چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
نمایش هایی که از جنگ دوم جهانی قهر کردند
هنگامی که دانشجویان معترض فرانسوی در «مه ۱۹۶۸» کارگاه تئاتر «ژان لویی بارو» را اشغال کردند، تنها به یک چیز می اندیشیدند؛ تئاتر متعهد و خود باور، دانشجویان نقطه نظر خود را اینگونه بیان می کنند: «تئاتر فرانسه به عنوان نشانی از فرهنگ بورژوازی باید تعطیل می شد» (۱) تئاتری که دیگر رفته رفته تنها به سرگرمی روشنفکرمآبانه طبقات متوسط تبدیل شده بود، باید تعطیل می شد. دانشجویان خواستار تئاتری «منتقد» و «معترض» بودند. تئاتری که جاه طلبی های لیبرال مآبانه حکومت های سرمایه داری را تاب نمی آورد. «برتولت برشت» زمانی گفته بود: «زمانی که این دنیا را ترک می کنید، کافی نیست که خودتان خوب باشید، بلکه سعی کنید تا دنیای خوبی را ترک کنید» (۲)
تئاتر سیاسی را می توان به چهار دسته تقسیم کرد:
۱) تئاتری که در کار انتقاد از حکومت های خودکامه و یا دست نشانده است.
۲) تئاتری که به مبارزه روشنگرانه در مقابل هجوم های بیگانگان می پردازد.
۳) تئاتری که اساساً با جنگ متجاوزانه مخالف است و درکار انتقاد از آن به هر شکل است.
۴) تئاتری سیاسی که موضوع آن از موضع سیاسی خلع شده. اصطلاح «تئاتر مقاومت» اغلب به دسته دوم اطلاق می شود اما با کمی دقت می توان هر سه گروه اول را «تئاتر مقاومت» خواند. از نویسندگان دسته چهارم می توان به نویسندگانی همچون «ادوارد آلبن»، «هارولد پینتر» و «سام شپارد» اشاره کرد.
اما در این نوشته کوتاه، ما تنها به بررسی کوتاه سه دسته اول می پردازیم.
دردسته اول، می توان از نمایشنامه نویس مشهور لهستانی، «اسلاومیر مروژک» نام برد. مروژک به سال ۱۹۳۰ در حومه شهر «کراکوی» متولد شد و نخستین نمایشنامه اش «پلیس» را در ۱۹۵۸ نوشت. از مهمترین نمایشنامه های او می توان به «پرتره»، «تانگو»، «سفارتخانه» و «جشن» اشاره کرد. در آثار او همیشه می توان کشوری خیالی و حکومتی خیالی را یافت و آن را با بسیاری از حکومت های خودکامه تطبیق داد.
طنز و غلو از ویژگی های شاخص آثار مروژک اند.
او برخلاف نویسندگان همچون «امه سه زر» یک «مستند نویس» نیست. خودش می گوید: «من آن چه را که دیگران نامش را تئاتر مستند گذاشته اند هم نمی نویسم. واضح تر بگویم. من غلو می کنم.» (۳)
صفحه اول نمایشنامه «پرتره» از به یادماندنی ترین و از تأثیرگذارترین صحنه های تئاتر در قرن اخیر است. در این صحنه، ما ابتدا تنها صدای یک مرد را می شنویم؛ «دوست داشتم، تو حال و آینده من بودی، نمی تونستم گذشته خودم رو ببخشم که تو توش غایب باشی... بله، می دونم، من تنها کسی نبودم که تو رو دوست داشتم. آیا من حسود بودم اون هایی که تو رو دوست داشتند آنقدر زیاد بودند که دیگه نمی شد از حسادت حرفی زد. آخه چطور می شد به همه مردم حسادت کرد ... تو همه چیز من بودی. قبل از این که تو رو بشناسم، نه برای خودم چیزی بودم، نه برای دیگرون. من هیچی نبودم. عشق به تو به من قدرت می داد در کنار تو خودم رو قوی حس می کردم. باهوش و ... . از حرفام خنده ت می گیره » (۴) هنگامی که صحنه روشن می شود، ما مردی را که این حرف ها را زده می بینیم. او پشت به تماشاچیان ایستاده و خطاب او به پرتره ای از «ژوزف استالین» است. مروژک در همین صحنه کوتاه، به طرز ماهرانه ای، الینگی کمونیست ها را توسط ایدئولوژی حاکم به ریشخند می گیرد.
تماشاچی همواره احساس می کند که مرد در حال گفت وگو با معشوقه اش است و ناگهان با پرتره استالین مواجه می شود. مروژک را می توان با واسلاوهاوی مقایسه کرد. آنها هر دو نویسندگانی منتقدند که آثارشان سرشار از طنز و غلو است. تیر آنها همواره به سمت حکومت های دست نشانده و یا خودکامه کمونیستی نشانه می رود.
در دسته دوم، می توان از نویسنده و کارگردان بدعت گذار آلمانی، «برتولت برشت» نام برد. برشت به سال ۱۸۹۸ در «آگسبورگ» متولد شد و مدت ها در اروپا و امریکا در تبعیدی ناخواسته به سر برد. از مشهورترین آثار او می توان به «محاکمه ژاندارک در روان»، «دایره گچی قفقازی» و «آن که گفت آری و آن که گفت نه» اشاره کرد. او به سال ۱۹۵۶ در آلمان درگذشت. برشت در بسیاری از آثارش، چهره فاشیسم آلمانی را ماهرانه به تصویر می کشد. او اگرچه یک آلمانی بود اما تنفری آشکار نسبت به رایش سوم داشت. برشت، مفهوم «بیگانه سازی» را با سویه ای سیاسی وارد تئاتر کرد. به واسطه این مفهوم، تماشاچی (مخاطب) از هرگونه موقعیت همذات پندارانه با امر موهومی دور است و به راحتی می تواند شخصیت داستان را از منظری سیاسی - اجتماعی و تاریخی بشناسد. او تماشاچی را از این توهم که «من در حال تماشای واقعیت هستم» دور می کند. بعدها کارگردان های بزرگی همچون «آگوستو بال» تحت تأثیر ایده های
« برشت» قرار گرفتند. در نمایشنامه کوتاه «خیانت»، او مرد و زنی خرده بورژوا را تصویر می کند که همسایه مبارزشان را در جریان جنگ دوم جهانی تحویل پلیس داده اند. همسایه ای که تنها به اتهام گوش دادن به یک رادیوی خارجی بازداشت شد.
«رأی دهندگان
کاسه های گرم تر از آش
دوان دوان آمده اند
تا آزارگرشان را انتخاب کنند
نه نان، نه کره، نه پالتو و غذا
آنها هیتلر را انتخاب کرده اند» (۵)
در نمایشنامه کوتاه «مبارز قدیمی»، برشت چهره آلمان در حال جنگ را تصویر می کند. آلمانی که در آن خبری از «شیر و نان و کره» نیست، چرا که آلمان به توپ و تانک احتیاج دارد. و زنی که در پایان نمایش، خودش را دار زده، چرا که به هیتلر رأی داده است، هیتلری که فرزندان آلمان را کشته است.
پس از پایان جنگ جهانی دوم و پیامدهای آن، بسیاری از نویسندگان بزرگ، سعی در نشان دادن چهره واقعی جنگ جهانی دوم کردند. این دسته از نویسندگان، به هر شکلی از جنگ معترضند. «فرناندو آرابال» نویسنده فرانسوی زبان اسپانیایی از این نویسندگان است. او به سال ۱۹۳۲ در «مسلیلا» به دنیا آمد و نخستین مجموعه آثار نمایش اش را در ۲۶ سالگی در پاریس به چاپ رساند. از آثار مشهور او می توان به «دوجلاد» ، «و آن ها به کلانا دست بند زدند» و «کنسرت در داخل یک تخم مرغ» اشاره کرد. آرابال در نمایشنامه «پیک نیک در میدان جنگ»، داستان پدر و مادری را می گوید که برای تعطیلات آخر هفته، به دیدن پسر سربازشان در میدان جنگ آمده اند.
آنها با یکی از سربازهای دشمن روبه رو می شوند و او را به اسیری می گیرند
در قسمتی از نمایش او می گوید: «یک روز تو خونه، داشتم اطوی مادرم رو تعمیر می کردم که یک آقاهه اومد و به من گفت: زپو شما هستید - بله - خوب، پس باید بیاین جنگ» بعدش من ازش پرسیدم: «اما کدوم جنگ » اون به من گفت: «معلومه روزنامه ها رو نمی خونی» من بهش جواب دادم که چرا می خونم، اما داستان های جنگیش رو نه!... » (۶) و در پایان نمایش، همه آنها کشته می شوند. طنزی که در «پیک نیک در میدان جنگ» به چشم می آید، بیش از هر چیز، نشانگر ویرانگری جنگ تجاوزگرانه است. جنگی که صاحبان قدرت در سراسر اروپا آن را به راه انداختند. آرابال می گوید: آنها نمی دانند چرا به هم شلیک می کنند، آنها فقط می دانستند که سربازند.
فرید قدمی
پانوشت ها:
۱- تئاتر و اروپا- کریستوفر مک کالو- ترجمه نغمه ثمینی- نشر قطره- چاپ اول: ۱۳۸۳-صفحه:۴۵
۲- ترس و نکبت رایش سوم - برتولت برشت- ترجمه شریف لنکرانی- انتشارات مروارید- چاپ چهارم: ۱۳۸۲- صفحه:۱۰
۳- سفارتخانه- اسلاومیر مروژک- ترجمه داریوش مؤدبیان- دفتر طرح و نمایش- چاپ اول: ۱۳۶۵- صفحه: ۱۳۲
۴- پرتره- اسلاومیر مروژک- ترجمه محمدرضا خاکی- انتشارات نمایش- چاپ اول: ۱۳۷۸- صفحه: ۱۴-۱۳
۵- ترس و نکبت رایش سوم- برتولت برشت- همان- صفحه: ۱۴۷
۶- طنزآوران جهان نمایش- گردآوری و ترجمه: داریوش مؤدبیان- دنیای هنر- چاپ اول: ۱۳۷۶- صفحه: ۷۶
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست