پنجشنبه, ۱۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 6 March, 2025
کاسترو و انقلابش

«کاسترو به عنوان رهبر کشوری کوچک و شخصیتی معروف در سطح جهان، برای عدهیی قهرمانی رمانتیک و برای عدهیی دیگر دیکتاتوری خشن است. عدهیی از کوباییها او را به چشم قهرمانی میبینند که برایشان آموزش و زندگی مدرن و بهداشت و امکان آزادی از دست امپریالیسم امریکا را به همراه آورده است. دیگر کوباییها معتقدند او دیکتاتوری سنگدل است که آزادی را از میلیونها نفر گرفته است.» این جملات بخشی از توصیفاتی است که در کتاب «فیدل کاسترو؛ رهبر کمونیست کوبا» درباره او آمده است. این کتاب که از مجموعه «شخصیتهای تاثیرگذار» انتشارات ققنوس به بازار آمده، مانند دیگر کتابهای این مجموعه کتابی کمحجم و به اصطلاح مختصر و مفید است. کتاب به قلم «فران ریس» نوشته شده و «شهربانو صارمی» آن را به فارسی ترجمه کرده است.
کتاب، ۹ فصل دارد و نویسنده در این فصلها با بیانی ساده زندگی کاسترو را از تولدش ورق زده است. «قهرمان ملی»، «سالهای نخست»، «فعال دانشجویی»، «تاریخ مرا خواهد بخشید»، «رهبر جنگ چریکی»، «کوبای جدید کاسترو»، «در آستانه جنگ اتمی»، «روزگار سخت، ساعت خوش» و «این مرد و میراثش» عناوین فصلهای ۹ گانه کتاب را دربرمیگیرند.
نویسنده در فصل دوم کتاب با اشاره به اینکه فیدل کاسترو حتی هنگام کودکی هم طالب فرماندهی بود و نه فرمانبری، درباره دوران مدرسه او مینویسد: «فیدل میخواست در کلاس درس و زمین بازی او را رهبر بدانند. اگر همکلاسیهایش نمیگذاشتند اول صف بایستد یا در جایگاه دلخواهش بازی کند، دعوا راه میانداخت. معروف بود قلدری است که از باخت متنفر است و هرگز شکست را نمیپذیرد. اگر پسر دیگری او را هنگام دعوا میزد، فیدل آنقدر به مبارزه و جدال ادامه میداد تا برنده شود.» نویسنده البته از تعریف و تمجید وضع درسی کاسترو بویژه در زمان دانشگاه هم غافل نشده است؛ به هر حال کسی که بتواند در یک فصل با سه مدرک دکترای (حقوق، علوم اجتماعی و حقوق سیاسی) فارغالتحصیل شود، باید هم از او تعریف کرد.
کاسترو جوان آنطور که نویسنده کتاب توصیف میکند، تمام توجه خود را معطوف کمک به تهیدستان میکرد و البته در این راه انگار فراموش کرده بود چراغی که به خانه رواست به مسجد رود حرام است: «... زندگی خانوادگی برای میرتا (همسر کاسترو) روز به روز سختتر میشد. کسب درآمد برای فیدل اهمیت نداشت و غالبا پولهایش را به مردم نیازمند یا دوستان میبخشید، در حالی که خانواده خود او در مضیقه بود. گاهی وقتها شیر برای بچه یا غذا برای خوردن کم بود. روزی یکی از دوستان، میرتا را درحالی یافت که روی زمین نشسته و فیدلیتو (فرزند کاسترو) را در آغوش گرفته و میگرید. هیچ اسباب و اثاثی در خانه دیده نمیشد، حتی گهواره برای فیدلیتو. فیدل پرداخت اقساط لوازم خانه را فراموش کرده بود.»
کاسترو هنوز جوانی را پشت سر نگذاشته بود که نامزد وکالت کنگره کوبا شد. هم او و هم کاندیدای حزبش در انتخابات ریاستجمهوری کوبا امید زیادی برای پیروزی در انتخابات داشتند، اما ناگهان حادثهیی تعیینکننده در زندگی کاسترو و کوبا روی داد. «فولخنثیو باتیستا» رییسجمهور پیشین و نامزد رقیب برای انتخابات ریاستجمهوری با به دست گرفتن قدرت ارتش، کنترل کوبا را بدون توجه به انتخابات و... به شکل کودتا به دست گرفت. از اینجا بود که «کاسترو انتخابات و انقلاب مسالمتآمیز را کنار نهاد و به جمعیتی پیوست که به انقلاب مسلحانه معتقد بود. تصمیم گرفت از زور برای تحقق بخشیدن به هدف خود استفاده کند: سرنگون ساختن باتیستا و نجات کوبا.» در کتاب از اینجا به بعد داستان تلاشها و برنامهریزیها و زندان رفتنهای کاسترو در مسیر تحقق یک انقلاب در کوبا آغاز میشود. مسیری که در جایی از آن کاسترو به مکزیک میرود و با «ارنستو چهگوارا»ی آرژانتینی آشنا میشود: «گوارا مجذوب کاسترو و عقاید او شد.
چند ساعت پس از نخستین ملاقاتشان، گوارا به عنوان پزشک چریکها به جنبش پیوست. او تنها عضو غیرکوبایی گروه چریکی کاسترو بود. کاسترو با جذبه رهبری میکرد، در حالی که گوارا با منطق و استدلال اعضای گروه را ترغیب میکرد. این دو زوج خوبی تشکیل دادند.» تلاشهای فیدل کاستروی انقلابی بالاخره جواب داد و نیمه شب نخستین روز سال ۱۹۵۹ زمانی بود که باتیستا از کوبا فرار کرد و انقلاب کاسترو پیروز شد. نمیتوان از کاسترو سخن گفت و به درگیریهای او با ایالات متحده نپرداخت. برای همین نویسنده «فیدل کاسترو؛ رهبر کمونیست کوبا» هم در کتابش از این موضوع و کشمکشهای کاسترو با امریکا غافل نشده است و در فصلهای پایانی به این موضوع هم پرداخته است. در فصل آخر کتاب با عنوان «این مرد و میراث اش» به بررسی کوتاه اوضاع کوبا از نظر اقتصادی و معیشتی، آزادی و... پس از انقلاب کاسترو و در زمان رهبری او پرداخته شده است. سرانجام این فصل و در واقع این کتاب با این سوالات تمام میشود که: «تاریخ درباره فیدل کاسترو چه خواهد گفت؟ از او چون ستمگران یاد خواهد کرد یا چون قهرمانان؟ تنها زمان پاسخ این پرسش را میدهد.»
میثم غلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست