دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
اسطوره قربانیان ابدی
<وقتی همه خوابیم> شاهکار نیست. صدرنشین فهرست فیلمهای استاد هم نیست، اما فیلمی است با همان مشخصاتی که در سینمای بیضایی سراغ داریم. درباره همان آدمهای قربانی که در نمایشها و فیلمهایش هم دیدهایم و در نمایشنامه و فیلمنامههایش خواندهایم، درباره زنان و اهل فرهنگ و هنر. میتوانیم با دیدگاههای او موافق یا مخالف باشیم، اما آیا میتوانیم بگوییم درباره چه چیزی فیلم بساز یا نه؟ این پاشنهآشیل اغلب نقدهایی است که دیروز و امروز بر آخرین کار بیضایی نوشته شده است، نقدهایی که بیشتر شبیه موعظهاند و پر از توصیه به خوب بودن و جالب این است که صادرکنندگان چنین توصیههای اخلاقیای، منتقدان سرسخت فیلمهاییاند که توصیههای اخلاقی صادر میکنند. بله، نهتنها بیضایی که هرکس دیگری اگر بتواند، ببخشد و بگذرد و نبیند و عصبانی نشود، بهتر است، اما آیا فیلم <ما همه خوابیم> در همین خلاصه میشود؟ شاید همه آنچه که فیلم <لبه پرتگاه> را به پرتگاه کشانده است، در ساخته شدن این فیلم بیتاثیر نباشد و مگر کدام اثر هنری برجستهای است که انگیزهای شخصی پشت آن نباشد و کدام هنرمند است که بتواند چنین ادعای ابلهانهای داشته باشد که هیچ انگیزه شخصی پشت آثارش نیست؟ همچنان که نمیتوان بین نقدهای منتشرشده و علاقه بیحد و حصر گروهی از منتقدان به چهرههایی مانند گلزار و افشار رابطهای چنین پررنگ برقرار کرد و به آن دلیل بیشتر این نقدها را بیاعتبار یا دفاعیهای از گلزار در برابر بیضایی خواند، نباید این فیلم را هم براساس اطلاعات فرامتنی از رابطه کارگردان و تهیهکنندهای خاص، در حد یک انتقامگیری یا حالگیری شخصی تنزل داد، هرچند هم منتقدان حق دارند به دفاع از یکی در برابر دیگری بنویسند و هم بیضایی حق دارد به چیزی اعتراض کند، حتی اگر شخصی باشد.
آیا بیضایی حق ندارد تجربهای شخصی در زندگیاش مانند نشانهای ببیند از یک موضوع کلانتر؟ در وقتی همه خوابیم دقیقا این اتفاق افتاده است. او این اتفاق را همچون نشانهای دیده است که تحلیلش از فرهنگ این سرزمین را تایید میکند و این تحلیل چیز تازهای در آثار او نیست. کافی است آخرین نمایش او را به یاد بیاوریم و <افرا> را که قربانی ناآگاهی و سرمایه بود و شغلش را به یاد بیاوریم که <معلم> بود. کافی است نمایش قبلی او را به یاد بیاوریم، <مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین> را. در آنجا هم برداشتی از قتلهای زنجیرهای بهعنوان نشانهای برای نمایش وضعیت قربانیان ابدی این سرزمین بود؛ اهل فرهنگ. پیشتر از آن فیلم <سگکشی> را به یاد بیاوریم و شغل زن را. بیضایی در اغلب آثار اخیرش به جای اینکه چون روزگار پیشین به اسطورهها بپردازد، خود از ماجراها و داستانهای اغلب نزدیک به واقعیت سود میبرد تا اسطورهای را بسازد؛ اسطوره قربانیان ابدی را که اهل فرهنگ و هنر این سرزمیناند. او با وارد کردن کتاب شاهنامه در فیلم نیز هرچند در حاشیه کلیدی دیگر میگذارد تا درک این نکته را آسانتر سازد، بهخصوص که از زندگی فردوسی خبر داریم و مخصوصا که میدانیم شاهنامه نیز به اسطورههای ما میپردازد و به تاریخ ما. او با شاهنامه میخواهد راهنماییمان کند که فیلم را بیرون از چارچوب زمانی معنا کنیم و به آن گسترهای تاریخی میبخشد. ما میتوانیم با تحلیل او موافق نباشیم و قرار دادن هنرمندان و اهل فرهنگ را در موضع قربانیان ابدی نپسندیم، اما نمیتوانیم این موضع را به خاطر خردهاطلاعاتی که از رابطه او با یک تهیهکننده داریم به دعوایی شخصی تقلیل دهیم. شاید او در فیلمش اشارهای هم به کسی به قصد حالگیری داشته باشد که کاش همان هم نبود، اما این همه فیلم نیست و عجیب است که بیشتر منتقدان فقط به همین موضوع پرداختهاند و البته بهانه را هم بیضایی داده است که فیلم را چنین محدود معنا کنند.
چنین نقدهایی با این حجم و اغلب از یک موضع بیش از اینکه فیلم را توضیح بدهد و خواننده دریابد که ماجرا از چه قرار است، به ساده کردن فیلم میانجامد و به ارائه تصویری قالبی و مطلق و یکدست از یک اثر. مثلا در همین فیلم بیضایی، در این همه نقد چند خط درباره خود فیلم فارغ از موضوع و موضعش خواندهایم؟ درباره فیلمنامه، درباره روابط علی و معلولی و منطق داستانی و اجرای سینمایی بیضایی. آیا آن تعلیق اثرگذار، این قصه پرکشش که همه منتظریم ببینیم چه میشود، ارزشی برای چند خط نوشتن ندارد و همه فیلم در همان اشتهاریان و حواشیاش خلاصه میشود؟
علیاصغر سیدآبادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست