دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

پراگماتیسم در اصول و فلسفه آموزش و پرورش


پراگماتیسم در اصول و فلسفه آموزش و پرورش

pragma یك واژه یونانی به معنی كار و پراگماتیسم , نظریه ای است كه در پاسخ به این پرسش كه ” معیار درست بودن یك گزاره قضیه چیست “ میگوید ” سودمندی و به كار آمدن“

● پیشگفتار

تفكر عمل گرایانه یا فلسفه ی عمل گرایی در آمریكا شكل گرفت. pragma یك واژه یونانی به معنی كار و پراگماتیسم , نظریه ای است كه در پاسخ به این پرسش كه ” معیار درست بودن یك گزاره (قضیه) چیست “ میگوید :” سودمندی و به كار آمدن“ . یعنی یك اندیشه آنگاه درست است، كه به كار آید و مشكلی را بگشاید . بكار آمدن , تنها معیار درست بودن اندیشه ها ست ( نقیب زاده,صص ۱۶۲-۱۶۳ ). عمل گرایی , صرفا یك نظریه شناخت شناسی نیست , بلكه یك فلسفه ی زندگی نیز هست كه برطبق آن , واقعیت نه یك چیز ثابت و استوار , بلكه یك جریان پیوسته در حال تغییر و تحول محسوب می شود.

▪ زمینه های فرهنگی و اجتماعی مكتب پراگماتیسم

برخورد مهاجران اروپایی با سرزمین جدید ، و كوشش برای تشكیل جامعه ای بدون تاریخ مستلزم بكار انداختن نیروی عقلانی و استفاده از آن در تمام مراحل زندگی بود . این امر نقش فرد را و اینك هركس باید روی پای خود بایستد و به اتكاء قدرت خویش در ساختن جامعه جدید تلاش نماید , روشن ساخت . فلسفه پراگماتیسم تا حدود زیادی تحت تأثیر این وضع قرار داشت و نقش فرد و اثر نیروی عقلانی او را در ایجاد افكار و عقاید و بكار انداختن مهارتها و معلومات برای بهبود زندگی جمعی روشن نمود( شریعتمداری ,صص۱۹۷-۱۹۸ ) .

▪ تحرك و پویایی جامعه ی امریكایی

توجه به آینده ؛ كوشش برای ساختن جامعه ای جدید كه برای سازندگان آن نه تاریخی داشت و نه گذشته قابل استنادی، از این رو آنهارا بیش از هر عامل دیگری متوجه آینده می كرد .

اعتقاد به آزادی فردی و توجه به تاثیر علوم و تكنولوژی در بهبود شرایط زندگی( ابراهیم زاده ,صص۲۰۳-۲۰۴ ) .

● مقدمه

گروهی از فارغ التحصیلان [ دانشگاه ] هاروارد ، ضرورت گرایشی تازه به سوی ” عمل “ و” آینده “ و مسئولیت بزرگ ناشی از آن را احساس كردند ؛ مسئولیتی كه برای فرونشاندن موج ایده آلیسم كه جامعه ـ شان را در برگرفته بود ، باید بر عهده می گرفتند .

تنها رشته ای كه همه آنها را به یكدیگر پیوند می داد، ایمان به روش تجربی علم بود و نیز اعتقاد به اینكه روش مزبور تنها روش تفكر سالم است و فلسفه اگر بخواهد از محدوده ی آن دایره تنگی كه از ازل در آن می چرخد، بیرون آید باید ساختار خود را بر پایه ی عمل گرایی كه بر كار و مهارت و تجربه متكی است ، بنا نهد تا همچون علم به ابزاری كارآمد برای خدمت به جامعه ی بشری تبدیل شود.گروه یاد شده از این افراد تشكیل شده بود : پیرس ، نشونسی رایت ، نیكولا جان گرین ، ویلیام جیمز و فرانس ابوت .

در یكی از جلسات این گروه ، گرین تعریف یك روانشناس انگلیسی بنام ” بین “ از ” اعتقاد “ را چنین بیان داشت : ‹‹ اعتقاد مقوله ای است كه انسان بر اساس آن آماده رفتار می شود ›› . گرین سپس ضمن تحسین و ستایش از این تعریف ، آن را به بحث و مناقشه گذاشت . در جریان این بحث ها ، پیرس ملاحظات خود را درباره ی مطالب مطرح شده یادداشت می كرد . در پایان مباحث ، او یادداشت هایش را ویرایش كرد و مطالبی بر آن افزود و از ما حصل آن ، دو مقاله منتشر كرد یكی با عنوان ‹‹ تثبیت اعتقاد ›› در سال ۱۸۷۸ و دیگری با عنوان ‹‹‌ چگونه اندیشه هایمان را روشن كنیم ؟ ›› در سال ۱۸۷۹ . این دو مقاله در واقع بذر های نخستین پراگماتیسم به شمار می آیند (سعید اسماعیل ، صص ۵۸-۵۹ ) .

● ساندرس پیرس (۱۹۱۴-۱۸۳۹)

پیرس فرزند دوم بنجامین پیرس ، استاد ریاضیات و نجوم دانشگاه هاروارد و یكی از ریاضی دانان برجسته ـ ی آمریكا در سال ۱۸۳۹ در كمبریج ماسا چوست به دنیا آمد . در دهه ی ۱۸۶۰ ، گاه به تدریس منطق و فلسفه می پرداخت ؛ پیرس در ۱۸۷۱ انجمن ما بعد الطبیعه را بنیان نهاد ، جایی كه پراگماتیسم پا گرفت ( اسكفلر ، صص۲۱-۲۳ ) .

▪ پراگماتیسم پیرس

مؤسس نهضت پراگماتیسم در آمریكا چارلز ساندرس پیرس است . او در طول زندگی شهرتی پیدا نكرد ، اما جیمز و دیوئی خود را مرهون پیرس می دانستند . از نظر او پراگماتیسم به برداشت خاصی از ”‌حقیقت “ مربوط می شود . یعنی یك نظر یه وقتی درست شمرده می شود كه ” كارائی “ داشته باشد ، مثلا از نظر اجتماعی مفید باشد . لذا جوهر پراگماتیسم پیرس در نظریه ” معنی “ نهفته است ( آموزگار ، ص۲۶۳ ) .

▪ از نظر پیرس :

پراگماتیسم یك جهان بینی نیست ، بلكه روش تأملی است و هدف آن روشن كردن تصورات است .

لذا به روش شناسی تعلق دارد و منطق را به سه بخش تقسیم می كند :

الف) معنی داشتن یك علامت یا عین است كه عین در شخص دیگر تأثیر می گذارد .

ب) شرایط صوری كه به برهانی استقرائی كه ذاتا آماری می انجامد ، بدین معنی كه آنچه درباره تعدادی از اعضاء یك صنف صادق باشد ، در مورد همه ی اعضاء آن صادق است .

ج ) قوت نمادها یا شرایط كلی ارجاع نمادها به تفسیر های تعیین كننده پراگماتیسم روش یا قاعده ای برای روشن سازی تصورات یا برای تعیین معنا ی آنها ست .

پیرس بر خلاف دكارت می گوید :ما نمی توانیم تعمدا و با اراده خویش شك كنیم . شك اصیل وقتی رخ می نماید كه تجربه ای خارجی یا ذهنی با یكی از معتقدات ما متعارض باشد. دراین صورت به پژوهش بیشتر می پردازیم . تا عقیده مستدل تری جانشین آن كنیم ، در این صوت شك ارزش مثبت دارد . برای شك اصیل باید دلیلی داشته باشیم. ما نمی توانیم یك سرآغاز خالی از مفروضات ومسلمات داشته باشیم. روح عملی ایجاب میكند كه پژوهنده هر وقت تجربه ای با عقایدش موافق نبود آنرا باطل داند ( آموزگار ، صص۲۶۴-۲۶۵ ) .

▪ نظریات تربیتی و مذهبی پیرس

ممكن است این امر كه نوشته های تربیتی پیرس به شدت بر جنبه های عقلی و نظری آموزش تأكید دارند ، عجیب به نظر می آید . چنین تأكیدی نه تنها با اصول كلی پراگماتیسم به مثابه ی یك فلسفه ی عملی متناقض است ، بلكه با نظریه ی تحقیق او نیز به مثابه ی امری بر گرفته از شك واقعی و ناسازگار است ( اسكفلر ، ص۱۰۷ ) .

اسكفلر (۱۹۷۴) ، پیرس بیان می دارد ، آموزش و پرورش به هدفی عالیتر از رفاه فردی و اجتماعی نیازمند است . تنها آن هدفی به میزان كافی عالی است كه پیشبرد قانون دو گانه عقل و عشق را در بر گیرد . سمت گیری آموزش و پرورش آمریكا به تأمین رفاه فراگیر است و ازین رو فراگیران را ترغیب می كند كه ، رفاه فردی را به منزله ی هدفی عالی جستجو كنند ، اما هر آنكس كه هدف خود را در رفاه خود بداند ، یكسره آن را ویران ساخته است . پیرس براین اعتقاد است كه ، رفاه هنگامی حاصل می شود كه به صورت سنجیده و به منزله ی یك هدف در تظر گرفته نشده باشد ، رفاه به مثابه ی نتیجه ی فرعی از جستجوی هدف های عالی تر بدست می آید .

حقانیت دادن به آموزش و پرورش بر اساس ظرفیتش برای افزایش در آمد ، به ارائه ی دیدگاهی محدود از هدف منجر می گردد . چنین دركی از آموزش وپرورش و زندگی ( چرا كه بدون شك هدف آموزش و پرورش جدا از زندگی نیست ) به چه چیزی منجر خواهد شد ؟

” فقر روحی “ تنها نتیجه ی دیدگاهی است كه نمی تواند اشخاص را با اهدافی تغذیه كند كه فراتر ازرفاه آنان است ؛ اهدافی كه زندگی آنان بر حسب آنها ‹‹ با معنی ›› ، یعنی دارای پیامد ها ی مهم می گردد .

اسكفلر (۱۹۷۴) ، به نظر میرسد ، پیرس رفاه فردی را محصول دیدگاهی می داند كه چیزی فراتر از رفاه فردی را طلب كند و تنها هنگامی كسب می گرددكه ، به عنوان یك نقطه مرجع ثابت در نظر گرفته شود .

● ویلیام جیمز (۱۹۱۰-۱۸۴۲)

ویلیام جیمز بزرگترین فرزند از پنج فرزند خانواده كه در سال ۱۸۴۲ به دنیا آمد . پدرش هنری جیمز بزرگ ، به اندیشه ی مستقل كودكان خود و شكل گیری نظراتشان در جریان بحث عقلانی و مراوده ای عمیقا اعتقاد داشت . فضای خانواده گرم و دوست داشتنی ، ولی در عین حال عقلانی و منطقی بود و عقاید در تبادل آزادانه نظرات ، و بدون دیكته شدن از سوی والدین شكل می گرفتند ( اسكفلر ، صص۱۳۱-۱۳۲ ) .

▪ نظر جیمز درباره ی حقیقت

یك عقیده در صورتی ، ‹‹ حقیقی ›› است كه هر آینه ، عمل بر آن واقع شود . ‹‹ به طور تجربی نتایج رضایت بخش و محسوسی ›› به بار آید . خلاصه آنكه ، حقیقت باید به مثابه ی رابط پیامد های

رضایت بخش و محسوس با اعمالی كه از عقاید معین ناشی می شوند ، در نظر گرفته شود . به ویژه مسئله ـ ی حقیقت ، مسئله ی رابطه ی تجربه با واقعیتی ‹‹ خارج ›› از تجربه نیست ؛ بلكه بر عكس مسئله ی رابطه ـ ی تجربه ای‹‹ معین ›› با ‹‹ تجارب دیگر ›› است . از این رو همیشه برای ما به مثابه ی موجودات عمل ـ كننده و مشاهده كننده ، امری است دست یافتنی .

علاوه بر این ، حقیقت در چنین حالتی می تواند به مثابه ی ‹‹ خوبی ›› دیده شود ، زیرا رابطه عمل با نتایج رضایت بخش به گونه ای آشكار ، در دستیابی ما به هر یك از اهدافمان از طریق تلاش سنجیده ، نهفته است . بنابراین ، بر خلاف نظریه ی خردگرایان ، كه حقیقت را نوعی رونوشت می دانند ، جیمز نظریه ی

خود را برآورنده ی دو مسئله ی مطلوب می داند : ۱. دست یافتنی ساختن احكام حقیقت ۲. نشان دادن اینكه چرا حقیقت نوعی خوبی است . جیمز بیان می دارد : ‹‹ حقیقت در نظر و عقاید ماهمان معنایی را دارد كه در علم ›› ؛ ( اسكفلر ، صص ۱۴۰-۱۴۱ ) .

▪ مفهوم رضایت بخشی از دیدگاه جیمز

اندیشه جیمز را می توان در مورد رضایت بخشی به صورت گسترده و محدود بیان كرد :

در بیان محدود ، یك عقیده هنگامی به گونه ای رضایت بخش عمل می كند كه آن عقیده به وسیله تجربه ارضا یا تأیید گردد.

در بیان گسترده ، مسئله تنها این نمی باشد كه عقیده ارضا یا تأیید شود ، بلكه این نیز هست كه ، آیا اعتقاد شخص به قضیه ی مورد بحث رضایت او را به همراه دارد یا خیر .

▪ دیدگاه جیمز درباره عادت

بسیاری از نظریات جیمز در نظریه ی عادت او به كار گرفته می شوند . از دیدگاه جیمز عادت ، جسم و ذهن را به هم پیوند می دهد و انتخاب ، عمل و شخصیت را به یكدیگر ریط می دهد . اینكه عادت در ساختار فیزیكی ظاهر می گردد ، به نظر او نشان دهنده ی این می باشد كه ، عادت صرفا محصول انتخاب آگاهانه نیست ، یعنی صرفا توسط اراده تغییر نمی یابد . عزم راسخ اخلاقی و اندرز اخلاقی به خودی خود نمی تواند مستقیما بر عادت تأثیر گذارد ، زیرا عادت دارای مبنایی ساختی در دستگاه عصبی است ، كه نشان می دهد یك مسیر جدید تخلیه ی جریان عصبی در مغز تشكیل شده است كه در آن ، جریان های معین وارد شونده ، همیشه به خروج از آن تمایل دارند .

به نظر جیمز ، كار عادت صرفه جویی و ساده كردن اعمال است . [ عادت ] همه ی ما را حول خطوط تربیتی مان با انتخاب پیشین مان به نبرد با زندگی و دنبال كردن راهی كه علی رغم میل ماست ، محكوم می كند ؛ زیرا ما برای هیچ راه دیگری جز این ساخته نشده ایم و برای شروع دوباره نیز بسیار دیر است ( اسكفلر ، صص ۱۴۳-۱۴۶ ) .

اسكفلر (۱۹۷۴) ، جیمز برای تشكیل عادت اصول زیر را پیشنهاد می كند :

۱) ما باید تا آنجا كه ممكن است خود را به یك قوه ی ابتكار قوی و مصمم مجهز سازیم و ...

۲) مهمترین مسئله ، مسئله ی تداوم تربیت است . هرگز اجازه بازگشت به یك مورد استثنایی را ندهید تا عادت نوین كاملا در زندگی شما ریشه دواند .

▪ گزیده ای از نظرات جیمز

۱) جیمز مدافع ‹‹ ارزش نقدی و منافع ›› است .

۲) روانشناسی او زاده ‹‹ فلسفه مابعدالطبیعه ›› است .

۳) وی عالم را ‹‹متكثر›› می دانست .

۴) ‹‹ روح ›› مجموع حیات ذهنی ماست , همان طور كه اشیاء خارجی مجموع پدیده هاست .

۵) ‹‹ مطلق ›› منسوجی است از نسبت و روابط جهان ( آموزگار , صص ۲۷۳- ۲۷۴ ) .

۶) در هر فلسفه ای می توان همه ی جنبه های آن را نادیده گرفت مگر دو جنبه كه موجب می شود چنین فلسفه ای مورد قبول همگان واقع شود .( الف ) . نباید اصول اساسی و قطعی آن با گرامی ترین آرزوها و امیدها ی ما مخالف باشد . ( ب ) . عیبی كه بدتر از مخالفت و عدم توافق با آرزوهای ماست كه مقاومت امیال را از میان می برد (دورانت , ص۴۴۷ ) .

۷) جیمز برنامه درسی را تعریف نمی كند , و نیز از زمینه های اعتقادی و دانش كه تشكیل دهنده آن است سخن نمی گوید . او در عوض سه معیار تدوین می كند . اگر بپرسیم كه در برنامه درسی چه باید گنجاند , پاسخ آن است كه آنچه با معیارهای زیر مطابقت دارد , و جیمز با ‹‹ عنوان كلی ›› می شناسد , باید در آن لحاظ كرد . این سه معیار یا سه عنوان كلی عبارتند از :

۸) زمینه ی مطالعاتی می تواند شامل اطلاعاتی باشد كه برای ادامه ی زندگی اساسی است .

۹) زمینه مطالعاتی می تواند مهارتهای با ارزش را تنفیذ كند .

۱۰) زمینه مطالعاتی می تواند در تكامل روحانی فرد مؤثر باشد (شفیلد , ص ۱۸۳ ) .

۱۱)به نظر جیمز كمال مطلوب آن است كه آنچه محتوای برنامه درسی را تشكیل می دهد با هر سه معیار [ بیان شده در بالا ] مطابقت داشته باشد . اگر چیزی با این سه معیار مطابقت پیدا كرد , در جامع و مانع بودن آن بحثی نیست ( شفیلد , ص۱۸۵ ) .

۱۲) جیمز می گوید كه از طریق برنامه ی درسی آنچه را باید باشد تعیین می كنیم , زیرا نمی توان این امر را به دست تصادف بسپاریم (شفیلد , ص۱۹۲ ) .

الهام شکیب آذر

منابع :

۱. گوتگ ,جرالد (۱۳۸۴). مكاتب فلسفی و آراء تربیتی ,ترجمه محمد جعفر پاك سرشت, چاپ چهارم تهران : سازمان مطالعه و تدوین كتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)

۲. شاتو ,ژان (۱۳۷۶) .مربیان بزرگ , ترجمه غلامحسین شكوهی , چاپ چهارم , تهران : دانشگاه تهران

۳. دورانت ,ویل (۱۳۷۴) . تاریخ فلسفه , ترجمه عباس زریاب , چاپ دوازدهم , تهران : انتشارات علمی فرهنگی

۴. شفیلد ,هری (۱۳۷۵) . كلیات آموزش و پرورش , ترجمه غلامعلی سرمد , چاپ اول,تهران : نشره قطره

۵. شریعتمداری , علی (۱۳۸۰) . اصول و فلسفه تعلیم و تربیت , چاپ نوزدهم , تهران : امیر كبیر

۶. نقیب زاده, عبدالحسین (۱۳۷۹) . نگاهی به فلسفه آموزش و پرورش ,چاپ یازدهم ,تهران : طهوری

۷. علی , سعید اسماعیل (۱۳۷۷) . پژوهشی پیرامون چند فلسفه تربیتی معاصر , ترجمه عباس عرب ,چاپ اول ,مشهد : آستان قدس رضوی ,بنیاد پژوهشهای اسلامی

۸ . ابراهیم زاده ,عیسی (۱۳۷۰) . فلسفه تربیت (آموزش و پرورش ), چاپ اول , تهران : انتشارات دانشگاه پیام نور

۹ . اسكفلر,اسرائیل (۱۳۶۶) . چهار پراگماتیست , ترجمه محسن حكیمی , چاپ اول , تهران : مركز

۱۰. آموزگار,محمد حسن (۱۳۷۹) . فلسفه و مكتبهای تربیتی , چاپ اول , تهران : دانشگاه علامه طباطبایی

حاشیه:

۱.طبیعت گرایی Naturalism مكتبی فلسفی , مبتنی براین فرض كه طبیعت بنیاد واقعیت است . طبیعت فی نفسه نظامی كلی است كه تمامیت هستی از جمله انسان و طبیعت انسانی را در بر می گیرد و نیز تبیین می كند .

۱. روش پنج مرحله ای هربارت :

۱- آماده كردن شاگرد برای فهمیدن درس تازه .

۲- عرضه كردن درس تازه .

۳- سنجیدن آن با درس های گذشته و نشان دادن بستگی آنها .

۴- یگانه كردن آنها و بیان نتیجه ی كار به كلی ترین صورت .

۵- (گام پنجم از سوی پیروان هربارت افزوده شد) نشان دادن كاربرد آن در مورد های جزئی .

۱. روش مشكل گشائی دیوئی یا ‹‹ عمل كامل تفكر›› شامل پنج گام یامرحله است :

( ۱) موقعیت ابهام امیز the problematic situation

( ۲) حصر و تعریف مسئله defining the problem

( ۳) روشن ساختن مسئله clarification of the problem

( ۴) ایجاد فرضیه های موقت hypotheses constructing tentative

( ۵) ازمایش فرضیه ای testing the hypothesis

۱. تنها اثاری بیان می شوند كه ارتباط خاصی با عمل گرایی به عنوان فلسفه ی تربیتی دارند

The school and society ۳ .The child and the curriculum ۴.How We


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.