگی و كارگردانی مهرداد