یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ولی فقیه عصر مشروطه


ولی فقیه عصر مشروطه

زندگی, زمانه و اندیشه سیدلاری

در کرانه های جنوبی ایران و نرسیده به خلیج پارسی، «لارستان» از گرمسیرات فارس، شهری به رنگ خاک در افسون تاریخ شهرآشوب خود نظاره گر آینده ناپیدای خویش است. لارستان پرداستان که در عهد صفوی به گرانیگاه بازرگانی منطقه مبدل شد و تمام مسیرهای تجارتی خلیج فارس از راه لارستان می گذشت، در زمانه برپایی مقدمات جنبش مشروطه خواهی ایرانیان دستخوش هنگامه طلبی هایی قرار گرفت که پس از گذشت سده یی از آن ماجرا هنوز تاوان ماجراجویی ها را بازپس می دهد. انقلاب، انتقام، اعتراض و اقتداری که به سرکردگی سیدعبدالحسین لاری در آستانه مشروطیت در لارستان جریان داشت و گاه به حوادث خونبار و غارت های دهشتناک می انجامید برای همیشه و تا به معاصر رمق منطقه را برد و امروز از آن لارستان پرداستان جز افسانه یی در کالبد شهری کوچک در جنوب استان فارس چیزی باقی نمانده است.

در دل همه این ماجراها و داستان ها نام یک تن بیش از همه پرپیداست. او «جامی سیدعبدالحسین لاری» است. گاه از او به عنوان رهبری مذهبی اسم برده می شود، عده یی بر مشروطه طلبی اش پای می فشرند و عده یی از او به مثابه سد سدید مشروطه خواهی در جنوب ایران یاد می کنند. اما «سیدعبدالحسین لاری» که بود؟

مرحوم حاج عبدالحسین لاری از مجتهدان و مبارزان مشهور ایام پرتلاطم مشروطیت در فارس و نواحی جنوبی ایران است. او در نجف متولد شد و در حوزه همان شهر مدارج را تا اجتهاد طی کرد. وی از شاگردان مبرز میرزای شیرازی محسوب می شود که از صاحب فتوای معروف تنباکو اجازه اجتهاد نیز گرفت. لاری با تقاضای تجار و بزرگان اقتصادی لارستان که از زیاده خواهی حاکمان مستبد محلی به ستوه آمده بودند و بنا به توصیه میرزای شیرازی از نجف به لارستان هجرت کرد. این هجرت سرآغاز ماجراهایی بود که برای مدتی نواحی جنوب ایران را متاثر از میدان جاذبه کنش های سیاسی و اقتدارآمیز این فقیه سیاسی ساخت.

استقرار سید در لارستان به زودی اسباب اقتدار او را فراهم آورد. چه اینکه تجار لارستانی با همه توان خویش از وی حمایت به عمل می آوردند. همین حمایت ها مسبب رونق محضر سیدلاری و تاسیس حوزه علمیه لارستان و تربیت شاگردان و تشکیل هسته های مبارزه جو شد. از نگاهی دیگر «آیت الله سیدعبدالحسین لاری» از بزرگ ترین فقهای اصولی بود که تا آن زمان در منطقه لارستان مطرح شده بود. وی با قاطعیت اخباریون منطقه را به حاشیه راند و با ابزار اجتهاد که دستاورد پیروزی تاریخی اصولیین بر اخباریین بود سخنان جدیدی را در حیطه های سیاسی، اجتماعی مطرح ساخت. اگر تا آن زمان و پیش از پیدایش نظرات نوگرایانه آخوند خراسانی و میرزای نایینی نظریه سیاسی «سلطنت مشروعه» نظریه چیره حوزه فقه سیاسی بود و در ذیل این نظریه حکومت و سلطنت نظم آفرین مسلمانان ذی شوکت در قواره شاهان قجری تجویز می شد سیدعبدالحسین لاری با اجتهادی که در رساله آیات الظالمین متبلور شده است کنش های سلاطین قاجار را مترادف با مفهوم ظلم دانست و رای به عدم مشروعیت سلسله قاجار داد.

از همین رو بود که وی با جسارت سلسله قاجار را متصف به وصف «امویه» می کرد و از جایگزینی «دولت حقه اسلامی» به جای آن خبر می داد. سیدلاری با تمام وجود به توانایی مشروعیت اسلام در اداره جامعه و دخول در امر سیاسی معتقد بود و از ابتدا جایگاه خود را در لارستان به مثابه حاکم شرع تثبیت کرد. وی با کمک تجار لاری، ولایتی را در سامان لارستان و سیاست منطقه اعمال می کرد که بسته به مقام فقاهتش بود. همو در اوان حضورش دستور به اخراج و کوچ اجباری یهودیان از منطقه لارستان داد و عملاً با حذف یک قدرت مذهبی غیر که اتفاقاً در اقتصاد نیز دست سترگی داشت، سرزمینی به درازنای کرمان، لار، بوشهر و بندر لنگه را در گستره اقتدار خویش قرار داد و حاکم شرع منطقه شد. لاری دستی نیز در تحولات مشروطه داشت و بی دریغ و با شتابی شریعت گرایانه از حذف قاجار حمایت می کرد. وی با نگارش رساله «مشروطه مشروعه» خود را در سلک نظریه پردازان اندیشه سیاسی قرار داد و بی محابا از «اتفاق مشروطه» حمایت کرد. هرچند به درستی نمی توان مشروطه یی را که در تهران در حال زاده شدن و پا گرفتن بود با مشروطه یی که در ذهن و زبان لاری بود، یکی دانست. چه اینکه نزد سیدعبدالحسین لاری مجلس شورای ملی محملی بود که از طریق آن احکام شریعت حقه اسلام و دستورات خیرالانام جاری و ساری می شود. وی تا آنجا پیش می رود که شرط ریاست مجلس شورای ملی را فقاهت یاد می کند و مشروطه را پاسبان بیضه اسلام می داند و ناگفته پیداست مشروطه لاری فرسنگ ها فاصله با مشروطه متجددین و نیز مشروطه آیات عظام نجف دارد ولی به هر رو تا پیش از فتح تهران سیدلاری پرشور از مشروطه دفاع می کند و آخوند خراسانی و عبدالله مازندرانی نیز در تواشیح و دست نوشته های خود سرسختانه از لاری حمایت می کنند. لاری نیز در نکوهش شیخ شهید با آخوند خراسانی و میرزای نائینی هم سخن می شود. چه اینکه پس از فتح تهران و استقرار مشروطه با آنان یک سخن نیست، سیدعبدالحسین لاری در جهت دفاع از مشروطه با مستبدین و حکام محلی و عمله استبداد وارد درگیری های جدی می شود و در این راه هزینه های مالی و جانی زیادی می پردازد. هزینه هایی که مال آن متعلق به تجار لارستانی و جان آن متعلق به چریک های لارستانی است که تا پای جان بر سر عقیده و اطاعت خویش از آیت الله لاری ماندند و شهید مشروطه شدند. در واقع انقلاب سیدعبدالحسین لاری در لارستان فراتر از درگیری های منطقه یی بود و عملاً کنش ها و مواضع وی در جریان مشروطه اگرچه کارساز نشد اما خبرساز شد. روزی نبود که در مجلس شورای ملی سخن از درگیری های لاری و چریک های تحت امر وی با خوانین محلی، نیروهای باقیمانده جناح مستبد، نظامیان انگلیسی و حتی اقلیت های مذهبی نباشد.

خبرگزاری رویتر در آن مقطع گزارشات کاملی را از حمله های سیدلاری به این سو و آن سو مخابره می کرد. این درگیری های لاری که به نظر می رسید پس از استقرار مشروطه و تبعید محمدعلی شاه، عامل تضعیف نظم نوپای کنستیتیون شود، هرازچندگاهی مورد اعتراض مشروطه خواهان و دلزدگی مردم نواحی جنوب نیز قرار می گرفت. اما سید لاری در جهت ولایتی که برای خود قائل بود و اقتدار مذهبی که به کمک تجار لاری برای خود تثبیت کرده بود و البته حمایت و پایبندی قاطبه مردم لارستان، کنش های خویش را در جهت رفع ظلم و استبداد و چیرگی اسلام بر کفر و اجرای شریعت محمدی تفسیر می کرد و بر ادامه آن پای می فشرد. وی در لارستان برای خود دارالاسلامی برپا کرده بود و تمبر «پست ملت اسلام» را منتشر می کرد. چریک ها و سربازان نظامی وی با آرم و درفش مخصوص بازشناخته می شدند.

پرهویدا است این اختیارات و انبساط یدی که سیدعبدالحسین لاری برای فقیه و خود که فقیه جامع الشرایط و واجد تاسیس حکومت اسلامی بود، قائل بود، بالطبع نمی توانست مورد پذیرش آیات مشروطه طلب حوزه نجف و نوگرایانی همانند نائینی و محلاتی و در صدر آنان آخوند خراسانی باشد. چه اینکه خراسانی در عصر غیبت عصمت، حکومت را در منطقه عرف قرار می داد و نه در منطقه شرع و حاکمیت را از آن جمهور ناس می دانست ولی لاری با توجه به مبانی نظری خویش قائل به حاکمیت فقیه بود و فقها را دارای ولایت در امور سیاسی می دانست. شاید بتوان با تسامح گفت آیت الله لاری در زمانه خویش ولی فقیه بود و او تنها کسی است که قبل از انقلاب اسلامی، تجربه عملی ولایت فقیه را در گستره سرزمین لارستان به اجرا گذاشت. البته لاری با از دست دادن حمایت تاجران و از بین رفتن سپاهیانش و حوادثی نظیر اختلافات داخلی سران نظامی اش و در نهایت با حمله نیروهای دولتی به محل استقرارش و غارت شهر لار در حاشیه قرار گرفت و ۱۰ سال پایانی عمرش را در تبعید گذراند و در سکوت و بی خبری از دنیا رفت.

آنچه امروز و پس از گذشت یکصد سال از انقلاب سیدعبدالحسین لاری در لارستان و مواضعش در مورد انقلاب مشروطه می توان گفت، نباید به تایید کامل و طرد همه جانبه وی بینجامد. اگرچه وی ممکن است براساس اقتداری که داشت، زیاده روی هایی در مقام عمل و تنگ نظری هایی در عرصه نظر داشته باشد، اما نمی توان و نباید از جهد و جهاد نیکوی او چشم پوشانید. سیدلاری در زمانه یی که فقاهت رسمی، سلطنت را تجویز می کرد و ظلم ناشی از آن را به تسامح از نظر می گذراند با ملاحظه وضعیت مردم لارستان که تحت مهمیز حکام و خوانین محلی و نمایندگان حکومت قاجار بودند، هرگونه سازش نظری و عملی با ستمگری را رد کرد و علیه آن به پا خاست و به مبارزه یی همه جانبه برخاست. وی بی تردید از کوشندگان راه رهایی از استبداد در جنوب ایران و در زمانه حساس مشروطیت بود که مجد برقراری عدل و محو ظلم بود، اگرچه در دستیابی آن به اشتباه افتاده باشد. آنچه وی از حکومت اسلامی خویش در لارستان مراد می کرد، گرچه فاصله یی مشهود با مشروطه معروف داشت، اما حکومت استبدادی قاجار نیز نبود و تشبهی به سلطنت مشروطه نداشت. با تمام ضررهایی که متوجه منطقه تحت اقتدار سید شد، اما نمی توان از نیت آزادیخواهانه وی در رفع استبداد حاکم چشم پوشید. تلاش نظری و چارچوب فقهی که آیت الله لاری از آن برخوردار بود به ما این اجازه را می دهد که او را ولی فقیه عصر مشروطه نام دهیم. مردم لارستان امروز نیز این نام را بزرگ می دارند و خاطره خطیر آن روزها را در دل دارند. شاید به همین جهت است که در ابتدای شهر کوچک لار تابلویی در دل خاک است که مقدم مسافران را این گونه به لارستان خوشامد می گوید؛ به «لارستان» اولین خاستگاه حکومت اسلامی خوش آمدید.

حامد زارع



همچنین مشاهده کنید