چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
محمد علی فروغی و تلاش برای عدم تغییر سلطنت پهلوی در شهریور ۱۳۲۰
● پایان سلطنت رضاخان در شهریور ۱۳۲۰
واقعه شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین یکی از مهمترین حوادث تاریخ معاصر ایران است. جنگ جهانی دوم نیز همانند جنگ اول ، از وقایع مصیبتبار تاریخ ، برای جامعه ایران بوده است . این جنگ در نهم شهریور ماه ۱۳۱۸ هـ . ش با حمله آلمان به لهستان و اعلام جنگ دولتهای انگلیس و فرانسه به آلمان شروع شد. تا شهریور ۱۳۲۰ ، ایران به مدت دو سال از صحنه جنگ تا حدودی به دور ماند ، ولی با پیشروی آلمانها به سمت شرق و تصرف بخشهای شرقی شوروی ، متفقین که شدیدا تحت فشار آلمانها قرار گرفته بودند ، به فکر راه جدیدی برای کمک به نیروهای شوروی و مقابله با نیروهای آلمانی افتادند . به همین دلیل ، آنها که تمام راههای کمک سیاسی و انتقال جنگ افزار و نیروهای نظامی به رویشان بسته شده بود و یا استفاده از آنها ، برایشان مشکل بود ، به راه مساعد ایران چشم دوختند و به بهانه وجود اتباع آلمانی و ایتالیایی در ایران ، خاک آن را مورد تجاوز قرار دادند. این در حالی بود که ایران از مدتها قبل ، بارها بیطرفی خود را در جنگ اعلام کرده بود .
● نقش فروغی در تاسیس و بقای سلطنت پهلوی
محمدعلی فروغی ( ذکاء الملک ) اولین و آخرین نخستوزیر رضا شاه بود . فروغی از میان کسانی که به اشاره سفارت انگلیس و یا بنا به اقتضای روحیه خود در طرفداری از قدرت ، برای رساندن "رضاخان" به جایی که "رضا شاه" شود ، زحمتها کشیده بودند ، بیشتر از بقیه شایسته زمامداری بود .
بنابراین در ۲۸ آذر ۱۳۰۴ اولین دولت را در رژیم پهلوی تشکیل داد که تا ۱۵ خرداد ۱۳۰۵ دوام آورد . با پایان مراسم تاجگذاری رضا شاه ، مأموریت فروغی به اتمام رسید و تیمورتاش از او خواست تا استعفا دهد . (۱)
پس از او مستوفیالممالک به مدت یکسال و مخبرالسلطنه ( مهدیقلی هدایت ) به مدت شش سال دولتهای دوران رضا شاه را تشکیل دادند . عیب مهم مخبرالسلطنه، عدم علاقه به تجدد و تسلیم ایران به فرهنگ ظاهری اروپا بود . زمانی که رضا شاه تصمیم داشت نقشههای مربوط به کشف حجاب زنان، سرکوبی روحانیون و حوزههای علمیه را به اجرا گذارد ، رئیس الوزرایی که ریشش را نمیتراشید ، همسرش را بیحجاب جایی نمیبرد و از منکرات روگردان بود ، تحمل پذیر نبود .(۲)
مخبرالسلطنه هدایت در خاطرات خود ، مخالفتش را با کشف حجاب نشان میدهد : « بلی ، پوشیدن رو طبیعی نیست ، حتی پوشیدن لباس طبیعی نیست ، تمدن آورده است . چه بسیار مردم امروز هم برهنه میگردند ، آنها را وحشی میخوانیم . زنهای ما به نیمه راه وحشت رسیدند ... چادر رسم ایرانیان بود ... در تخت جمشید یا نقشهای بیستون صورت زن نیست ... » . (۳)
البته چنان که بلوشر در سفرنامهاش اشاره کرده : « در مشرق زمین کنارهگیری از کار برای رئیسالوزراء و پناه بردن به زندگی خصوصی اقلا به همان درجه خطرناک است که برای وزرای کاردان مقتدر » .(۴) اما مخبرالسلطنه که مشاوری صدیق و خدمتگزاری باوفا برای شاه بود به زندگی شخصی و خصوصی خود پناه برد و چنان در پس شخص شاه خود را پنهان میداشت که او از وی به هیچ وجه نگرانی به خود راه نمیداد.(۵) پس از وی فروغی دوباره مأمور تشکیل کابینه شد .
محمدعلی فروغی در ۲۶ شهریور ۱۳۱۲ ، دومین کابینه خود را در عصر رضا شاه تشکیل داد . در این دوره مثلث قدرت در حکومت مطلقه رضا شاه ( تیمورتاش ، داور و نصرتالدوله ) کنار گذاشته شده بودند . مهمترین کار فروغی در این دوره از نخستوزیری خود، تدارک سفر رضا شاه به ترکیه بود .(۶) با بازگشت رضا شاه از سفر ترکیه ، جریان " کشف حجاب " به راه افتاد و حادثه مسجد گوهرشاد به وقوع پیوست .
وقتی دستور متحدالشکل کردن لباس و قضیه کلاه فرنگی به مرحله اجرا درآمد ، بهلول ، واعظ معروف در مسجد گوهرشاد مشهد ، شروع به نطقهای شدیدی علیه این اقدام رضا شاه نمود و مردم به شدت تحریک شده و در خانه مراجع بزرگ مشهد اجتماع کردند . در این گیر و دار ، محمدولی اسدی ( مصباحالتولیه ) که متولی آستان قدس رضوی بود ، میخواست قضیه را با نرمی و مدارا فیصله دهد ولی با صدور دستور حمله به متحصنین در مسجد گوهرشاد ، اوضاع تغییر کرد . علیاصغر حکمت ، وزیر معارف و اوقاف وقت ، در این باره مینویسد :
« شاه به محض رسیدن گزارش بستنشینی مردم در حرم امام رضا (ع) به مأمورین نظامی مشهد ، امر صریح کرد که اگر تا فردا صبح آن جماعت را متفرق نکنند ، هر آینه به بالاترین مجازات نظامی گرفتار خواهند شد .» (۷) هزاران نفر آماج گلولههای مأموران رژیم قرار گرفتند و صدها نفر به دستور شاه در حرم امام رضا (ع) به شهادت رسیدند.
محمدولی خان اسدی را در یک دادگاه نظامی محاکمه و سپس اعدامش نمودند . پس از مرگ اسدی ، هنگامی که در خانه او بازرسیهایی به عمل آمد ، در میان نامههایش ، کاغذی از فروغی به دست آمد . اسدی ، پدر داماد فروغی بود . فروغی به طور دوستانه و خصوصی درباره رضا شاه به اسدی شرحی نوشته بود و این بیت را هم چاشنی مطالب خود کرده بود :
در کف شیر نر خونخوارهای
غیر تسلیم و رضا کو چارهای
نامه مزبور را " آیرم " برای شاه تلگراف کرد و رضا شاه با فریاد "زن ریشدار" (فروغی) را به خانه فرستاد و به جای او محمود جم در ۱۳ آذر ۱۳۱۴ به نخستوزیری رسید .
با رفتن فروغی " سیاست خارجی " به دست رضا شاه افتاد که از پیچیدگیها و ظرایف آن بیخبر بود و این آغاز اشتباهاتی بود که به سقوطش انجامید . اما رضا شاه ۶ سال بعد از آن دوباره به سراغ فروغی رفت . (۸)
● تعیین سرنوشت دودمان پهلوی در سفارتخانه انگلیس و شوروی
شهریور ۱۳۲۰ فروغی بار دیگر برای انجام مأموریتی مهم به عرصه سیاست کشور ، بازگشت . پس از اشغال ایران توسط متفقین ، یکی از موضوعات مهم برای دولت انگلیس و شوروی مسأله جانشینی برای رضا شاه بود .
انگلیسیها به خاطر قدر ناشناسی رضا شاه از به قدرت رسیدن وی و گرایش او به آلمان سخت عصبانی بودند.
شوروی نیز به خاطر آینده ایران ، معتقد بود که باید به جای رژیم سلطنتی یک رژیم جمهوری روی کار بیاید .
در مدت کوتاه پس از اشغال بحثهای جدی در سفارتخانههای متفقین وجود داشته است تا جایی که موضوع بازگشت قاجار نیز در دستور کار قرار گرفت . (۹) اعضای کابینه انگلستان بازگشت یکی از افراد سلسله سابق قاجار (۱۰) به تخت سلطنت را مورد بررسی قرار دادند ، ولی معلوم شد که شخص مورد نظر یک کلمه هم فارسی بلد نیست . (۱۱)
انگلیسیها به ولیعهد ، محمدرضا پهلوی نیز بدبین بودند . علت آن هم ضعف و ترس وی و تمایلش به آلمان بود . (۱۲) اما سومین فرزند ذکور رضا شاه به نام غلامرضا که در آن تاریخ ۱۸ ساله بود، یکی از گزینههای جانشینی رضا شاه بود . (۱۳)
در کنار این وقایع ، تلاشهایی نیز جهت حفظ رژیم پهلوی در ایران صورت میگرفت . رضا شاه با وجود این که نمیخواست فروغی را به نخستوزیری منصوب کند ، صلاح کار را در این دانست که رضایت او را برای تشکیل کابینه جلب نماید .
رضا شاه ابتدا در نظر داشت تا مجید آهی که بر زبان روسی مسلط بود یا علی سهیلی که هم زبان روسی را خوب میدانست و هم زن روسی داشت ، به جای منصورالملک ، زمام کابینه را به دست بگیرند زیرا از ارتش سرخ ترس زیادی داشت و فکر میکرد آن دو بتوانند روابط را اصلاح کنند ، اما آن دو ، شانه خالی کردند و در مقام مشاوره به شاه فهماندند که مرد میدان زمامداری در وضع حاضر فقط ذکاءالملک (محمدعلی فروغی ) است که خانهنشین و بیمار در نزدیک کاخ شهری شاه سکونت دارد . رضا شاه پیشنهاد آهی و سهیلی را به شرط این که هر دو در کابینه ذکاءالملک عضویت داشته باشند ، پذیرفت . (۱۴)
رضا شاه و فروغی در کاخ سعدآباد یکدیگر را ملاقات کردند . فروغی پس از برکناری از نخستوزیری دوم خود ، هرگز شاه را ملاقات نکرده بود . شاه به محض دیدن فروغی ، با لبخندی گفت : «نه ، فروغی ، آنقدرها هم که فکر میکردیم پیر نشده است » .(۱۵)
● تلاش فروغی برای انتقال سلطنت به محمدرضا
فروغی پیر و بیمار به نخستوزیری رسید و به شاه قول مساعد داد تا ولیعهد را بر تخت سلطنت بنشاند . آن چه فروغی را در این راه دلگرم میکرد ، صحبتهای سهیلی بود که فاش ساخته بود که خواهد توانست از طریق آنتونی ایدن ، دوست انگلیسیاش ، لندن را وادار به قبول سلطنت ولیعهد کند . (۱۶)
رضا شاه تا به این جا برسد ، علاوه بر توسل بینتیجه به روزولت ، مقاومت کردن و کمک خواستن از " پیشوا " را هم تجربه کرده بود. اتل ( مأمور گشتاپو در تهران ) به او قول داده بود که پس از دو ماه مقاومت در برابر نیروهای شوروی و انگلستان ، ارتش آلمان به کمک رژیم خواهد آمد . اما با وقایع شهریور ماه ، رضا شاه که از کمک آلمانها ناامید شده بود ، تصمیم گرفت هرچه زودتر و قبل از آن که مجبور شود علیه آلمانها ، تصمیماتی را اتخاذ و اجرا کند ، از صحنه خارج شده و ولیعهد را به جای خود بنشاند . در این صورت میتوانست امیدوار باشد که در صورت پیروزی کشورهای محور ، او به سلطنت برخواهد گشت و در صورت پیروزی متفقین ، پسرش سلطنت خواهد کرد .
مهمترین اقدام برای تحقق این مسأله ، نخستوزیری فروغی بود.(۱۷) فروغی کاری را که بر عهده گرفته بود ، با سختی به پیش میبرد . روابط شخصی سهیلی و ایدن کارساز شده بود و سر ریدر بولارد(۱۸) دیگر به آن تندی روزهای قبل ، از لزوم تأسیس یک جمهوری لیبرال سخن نمیگفت . او در یکی ا ز دیدارهای خود با فروغی به او پیشنهاد کرده بود که خود ریاست جمهوری را عهدهدار شود اما فروغی قبول نکرده بود(۱۹) . محسن فروغی ، فرزند محمدعلی فروغی ، در این باره میگوید :
« دهم شهریور ... بین اسمیرنوف و بولارد و پدرم و سهیلی مذاکرات بسیار مهمی صورت میگیرد . بعد از پدرم ، شنیدم وزیر مختار انگلیس پس از دریافت نامه دولت ایران و قرائت آن اظهار میکند : از دولت متبوع من دستور رسیده است قبول هر پیشنهادی از طرف دولت ایران غیر از آنچه قبلا مذاکره شده ، منوط به تغییر حکومت در ایران است . اتفاقا همکار من هم چنین دستوری از مسکو دریافت کرده است . ما به این شرط با خواستههای شما موافقت میکنیم که رژیم کشور ایران تغییر پیدا کند و حکومت شما از مشروطه به جمهوری مبدل شود . البته دولت متبوع من و سایر دوستان معتقدیم تدریجا در تمام دنیا ، رژیمهای سلطنتی به جمهوری تبدیل خواهد شد ... »(۲۰)
ظاهرا پس از همین ماجرا رضا شاه به عیادت فروغی میرود تا از بقای سلطنت پهلوی مطمئن شود . محمود فروغی ، فرزند دیگر محمدعلی فروغی ، در این باره میگوید :
« بعد از نهم شهریور که مرحوم فروغی بیمار و بستری بود ، باز تاریخش را نمیدانم ... یک روزی تلفن کردند از سعدآباد (رضاشاه هیچ وقت از سعدآباد پایین نیامد) و او را به سعدآباد خواستند . [پدرم] جواب دادند ، من بیمارم . این ارتفاع را نمیتوانم بیایم . بیماری قلبی دارم . اگر شهر تشریف آوردند ، شرفیاب میشوم .
آن روز رضا شاه خودش آمد منزل ما ، بعد از ظهری بود در حدود ساعت سه بعد از ظهر . اتومبیلش هم از آن رولز رویسهای قدیم بود ... رضا شاه پیغام داد که هیچکس نیاید داخل . از آن مذاکرات من هیچ خبر ندارم . هیچکس خبر ندارد ... ولی گویا مطلب رضا شاه بیشتر مربوط به سپردن فرزندش به دست فروغی بوده و ترتیبات مملکتی . »(۲۱)
محسن فروغی ، نیز در این باره مینویسد : « ما درباره ملاقات پدرم و شاه چیزی مطلع نشدیم . بعدها از برادرم مسعود فروغی شنیدم که محمدرضا پهلوی به وسیله پدر از آن مذاکرات اطلاع داشته است . او قسمتی از آن مذاکرات را برای برادرم گفته بود : «آنچه من دارم از پدر شما است ... در وقایع شهریور هم پدرم تمایل زیادی به سلطنت من نداشت . در آن روزی که پدرم در منزل شما حضور پیدا کرده بود ، بیشتر مذاکرات آنها بر اساس استعفای پدرم بود . مرحوم فروغی خواستههای انگلیس و روس را عنوان نمود که حتی درصدد تغییر رژیم هستند . پدر شما در آن روز گفته بود که شاید موفق شویم ولیعهد را به سلطنت بنشانیم و شما هم در مازندران استراحت فرمایید . پدرم از این پیشنهاد نه تنها خوشحال نشده بود ، بلکه با تغییر گفته بود مگر ولیعهد میتواند مملکت را اداره کند » .(۲۲)
محمدعلی فروغی ، نقش خود را درباره جلوگیری از خطر تغییر رژیم ایران در شهریور ۱۳۲۰ به خوبی ایفا کرد. روز ۲۴ شهریور که خبر رسید ارتش سرخ در کرج است و میخواهد به تهران وارد شود، رضا شاه بسیار ناراحت شد و از فروغی کسب تکلیف کرد. نخست وزیر با ملایمت خاص خود گفت: آنها فقط با خود اعلیحضرت کار دارند. رضا شاه گفت میدانم دشمن من هستند. آنها میخواهند همان طوری که نوکرهایشان را که در ایران میخواستند افکار کمونیستی رواج بدهند، محاکمه کردیم، مرا هم محاکمه کنند، خیر من حاضرم از سلطنت استعفا دهم و از ایران به گوشه امنی بروم. فروغی از این مسأله استقبال کرد و متن استعفای و متن استعفای رضاخان رابه قلم خود مینویسد:
«نظر به این که من همه قوای خود را در این چند ساله مصروف امور کشور کرده و ناتوان شدهام، حس میکنم که اینک وقت آن رسیده است که یک قوه و بنیه جوانتری به کارهای کشور که مراقبت دائم لازم دارد، بپردازد و اسباب سعادت و رفاه ملت را فراهم آورد، بنابراین ، امور سلطنت را به ولیعهد و جانشین خود تفویض کردم و از کار کناره نمودم. از امروز که روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ است، عموم ملت از کشوری و لشکری، ولیعهد و جانشین قانونی مرا باید به سلطنت بشناسد و آن چه از پیروی مصالح کشور نسبت به من میکردند، نسبت به ایشان منظور دارند. کاخ مرمر ـ تهران ـ به تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۲۰»(۲۳)
بدین ترتیب با تلاشهای فروغی، رضا شاه استعفا داد و سلطنت پهلوی حفظ شده به پسرش محمدرضا رسید. اما علاوه بر فروغی و اعضای کابینهاش همچون سهیلی (وزیر امور خارجه) (۲۴)، افرادی دیگری نیز برای منصرف کردن روس و انگلیس از گزینههای دیگر برای جایگزینی سلطنت پهلوی، تلاش میکردند. از میان آنها به تلاشهای محمدعلی مجد، استاندار وقت گیلان و خود محمدرضا پهلوی اشاره خواهیم کرد.
محمدعلی مجد در این باره مینویسد: «... در جلسهای که در تاریخ ۱۳ شهریور در سرکنسولگری پهلوی تشکیل شد، بر من مسلم گردید که روسها با اعلیحضرت رضا شاه جدا نظر مخالف داردو آنها مصمم بودند، سلطنت ایران را تبدیل به جمهوری کنند، من به آنها صمیمانه گفتم: شما میگویید با ایران جنگ ندارید و ورود قشون شما به ایران به صورت اشغال این مملکت نیست ، بلکه از نظر تحکیم پشت جبهه جنگ میباشد و چون ۲۰ میلیون نفوس این مملکت، بر علیه روس و انگلیس هستند و تمام مردم طرفدار آلمان میباشند، فقط قدرت سلطنت است که این احساسات برعلیه روس و انگلیس و بر له آلمان را جلوگیری میکند، من آن روز در جلسه تاریخی مزبور صریحا اعلام کردم که اگر ایران جمهوری شود، وضع این کشور آشفته و مردم بر علیه روس و انگلیس قیام خواهند کرد و این کار به ضرر شما و نفع آلمانهاست ، پس از ۴ ساعت مذاکره، آنها متقاعد شدند و ا ظهار داشتند: ما نظریه شما را با دلایلی که گفتهاید، به مقامات مربوطه اطلاع خواهیم داد که از اینکار صرف نظر کنند، من همان روز تا ساعت ۱۱ شب، یقین حاصل کردم که ادامه سلطنت برای اعلیحضرت رضا شاه در ایران، غیر ممکن است ، من مراتب را در مذاکرات حضوری به آقای فروغی عرض کردم ....»(۲۵)
● قول و قرار محمدرضا با سفارت انگلیس به روایت فردوست
دیپلماسی ولیعهد را نیز نباید نادیده گرفت. وی از داخل با دوستان سفارتی خود به رایزنی و قول و قرار مشغول بود.(۲۶) ارتشبد فردوست، دوست و یار محمدرضا از دوران کودکی، شرح ماجرا را اینگونه بیان میکند:
«دو هفته آخر سلطنت رضا خان، من درگیر مسائلی بودم که به تعیین سرنوشت بعدی حکومت پهلوی پیوند قطعی داشت. نزدیکی من به ولیعهد و دوستی منحصر به فرد او با من عاملی بودکه سبب شد تا در این مقطع حساس، نقش رابط او را با مقامات اطلاعاتی انگلستان عهدهدار شوم.
بعداز ظهر یکی از روزهای نهم یا دهم شهریور ، ولیعهد به من گفت: همین امروز به سفارت انگلیس مراجعه کن. در آن جا فردی است به نام «ترات» که رییس اطلاعات انگلیس در ایران و نفر دوم سفارت است. او در جریان است و درباره وضع من با او صحبت کن.
محمدرضا اصرار داشت که همین امروز این کار را انجام دهم. نمیدانم نام ترات و تماس با او را چه کسی به محمدرضا توصیه کرده بود، شاید فروغی،شاید قوام شیرازی و شاید کس دیگر؟!
من به سفارت انگلیس تلفن کردم و گفتم با مستر ترات کار دارم. تلفنچی به او اطلاع داد، خودم را معرفی کردم و گفتم که از طرف ولیعهد پیغامی دارم. از این موضوع استقبال کرد و گفت: همین امشب دقیقا رأس ساعت ۸ به قلهک بیا. (در آن موقع، که تابستان بود، سفارت در قلهک قرار داشت) ... به هم که رسیدیم به فارسی سلیس گفت: «اسمتان چیست؟« گفتم: «فردوست» گفت: «خوب ، من هم ترات» و دست داد.
