شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
جریان های فعال فرهنگی شیعه در جهان
موج اسلام خواهی در قرن بیست و یک به میزانی است که توجه بسیاری از محافل سیاسی و علمی را به سوی خود جلب کرده است نکته قابل توجه در این راستا تعاملات بین تفکر شیعه وسنی است که به دلیل اهمیت وارزش اتحاد مسلمین شکل تازه ای به خود گرفته است. شناسایی جریان های فعال فرهنگی شیعه در افزایش تاثیر گذاری این اندیشه و ترویج روز افزون آن تعیین کننده خواهد بود.متن زیر سخنرانی جناب آقای دکتر فیاض در خصوص جریانهای فعال فرهنگی شیعه در جهان است که از سوی دفتر مطالعات راهبردی شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شده است.
شیعه، در لغت، از شیاع یا شیوع میآید و این معنی با امام و امامت ارتباط نزدیک و تنگاتنگ دارد. در قرآن هم که از "شیعه ابراهیم(ع)" سخن به میان میآید، همین معنا در نظر است. یعنی ابتدا ابراهیم(ع) امام میشود و بعد "شیعه ابراهیم(ع)" معنا پیدا میکند. مثلاً برای موسی(ع) تعبیر شیعه به کار نرفته است، اما در مورد ابراهیم(ع) هم تعبیر امام و هم تعبیر شیعه به کار رفته است. پس بیجهت نیست که در ارتباط با امام علی(ع) بلافاصله مقوله شیعه و تشیع طرح میشود و حضرت رسول برای پیروان ایشان عبارت "شیعه علی(ع)" را به کار میبرند. در لغت عرب، شیعه هیزمی است که در آتش افکنده میشود و میسوزد و آتش را برافروختهتر میکند.
یعنی اگر ما خود را شیعه امام علی(ع) میدانیم، باید بهواسطه ما نور امام علی(ع) برافروختهتر شود و بیش از پیش انتشار بیابد. از همینروست که انتشار یکی از معانی شیاع یا شیوع است. جمع این دو مفهوم، به این معنا میرسد که کار شیعه باید به بیشتر شناخته شدنِ امام علی(ع) و انتشار بیشتر و بهتر مکتب او منتهی شود. این کار شیعه است و این کار را هم انجام داده است. امام پیشواست و به همراه شیعهاش یک سیستم را تشکیل میدهد. اینجاست که امام میشود شاهد و شیعه میشود مشهود.
خدا شاهد بر رسول است و رسول بهعنوان امام، شاهد بر امت. خدا رسولش را شهود میکند و امام زمان پیروان و شیعیان را. ما همه در شهود امام زمان هستیم. "مایعذب عنّا شیءٌ من أخبارکم". به قول طلبهها "شیء" عام ترین کلمه است در سیاقِ نفی "ما". یعنی هیچچیز نیست که از شهود امام زمان خارج باشد. یعنی امام شاهد بر تمام امت است. البته باید توجه داشته باشیم که مفهوم "امام" با مفهوم "انسان کامل" تفاوت دارد. خلط این دو مفهوم، از خلط مقولات مسیحی با مبانی تشیع ناشی میشود که در نهایت به عرفان اومانیستی میانجامد. در عرفان اسلامی، "امام امت" مطرح است، نه "انسان کامل" و "انسان غیرکامل".
