سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

تفكرات نظری پیرامون تنزل جایگاه زنـان در جوامع اسلامـی


تفكرات نظری پیرامون تنزل جایگاه زنـان در جوامع اسلامـی

در این مقاله, در صدد بررسی صحت و سقم مدعای فوق نیستم آیا در صدر اسلام«جامعه مدینه النبی ص » زن و مرد از جایگاه برابر برخوردار بودند نگارنده معتقد است, برداشت تساوی حقوقی ـ شناختی مشكل است و طرفداران تساوی, هرگز نتوانسته اند دلایل قانع كننده ای ارائه كننده, ولی آنچه مسلم است, آئین محمدی ص چنان به قشر زن خدمت نمود كه سابقه نداشت

برخی از اندیشمندان معاصر و فقهای نو اندیش كه با ذهنیتهای قرن بیستمی تفقه می نمایند, معتقدند زن و مرد در اسلام به لحاظ حقوقی ـ شناختی, از جایگاه برابری برخوردار بوده و آنچه از نابرابری در جوامع اسلامی مشاهده می گردد, عارضی بوده و منشإ اسلامی ندارد. مهدی شمس الدین از فقهای نواندیش لبنان در این زمینه می گویند: ((زن در نظام اسلامی (نظام شناختی, حقوقی و ارزشی) جایگاهی همانند مرد دارد. آیات قرآن كریم و احادیث سنت شریف كه تواتر معنوی دارند, گواه بر این حقیقت هستند.))(۱)

در این مقاله, در صدد بررسی صحت و سقم مدعای فوق نیستم. آیا در صدر اسلام ((جامعه مدینه النبی(ص))) زن و مرد از جایگاه برابر برخوردار بودند؟ آیا می توان از متون اسلامی بویژه قرآن كریم جایگاه برابر استنباط كرد؟ نگارنده معتقد است, برداشت تساوی حقوقی ـ شناختی مشكل است. و طرفداران تساوی, هرگز نتوانسته اند دلایل قانع كننده ای ارائه كننده, ولی آنچه مسلم است, آئین محمدی(ص) چنان به قشر زن خدمت نمود كه سابقه نداشت. به قول علامه طباطبایی:

((زن از بركت اسلام, مستقل به نفس و متكی برخویش گشت, اراده و عمل او كه تا ظهور اسلام گره خورده به اراده مرد بود, از اراده و عمل مرد جدا شد و به مقامی رسید كه دنیای قبل از اسلام با همه قدمت خود در همه ادوارش چنین مقامی به زن نداده بود[ اسلام] مقامی به زن داد كه در هیچ گوشه از هیچ صفحه تاریخ گذشته بشر, چنین مقامی برای زن نخواهید یافت.))(۲)

البته انكار ((تساوی حقوقی ـ اجتماعی)) جایگاه زن در اسلام, از ارزش خدمات اسلام به زن نمی كاهد, زیرا حقوق اجتماعی اسلام در موقعیتی به زنان اعطا شد كه زنان از هرگونه شإن اجتماعی محروم بودند. بنابر گفته خلیفه دوم ((عمر)), زن قبل از اسلام اصلا ((صاحب حقوق)) نبود.

((به خدا قسم ما در جاهلیت برای زنان هیچ شإنی قائل نبودیم تا خداوند (در قرآن) درباره آنها, آیاتی نازل كرد و حقوق و بهره هایی برایشان قائل شد.))(۳)

صرف نظر از تعیین حدود و ثغور جایگاه زن در اسلام, قدر متیقن این است كه زنان جامعه مدینه الرسول(ص) حقوق و بهره هایی داشتند كه به مرور از آنها محروم گردیدند. فلذا این مقاله, تنزل جایگاه اجتماعی زنان در اعصار بعدی نسبت به صدر اسلام را مفروض گرفته در صدد تبیین چرایی این فرایند است. به عبارت روشنتر سوال نگارنده این است; چرا جایگاه زن در جوامع اسلامی تنزل پیدا كرد؟ و مقدمتا از باب اطراد در چه تاریخی؟

الف ـ تاریخ تنزل تدریجی جایگاه زن

جاحظ (۱۶۰ ـ ۲۵۵ ه ق) كه شاید به لحاط تاریخی, اولین كسی باشد كه به مساوات زن و مرد در اسلام تصریح دارد, در رسائل خود تصریح می كند, آن موقعیتی كه امروز (تاریخ فوق) زنان از آن برخوردار هستند با آنچه در زمان رسول الله(ص) رواج داشت, متفاوت است.

((ولسنا نقول ولا یقول احد ممن یعقل ان النسإ فوق الرجال اودونهم بطبقه او طبقتین او باكثر, ولكنا رإینا اناسا یزرون علیهن اشد الزرایه و یحتقرونهن اشدالاحتقار ویبخسونهن اكثر حقوقهن))(۴)

من و هیچ عاقل دیگری نمی گوید كه زنان یك درجه (طبقه) یا دو درجه یا بیشتر, از مردان برتر یا پست تر هستند, لیكن امروزه مردانی را می بینیم[ كه] سخت ترین نكوهشها و نهایت تحقیر را در باره زنان اعمال نموده و بیشتر حقوق آنها را ضایع می كنند)).

((جاحظ)) معتقد است زنان دوشادوش و به همراه مردان در مساجد شركت می كردند و در كوچه ها آمدوشد داشتند. او به لحاط اندیشه, معتقد به نظریه ((جبران)) است. به عقیده وی, درست است كه اسلام احكامی را صادر كرده كه به ضرر زن می باشد; ولی در مقابل, احكام دیگری صادر شده كه آنها را ((جبران)) می كند و اگر معدل بگیریم, زن و مرد مساوی هستند.

جواهر لعل نهرو, در كتاب ((نگاهی به تاریخ جهان)) به نفوذ امپراطوری قسطنطنیه و ایران اشاره می كند;

((بر اثر نفوذ امپراطوری قسطنطنیه و ایران بود كه رسم جدایی زنان از مردان و پرده نشینی ایشان در میان عربها رواج پیدا كرد ... در میان زنان عرب, رسم حجاب و پرده وجود نداشت. زنان عرب جدا از مردان و پنهان از ایشان زندگی نمی كردند; بلكه در اماكن عمومی حضور می یافتند, و به مسجدها و مجالس وعظ و خطابه می رفتند... )) (۵)

ویل دورانت نیز در تاریخ تمدن, بر برداشت فوق صحه می گذارد:

((ارتباط اعراب با ایران از موجبات رواج پرده نشینی در قلمرو اسلام بود... به قرن اول هجری, مسلمانان, زن را در حجاب نكرده بودند, مردان و زنان با یكدیگر ملاقات می كردند و در كوچه ها پهلو به پهلو می رفتند و در مسجد با هم نماز می خواندند. حجاب و خواجه داری در ایام ولید دوم (۱۲۶ـ۱۲۷ هجری) معمول شد.))(۶)

لازم به توضیح است كه آنچه امروزه از واژه ((حجاب)) می فهمیم, با آنچه عبارت فوق مشعر به آن است, تفاوت دارد. همچنان كه می دانیم, ((حجاب)) به مفهوم ((پوشش)) از آموزه های قرآنی است. وقتی آیات سوره نور نازل شد, زنان مدینه پوشش اسلامی را دقیقا مراعات می نمودند, تا جایی كه عایشه می گوید:

((مرحبا به زنان انصار, همین كه آیات سوره نور نازل شد, یك نفر از آنان دیده نشد كه مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسری های مشكی می پوشیدند, گویی كلاغ روی سرشان نشسته است.))(۷)

به نظر می رسد منظور ((نهرو)) و ((ویل دورانت)) از حجاب, ((خانه نشینی)) و دوری جستن از محافل عمومی می باشد. در غیر این صورت مدعای ایشان ضروری البطلان خواهد بود; زیرا كسانی كه معتقدند در صدر اسلام ((پوشش)) نبود, هیچ توجیهی نسبت به آیات حجاب ارائه نكرده اند. البته, ممكن بوده كه عده ای از اعراب بادیه نشین, دستورات اسلام مبنی بر مراعات حجاب را مراعات نمی كردند; ولی این به مفهوم عدم حكم حجاب (پوشش) نیست; بلكه نشان می دهد كه جامعه پذیری دینی هنوز صورت نگرفته بود.

البته عبارات ایشان و واژه های به كار گرفته شده, یعنی: حجاب, پرده داری و خواجه داری, و اذعام به سرچشمه فرهنگ حجاب, نشان می دهد كه منظور آنها, همان ((پرده داری)) عصر ساسانی است كه زنان دور از منظر مردان و جدا از ایشان نگه داشته می شدند. ((ویل دورانت)) زنان پارسی را این گونه توصیف می كند كه: ((زنان طبقات بالا, از خانه بیرون نمیآمدند مگر در محملهای مسقف كه احدی آنها را نمی دید. ))(۸)

((مهدی شمس الدین)) عمر این نهضت (موقعیت والای زنان در عصر طلایی مدینه الرسول(ص)) را كوتاهتر از آنچه دیگران اشاره كردند, می داند. وی می نویسد:

((دیدگاه اسلامی درباره زنان, آنها را از جاهلیت عرب و سایر وجه نظرهای جاهلی رها ساخت ومنزلت اجتماعی زنان را هم سطح مردان نمود و به لحاظ حقوقی, موقعیت آنان را مساوی مردان قرار داد. براساس همین شیوه تفكر و روش قانونگذاری, جامعه اسلامی شكل گرفت و[ تا] زمان كوتاهی بعد از عصر پیامبر(ص) ادامه داشت; ((واستمر زمنا بعد عصر النبی (ص))). (۹)

از آنجا كه پدیده های اجتماعی به مرور زمان رخ می دهد و تغییرات آن كند است, تعیین تاریخ دقیق آن ممكن نیست; ولی با اشارات فوق, معلوم می گردد كه در قرن دوم هجری, از آن نهضت خبری نبود. پس محدود به قرن اول هجری است و شاید به قول ((سوده)): ((با علی (ع) آن عدالت دفن گشت)).(۱۰)

ب ـ تبیین تنزل جایگاه زن

چرا جایگاه زنان در جوامع اسلامی نسبت به صدر اسلام تنزل نمود؟ ما جواب این پرسش را تحت عنوان سه نظریه بررسی می كنیم:

الف ـ نظریه سیستمی;

ب ـ نظریه فرهنگی;

ج ـ نظریه ساختاری;

البته این نامگذاری و مقوله بندی, برخاسته از سلیقه ماست وممكن است صاحبان اندیشه با این تیپولوژی موافق نباشند.

الف ـ نظریه سیستمی

طبق این نظریه, در چارچوب اسلام گزاره هایی وجود دارد كه خود به خود زن را از مشاركت اجتماعی دور می كند. بعبارت دیگر, خود قانونگذار اسلامی تمهیدی اندیشیده است كه به طور سیستمی, زن را از گردونه دخالت در امور سیاسی و اجتماعی خارج می سازد.

نظر ویل دورانت را می توان در چارچوب این نظریه جای داد: ((نخستین مرتبه كه زن شرم و حیا را احساس كرد, آن وقت بود كه فهمید در هنگام حیض, نزدیك شدن او با مرد ممنوع است ... گوشه نشینی زمان حیض كه بر ایشان واجب بود, رفته رفته امتداد پیدا كرد و سراسر زندگی اجتماعی ایشان را فرا گرفت)).(۱۱)

عدم ارتباط جنسی با زنان ((در عادت ماهانه وی)) از گزاره های قرآنی است. قرآن كریم به دوری از زنان در این دوره دستور می دهد: ((یسئلونك عن المحیض قل هو اذی فاعتزلوا النسإ فی المحیض))(۱۲); ای پیامبر! از تو, درباره عادت زنانگی سوال می كنند. بگو آن یك نوع بیماری است. در حالت حیض از زنان دوری گزینید.

البته عزلت دوره عادت ماهانه را فقط به عنوان یك مثال شاخص بیان نمودیم. ممكن است موارد دیگری را بیان نمود كه دارای همین نقش باشد. اگر دخالت زن در امور اجتماعی, در یك مورد خاص, از طرف نظام مورد تشویق قرار گرفت, باب حضور او در سایر صحنه ها نیز مفتوح می گردد; چنانچه برداشت مردمان عصر رسالت از جریان مجادله, همین گونه بود. یعنی موفقیت زن انصاری در باره حكم ظهار و ثمربخشی ((مجادله)) ایشان با پیامبر(ص), از دید اصحاب پیامبر مجوز حضور وی در سایر صحنه های سیاسی اجتماعی به شمار می رفت. از همین باب است كه ((ساروخانی)) در كتاب ((جامعه شناسی خانواده)) معتقد است; نظام مكمل پدرسری در خانواده, پدرسالاری در جامعه است.(۱۳)

بدین ترتیب, زن, اگر در یك مورد موفقیت كسب نمود, به دخالت در امور سیاسی و اجتماعی تشویق می شود و این مطلب از یافته های جامعه شناسی رفتاری است. طبق قضیه موفقیت هومنز: ((در مورد همه اعمالی كه اشخاص انجام می دهند, غالبا این گونه است كه هر عملی از یك شخص اگر مورد پاداش قرار گیرد, احتمال تكرار آن عمل به وسیله همان شخص افزایش می یابد)).(۱۴)

عكس استدلال فوق را صاحبان نظریه سیستمی در این باب ارائه می دهند. بدین نحو كه دوری گزیدن از زنان در دوره ماهانه, به همان مدت بسنده نمی شود; بلكه به سایر ایام نیز امتداد پیدا می كند. پس در درون دین اسلام گزاره هایی وجود دارد كه به صورت سیستمی, زن را از صحنه اجتماع خارج می كند.

ممكن است دیدگاه ((قاسم امین)) از پیشروان دفاع از حقوق زنان در مصر را با كمی عنایت, در این نظریه (سیستمی) جای داد. البته نظریه وی منحصر به حوزه اسلام نیست. وی نظر كلی ارائه می دهد; ولی همین نظر كلی را درباره اسلام نیز حاكم می داند, و طبق همین اندیشه, تنزل جایگاه زنان مسلمان را نیز توجیه می كند. وی در كتاب ((تحریرالمرإه)) می نویسد:

((مرد مدت مدیدی به كار و تفكر اشتغال یافت, در حالی كه زن از به كار انداختن آن دو قوه محروم بود و در حالت فرودستی به سر برد كه شدت و ضعف آن, به حسب زمانها و مكانها, متفاوت بوده است.)) (فذلك لانه اشتغل بالعمل والفكر اجیالا طویله, كانت المرإه فیها محرومه من استعمال القوتین المذكورتین, و مقهوره علی لزوم حاله من الانحطاط تختلف فی الشده و الضعف حسب الاوقات والاماكن))(۱۵)

گر چه ((قاسم امین)) به این نكته اشاره نمی كند; ولی اگر ما بخواهیم نظریه وی را در چارچوب نظریه سیستمی بازسازی كنیم, باید اضافه نماییم كه اسلام مسوولیت اداره امور زنان را به مردان سپرده و نفقه زنان را بر مردان واجب نموده است. به همین دلیل, زنان از ممارست به كار و تفكر محروم مانده اند, و قوای فكری و عضلانی آنها بر اثر عدم ممارست و تمرین به سستی گراییده است. البته نظریه ((قاسم امین)) امروزه شهرت یافته است و در ایران هم طرفدارانی دارد مبنی بر اینكه, زن موجودی ضعیف نیست; بلكه به وی فرصت تجربه نداده اند. چرا زن نمی تواند قاضی بشود؟ چرا نمی تواند رئیس جمهور و...بشود؟ مگر نه این است كه فرهنگ مرد سالاری به آنها فرصت تجربه و تقویت قوای روحی و جسمی را نداده است.

همان گونه كه مشهود است, این نظریه, سرنخ كناره گیری زنان را در گزاره های اسلامی یافته و معتقد است این گزاره ها به صورت آرام و خود به خودی زن را بدون ایجاد تنش, از گردونه دخالت در امور سیاسی ـ اجتماعی خارج می كند.

پی نوشتها:

۱. محمد مهدی شمس الدین, حدود مشاركت سیاسی زنان در اسلام, ترجمه محسن عابدی, چاپ اول, (تهران: موسسه انتشارات بعثت, ۱۳۷۶), ص ۲۲.

۲. محمد حسین علامه طباطبایی, المیزان, ترجمه سید محمد باقر موسوی, چاپ هفتم (قم: دفتر انتشارات اسلامی, ۱۳۷۵), ج۲, ص۴۱۴.

۳. صحیح مسلم, ج ۴, ص :۱۹۰ (والله ان كنا فی الجاهلیه ما نعد للنسإ امرا حتی انزل الله تعالی فیهن ما انزل و قسم لهن ما قسم.))

۴. الجاحظ, الرسائل الكلامیه, دار و مكتبه الهلال, قاهره, كتابخانه مركز تحقیقات و پژوهش های علوم اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی قم, ص ۹۹

۵. مرتضی مطهری, مسإله حجاب , چاپ ۳۶, (تهران: انتشارات صدرا, ۱۳۷۱) , ص۲۶.

۶. همان, ص ۲۵.

۷. كشاف, ذیل آیه ۳۱, سوره نور, به نقل از: مرتضی مطهری, مسإله حجاب .

۸. ویل دورانت, قصه الحضاره, ترجمه محمد بدران, ج۱, ص ۴۳۸, به نقل از المرإفی الفكر الاسلامی.

۹. محمد مهدی شمس الدین, مسائل جرجه فی فقه المرإه, چاپ اول, (بیروت: موسسه المنار, ۱۳۷۷), ج۱, ص ۴۹.

۱۰. حسن الصفار, المرإه مسئولیه و موقف, چاپ دوم, (الجزایر: القطیف, ۱۹۸۱), صص ۲۴ ـ ۵۰.

۱۱. مطهری, پیشین, ص ۶۸.

۱۲. بقره, / ۲۲۲.

۱۳. باقر ساروخانی, مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده, چاپ دوم, (تهران: سروش, ۱۳۷۵), ص۱۳۹.

۱۴. جورج ریترز, نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر, ترجمه محسن ثلاثی, چاپ دوم, (تهران: انتشارات علمی, ۱۳۷۴), ص۴۲۷.

۱۵. قاسم امین, تحریرالمرإه, چاپ اول, (قاهره: مكتبه الترقی, ۱۸۹۹ م), ص۱۷.

۱۶. رسول الباجوری, محمد فقی, المرإه فی الفكرالاسلامی, چاپ اول, (عراق: جامع الكبیر, ۱۹۸۶ م), ج۲, ص۲۴.

۱۷. مرتضی مطهری, مسإله حجاب , چاپ سوم, (تهران: صدرا, ۱۳۷۱), ص ۲۶.

۱۸. امام موسی صدر, نگاه عالمانه و عصری به دین,(گفت و گو با دكتر صادق طباطبایی درباره اندیشه های امام موسی صدر, روزنامه همشهری, ش ۱۸۳۸ ,۵ خرداد,۱۳۷۸).

۱۹. محمد ابراهیم جناتی, بلوغ دختران, (تهران: كیهان اندیشه, ش۶۱ ,سال ۱۳۷۴), ص۳۷.

۲۰. شمس الدین, پیشین, ص۴۹.

۲۱. علی اكبر هاشمی رفسنجانی, روزنامه همشهری, ش ۱۶۷۹ , ششم آبان ۱۳۷۷ ,ص۱.

۲۲. رتیزر, پیشین, ص ۵۴۳.

۲۳. عبد الرحمن كواكبی, طبیعت استبداد, ترجمه عبد الحسین میرزای قاجار, چاپ اول, (قم: انتشارات دفتر تبلیغات, ۱۳۶۳), ص ۳۷.

۲۴. همان, ص۹.

۲۵. همان.

۲۶. حسن الصفار, المرإه مسئولیه و موقف, چاپ دوم, (الجزایر: القطیف, ۱۹۸۱ م,) ص ۵۸.

۲۷. توفیق علی وهبه, دورالمرإه فی المجتمع الاسلامی, چاپ پنجم, (بی جا: انتشارات داراللوإ, ۱۹۸۳م), ص۴۱.

۲۸. تاریخ طبری, ج ۶, ص ۳۰۶۶, به نقل از فصلنامه علوم سیاسی, ش ۵, ص ۴۵۰.

۲۹. خواجه نصیر طوسی, كشف المراد, ترجمه ابوالحسن شعرانی, (تهران: انتشارات اسلامیه, ۱۳۷۷), ص ۵۳۹.

۳۰. حسن صدر, حقوق زن در اسلام و اروپا, چاپ هفتم, (تهران, انتشارات جاویدان, ۱۳۵۷), ص ۱۰۱.

۳۱. علی عبد الواحد وافی, الیهود و الیهودیه, (القاهره: مكتب غریب, ۱۹۷۰), ص ۱۲۷.

۳۲. جمیله كدیور, زن, چاپ اول, (تهران: اطلاعات, ۱۳۷۵), صص ۶۹ ـ ۷۸.

۳۳. محمد حسین طباطبایی, المیزان, ترجمه سید محمد باقر موسوی, (قم: انتشارات جامعه مدرسین, ۱۳۶۳) ج۴, ص۲۴۲.

۳۴. قاسم امین, پیشین, ص۷۹.

۳۵. همان.

۳۶. مارتین سگالن, جامعه شناسی تاریخی خانواده, ترجمه جمشید الیاسی, چاپ اول, (تهران: شركت نشر مركز, ۱۳۷۰), صص۳۲۳ ـ ۳۲۹.

منبع:فصلنامه علوم سیاسی ، شماره ۶


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.