بلافاصله پرسید که موضوع چیست؟ گفتم که ولیعهد مرا فرستاده و نام شما را به من داده تا با شما تماس بگیرم و بپرسم که وضع او چه خواهد شد و تکلیفش چیست؟ ترات مقداری صحبت کرد و گفت که محمدرضا طرفدار شدید آلمانها است و ما از دورن کاخ، اطلاعات دقیق و مدارک مستند داریم که او دائما به رادیوهایی که در ارتباط با جنگ است، به زبانهای انگلیسی و فرانسه و فارسی، گوش میدهد و نقشهای دارد که خود تو پیشرفت آلمان در جبهه ها را برایش در آن نقشه با سنجاق مشخص میکنی! من گفتم که من صرفا پیامآور و پیام بر هستم و مطالبی که فرمودید را به محمدرضا منعکس میکنم . ترات گفت: به هرحال من آماده هستم که هر لحظه، حتی هر شب، در همین ساعت و در همین محل با شما ملاقات کنم. شما هم هیچ نگران وقت نباش، که مبادا مزاحم باشی، چنین چیزی مطرح نیست و هر لحظه کاری داشتی ،تلفن کن.
من به سعدآباد بازگشتم و جریان را به محمدرضا گفتم. او شدیدا جا خورد و تعجب کرد که از کجا میداند که من به رادیو گوش میدهم و یا نقشه دارم و غیره! من گفتم: خوب اگر اینها را ندانند، پس فایدهشان چیست؟ محمدرضا گفت: حتما کار این پیشخدمتها است. گفتم: حالا کار هر که است شما به این کاری نداشته باش، برداشت شما از اصل مسأله چیست؟ محمدرضا گفت: «فردا اول وقت با ترات تماس بگیر و با قرار ملاقات بگذار و بگو که همان شب با محمدرضا صحبت کردم و گفت که نقشه را زا بین میرم و رادیو هم دیگر گوش نمیکنم ، مگر رادیوهایی که خودشان اجازه دهند آنها را بشنوم».
شب بعد، به همان ترتیب، ترات را در همان محل دیدم ... به وی گفتم که محمدرضا گفته که نقشهها را پاره میکنم و رادیوی بیگانه هم گوش نمیدهم، مگر آن رادیوهای که با اجازه شما باشد. ترات گفت: خوب، ببینیم که آیا او در این بیانش، صداقت دارد یا نه؟ ... همان شب من جریان ملاقات دوم را به محمدرضا گفتم، او بلافاصله رادیو را کنار گذاشت و دستور داد که نقشه و ریسمان و سنجاق و ... را جمعآوری کنم و گفت که دیگر در اتاق من از این چیزها نباشد. او بلافاصله از من خواست که به ترات تلفن کنم. خیلی دلواپس بود و شور میزد. میخواست هر چه زودتر تکلیفش روشن شود و در عین حال از علیرضا (برادر تنیاش) وحشت داشت و میترسید که انگلیسیها او را روی کار بیاورند. من به ترات تلفن کردم. او گفت که من فعلا با این سرعت کاری ندارم، ولی شما هر روز تلفن کن ، به هرحال هر روز تلفن میزدم.
فکر میکنم چهار یا پنج روز پس از اولین ملاقات بود که ترات گفت: امشب همانجا بیا. سر قرار رفتم، ترات گفت: محمدرضا پیشنهادات ما را انجام داده و این خوب است، البته ما نمیگوییم که به هیچ رادیویی گوش ندهد، به هر رادیویی دلش خاست گوش بدهد. ولی مسأله نقشه برای ما اهمیت دارد که این چه علاقهای است که او به پیشرفت قوای آلمان داشت. به هرحال یک اشکال پیش آمده. روسها، صراحتا مخالف سلطنت هستند و خواستار استقرار رژیم جمهوری در ایران میباشند . آمریکاییها هم بیتفاوتند و میگویند برای ما فرقی نمیکند که در ایران جمهوری باشد یا سلطنت و بیشتر هم چون رژیم جمهوری را میشناسند به آن راغبند. ولی خود ما به سلطنت علاقهمندیم ، به دلایلی که آمریکاییها متوجه نیستند ولی روسها دقیقا متوجهند! آمریکاییها نمیدانند که در جمهوری ایران، برای آنها مشکلات جدیدی پیش خواهد آمد. لذا من باید نخست با آمریکاییها صحبت کنم و آنها را توجیه کنم و زمانی که مسئول مربوطه قانع شد، وزنه ما سنگین میشود و دو نفری به سراغ روسها خواهیم رفت. این بحث طبعا چند روزی طول میکشد، ولی شما طبق معمول هر روز تلفن کن.
من همان شب سخنان ترات را به اطلاع محمدرضا رساندم و هر روز به سفارت تلفن میزدم ... پس از ۴ یا ۵ روز مجددا او را در همان محل و در همان ساعت دیدم .... ترات گفت: به نظر من مسأله حل شده است ... یکی دو روز بعد باز ملاقات رخ داد و این بار ترات گفت که متأسفانه ما نتوانستیم روسها را حاضر به پذیرش محمدرضا کنیم. نماینده آمریکا تهدید کرده است که ما در روابطمان با شوروی تجدید نظر خواهیم کرد (که البته بلوف بود) و شما باید از مسکو اختیارات کامل و دستورات صریح و واضح بگیرید و اعلام کنید که خواست دو دولت بریتانیا و آمریکا این است.
نمیدانم حرفهای ترات تا چه با واقعیت منطبق بود. آیا واقعا چنین بود و یا میخواست محمدرضا را بیشتر در ترس و التهاب و انتظار شدید قرار دهد. نکته دیگری که به این فرض دامن میزد، رفتار مشکوک علی قوام (پسر قوام الملک شیرازی و شوهر اشرف) بود ... تلاش علی قوام در دامن زدن به التهاب و ترس محمدرضا بود .... این حرکات علی قوام تا ۲۴ شهریور ادامه داشت و باعث اضطراب محمدرضا میشد ... بالاخره ۲۴ شهریور بود که ترات به من گفت: با عجله همین امشب ترتیب کار را بده و هر چه زودتر محمدرضا به مجلس برود و سوگند بخورد و تأخیری در کار نباشد. من به محمدرضا اطلاع دادم. او هم مقامات مربوطه را تلفنی احضار کرد . توسط فروغی متن استعفانامه رضا شاه ... تقریر شد و مقدمات رفتن رضا شاه و انتصاب محمدرضا به سلطنت تدارک دیده شد ... به این ترتیب روز ۲۵ شهریور استعفای رضا خان و انتصاب محمدرضا به سلطنت به مجلس اعلام شد و روز ۲۶ شهریور محمدرضا در مجلس سوگند خورد و رسما شاه شد». (۲۷)
بدین ترتیب تلاشهای خود محمدرضا در جلب نظر متفقین برای انتخاب وی به جانشینی ، به نتیجه رسید و سلطنت پهلوی برای ۳۷ سال دیگر عامل اجرای برنامههای دول خارجی در ایران باقی ماند. وقتی رادیو هنگام ظهر، خبر استعفای رضا شاه و سخنان فروغی در مجلس را پخش کرد. مردم به حرکت در آمدند ، غم اشغال مملکت توسط نیروهای خارجی از یادها رفت و شادمانی رها شدن از زیر بار اختناق به جایش نشست. اما آزادیهای پس از شهریور ۱۳۲۰ نیز دیری نپایید و دیکتاتوری پهلوی دوم به تدریج خود را تثبیت کرد.
پژوهشگر: حسین کاوشی، کارشناس ارشد تاریخ
پینوشتها:
۱.مسعود بهنود ، دولتهای ایران از سوم اسفند ۱۲۹۹ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ : از سید ضیا تا بختیار، تهران : سازمان انتشارات جاویدان ، ۱۳۷۰ ، ص ۸۷
۲.همان ، ص ۱۲۴
۳.مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) ، خطارات و خطرات، تهران: کتابفروشی زوار ، ۱۳۶۳ ، ص ۴۰۵
۴.ویپرت بلوشر ، سفرنامه بلوشر، ترجمه کیکاوس جهانداری ، تهران : شرکت سهامی انتشارات خوارزمی ، ۱۳۶۳، ۲۷۸
۵.همان
۶.ناصر نجمی، بازیگران سیاسی عصر رضا شاهی و محمدرضا شاهی ، تهران: انتشارات انیشتن، ۱۳۷۳ ، ص ۲۸۱
۷.علی اصغر حکمت، سی خاطره فرخنده از عصر پهلوی، تهران: شرکت چاپ پارسی، ۲۵۳۵ ش (۱۳۵۵ هـ.ش) ص ۶۶
۸.مسعود بهنود ، ص ۱۳۲
۹.روحالله حسینیان ، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران ۱۳۴۰-۱۳۲۰ ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، ۱۳۸۱ ، ص ۱۹ و ۱۸
۱۰.کاندیدای سلطنت یکی از فرزندان محمدحسن میرزا ولیعهد سابق بود. "محمدحسن میرزا" آخرین ولیعهد قاجاریه زنان متعددی به نکاح خود در آورد که دارای سه پسر و چندین دختر شد. فرزندان ذکور او بر حسب سن عبارت بودند از ملک حسین میرزا، حمید میرزا و رکن الدین میرزا. حمید میرزا تحصیلات خود را در نیروی دریایی انگلیس به پایان برد و درجه افسری گرفت. مادر وی فخرالسادات و پدر مادرش حاج اطمینان از تجار معتبر تهران بود. وی در جنگ جهانی دوم زیر دریاییهای انگلیس را داوطلبانه به شوروی میبرد. این مأموریت پر مخاطره را کمتر افسری تقبل میکرد. ولی وی این مأموریت جنگی را به بهترین وجه به انجام رسانید و از این لحاظ مورد توجه مقامات انگلیسی قرار گرفت.
۱۱.ویلیام شوکراس، آخرین سفر شاه ، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی ، تهران: انتشارات البرز ، ۱۳۷۱ ، ص ۶۳
۱۲.همان
۱۳.باقر عاقلی ، ذکاءالملک فروغی و شهریور ۱۳۲۰، تهران: انتشارات علمی و انتشارات سخن ، ۱۳۶۷ ، ص ۱۰۳
۱۴.یادداشتهای یک روزنامه نگار : تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری ، به کوشش مختار حدیدی و جلال فرهمند، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ، ۱۳۸۴ ، ج ص ، ص ۱۲
۱۵.باقر عاقلی ، ص ۶۰
۱۶.مسعود بهنود ، ص ۱۷۸
۱۷.همان ، ص ۱۷۷
۱۸.سر ریدر بولارد، در این زمان، وزیر مختار انگلستان بود. تا شهریور ۱۳۲۰ ایران فقط با چهار کشور مبادله سفیر کبیر میکرد. اتخاذ چنین تصمیمی از طرف دولت ایران بر اساس حس همجواری بود. کشورهایی که در ایران سفیر کبیر داشتند، عبارت بودند از شوروی، ترکیه، افغانستان ، و بعد از مواصلت دربار ایران و مصر، در مصر هم سفارت کبری دایر شد. بقیه کشورها در ایرن و بالعکس وزیر مختار مبادله میکردند. در بعضی از کشورها که مستعمره ابرقدرتها بودند تنها به اعزام کنسول یا کنسول اکتفا می شد ، مانند هندوستان. انگلستان و آمریکا در این زمان در ایران وزیر مختار داشتند.
۱۹.پیشنهاد ریاست جمهوری به محمد ساعد مراغهای هم شده بود که در آن ایام سفیر کبیر ایران در مسکو بود. او نیز به دلایلی روسها را منصرف کرده بود.
۲۰.باقر عاقلی ، ص ۹۶
۲۱.خاطرات محمود فروغی، به کوشش حبیب لاجوردی، تهران : کتاب نادر ، ۱۳۸۳ ؛ ص ۶۰-۵۸
۲۲.باقر عاقلی ، ص ۱۰۰
۲۳.روحالله حسینیان، ص ۲۱
۲۴.بار سنگین دولت در آن روزها بر دوش علی سهیلی قرار داشت، خیلی از مسائل و مذاکرات محرمانه بود و حتی در هیأت وزیران نیز مطرح نمیشد. تنها کسی که در جریان امور قرار داشت، علی سهیلی بود. سهیلی در آن تاریخ در میانسالی بود و سنش از چهل و پنج سال تجاوز نمیکرد. در آن ایام پرتلاطم و بحرانی، حقیقتا بازوی راست کابینه محمدعلی فروغی بود. او زبانهای فرانسه و انگلیسی و روسی را سلیس و روان صحبت میکرد.
۲۵.محمدعلی مجد، گذشت زمان: خاطرات محمدعلی مجد (فطن السلطنه) ، بی جا: بینا، بیتا ، ص ۳۸۹، ۳۸۸
۲۶.روحالله حسینیان ، ص ۱۹
۲۷.ظهور و سقوط سلطنت پهلوی: خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست ، تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۹ ، ج اول، ص ۱۰۴-۱۰۰
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست