یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

خروج از مهجوریت فرهنگی


خروج از مهجوریت فرهنگی

مقوله فرهنگ, این روزها به یکی از موضوعات بسیار مهم و اساسی و شاید هم بحث روز دولت و مجلس شورای اسلامی تبدیل شده است علت اصلی این موضوع به فرمایشهای مقام معظم رهبری بر می گردد که چندی قبل در دیدار برخی از مسؤولان نظام, از بخش فرهنگی کشور با عنوان «بخش مظلوم» یاد نموده و خواستار رفع مظلومیت از آن شدند

مقوله فرهنگ، این روزها به یکی از موضوعات بسیار مهم و اساسی - و شاید هم بحث روز- دولت و مجلس شورای اسلامی تبدیل شده است. علت اصلی این موضوع به فرمایشهای مقام معظم رهبری بر می گردد که چندی قبل در دیدار برخی از مسؤولان نظام، از بخش فرهنگی کشور با عنوان «بخش مظلوم» یاد نموده و خواستار رفع مظلومیت از آن شدند.

تردیدی نیست، رهنمودهای رهبری همواره رشته اصلی تغییرات در کشور به شمار رفته و تغییر و تحول در بخشهای گوناگون جامعه را موجب گردیده است. به عبارت دیگر، ورود معظم له به برخی مسایل مهم و ضروری کشور، پیوسته نقطه عطفی برای نگاه جدی و زیربنایی مسؤولان جامعه به مسایل مورد نظر بوده است. طرح مباحثی چون «گفتمان عدالت خواهی»، «مبارزه با مفاسد اقتصادی»، «سیاستهای ابلاغی اصل ۴۴» و... تنها بخشی از تأکیدهای موضوعی ایشان طی سالهای اخیر بوده که حرکتهای مفید و سازنده ای را در میان مردم و قوای کشور به وجود آورده است.

با توجه به صحبتهای اخیر ایشان درباره مظلومیت بخش فرهنگی کشور و هشدارهای مکرری که از دهه هفتاد به بعد با طرح مباحثی چون «تهاجم فرهنگی»، «شبیخون فرهنگی» و یا «ناتوی فرهنگی» از سوی رهبری اعلام شد، تردیدی نمانده که برای خروج از مظلومیت بخش فرهنگی کشور و مقابله با حرکتهای خزنده ای که در این زمینه صورت می گیرد نیز به تلاشها و حرکتهای عظیم، گسترده و زیربنایی نیازمندیم.

در شرایطی که دشمن به تعبیر مقام معظم رهبری با تشکیل ناتوی فرهنگی در تلاش است هر حرکت و جنبش فرهنگی- اسلامی را چه در خاورمیانه و چه در کل جهان اسلام، با هجوم فرهنگی خود در نطفه خفه ساخته و مانع رسیدن صداها و پیامهای اصیل و فرهنگی اسلام و انقلاب اسلامی به اقصی نقاط جهان شود، به راستی راه خروج از مظلومیت فرهنگی چیست و عوامل ایجابی این مهجوریت کدامند؟

به نظر می رسد برای رسیدن به این مهم، دو راهکار اساسی باید مورد توجه قرار گیرد. راهکار اول، راه فکری و فرهنگی و در حقیقت نگاه نرم افزاری به موضوع است و راه دوم توجه عمیق به مباحث پشتیبانی و بودجه ای در این مسأله.

در بخش اول، آنچه ضروری است اینکه، بخش فرهنگ را بخش غالب یا اولویت اول جامعه قرار داده و رویکردهای مختلف جامعه را به رویکردهای فرهنگی پیوند دهیم. به عبارت دیگر، چنانچه در هر یک از نیازهای جامعه، یک رویکرد فرهنگی حاکم گردد و مسؤولان مختلف کشور نیز چه در مقام قانونگذاری، چه در مقام اجرا و یا سیاستگذاری، نگاه فرهنگی را به عنوان یک نگاه غالب در تصمیمهای خود مورد توجه قرار دهند، گام مهمی در راستای مظلومیت زدایی از موضوع فرهنگ، برداشته می شود.

باید پذیرفت، کار فرهنگی به طور مستقیم در عرصه های اقتصادی، آموزشی، اجتماعی، امنیتی و حتی سیاسی کشور تأثیرگذار است. برای مثال، اگر بناست در رابطه با اقتصاد، اقدام مهمی در کشور صورت پذیرد، اولین مبنای حرکت، توجه به دو مقوله «تولید» و «کار» است. ما تا فرهنگ تولید و کار و در یک کلام، فرهنگ تلاش را در جامعه نهادینه نکنیم، اقتصاد چندان شکوفایی نخواهیم داشت. تحقق این مهم، به نگاه و کار فرهنگی نیاز دارد.

نکته بعدی در همین رابطه، مسأله قناعت یا صرفه جویی در مصرف است. اگر راه مصرف کردن تولیدات و محصولات اقتصادی خود را ندانیم، هرچه تولید می کنیم از بین می رود و هرگز نمی توانیم به یک کشور صادر کننده تبدیل شویم. ما زمانی صادر کننده واقعی خواهیم بود که در داخل، مدیریت صمیمی برای مصرف داشته باشیم و رسیدن به این جایگاه، به یک مبنای درست فرهنگی نیازمند است.

در عرصه های دیگر نیز همین قاعده جاری است.

توجه به ریشه های فرهنگی کشور و جامعه ما، تردیدی باقی نمیگذارد که حتی موضوعاتی چون نظم و انضباط اجتماعی در جامعه با مسایل فرهنگی ارتباط مستقیم دارند، چنانکه بحثهای ارزشی و اخلاقی جامعه نیز که ارتباط مستقیمی با سلامت و امنیت کشور دارند؛ پیوندهای نزدیکی با فرهنگ جامعه برقرار کرده اند. بنابراین، بحثهای فرهنگی را هرگز نمی توان با بحثهای روبنایی یکسان دانست و یا هزینه کردن در این بخش را هزینه ای مصرفی و مستهلک شده قلمداد کرد. یقیناً هرآنچه در این زمینه هزینه گردد، ماندگار است و تأثیرهای خاص خود را خواهد داشت، مشروط براینکه به موازات هزینه های انجام شده، نگاههای موجود به بخش فرهنگی هم اصلاح شوند.

برای مثال، وقتی قرار است دولت پیشرفتهای کاری خود را در بخشهای مختلف کشور گزارش کند، حتماً لازم است گزارشهای فرهنگی مربوط را نیز ارایه کرده و با تعریف شاخصهای فرهنگی کشور، به ارزیابی میزان پیشرفتها و یا عقبگرد در این عرصه اهتمام ورزد.

همین طور، لازم است در هر طرح بزرگی که در کشور اجرا می شود، - اعم از طرحهای اقتصادی، اجتماعی، عمرانی و...- میزان پیوند طرح مورد نظر نیز با فرهنگ جامعه، مورد بررسی و تأمل قرار گیرد. توجه به چنین نگاهی، یکی از راههای خروج از مهجوریت فرهنگی خواهد بود.

راه دوم، توجه به مسایل مالی، بودجه ای و پشتیبانی فرهنگی است. متأسفانه سهم بخش فرهنگ و هنر ما از بودجه عمومی کشور، سهمی ناچیز- در حدود چهار الی چهار و نیم درصد بودجه عمومی کشور- است که همین سهم اندک نیز بین ۱۸ دستگاه رسمی دولتی و عمومی کشور تقسیم می شود. جالب اینجاست که اگر بخواهیم مقایسه ای برای این رقم برقرار کنیم، باید بگوییم رقم مذکور، تنها معادل یارانه ای است که برای یکی از شاخه های بخش کشاورزی درنظر گرفته می شود! آیا با چنین نگاهی می توان از لزوم تحولات بنیادین در بخش فرهنگ سخن گفت؟

اگر می خواهیم راه خروج از مهجوریت فرهنگی را بپیماییم، باید توجه ویژه ای به اعتبارات این بخش صورت گیرد. به عبارت دیگر، اگر مسؤولان کشور مایلند به پیام و دغدغه های رهبری در این زمینه جامه عمل بپوشند- که چنین هم هست- در گام اول باید اعتبارات این بخش را افزایش دهند، آن هم نه افزایش جزئی، بلکه افزایش جهشی! زیرا بخش فرهنگ تاکنون سهم ناچیزی در بودجه عمومی کشور داشته و افزایش چند درصدی نسبت به بودجه های فرهنگی سال گذشته، گرهی از مشکلات فرهنگی کشور نخواهد گشود. چنانچه سهم بخش فرهنگی کشور از چهار درصد فعلی، دست کم به ۱۰ درصد ارتقا پیدا کند، می توان از تحول بخش فرهنگ سخن گفت و حرکتهای کیفی و عمیقی را در این عرصه شاهد بود.

*محمد رضا تاج الدینی*



همچنین مشاهده کنید