چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

امروز با سعدی ـ سه‌شنبه ۱۰ خرداد


امروز با سعدی ـ سه‌شنبه ۱۰ خرداد

اگرم حیات بخشی وگرم هلاک خواهی
سر بندگی به حکمت بنهم که پادشاهی
من اگر هزار خدمت بکنم،‌گناهکارم
تو هزار خون ناحق بکنی و بیگناهی
به کسی نمی‌توانم که شکایت از تو خوانم
همه جانب …

اگرم حیات بخشی وگرم هلاک خواهی

سر بندگی به حکمت بنهم که پادشاهی

من اگر هزار خدمت بکنم،‌گناهکارم

تو هزار خون ناحق بکنی و بیگناهی

به کسی نمی‌توانم که شکایت از تو خوانم

همه جانب تو خواهند و تو آن کنی که خواهی

تو به آفتاب مانی ز کمال حسن طلعت

که نظر نمی‌تواند که ببیندت کماهی

من اگر چنانچه نهی است نظر به دوست کردن،

همه عمر توبه کردم که نگردم از مناهی

به خدای اگر بدردم بکشی که برنگردم

کسی از تو چون گریزد که تواش گریز گاهی؟

منم ای نگار و چشمی که در انتظار رویت

همه شب نخفت مسکین و بخفت مرغ و ماهی

وگر این شب درازم بکشد در آرزویت

نه عجب که زنده گردم به نسیم صبحگاهی

غم عشق، اگر بکوشم که زدوستان بپوشم

سخنان سوزناکم بدهد بر آن گواهی

خضری چو کلک سعدی همه روز در سیاحت

نه عجب گر آب حیوان به در آید از سیاهی