جمع این مطالب به مقوله "ولایت" میپیوندد. امت و امامت و شاهد و مشهود و شهود، همگی از مفاهیم مرتبط با معنای "ولایت" هستند. ولایت نیز قبل از هرچیز یک مقوله معرفتی است. شیعه در پناه امام زمان است که شناخت پیدا میکند. یعنی اگر او نخواهد، نمیشود. از سوی دیگر در ارتباط با مفهوم ولایت، مقوله معرفت نه مقولهای عقلی، که مقولهای احساسی است. این موضوع از موضوعات مطرح معرفتی در دنیاست. امروزه پستمدرنها میگویند معرفت عقلی، بهشدت تقلیلیافته و جزئی است و همهچیز را تقلیل داده است تا قابلشناسایی شود. مثلاً روح را تقلیل دادهاند به روان، Sprit یا Ghost را تقلیل دادهاند به Psycho و بعد روانشناسی را طرح کردهاند تا آن را بشناسد. در مرحله بعد هم تمام قضایا در "معرف و پاسخ" خلاصه شده است. بیتعارف، تبدیل شدهایم به سگ! سگ پائولوف، که اگر به او غذا بدهید، بزاقش ترشح میشود. خیلی که بزرگتر بشود، میشود روانکاوی، که لایههای زیرین ذهن را واکاوی میکند. به قول گوستاو یونگ انسان بیمار را اساس گرفتند، تا انسان سالم را بشناسند.
اما معرفت شیعه، یک معرفت عقلانی تقلیدی نیست که به اینگونه بحرانها و انحطاطهای فکری منجر شود؛ بلکه یک معرفت احساسی انسانی است که توان گسترش بالایی هم دارد. بنیادِ انسان احساس است. در غربِ قرن نوزدهم نیز همین موضوع مطرح شد که انسان سراپا احساس است، نه عقل. مدرنیستها گفتند "زنده باد غریزه، مرده باد عقل" و به این ترتیب بر ضد عقلانیت کانتی و دکارتی قدم برداشتند. جامعهشناسی جدید اساساً بر اساس این فکر بنا شد که محرک انسان غریزه است؛ پس زنده باد غریزه. و امروز پستمدرنها میپرسند "که چی؟". چراکه غریزه کور است و مدام در حال سیر یک دور باطل. و اصل و اساس انحطاطی که به وجود آمده در همینجاست. این است که هرچه بیشتر به مسلمانها ناسزا بگویند، گرایش به اسلام بیشتر میشود. طبق آمار، در فرانسه ـ که مرکز عقلانیت اروپایی و مکاتبی چون فمینیسم و سوسیالیسم بوده است ـ سالانه سههزار نفر فرانسوی، از قشرهای نخبهای مثل تاجران و اساتید دانشگاه مسلمان میشوند و خیلیهایشان هم برای اینکه بایکوت نشوند و از امکانات اجتماعی محروم نگردند، اسلامشان را مخفی نگه میدارند. این حاصل همان معرفت احساسی و جهتیافته است. پس عقلانیت و احساس، با هم جمع میشوند.
در شیعه، هم معرفت فقهی را داریم که بهشدت عقلی و متکی بر عرفیت و عَلَمانیت است و هم عرفان ـ که منظور عرفان ائمه است، نه عرفان ابنعربی ـ را؛ که هردو هم با هم ممزوجند. انقلاب ایران را هم یک فقیهِ عارف راهبری کرده است و بسیاری از اتفاقات پس از انقلاب، تجلی همین امتزاج فقه و عرفان بوده است. برای مثال در زمان جنگ بسیار پیش میآمد که میگفتند امام گفته است عملیات فردا شب انجام شود، نه امشب. یعنی جنبه عرفانی امام کاملاً در برنامهریزیها مؤثر بود. از سوی دیگر هم، همه به فتاوای فقاهتی امام عمل میکردند. شیعه دو امر بهظاهر متضاد را با هم جمع میکند.
ما هم در راهبردهایمان عقلانیت داریم و هم غیب را در معادلاتمان دخیل میکنیم. اما اهلسنت نمی توانند ایندو را با هم جمع کنند. آنها یا فقیهند یا عارف. و عارفهایشان ضد فقهند و فقهایشان ضد عرفان.
برای مثال موضوع "مصلحت" از عقلانیترین موضوعات در فقه شیعه است که توسط امام خمینی مطرح شده است. در اینجا مباحث پارادوکسیکال هم با هم به جمع میرسند. این امتزاج، یکی از مشخصات شیعه است که نهتنها اهلسنت، که شریعت یهود هم از آن بیبهره است ( بحث ارتباط و تأثیرپذیری اهلسنت از دین یهود نیز بحثی مفصل است که جای طرحش اینجا نیست). نکته بعد اینکه در چهارچوب فکری شیعه پیشرفت ضد محافظهکاری، و محافظهکاری ضد پیشرفت نیست.
این دو مقوله هم در مکتب شیعه با هم جمع شدهاند. اما در غرب ایندو در تقابل با هم مطرح میشوند. به همین خاطر هم هست که شخصیت و سیره و ماجرای قیام امام حسین(ع) را بر اساس مبانی و مقولات غربی نمیتوان تحلیل کرد. و اساساً شروع داستان از عاشوراست.
فلسفه تاریخ شیعه از ظهر عاشورا شروع میشود و تا صبح ظهور ادامه مییابد. و جالب اینجاست که تمامی فلاسفهای که در باب تاریخ نظر دادهاند، راهحل بسیاری از گرههای کور تاریخی را در جنگ دیدهاند. هگل، جنگ را مقدس میدید و ناپلئون را روح خدا میدانست که در کالبد تاریخ دمیده شده و تاریخ را به تحرک واداشته است.
کانت و مارکس و دیگران هم همینطور بودهاند. اما در عین حال میبینید که فلسفه تاریخ شیعه در عین اینکه میگوید باید بجنگیم، محافظهکاری را هم در موقع خود توصیه میکند. امام حسین(ع) بهترین نمونه برای این مدعاست. صرفنظر از وجه عرفانی واقعه عاشورا ـ که خدا خواسته بود حسین را قتیل ببیند ـ آیا امام حسین(ع) به قصد جنگ حرکت خود را آغاز میکند؟ امام در پاسخ همه پرسشها گفته است من امامم و برای من نامه آمده و حجت بر من تمام شده است.
بعد هم که راه را بر او بستند گفت اگر نمیخواهید برمیگردم و وقتی باز هم ممانعت کردند گفت راه سومی برمیگزینم و به مصر میروم. این یعنی امام به هیچ وجه با قصد جنگ وارد عرصه نشده بود.
از سوی دیگر تشیع در محافظهکارترین صورت، امر به معروف و نهی از منکر را دارد و هیچگاه مثل اهلسنت بهکلی تسلیم نمیشود. تشیع امر به معروف و مبارزه دارد، اما سازمان کشتار ندارد و جنگطلب نیست. شیعه پیشرفت و محافظهکاری را با هم دارد. شیعه میگوید ما ظلمپذیر نیستیم، ولی ظلم هم نمیکنیم. میگوید نمیکشیم ولی به این سادگیها هم کشته نمیشویم. پیش از عملیات کربلای پنج طلبهها به دیدار امام رفتند و شعار میدادند "عمامهها کفن شود، دشمن ریشهکن شود".
شیعه در طلب صلح و پیشرفت است، اما در موقع خود مثل روز عاشورا با جدیت تمام میجنگد و تسلیم نمیشود. اما امروزه مبنای علوم انسانی امروز پیشرفتِ توام با جنگطلبی است. از جنگ نظامی گرفته تا جنگ فرهنگی و جنگ روانی و... . مشهور است که جنگ اول خلیج فارس جنگ روانی و جنگ نشانهها بود، نه جنگ نظامی. تصاویری هم که از تلویزیون میدیدیم، فیلمهایی ساختگی بوده است. حتی اگر در مورد جنگ خلیج هم اینطور نبوده باشد، این یک واقعیت است که امروزه جنگ روانی (جنگ نَرم) بخش اصلی جنگها را تشکیل میدهد و جنگ نظامی تنها نقش مکمل جنگ روانی را ایفا میکند. معنای جنگهای نامتقارن همین است. یعنی دیگر خط متعین نظامی و خاکریزی وجود ندارد و اتفاقاً ما در این جنگ هم بهخوبی میتوانیم عمل کنیم.
در فرهنگستان هنر این بحث درگرفته بود که با فیلمهای آمریکایی چگونه باید مقابله کرد. همه ـ از جمله خود هنرمندان ـ از جریان ورود و فرهنگسازی فیلمهای آمریکایی وحشتزده بودند. من گفتم اتفاقاً در جنگ فرهنگی، ماییم که در حال حملهایم و آمریکاست که دارد دفاع میکند. یعنی ابتکار عملیات فرهنگی در دست ماست. اگر در "ارباب حلقهها"، رهبر شیاطین ـ به اعتراف خودشان ـ شبیه شیخ احمد یاسین است، این ما بودهایم که شخصیتی چون شیخ احمد یاسین را بهعنوان الگو ساختهایم که آنها برای دفاع، تلاش میکنند که او را خُرد کنند. یا ماییم که در یک جنگ سی و سه روزه ـ که تنها کمتر از نیمی از کشور کوچکی مثل لبنان درگیرش بوده است ـ معادلات سیاسی تمام جهان را دستخوش تغییر میکنیم. حزباللهِ ما تنها یک گروه نظامی نیست.
حزبالله یک حزب سیاسی هم هست؛ تجارت هم میکند؛ فعالیتهای اجرایی و عمرانی و... هم دارد و از همینروست که نمیتوانند بهراحتی نابودش کنند. یعنی ـ به اصطلاح جامعهشناسانه ـ هم کارکردگرایی دارد و هم تضادگرایی. این بحث در جامعهشناسی مطرح است که هرگاه ساختار یا استراکچری وجود داشته باشد، تضاد هم به وجود میآید. اما سوپراستراکچرهایی وجود دارند که استراکچرها را تنظیم میکنند و اجازه نمیدهند تضاد شدت بگیرد. هر مکتبی که سوپراستراکچرهای بیشتری داشته باشد، جامعهای متشکلتر و جمعوجورتر خواهد ساخت. مثلاً در ایرانِ ما با اینهمه تنوع فرهنگی و قومی و زبانی، یعنی با این تنوع استراکچر که مستعد شدت گرفتن تضادهاست، از سوپراستراکچری مثل تشیع برخوردار است که تاکنون از ایجاد تضاد جلوگیری کرده است. سوپراستراکچر تشیع، محبت اهلبیت و عرفان و اشراق تشیع آنچنان قدرتمند است که حتی اهلتسنن را هم دربرمیگیرد. از همینروست که گروه وهابی القاعده هنوز نتوانسته است حتی در کردستان عراق نفوذ کند.
در کردستان ایران و هرمزگان و بلوچستان، بیشترین اسامی که مردم روی فرزندانشان میگذارند، اسامی ائمه است. یا سنتی مثل توسل به اهلبیت را قبول دارند و به آن عمل میکنند. یا سادات کردستان ـ که کم هم نیستند ـ چه خودشان در زمان حیات و چه قبورشان بعد از مرگ، نقش یک سوپراستراکچر را ایفا میکنند. حتی در اردن هم اهلسنت به سادات ارادت داشتند. پس توام شدن تضاد و کارکردگرایی در سیستم معرفت، محبت و ولایت شیعی، از یکسو موجب پویایی میشود و از سوی دیگر موجب ثبات و نه پویایی آنقدر اوج میگیرد که بحران به وجود بیاید و نه ثبات آنقدر به افراط میانجامد که تبدیل به رکود شود. در ایران مذهب شیعه مهمترین عامل ثبات در همه زمینههاست. تشیع حتی دین زرتشتی را بازتولید شیعی کرده است. تشیع ما تشیع عربیِ ابوذری نیست، بلکه تشیع ایرانیِ سلمانی است
یکی دیگر از چهارچوبهای خاص شیعه، نگاهش به مسأله جنسی است که یکی از مقولههای مهم جامعه جهانی به شمار میرود. در جهان غرب، تفکرات یا معنوی است و ضد زندگی روزمره، یا مادی و زندگیمحور که در تقابل این دو، زندگی معنوی باید کنار برود. در این باره فروید هم گفته است که دین ضد زندگی است و اساساً آمده است تا غریزه را از بین ببرد.
اما در نزد شیعه اتفاقاً کاملاً برعکس است. در روایات داریم که "هرچه ایمان فرد فزونی بگیرد، محبتش به زنان بیشتر میشود" یا "هرکس ازدواج کند، از نیمی از دینش پاسداری کرده است و در نیم دیگر هم باید تقوا پیشه کند". در اینجا جنگ بین معنویت و زندگی از میان میرود.
مورد بعد، موضوع نسبت پیشرفت و عدالت است. هم سوسیالیستها و هم طرفداران سرمایهداری، همیشه پیشرفت را مقولهای ضد عدالت معرفی کردهاند. اما شیعه در عین اصل قرار دادنِ عدالت، راه را برای پیشرفت نیز باز نگه میدارد. ضمن اینکه در شیعه عدالت هم در معنای جمعی و هم در معنای فردی موضوعیت دارد.
نزد شیعه اگر کسی گناه کند یا رفتاری خلاف شأن و مروت از خود ابراز کند، از عدالت ساقط میشود. و در مرحله بعد، سیستمی که در آن هر چیزی درست سر جای خودش قرار داشته باشد، یک سیستم معرفتی عدالتمدار، یا عادلانه معرفتمحور است. این عدالت خشن و کورکورانه نیست و آگاهانه است، چون با علم و معرفت جایگاه هر چیزی را معلوم و مشخص کرده است و چون فردیت را هم لحاظ کرده است، معنوی هم هست. پس عدالت اجتماعی شیعه، مثل عدالت سوسیالیستی دچار کمبود معنا و ضدیت با معنویت نمیشود و مثل شوروی از هم نمیپاشد.
از طرف دیگر دچار فساد سرمایهداری هم نمی شود. شیعه "پیشرفت توام با معنویت" را مطرح میکند و جمع بین پیشرفت و عدالت نیز تنها در این مکتب است که اتفاق میافتد. امروزه بار دیگر سوسیالیسم ـ در جاهایی مثل آمریکای لاتین ـ در حال مطرح شدن است و اگر ما بر اساس مبانی خودمان کار تئوریک نکنیم، تابع آنها خواهیم شد.
پس چندین مقوله را در چهارچوب تفکر شیعه بررسی کردیم که با تکیه بر آنها میتوانیم در جهان امروز حرفی برای گفتن داشته باشیم:
ـ عقلانیت و احساس؛ که بر اساس تئوری شیعه میتوانیم در دنیای پستمدرن حرف داشته باشیم.
ـ پیشرفت و محافظهکاری؛ که در این چهارچوب بهراحتی میتوان پاسخ کسانی مثل پوپر و نظریه "جامعه باز و دشمنانش" را اینگونه داد که پیشرفت مدنظر ما هرگز جنگطلبانه نیست ـ ،
ـ تضاد و کارکردگرایی؛ که مسأله گسل طرحشده در مباحث جامعهشناختی را حل میکند.
ـ سنت و توسعه؛ که خود از مقولات مهم علوم انسانی است.
ـ جمع بین معنا و ماده در توسعه؛ که در مکتب شیعه قابلتحقق است.
ـ حیاتگرایی و دین
ـ پیشرفت و عدالت
و
ـ پیشرفت و از خود بیگانگی؛ که بحث کلی فلسفه غرب است.
لذا، به نظر من اگر چهارچوبهای علوم انسانی را بر اساس این رهیافتها بنیان بگذاریم، بسیاری از مشکلات تئوریک ما ـ چه در فلسفه و چه در علوم اجتماعی ـ حل خواهد شد. مبانی و رهیافتهایی که با کمی زحمت از میان احادیث شیعه قابلاستخراج است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست