لوبیای سحرآمیز در قورمه سبزی

آنچه هنوز نخوانده اید ترجمه یكی از مجادلات قلمی مشهور میان كارل پوپر و هربرت ماركوزه است. گفتنی است كه شباهت این دو متفكر با آدم های واقعی كاملاً تصادفی است.
•كارل پوپر: اكنون …

آنچه هنوز نخوانده اید ترجمه یكی از مجادلات قلمی مشهور میان كارل پوپر و هربرت ماركوزه است. گفتنی است كه شباهت این دو متفكر با آدم های واقعی كاملاً تصادفی است.

•كارل پوپر: اكنون كه قلم بر دست دارم می خواهم انشایی درباره قورمه سبزی بنویسم چون قورمه سبزی یك نوع خورشت است كه آن را با برنج می خورند. بعضی ها در تابستان با آشپز های چپ دست كه بسیار خجالتی هم هستند قورمه سبزی درست می كنند و از پختن این خورشت شرمنده هستند. اما آشپز چپ دستی در رستوران سر كوچه ما هست كه همیشه در پاسخ به متقاضیان چلوكباب با جسارت می گوید: «چلوكباب نداریم، شرمنده هم نیستیم چون به جاش قورمه سبزی داریم.» مهمانان ما قورمه سبزی با لوبیا قرمز را بسیار دوست دارند و تا حالا پدرم همه حقوقی را كه از بشر گرفته، هزینه پخت قورمه سبزی و كشت لوبیا قرمز كرده است. من همیشه در كار آشپز ها دخالت می كنم تا با دوتا كردن آشپز قورمه سبزی را شور و یا بی نمك كنم. با شور و یا بی نمك شدن قورمه سبزی، مهمانان ما دیگر برای شام به خانه ما نمی آیند و پدرم همه حقوقی را كه از بشر می گیرد، پس انداز می كند. در قورمه سبزی ما شنبلیله، تره، لیموعمانی هم هست. اما در قورمه سبزی همسایه ما كه در حیاط خود غاز دارند و پدر آنها حقوق بیشتری از بشر می گیرد چیز های دیگری هم هست كه ما نمی دانیم چیست. قورمه سبزی بی لوبیا لطفی ندارد دل من طاقت دوری ندارد. این بود انشای من.

• هربرت ماركوزه: «صنعت آشپزسازی» همواره در پی تولید قورمه سبزی است و تا به حال كمتر كسی را با نام آشپز تولید كرده است. در قورمه سبزی ها «نام» لوبیا ها را چنان «نام ناپذیر» می كنند كه حتی تشخیص لوبیا چیتی از لوبیا قرمز هم برای آشپز ها غیرممكن است.

بحث این نوشته درباره نام لوبیا ها نیست بلكه می توان بدون توجه به لوبیا ها قورمه سبزی پخت و هنگام تحویل به متقاضیان قورمه سبزی گفت: «نام این غذا قورمه سبزی با لوبیا است.» صنعت آشپزسازی با قورمه سبزی های بی لوبیای خود به زودی دود می شود و هوا می رود چون لوبیای ناموجود (loubia na moojoud) هرگز نمی پزد و لوبیای نپخته هم سخت و استوار است. پس هرچه سخت و استوار است دود می شود و به هوا می رود، نمی دونی تا كجا می رود. ما از این لوبیا ها نداشتیم، مشق هایمان را خوب نوشتیم تا توانستیم به لوبیای سحرآمیز دست پیدا كنیم و مثل چیز های سخت و استوار بدون دود شدن به هوا برویم.

علی قلی پور