دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

آینده نگری امام خمینی ره


آینده نگری امام خمینی ره

در دیدگاه امام تمامی آنچه در صحنهٔ اجتماعی واقع می شود محصول انسان و اعمال اوست و بعد از هرگونه تغییر و تحول در انسان ها, باید شاهد تغییر و تحول در جامعه بود

آینده‌نگری و كشف قوانین اجتماعی و چگونگی تحولات، مورد علاقهٔ شدید افراد، دولتها و محققین بوده است. زیرا اطلاع از روند جریانات و پدیده‌های متحول اجتماعی و سیاسی و اطلاع از سرنوشت افراد و جوامع، لازمهٔ خصلت كنجكاوی و علاقمندی به كشف اوضاع و احوال آینده است. از اینرو عده‌ای فرصت طلب و سودجو با سوءاستفاده از این نیاز دست به كار شده و مدعی پیشگوئی و اطلاع از آینده شده‌اند و بعضاً موقعیت، شهرت و ثروت قابل توجهی كسب كرده‌اند.

رهبران و مردان برزگ در طول تاریخ لحظه‌ای از تفكر و تدبر نسبت به آینده نیاسودند و همیشه برای هدایت مردم و جامعه به سوی اهداف تعیین شده به آینده می‌نگریستند، و تلاش می‌كردند بر اساس نگرش خودشان وضعیت جوامع را شكل دهند. تحقق اهداف در آینده یكی از انگیزه‌های اصلی حركت، تلاش، فداكاری و تحمل انواع شدائد و مصائب می‌باشد، و به این دلیل یأس و ناامیدی در تمامی مكاتب و مذاهب مذموم و محكوم شده است.

حضرت امام به خاطر احساس مسؤلیت و دلسوزی نسبت به مردم، اسلام و كشور همیشه به آینده می‌اندیشید. وی در بخشی از وصیتنامهٔ خود نوشته‌اند:

«اینجانب كه نفسهای آخر را می‌كشم، بحسب وظیفه شطری از آنچه در حفظ و بقاء این ودیعهٔ الهی [انقلاب اسلامی] و شطری از موانع و خطرهایی كه آن را تهدید می‌كند برای نسل حاضر و نسلهای آینده عرض كنم.»[۱]

در قرن اخیر آینده‌شناسی بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. زیرا غالباً تلاش می‌كنند موقعیت خود را در آینده بهبود بخشند و یا لااقل وضعیت فعلی خود را حفظ نمایند. آینده‌شناسی با امور متعدد و پیچیده‌ای همراه است كه احاطه و تسلط بر آنها بسیار مشكل است. اما از آنجا كه روند تحولات و تغییرات جوامع تابع قوانین و سنتهای ثابت و لایتغیر است، بنابراین در صورت شناخت و انطباق قوانین با واقعیتها، تا حدودی می‌توان آینده‌نگری را بدست آورد، و اوضاع و احوال را تقریباً پیش‌بینی كرد. اگرچه همین اندازه تقریب و تخمین نیز برای همگان مطلوب و مورد علاقه می‌باشد.

«... شناخت آینده، با مطالعهٔ آینده‌های ممكن، مطلوب یك جامعه است. اطلاعات اولیهٔ ما برای این مطالعات، تاریخ و وضع فعلی است... بنابراین با احتمال زیادی می‌توان گفت كه جامعهٔ ما، با این گذشته‌اش كه می‌شناسیم، چه مجموعه‌ای از آینده‌ها در انتظارش است. این كه كدام یك از آینده‌های ممكن به وقوع بپیوندد بستگی به گامهایی كه ما اكنون یا در آینده برخواهیم داشت. به همین دلیل آینده‌های بالقوهٔ اقوام و تمدنهای متفاوت مجموعه‌های یكسانی نیستند، گرچه همپوشی (سنخیت و تشابه) دارند. بنابراین گذشتهٔ [و حال] هر قوم استعداد تغییرات آینده هر قوم را تعیین می‌كند».[۲]

ظهور و سقوط انقلابها، پیروزی و شكست دولتها، اقتدار و ضعف ملتها و اقوام از جمله مهمترین مباحثی است كه در چند دههٔ اخیر در حوزهٔ علوم انسانی مورد بحث و تحقیق گسترده قرار گرفته و نظریه‌های گوناگونی پیرامون آن ارائه شده است.

جامعه‌شناسی سیاسی، فلسفه تاریخ و روانشناسی اجتماعی از جمله رشته‌هایی هستند كه به این موضوع پرداخته‌اند و به دلیل اهمیت موضوع همچنان یكی از مباحث مهم می‌باشد.

دعوت قرآن به مطالعهٔ در تاریخ و عبرت گرفتن از رویدادها و به كارگیری آنها در زندگی برای آن بود كه نه تنها امت اسلامی به سرنوشت تلخ و اسفبار دیگران در آینده مبتلا نشود، بلكه شاهد و الگویی برای امتهای دیگر باشد.[۳]

به طور خلاصه می‌توان گفت كه ادیان و مكاتب فكری و فلسفی هر یك به گونه‌ای تبیین ویژه‌ای از چگونگی روند تحولات اجتماعی و سیاسی و آیندهٔ جوامع و دولتها ارائه كرده‌اند. غالب نظریه‌های غیردینی پس از مدتی بطلان آنها در عمل ثابت و به تاریخ اندیشه‌های سیاسی سپرده می‌شوند. زیرا شناخت انسان و ویژگیهایش و ارائه نظریه‌ای جامع و واقع‌بینانه كاری بسیار مشكل و در مواردی غیرممكن است. ماركسیسم معروفترین و جنجالی‌ترین نظریه‌ای است كه مدعی شناخت انسان و چگونگی تحولات اجتماعی و حركتهای آینده بود، و طرفداران بسیاری در گوشه و كنار جهان داشت، و امیدهای زیادی برای آینده ایجاد كرد. زیرا كه داعیهٔ تغییر جهان، تشكیل جامعهٔ ایده‌آل انسانی و حل تمامی مشكلات بشر را داشت. با وجود هفتاد سال حكومت و برخورداری از امكانات فوق‌العاده در سطح بین‌المللی، محكوم به شكست و فروپاشی گردید و از صحنهٔ سیاسی ـ اجتماعی حذف شد.

ماركسیسم با ارائهٔ نظریهٔ «ماتریالیسم تاریخی» برای تمام ملتها برنامهٔ انقلابی ارائه كرد، و می‌خواست جهانی آزاد از قید «فئودالیسم، كاپیتالیسم و امپریالیسم» بسازد و خلقهای جهان را از قید فلسفه‌های غیرعلمی برهاند و كلیهٔ نظامهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را مغلوب ماركسیسم نماید. اما به علت عدم واقع‌بینی و عدم درك منطقی از روند تحولات، نه تنها ماركسیسم بلكه دهها انقلاب ناسیونالیستی، نهضت استقلال‌طلبانه و مذهبی یكی بعد از دیگری شكست خوردند و از حركت باز ماندند. هر یك از جریانهای سیاسی و مكتبهای فلسفی بر مبنای دیدگاه خود در این زمینه نظریه و تحلیلی ارائه كردند.

هر یك از انقلابها و نهضتها در شرایطی خاص شكل گرفتند و پس از طی مراحلی بعضی از آنها شكست خوردند و سقوط كردند. همچنانكه حضرت امام فرموده‌اند: «مسألهٔ انقلابات در دنیا و انقلابهایی كه در ایران شده است، اصل انقلاب بسیاری از وقتها به نتیجهٔ ابتدائی رسیده، لكن در ادامه اشكال پیدا شده است. می‌گویند كشورگیری آسان است لكن كشورداری مشكل.»[۴]

اگرچه شكل ظهور و سقوط انقلابها متفاوت است، ولی قطعاً مشتركات زیادی دارند كه می‌تواند مبنای تحلیل و عبرت‌گیری باشد، زیرا محور تمامی اوضاع و احوال جوامع و تحولات آنها انسان است. به همین دلیل شناخت انسان برای شناخت تحولات و دلایل آن ضروری است. گرچه در علوم انسانی امروز غالباً آثار اعمال انسانها كه در واقع معلول خصلتها و روحیات می‌باشند بیشتر بحث و بررسی می‌شود، و در نتیجه بسیاری از نظریه‌ها در عمل اعتبار خود را از دست می‌دهد. در فلسفهٔ اجتماعی و سیاسی حضرت امام خمینی عنایت ویژه‌ای به انسان، حالات نفسانی، ابعاد روحی و دگرگونی آن وجود دارد. بعضی تصور می‌كنند بیان ویژگیها و آثار رفتاری و درونی انسان توسط وی صرفاً بحثی اخلاقی و فردی است.

در دیدگاه امام تمامی آنچه در صحنهٔ اجتماعی واقع می‌شود محصول انسان و اعمال اوست و بعد از هرگونه تغییر و تحول در انسان‌ها، باید شاهد تغییر و تحول در جامعه بود.

«... شما دانشگاهیان كوشش كنید كه انسان درست كنید. اگر انسان درست كردید مملكت خودتان را نجات می‌دهید.»[۵]

●تهدیدها و آسیبهای انسانی

هر یك از خصلتهای مثبت و منفی در تحولات اجتماعی نقش خاصی دارند، و لذا شناخت آنها می‌تواند در ارائهٔ وضعیت آینده مؤثر و برای مقابله با آسیبها و تهدیدات سازنده و مفید باشد. در اینجا به چند خصلت كه در تحلیل و شناسائی آینده نقش مهمی دارند اشاره می‌شود.

۱ـ كفران و نسیان

فراموشی و بی‌توجهی نسبت به گذشته و عدم شكر و سپاس نعمات موجود و غفلت از هدف و آینده‌نگری، از خصلتهای مشترك غالب انسانها می‌باشد. چنین افرادی زمانی كه از شرایط سخت و فشارهای سنگین رها می‌شوند، به جای آنكه آزادی و رسیدن به قدرت و نعمات را قدر بدانند و خدا را شكرگزار باشند، با فراموشی گذشته و كفران موقعیت موجود و بی‌توجهی به آینده، به تدریج خصلتهای گذشتگان در آنان شكل می‌گیرد، انسان جدیدی می‌شوند كه با گذشتهٔ آنان به كلی متفاوت و حتی به نقطهٔ مقابل آن تبدیل می‌گردند. حضرت امام خطاب به جمعی از مسؤلین فرمودند:

«همهٔ اینهائی كه فاسد هستند به تدریج فاسد شدند، هیچكس یكدفعه فاسد نشده است، و هیچ یك از ما هم باید تصور نكنیم كه مأمون از این هستیم كه فاسد بشویم، همه در معرض فساد هستیم، همهٔ ما دست به گریبان شیطان، و خصوصاً شیطان نفس، همه گریبانمان به دست اوست. هیچ‌كس هم از ابتدا فاسد فاسد نبوده و هیچ‌كس هم مأمون نیست از اینكه به فساد و به دام شیطان نیفتد.»[۶]

امام بارها در سخنان و نوشته‌های خود تأكید بر حفظ انقلاب و اسلامیت آن داشته‌اند و متذكر شده‌اند كه بی‌توجهی و فراموشی این نعمت بزرگ و موهبت عظیم الهی خسارات و مشكلات زیادی را به دنبال دارد.

۲ـ دنیاگرایی و زیاده‌طلبی

آنانكه در جریان فعالیتها و مبارزات برای تغییر حكومتها و رژیمها شركت و فداكاری می‌كنند، تحت تأثیر خصلت مثبت كمال‌طلبی، عدالت‌جویی و در شكل تكامل یافته و عالی آن خداخواهی می‌باشند. ولی پس از پیروزی و كسب قدرت، غالباً با در اختیار گرفتن امكانات، و موقعیتهای برتر اجتماعی و سیاسی، زیاده‌طلبی، برتری‌جویی و بدتر از آن ثروت‌اندوزی و مصرف‌زدگی را در پیش می‌گیرند.

برخورداری از قدرت و رفاه و بی‌توجهی به مسئولیت و موقعیت، رؤسا و مدیران كشور را به تجمل‌گرایی، جدایی از مردم و سستی نسبت به انجام وظایف سوق می‌دهد. دلیل اصلی تأكید مكرر امام بر ساده‌زیستی و زهد و بی‌توجهی به مظاهر مادی دنیا، خصوصاً برای مسؤلان همین نكته می‌باشد.

«هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست، و هیچ وسیله‌ای هم نمی‌تواند بدتر از دنیاگرایی روحانیت را آلوده كند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزی‌های بی‌مورد سیر زهدگرایی آنان را منحرف سازند و گروهی نیز مغرضانه یا ناآگاهانه روحانیت را به طرفداری از سرمایه‌داری و سرمایه‌داران متهم نمایند. در این شرایط حساس و سرنوشت‌ساز كه روحانیت در مصدر امور كشور است، خطر سوءاستفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است باید به شدت مواظب حركات خود بود... ما باید تحت هر شرایطی خود را عهد‌ه‌دار این مسئولیت بزرگ (حمایت از محرومین و عدالت اجتماعی) بدانیم و در تحقق آن اگر كوتاهی بنماییم خیانت به اسلام و مسلمین كرده‌ایم.»[۷]

چون مصرف‌زدگی و دنیاطلبی حد و مرزی ندارد، لذا آنانكه تمایل و گرایش به این امور پیدا كنند جامعه را به سمت استثمار اقلیت از اكثریت، زورگویی، بی‌عدالتی و ایجاد فاصلهٔ طبقاتی می‌كشانند. این وضعیت منشأ تضاد و تشنجهای اجتماعی، سیاسی و سرانجام دور جدیدی در تحولات می‌شود چه بسیار گروههای انقلابی، مردمی و مسلمان پس از مدتی دگرگون و به حكومتی فاسد، طاغوتی و ضداسلام تبدیل شدند.

نویسنده:جواد منصوری

پی‌نوشتها:

[۱] . صحیفهٔ امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸، چاپ اوّل، ج ۲۱، ص ۴۰۳.

[۲] . دكتر منصوری، رضا: «ایران ۱۴۲۷»، ناشر طرح نو، تهران، ۱۳۷۷، صفحه ۲۴۱.

[۳] . «و كذلك جعلناكم امه وسطاً لتكونوا شهداء علی الناس و یكون الرسول علیك شهیدا» (سوره بقره، آیهٔ ۱۴۳)

[۴] . صحیفهٔ امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸، چاپ اوّل، جلد ۱۵، ص ۳۳۶.

[۵] . همان، ج ۸، ص ۶۷.

[۶] . همان، ج ۱۴، ص ۳۶۹.

[۷] . همان، ج ۲۱، ص ۹۹.

[۸] . همان، ج ۲۰، ص ۲۲۴.

[۹] . «واحذروا ما نزل به الامم قبلك من المثلات بسوء الافعال و ذمیم الاعمال فتذكروا فی‌الخیر و الشر احوالهم، واحذروا ان تكونوا امثالهم. فاذا تفكرتم فی تفاوت حالیهم فالزموا كل امر لزمت العزه به شأنهم و زاحت الاعداه له عنهم و مدّت العافیه علیهم، و انقادت النعمه له معهم، و وصلت الكرامه علیه حبلهم. (نهج‌البلاغه، (مرحوم) فیض الاسلام، صفحهٔ ۸۰۱.

[۱۰] . كولائی، الهه: «اتحاد شوروی از تكوین تا فروپاشی»، از انتشارات وزرات امور خارجه، چاپ اول تهران ـ ۱۳۷۲، ص ۳۱۳.

[۱۱] . همان منبع، ص ۳۱۴.

[۱۲] . صحیفهٔ امام (وصیت‌نامه سیاسی ـ الهی)، ج ۲۱، ص ۴۰۴

[۱۳] . همچنانكه در مورد فرد واكسینه شده به علت مصونیت، عوامل بیماری‌زا نمی‌توانند موفق بشوند.

[۱۴] . سورهٔ رعد، آیه ۱۱.

[۱۵] . صحیفه امام، ج ۶، ص ۱۹۴.

[۱۶] . همان، ج ۲۱، ص ۴۰۴.

[۱۷] . همان، ج ۲۱، ص ۴۱۲.

[۱۸] . «نهج‌البلاغه»، (مرحوم) فیض‌الاسلام، ص ۸۰۲.

[۱۹] . صحیفهٔ امام، ج ۲۱، ص ۴۲۶.

[۲۰] . همان، ج ۲۱، ص ۴۲۳.

[۲۱] . همان، ج ۲۱، ص ۴۲۱.

[۲۲] . اشاره به آیهٔ «قل انّما اعظكم بواحده، ان تقوموالله، ... (ای پیامبر این موضوع مهم را به مردم) بگو كه فقط و فقط شما را به یك امر دعوت و توصیه می‌كنم و آن اینكه به خاطر خدا قیام و اقدام كنید.

[۲۳] . صحیفهٔ امام، ج ۲۱، ص ۴۰۴.

[۲۴] . همان، ج ۲۱، ص ۴۱۷.

[۲۵] . همان، ج ۲۱، ص ۹۶.

[۲۶] . همان، ج ۲۱، ص ۴۲۸.

منبع:فصلنامه حضور، شماره ۵۰


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.