یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

من دوست ندارم غذا بخورم


من دوست ندارم غذا بخورم

بدغذایی کودکان

اختلالات خوردن به آشفتگی قابل ملاحظه در رفتار غذا خوردن گفته می‌شود و دو اختلال عمده غذا خوردن شامل بی‌اشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی است.

بی‌اشتهایی عصبی درواقع یک نوع گرسنگی خودتحمیلی است که به طور عمده در میان دختران نوجوان دیده می‌شود و ممکن است تا بزرگسالی نیز ادامه یابد. ویژگی این اختلال آن است که فرد مبتلا اغلب دچار اشتغال ذهنی نسبت به غذا می‌شود و به لاغری فکر می‌کند، در نتیجه سلامتی‌اش به خطر می‌افتد.

در این بیماری علاوه بر از دست‌دادن شدید وزن و ماهیچه‌ها، نشانه‌هایی مثل قطع چرخه قاعدگی، کم شدن ضربات قلب،‌افت فشار خون، کم شدن حرارت بدن و رشد موهای نرم در بدن پدید می‌آید. اختلال پرخوری عصبی نیز یک رفتار جبرانی نامناسب است که حدود ۱۰ درصد از مبتلایان آن را مردان تشکیل می‌دهند.

خوردن مقدار زیادی غذا به صورت دوره‌ای، غیرقابل کنترل، وسواسی، با سرعت زیاد (در یک دوره کوتاه ‌شکم‌بارگی)‌ و سپس القای استفراغ، مصرف مسهل‌ها، تحمیل گرسنگی ‌یا انجام ورزش‌های شدید و سنگین به منظور جلوگیری از افزایش وزن از مشخصات افراد مبتلا به پراشتهایی عصبی می‌باشد.

می‌توان گفت که اختلالات خوردن تحت تاثیر عوامل مختلفی ایجاد می‌شود که این عوامل شامل فشار فرهنگی‌ـ اجتماعی، عوامل زیست‌شناختی و عوامل روان‌شناختی می‌باشد. در اینجا به عوامل روان‌شناختی این اختلال می‌پردازیم که شاید بتوان گفت از مهم‌ترین علل اختلال خوردن می‌باشد.

● علل روان‌شناختی اختلالات خوردن

بی‌اشتهایی و پراشتهایی روانی بیشتر اختلال روان‌شناختی محسوب می‌شود تا یک بیماری جسمانی. استرس و اضطراب از عوامل مهم بروز اختلال خوردن می‌باشد و فرد در مواجهه با موقعیت‌های اضطراب‌زا و رهایی کوتاه‌مدت از استرس به پرخوری پناه می‌برد. در این میان میزان شیوع اختلال‌های اضطرابی در زنان بیشتر از مردان است چراکه زنان با منابع استرس اجتماعی بیشتری مواجه هستند.

پژوهشگران سال‌هاست به این نتیجه رسیده‌اند که برخی از ویژگی‌های معین شخصیتی از والدین به کودکان به ارث می‌رسند. اگر این گونه باشد می‌توان گفت بی‌اشتهایی و پراشتهایی روانی تحت تاثیر ترکیبات ژنتیکی نیز می‌باشد. مثلا مادرانی که به خاطر احساس نیاز برای داشتن بدن بی‌عیب و نقص رژیم می‌گرفته‌اند، دو برابر مادرانی که رژیم نمی‌گرفته‌اند، به دختران و پسران خود فشار می‌آوردند که همان کار را بکنند.

در مورد بی‌اشتهایی روانی، روان‌شناسان بر این عقیده‌اند که این اختلال از عوامل روان‌شناسی و هیجانی معین ناشی می‌شود.

برخی عوامل مرتبط با این اختلال عبارت است از عزت نفس پایین، افسردگی و استرس‌های ناشی از شرایط آسیب‌زا مانند طلاق و مرگ. با این وجود برخی از پژوهشگران نیز معتقدند که ممکن است ریشه این اختلالات عمیق‌تر از اینها باشد و در نتیجه الگوی تعاملی خاصی به وجود آمده باشد.

برای نمونه خانواده‌های افراد دچار بی‌اشتهایی روانی دارای ۴ ویژگی مسلط هستند:

▪ خانواده معمولا درهم تنیده است، یعنی هیچ‌کس نمی‌تواند فرد مستقلی باشد.

▪ خانواده بسیار محافظت‌کننده است و همه مکررا در مورد سلامت یکدیگر اظهار نگرانی می‌کنند.

▪ این خانواده‌ها انعطاف‌ناپذیر، بسیار خشک و مقاوم در‌برابر تغییر می‌باشند.

▪ تحمل تعارض در این خانواده‌ها بسیار کم است، بنابراین تعارضات حل نشده باقی می‌ماند و فشار روانی نیز در این خانواده‌ها بالاست.

طبق عقیده روان‌شناسان افرادی که از اختلالات خوردن رنج می‌برند، اغلب با وجود بیمار بودن خود را سالم می‌دانند. آنها (بی‌اشتهایان و پراشتهایان روانی)‌ یک خودانگاره تعریف شده از خود دارند. نیاز به جلب توجه که از عزت نفس پایین ناشی می‌شود خود یک علت زیربنایی برای اختلالات خوردن این افراد می‌باشد.

بنابراین بی‌اشتهایی و پراشتهایی روانی می‌توانند دقیقا راهی برای جلب توجه محسوب شوند. معمولا کودکانی که نادیده گرفته شده و مورد انتقاد، استهزا یا سوءاستفاده قرار گرفته‌اند‌ ، دارای عزت نفس پایین و خودپنداره منفی هستند. کودکان فاقد عزت نفس با احساس بی‌کفایتی بزرگ شده و به دنبال تایید دیگران هستند. بسیاری از بچه‌های دچار کم‌اشتهایی عصبی در مقایسه با همسالان خود به خوش‌رفتاری غیرمعمول و همانندی با افرادی کوچک‌تر از خود تمایل دارند.

کمال‌‌طلبی نیز از دیگر علل مهم روان‌شناختی اختلالات خوردن می‌باشد. افرادی که کمال‌طلب هستند، ممکن است در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به خوردن باشند.

بسیاری از پزشکان بر این عقیده‌اند که کنترل‌کردن کالری‌‌ها با نیاز به فرد کمال‌گرا برای کنترل هر چیزی همراه است. افراد دچار بی‌اشتهایی عصبی معمولا شخصیتی وظیفه‌شناس‌ و کمال‌گرا می‌باشند. این افراد می‌کوشند هر کاری را با نهایت توانایی انجام دهند و در انجام مسوولیت‌هایشان تمام تلاش و کوشش خود را با پشتکار و وسواس‌ فکری به کار می‌گیرند.

● اختلالات خوردن در بچه‌ها

اغلب الگوهای خوردن بچه‌ها موجب نگرانی‌های والدین در برخی از مراحل رشد‌شان می‌شود.

این الگوها معمولا بخشی از مراحل طبیعی رشد بچه‌هاست. در واقع اختلالات خوردن به همان میزان که با خوردن و غذا سر و کار دارد با دیدگاه منفی فرد از خودش نیز مرتبط می‌باشد. بچه‌های دچار این اختلال، آمادگی ‌دارند که خود را نکوهش کنند و فکر کنند بی‌فایده و بی‌ارزشند. این خود پست‌انگاری با نارضایتی در مورد ظاهر، هیکل و اندازه نمود پیدا می‌کند و به نوبه خود به رفتارهای مشکل‌ساز می‌انجامد.

شایع‌ترین اختلالات خوردن در بچه‌ها شامل:

کم‌اشتهایی، پراشتهایی، انتخابی خوردن، محدود خوردن، هراس از غذا، اختلال عاطفی اجتناب از غذا و پرخوری بی‌اختیار می‌باشد.

● کم‌اشتهایی عصبی

کم‌اشتهایی عصبی شناخته‌شده‌‌ترین اختلال خوردن است. بچه‌ها دچار کم اشتهایی عصبی توانایی سد کردن احساس گرسنگی خود را پرورش می‌دهند. این بچه‌ها هر موقع که بتوانند از غذا خوردن اجتناب می‌کنند و گاه مجبور می‌شوند مقدار بسیار کمی غذا بخورند. این اختلال به میزان بسیار بیشتر در دختران پیش می‌آید و کمتر از ۳ درصد این افراد پسر هستند. این گروه از بچه‌ها از همه نوع خانواده برحسب نژاد، مذهب، ثروت و شغل والدین می‌باشند. بچه‌های دچار کم‌اشتهایی عصبی فکر می‌کنند چاق هستند در حالی که لاغرند، آنها فکر می‌کنند که سیرند در حالی که گرسنه‌اند.

اغلب آنان بر این باورند که چاق، زشت و بی‌مصرف هستند حال آن که این موضوع در نظر اطرافیان خنده‌دار است.

● پراشتهایی عصبی

یکی دیگر از شناخته‌شده‌ترین اختلالات خوردن در بچه‌ها، پراشتهایی عصبی است. پراشتهایی‌ عصبی یا ‌گرسنگی گاوی‌ باعث می‌شود که افراد اشتهای سیری‌ناپذیر داشته باشند و در خوردن و نوشیدن زیاده‌روی کنند گویی کنترل خود را از دست می‌دهند و مقدار بسیار زیادی از غذا را که از نظر یک فرد عادی زیاد است، در یک زمان بخورند. گاه نیز ممکن است ترکیبی از چند خوراکی غیرمعمول یا مقدار زیاد از یک نوع خوراکی (دو بسته بیسکویت)‌ را بخورند.

این افراد اغلب در مورد خود احساس تنفر و گناه می‌کنند و می‌کوشند با استفراغ کردن خود را از شر غذاهای خورده شده راحت کنند. تفاوت این بچه‌ها با بچه‌های دچار کم‌اشتهایی عصبی در این است که تمایل دارند وزن خود را در سطح طبیعی حفظ کنند. اغلب آنان رفتارهایی دارند که با احساسات خودانزجاری و خارج از کنترل بودن مرتبط می‌باشد.

● انتخابی خوردن

اصطلاح ‌ انتخابی خور‌ در مورد بچه‌‌ای به کار برده می‌شود که فقط تعداد بسیار محدودی از خوراکی‌ها را می‌خورد و فقط اصرار دارد که از پنج یا شش نوع خوراکی تغذیه کند. این بچه‌ها از امتحان هرگونه خوراکی تازه امتناع می‌کنند و ممکن است با دیدن غذای جدید دچار حالت تهوع شوند و استفراغ کنند. گاهی مشکلات انتخابی خوردن بخشی از الگوی گسترده‌تر رفتاری را تشکیل می‌دهد. شمار محدودی از این بچه‌ها در برابر هرگونه تجربه تازه مقاومت نشان می‌‌دهند و در عوض ترجیح می‌دهند غذاهای تکراری بخورند.

تحقیقات پزشکی در مورد انتخابی‌خورها به‌ندرت نکته‌ای غیرمعمول یا مشکلی اساسی را نشان می‌دهد و این بچه‌ها اغلب رفتارهایی طبیعی دارند. آنان نسبت به اندازه بدن خود نظر بدی ندارند و بویژه از کمبود اعتماد به نفس نیز رنج نمی‌برند. نگرانی عمده والدین ‌ رشد جسمی و اجتماعی این بچه‌هاست.

● محدود خوردن

بچه‌های محدودخور خیلی کم غذا می‌خورند و ممکن است رژیم غذایی آنها هم متعادل باشد ولی به ظاهر اشتهای کمی برای خوردن دارند و علاقه‌‌ای به غذا ندارند. بچه‌های محدود خور هیچ توجه فکری به وزن یا شکل ظاهری خود ندارند و اعتماد به نفس این افراد نیز طبیعی است. محدود خوردن در سال‌های قبل از دبستان رایج است و ظاهرا بی‌زیان است و در صورتی مشکل‌ساز خواهد بود که تا سال‌های متمادی ادامه می‌یابد، اگرچه محدود خوردن وضعیتی به نسبت معمول نیست، بی‌شک نوعی خوردن است که به طور طبیعی موجب نگرانی بسیار زیاد می‌‌شود بویژه وقتی روی رشد اثر داشته باشد.

● هراس از غذا

این اختلال گاهی به شکل نقص عملی در بلع یا ترس از قورت دادن شناخته می‌شود. تعدادی از بچه‌ها از خوردن و بویژه خوردن غذاهای جامد هراسانند.‌ بچه‌های دچار هراس از غذا خوردن، از غذا دوری می‌کنند نه به این دلیل که می‌خواهند وزن خود را کاهش دهند، بلکه از غذا خوردن واهمه دارند.

بیشتر این بچه‌ها می‌ترسند اگر دهان خود را پر از غذا کنند و آن را قورت دهند خفه شوند، استفراغ کنند، غذا در گلویشان گیر کند یا مسموم شوند. این قبیل وقایع اغلب برای بچه‌هایی رخ می‌دهد که شخصیت‌های حساس دارند.

برخی از این بچه‌ها گاهی در ذهن خود بین رویدادها پیوندهایی عجیب و غریب یا غیرمنطقی به وجود می‌آورند که شاید منجر به پرهیز هراس‌انگیز از برخی غذاها شود.

● اختلال عاطفی اجتناب از غذا

بسیاری از کودکان و نوجوانان ۵ تا ۱۶ ساله مشکلاتی در زمینه خوردن دارند که به دلیل کم‌اشتهایی یا پراشتهایی عصبی نیست. این بچه‌ها اغلب مشکلات عاطفی از قبیل ناراحتی، نگرانی یا وسواس فکری دارند که جلوی اشتها و خوردنشان را می‌گیرد. این گروه از بچه‌ها در مورد وزن و شکل ظاهری خود نگران و دلواپسند. گروهی از آنان نیز ممکن است دچار افسردگی باشند.

این افسردگی نه فقط با از دست دادن اشتها که با اختلال در خواب، تمرکز ضعیف، گریه و احساس ناامیدی آشکار می‌شود.

● پرخوری بی‌اختیار

برخی از بچه‌ها از دوران کودکی پرخوری می‌کنند و تا دوران نوجوانی این الگو را ادامه می‌دهند. والدین این بچه‌ها اغلب متوجه می‌شوند که فرزندانشان حتی در نوزادی اشتهایی سیری‌ناپذیر داشته‌اند. بسیاری از این بچه‌ها هر زمان که پریشان و غمگین می‌شوند، به خوردن روی می‌آورند و این الگو ‌ خوردن تسلی‌بخش‌ نامیده شده است. این بچه‌ها دائم پرخوری می‌کنند و بیش از حد در مورد وزن و شکل ظاهری خود فکر نمی‌کنند.

پرخوری بی‌اختیار به طور مساوی بین دختران و پسران وجود دارد و حدود ۵ درصد از کودکان را شامل می‌شود.

در مورد کودکان دانش‌آموز هر شکلی از موقعیت‌های استرس‌زا ممکن است منجر به اختلال خوردن در آنان شود که معمولا شامل موارد ذیل می‌باشد:

▪ نزدیک شدن امتحانات

▪ نداشتن رابطه خوب با همسالان

▪ تغییر مدرسه

▪ داشتن مشکل در مدرسه

▪ تنش‌های خانوادگی

▪ ضربه‌های روحی ـ روانی بسیار شدید

● پیشنهادها

اگر به اختلال خوردن مبتلا هستید برای کمک به خودتان موارد زیر را رعایت کنید:

▪ برای سلامتی خود به اندازه قیافه ظاهری‌تان ارزش قائل باشید.

▪ از یک متخصص تغذیه برای اطلاعات درست غذایی کمک بگیرید.

▪ به غذا به عنوان سوخت مورد نیاز بدن نگاه کنید، نه به‌عنوان یک دشمن یا دوستی تسلی‌بخش.

▪ وقتی احساس می‌کنید دچار اختلال می‌شوید، به احساس همزمان خود مانند افسردگی، اضطراب یا کاهش عزت نفس خود توجه کنید.

▪ از یک مشاور کمک بگیرید تا شما را در شناخت علل مشکلاتتان و چگونگی غلبه بر آن یاری دهد.

● در مورد فرزندان:

▪ سعی کنید بپذیرید که فرزند شما مشکل دارد. برای فرزندتان توضیح دهید که نگرانش هستید و قصد دارید به او کمک کنید.

▪ سعی نکنید فرزند خود را به خاطر اختلال خوردن سرزنش کنید، زیرا به دلیل اثری که مشکلات خوردن بر‌شما و افراد خانواده گذاشته بد خلق می‌شوید و وضع فرزندتان نیز بدتر خواهد شد.

▪ به یاد داشته باشید که بدون هماهنگی افراد خانواده، امکان ندارد مشکل خوردن بچه‌ای بهبود یابد و فقط زمانی فرزند شما می‌تواند بر اختلال خود مسلط شود که مطمئن باشد پدر و مادرش برای درک و حمایت او با یکدیگر همکاری می‌کنند.

سعی کنید در مورد فرزندتان فکرهای درست و ایده‌های خوب را از دست ندهید چراکه مشکلات خوردن اغلب به قدری نگران‌کننده‌اندکه در توجه به جنبه‌های دیگر دشواری ایجاد می‌کند.

معصومه اسدی



همچنین مشاهده کنید