دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا

روایت عشق و نفرت


روایت عشق و نفرت

«چیا خواستی ازم، چیا برات کردم»! این یکی از دیالوگ‌های سریال «دیوار» بود که شنبه‌شب در اولین قسمت سریال بین یونس (آتیلا پسیانی) و پروانه (فریبا کوثری) در بیست و پنجمین سالگرد ازدواجشان …

«چیا خواستی ازم، چیا برات کردم»! این یکی از دیالوگ‌های سریال «دیوار» بود که شنبه‌شب در اولین قسمت سریال بین یونس (آتیلا پسیانی) و پروانه (فریبا کوثری) در بیست و پنجمین سالگرد ازدواجشان رد و بدل شد.

در شبی که این زن و شوهر روبه‌روی هم نشسته بودند و داشتند نسبت به هم ابراز عشق می‌کرده و زندگی گذشته را مرور می‌کردند.

در میان همین دیالوگ‌ها بود که پروانه گفت، پسرش امیرحسین، به خورشید علاقه‌مند شده و آنها تصمیم دارند باهم ازدواج کنند. یونس برآشفت و آمرانه توضیح داد که این ازدواج سرنمی‌گیرد چون «جمیل» نخواهد گذاشت...

بیننده جمیل را قبل از همنشینی پروانه و یونس دیده و با او آشنا شده است و می‌داند جمیل خلافکاری است که ۱۴ سال و ۱۰ ماه در زندان است.

یونس را هم دیده و می‌داند که او سرهنگ است و در دستگیری خلافکارها تبحر دارد و جمیل را هم همین یونس دستگیر کرده و تحویل زندان داده، هر چند جمیل برادرزنش است. بیننده می‌داند که جمیل از یونس کینه به دل دارد و قرار است از زندان که آزاد شد، گلوی او را بِبُرد و بعد دوباره برگردد، زندان! اما حالا خورشید، دختر او، عاشق امیرحسین، پسر یونس شده است.

ورق برگشته و در وسط کینه آدم‌بزرگ‌ها عشقی شکل گرفته که می‌تواند ماجراهای زیادی را شکل دهد... . پنبه و آتش کنار هم قرار گرفته‌اند. کینه و عشق می‌تواند، درام‌های زیبا و دیدنی را شکل دهد. می‌تواند عموم مخاطبان را پای دیوار بنشاند تا ببینند عاقبت همنشینی کینه و عشق چه می‌شود.

با همه اینها قرار نیست که درباره سبک و سیاق سیروس مقدم صحبت کنیم و برای چندمین بار بگوییم که او یاد گرفته که چه طعمه‌ای را بر قلاب خود بیاویزد تا بتواند از همان قسمت اول مخاطب را مشتری خود کند اما می‌توان به این نکته اشاره کرد که مقدم هر چند در تلویزیون چند تایی سیاه‌‌مشق‌ داشته اما خیلی سال است ک اصول کار را یاد گرفته و آنقدر به مخاطب احترام می‌گذارد که به او کم‌فروشی نکند.

از همان قسمت اول عناصر سریال را چنان می‌چیند که مخاطب تماشای کار او را انتخاب می‌کند. همین انتخاب آزادانه است که مقدم را به کارگردانی متفاوت تبدیل می‌کند؛ کارگردانی که می‌داند چگونه باید یک فیلمنامه خوب را به اثری دیدنی تبدیل کند.

آن ‌هم در زمانه‌ای که کارگردانانی هستند که فیلمنامه‌های خوب را تلف می‌کنند، چون اصول کارگردانی را بلد نیستند یا کم‌فروشی به مخاطب عادتشان است و به کار تولیدی نگاه می‌کنند.

یعنی به جای این‌که در همان اول کار بروند سراغ اصل قضیه، به دقایقی فکر می‌کنند که می‌توان آنها را بیهوده پر کرد و به ازای آن پول گرفت.

مقدم حتی به فیلمنامه‌نویس خود هم احترام می‌گذارد و بازیگران را چنان انتخاب می‌کند و از آنها بازی می‌گیرد که آنها حق مطلب را ادا کنند و به اصطلاح فیلمنامه و دیالوگ‌های خوب آن را حرام نکنند که مخاطب پشت دیوار ناکامی در تماشای یک اثر دیدنی بماند.

طاهره آشیانی