یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تهران در آینه سینمای مستند دهه اخیر


تهران در آینه سینمای مستند دهه اخیر

ایران از دوران سلطنت قاجار و انقلاب مشروطیت تب مدرن شدن پیدا کرد و تا امروز بیش از صد سال در این مسیر قرار و آرام ندارد

● شهر تماشایی می‌شود

چرا در این‌جا موضوع تهران در سینمای مستند ایران در ده سال اخیر، جدا از دوره‌های پیش از آن گزارش داده می‌شود؟ ایران از دوران سلطنت قاجار و انقلاب مشروطیت تب مدرن شدن پیدا کرد و تا امروز بیش از صد سال در این مسیر قرار و آرام ندارد. بیش از پنجاه سال هم تاریخ مستندسازی پی‌گیر داریم، اما شهر و مسائل زندگی شهری که موضوعی محوری در دوران مدرن شدن جوامع است و ایران و تهران همواره با آن روبه‌رو بوده‌اند، در سینمای مستند پیش از انقلاب و حتی سینمای مستند دهۀ ۱۳۶۰ و نیمۀ اول دهۀ ۱۳۷۰ موضوع و مسأله نبوده است و اگر می‌خواهید تهران این سال‌ها را در تصویر و سینما جست‌وجو کنید به سراغ عکس‌ها و سینمای داستانی ما بروید. تنها دوره‌ای که سینمای مستند ما با شهر و شهریت درگیر بوده و آگاهانه یا جوش‌خورده با زندگی شهری، از آن فیلم ساخته و شهر را در آینة سینمای مستند و سینمای مستند را در آینة شهر تماشا کرده، همین دهۀ اخیر و عمدۀ این رابطه و توجه هم معطوف به تهران بوده است. کثرت و تنوع مستندهای شهری این دوره اصلاً ربطی به تک‌وتوک فیلم‌ها و یکی‌دو مقطع کوتاه فیلم‌سازی از شهر ما در دهه‌های گذشته ندارد. گزارش این فیلم‌ها را خواهید خواند.

پیش از انقلاب، فیلم مستند دربارۀ تهران، در یک فضا دوسه فیلم کامران شیردل است (ندامتگاه، تهران پایتخت ایران است و قلعه) که بیش‌تر فیلم‌هایی سیاسی با شیطنت‌ها و طنازی‌های یک سینماگر گُداردوست و تجربه‌گر با سینماست و بار سنگین اجتماعی‌گرایی و شهریت، در یکی‌دو دهۀ اخیر سوار این فیلم‌ها شده است. فضای دیگر، چند فیلم گزارشگر از ظاهر و و چهرۀ دیداری شهر در سال‌های ۱۳۴۱، ۱۳۵۱ و ۱۳۵۶ است که توسط احمد فاروقی قاجار، خسرو پرویزی و خسرو سینایی ساخته شدند. در سال ۱۳۵۸ فیلمی یکه از کیانوش عیاری به نام تازه‌نفس‌ها داریم که در یکی‌دو ماه پس از انقلاب در پیاده‌روها و خیابان‌ها (عمدتاً انقلاب و روبه‌روی دانشگاه) پرسه می‌زند و گاه‌به‌گاه به سراغ تماشاخانه‌های لاله‌زار می‌رود که در آن‌ها، نمایش‌های انقلابی اجرا می‌شود. این فیلم می‌توانست یک شروع و یک پیشنهاد برای دیدار بی‌غرض سیاسی و اجتماعی تهران باشد که چنین نشد و یکه ماند و فراموش شد (چون اصلاً دیده نشد!). در دورۀ انقلاب دوربین با شهر هم‌نفس شد و شهر از نگاه دوربین دیده و ثبت شد که حاصل آن فیلم‌هایی بود شاید شبیه هم که خصوصیت آن‌ها رها بودن دوربین و دل دادن به ماوقع و زندگی پیش رو بود. تهران در مستندهای اجتماعی سال‌های اولیۀانقلاب هم دیده شد؛ در سه‌گانۀ سرپناه (ساختۀ ابراهیم مختاری، محمد تهامی‌نژاد و فریدون جوادی)، کودک و استثمار (محمدرضا اصلانی)، کوره‌پزخانه (محمدرضا مقدسیان)، با خاک، تا خاک (منوچهر مشیری) و تمرکز (رخشان بنی‌اعتماد) و در همۀ این فیلم‌ها ذهن دید و عین طلب کرد، در فیلم‌هایی محققانه و در عین حال جهت‌دار و مدعی.

سینمای جنگ اصلاً تهران را ندید، حتی تهران روزهای موشک‌باران را، و تاریخ جامعۀ ما، در دنیای مدرن و در عصر تصویرسازی از بی‌اهمیت‌ترین لحظات، از تهران دورۀ جنگ فیلم و سند تصویری ندارد. دو فیلم مستند غیرجنگی شاخص و موفق آن سال‌ها، بره‌ها در برف به دنیا می‌آیند (فرهاد مهران‌فر، ۱۳۶۷) و زعفران (ابراهیم مختاری، ۱۳۶۹) هر دو در فضاهای غیرشهری می‌گذرند.

در نیمۀ اول دهة ۱۳۷۰ تلویزیون از نقش محوری‌اش در تولید و عرضۀ فیلم مستند عقب نشست و سینمای مستند در تولید فیلم‌های مستند صنعتی نفس کشید و زنده ماند که ربطی به شهر و زندگی شهری نداشت و در واقعۀ چشم‌گیر تولید مجموعۀ ۵۲ قسمتی کودکان سرزمین ایران (۷۵-۱۳۷۴، با حمایت مهدی عسگرپور در شبکۀ ۲ سیما و به همت مرحوم محمدرضا سرهنگی) فقط شش فیلم در فضاهای شهری ساخته شد.

پس حق می‌دهید که بگویم و تکرار کنم که زندگی با شهر، درگیر بودن با آن و فیلم‌سازی در آن، به طور مستمر و به عنوان فضایی شاخص در سینمای مستند ما، امری مربوط به دهۀ اخیر است که مشخصۀ این دورۀ تازه، حضور گستردۀ جوانان در عرصۀ فیلم‌سازی، فیلم‌سازی آسان‌تر با امکانات دیجیتال، جشنواره‌ها و فضاهای نمایش بیش‌تر برای فیلم مستند و حضور فیلم‌های مستند در جشنواره‌های خارجی است. این همه گفته شد از بابت توجیه متمرکز شدن این مطلب بر دهۀ اخیر سینمای مستند ما و رابطه‌اش با تهران.

سؤال و مسألۀ دیگر این است: تهران در سینما یعنی چه؟ یعنی هر فیلمی که در تهران و از آدم‌ها و مسائل تهران ساخته می‌شود، یا فیلمی که مشخصاً کوچه و خیابان و معماری و ظاهر پدیدار شهر را نشان بدهد و تصور تهران در آن باشد؟ ظاهر شهر مهم است یا باطنش، یا ظاهر و باطنش با هم؟! فیلم‌هایی هست دربارۀ اعتیاد، فرار دختران از خانه، ایدز، عمل بینی و تغییر جنسیت که در تهران فیلم‌برداری شده‌اند. این فیلم‌ها در موضوع ما می‌گنجند یا نه؟ نگاهی معتقد است نه، چون این موضوع‌ها مبتلابه تمام ایران است و نه فقط تهران، نگاه دیگر می‌گوید در این مملکت آن‌قدر همه چیز در کلان‌شهر تهران متمرکز شده که مشکل بتوانید جز در تهران از هر کدام از موضوع‌های یادشده، گزارش جامع بدهید و فیلم مؤثر بسازید و چهرۀ تهرانی این پدیده‌ها را در هیچ کجای ایران پیدا نمی‌کنید.

در این نوشته من پی‌گیر گرایش اخیر هستم و تهران را در سینمای مستند با نگاه بازتر و در جست‌وجوی چهره‌های مختلف آن (و نه صرفاً ظاهر و مکان و معماری و فضای شهری) ردیابی می‌کنم.

این را هم بگویم که آن‌چه در فیلم‌های مستند این دهه دنبال می‌کنم فضایی است که کم‌وبیش و باتفاوت‌هایی (در تکمیل و نه در تضاد با فضای سینمای مستند) در فیلم‌های کوتاه داستانی و تجربی این دهه هم جریان دارد و این هر دو فضا به یک ذهنیت و گرایش تعلّق دارند که عمدتاً از حضور گستردۀ جوانان و امکانات و زبان و بیان دیجیتال می‌آید. نمی‌دانم دراین پرونده از فیلم کوتاه داستانی هم گزارش جداگانه‌ای هست یا نه. از این نزدیکی و ارتباط گفتم تا ضرورت و اهمیت توجه به فیلم‌های داستانی و تجربی کوتاه را هم مطرح کرده باشم.

سعی می‌کنم در این نوشته جای مهم و محوری را به معرفی و گزارش فضاها و فیلم‌های مختلف مرتبط با تهران (و نه تحلیل جامع این جریان) بدهم، چرا که در بررسی این موضوع هنوز در اول راهیم و بسیاری از توجهات و فعالیت‌ها نابخود و از سر شور و شررهای جوانانه است، که هم حسن جریان است و هم عیب آن. بنابراین اگر این نوشته بتواند گزارش و تصویری کلی اما معرف و جان‌دار از این جریان و فیلم‌های آن به دست دهد، قدم اول درست برداشته شده است. در همین‌جا بگویم که تهران هنوز به عنوان یک کلان‌شهر و یک موضوع پرجنبه ( آن‌گونه که مثلاً طرح جامع یک شهر دیده و تدارک می‌شود) برای سینمای مستند ما مطرح نشده است و متولیان امر (شهرداری تهران، شبکۀ تهران سیما، شهرشناسان و کارشناسان مسائل شهری، ...) نقش سینما و فیلم مستند در مدرن‌سازی این شهر را درنیافته‌اند. نکاتی از این مباحث در پایان نوشته فهرست‌وار مطرح خواهد شد.

فیلم‌ها را در موضوع‌ها و فضاهای جداگانه‌ای جا داده‌ام که یک تقسیم‌بندی اولیه است و قطعاً جای اصلاح و تدقیق و تکمیل شدن دارد که انجام آن به دریافت نقد و نظر دوستان صاحب‌نظر وابسته است.

۱) فیلم‌هایی که شهر در آن‌ها موضوع اصلی یا مهمی است و ظاهر و تصویر شهر در آن‌ها مطرح است.

تهران، ساعت ۲۵ (سیف‌الله صمدیان، ۱۳۷۸، ۲۲ دقیقه)

گزارشی خوب دیده و خوب چیده شده از شادی پرشور و عنان‌گسیختۀ مردم تهران در ۸ بهمن ۱۳۷۶، روز راه‌یابی ایران به جام جهانی ۱۹۹۸. این اولین فیلم مطرح شده در این نوشته، نه از سر اتفاق، کار کارگردانی است که حداقل بیست سال است در همه‌جا و بیش‌تر از همه‌جا در تهران با دوربینش حاضر و ناظر است و مدام تصویر می‌گیرد و از این شهر سندهای تصویری بسیار در اختیار دارد، دریغ از حاصل ناچیز آن برای ما میان‌سالان منتظر و نگران!

▪ زمان مرده (سعید تارازی، ۱۳۷۸، ۱۲ دقیقه)

لحظات طولانی گذران اوقات آدم‌ها پشت چراغ قرمز و کارهایی که در این لحظات ملال‌آور انجام می‌دهند.

فیلمی عمدتاً تجربی متکی به فضا و عناصر مستند و موفق در دست‌یابی به ذهنیتی خودبسنده و فراواقعی از فضایی واقعی و روزمره. از معدود فیلم‌های مستند ما که بر لوکیشن و فضایی از شهر متمرکز مانده و از تصاویر معمول زندگی روزمرۀ شهری آشنایی‌زدایی می‌کند.

مجموعه فیلم‌های کوتاه مهرنوش هاشمی از محله‌ها، بناها و کوچه و خیابان‌های تهران (۱۳۸۳)

(کوچه جهانداد، مترو در تهران، کارگران در تهران به‌سرعت مشغول کارند، ...)

این فیلم‌ها را، که نمی‌دانم مجموعش چندتاست، در جلسات انتخاب فیلم جشنوارۀ کیش دوسه سال پیش دیدم. هر فیلم، ضمن گزارشی از جا و فضای مورد نظرش، به خاطرات فیلم‌ساز و اطلاعات و یادداشت‌های دیگر پیوند می‌خورد. وقت و دقت کافی صرف طراحی و تصویربرداری و تدوین فیلم‌ها نشده و شاید هم قصد این نبوده است. مجموعۀ فیلم‌ها یک پیشنهاد درجۀ یک برای ثبت راحت و روان شهر و محله‌مان در بر دارند که با کمی دل دادن و باور و عمل، برای هر مستندساز، وجهی و حدی از آن شدنی است.

▪ پرسه (پیروز کلانتری، ۱۳۸۱، ۱۳ دقیقه)

در روزهای انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۰، دوربین در داخل یک مسافرکش شهری مستقر است و به خیابان‌ها و پیاده‌روها و چهره‌ها و گاه گفته‌های مسافران می‌نگرد و گوش می‌دهد. یک مستند پرموسیقی و بازیگوش که از دل پروژه‌ای بیرون آمد که قرار بود یک کار بلند جدی باشد و نشد.

▪ این‌جا تهران است (علیرضا امینی، ۱۳۷۹، ۲۸ دقیقه)

یک دوربین تصویربرداری روشن دزدیده می‌شود و اتفاقاتی را که هنگام فرار و دستگیری دزد روی می‌دهد، ثبت می‌کند. فیلم بیش از دغدغۀ ارائۀ تصویر از تهران، پی‌گیر ایدۀ بکر و چندوچون برگزاری آن است، اما به هر حال به خاطر گشت‌وگذار دوربین در شهر، نیز به لحاظ ارائۀ تصویری از فضا و مفهوم «اغتشاش» کلان‌شهر تهران، یک فیلم تمام‌عیار شهری است، یک بازسازی کامل در فیلمی سراسر بداهه‌نما که تنها از اذهان رها و تجربه‌گر نسل جوان مستندساز قابل انتظار است.

▪ وارونگی (روبرت صافاریان، ۱۳۸۵، ۳۴ دقیقه)

معضل نفس‌گیر آلودگی هوای تهران و نقطه نظرات مختلف حول نحوۀ برخورد با آن دنبال می‌شود. روزهای آلودۀ شهر را (و شهر را از لابه‌لای آلودگی) خوب می‌بینیم و یک روز شفاف و باورناپذیر را هم. در همین فضا و با همین موضوع پیش‌تر، فیلم هوای تازه (رضا آسایش، ۱۳۸۰) مسألۀ آلودگی شهر را در پیوند مستقیم با ترافیک مطرح می‌کرد و پیش‌تر از آن فرزاد مؤتمن تهران ۷۲ را ساخته بود.

▪ تهران، گذشته، حال (مسعود بخشی، ۱۳۸۴، ۳ دقیقه)

نگاهی توریستی در تصاویری از تهران گذشته و حال، در گذر از سنت به دنیای مدرن. این فیلم کوتاه به نظر می‌رسد در دل پروژۀ بزرگ‌تر تهران انار ندارد (یک مستند- تجربی بلند با موضوع تهران) شکل گرفته است.

▪ تهران من (احسان امانی،۱۳۸۳، ۱۶ دقیقه)

از درون یک اتومبیل، آن‌چه که به نظر می‌رسد دیده‌های یک تماشاگر دائم و روزانۀ زندگی شهری است، ثبت شده است. لطف فیلم می‌توانست در تداوم و ساختار پیدا کردن نماهایی باشد که در گذر اتومبیل از موقعیت‌ها، خصوصیت در لحظه دیدن را (بی‌گذشته و آیندۀ آن لحظه) به‌خوبی منتقل کند که چندان چنین نشده است، اما فیلم به‌خوبی گنجینۀ نهفته در تماشای گذر لحظات زندگی شهری (پرسه با اتومبیل در تفاوت با پرسه‌های یک انسان پیاده‌رو) را متذکر می‌شود و تماشاگراهل را به سیاحت این دنیای غریب دعوت می‌کند

▪ تهران، چند درجۀ ریشتر؟ (پیروز کلانتری، ۱۳۸۵، ۲۹ دقیقه)

فیلم، بیش‌تر یک فیلم شهری است و به تهرانی که قرار است روزی دور یا نزدیک در آن زلزله بیاید، می‌پردازد و این‌که در شهری با این همه معضل جدی و دست‌به‌نقد، زلزله که به نظر می‌رسد معضل دورتری است (واقعاً؟) کی جدی خواهد شد؟

۲) فیلم‌های مربوط به گذشتۀ تهران

▪ حلقه‌های گم‌شده (مهرداد زاهدیان، ۱۳۸۳، ۳۳ دقیقه)

قصۀ چگونگی پیدا شدن حلقه‌های فیلم‌های اولیۀ تاریخ سینمای ایران (توسط دکتر شهریار عدل) از لابه‌لای اموال متروک کاخ گلستان در سال‌های اول انقلاب و مرمت این فیلم‌ها در فرانسه به مناسبت صدسالگی سینما. لابه‌لای نماهای مفصل از سفرهای شاهانه و نمایش‌های دربار و شکار در بیرون شهر، تصاویری شفاف از تهران آن روزگار به چشم می‌آید.

خاطرات روی شیشه (مهرداد زاهدیان، ۱۳۸۳، ۳۴ دقیقه)

عکس‌های اولیه از تهران و ایران و تاریخ عکاسی در آن دوران در فیلم معرفی و گزارش داده می‌شود.

▪ خاطرات یک هفتادپنج ساله (محمدرضا اصلانی، ۱۳۸۴، ۷۵ دقیقه)

فیلمی دربارۀ تاریخچۀ بانک ملی ایران به مناسبت هفتادوپنجمین سال تأسیس آن. فیلم‌ساز بر آن است که وجه ملی و مردمی دوران شکل‌گیری بانک را برجسته کند. فیلم، ترکیبی از بازسازی نمایشی وقایع آن دورۀ تهران و رجوع به اسناد تصویری و مکتوب آن روزگار است و از زبان یک کارمند بازنشستۀ امروز بانک ملی نقل گذشته و ماوقع می‌کند.

▪ مجموعة پنج‌قسمتی تهران (حمید سهیلی، ۱۳۷۴-۱۳۷۳، مجموعاً ۲۴۰ دقیقه)

موضوع اصلی فیلم بافت شهر تهران در دوره‌های مختلف زندگی آن است و تفکیک دوره‌ها و فیلم‌ها چنین است: دوران معاصر، دوران نوگرایی، دوران دگرگونی، دوران انتقال و در آغاز.

سهیلی پس از فعالیت پرثمرش در دهة ۱۳۶۰ و ساخت چندین مجموعة مستند در تلویزیون حول موضوع‌های خط، نقاشی، صنایع دستی و معماری ایران، در دهة ۱۳۷۰ و تاکنون بافت قدیم شهرهای ایران را دنبال می‌کند و تا به حال علاوه بر مجموعة پنج قسمتی تهران، به شهرهای نایین، شوشتر، گرگان، بوشهر، اصفهان, تبریز, شیراز, یزد و ساری پرداخته است.

▪ تهران عتیق (سلیمان شریف‌پور, ۱۳۸۳)

فیلم, پیگیر اثبات قدمت ۸۰۰۰سالة جنوب تهران (چشمه‌علی) است و فعالیت‌های باستان‌شناسانة دوره‌های مختلف این منطقه را دنبال می‌کند. قدمت بخش شمال تهران (تپه‌های قیطریه و پل رومی فعلی) موضوع دیگر فیلم است. نشانه‌های تمدن و یک زندگی خودکفا در آن روزگار گزارش می‌شود و به‌خصوص بر مهم‌ترین تولید مردم آن دوره یعنی سفال تأکید می‌شود.

فیلم با سرمایة خصوصی تولید شد و به شکل نود دی‌وی‌دی امکان تکثیر عمومی پیدا کرد.

▪ طهرانجلس (محسن سوهانی, ۱۳۸۴)

گشت‌وگذاری سرخوشانه و گزارش‌گرانه در آرشیو فیلم‌های قدیمی تهران و چهرة جدید آن که خود را بیش‌تر به یک فیلم آرشیوی تبدیل می‌کند برای استفادة سرخوشان آینده.

▪ تهران انار ندارد (مسعود بخشی، ۱۳۸۵)

فیلمی طناز و هجوآمیز دربارة روحیه و رفتار ایرانی‌ها و تهرانی‌ها، در گذر از گذشته به حال تهران و گوشه و کنار آن.

۳) فیلم‌هایی که بر نقطه‌ و مکانی از تهران متمرکزند

در این بخش به فیلم‌هایی می‌پردازیم که مشخصاً لوکیشن خود را معرفی می‌کنند و نیز فیلم‌هایی که موضوع, شخصیت یا موقعیت خاصی است اما نقش لوکیشن در آن مهم است.

▪ بگذار تا همیشه (اکرم بهرامیان, ۱۳۷۹, ۳۲ دقیقه)

سال‌ها پیش از انقلاب, دختری پانزده, شانزده‌ساله از شمال کشور فرار می‌کند و به تهران می‌آید. در خیابان با مردی آشنا می‌شود و با هم در خیابان فردوسی قرار می‌گذارند. زمان قرار, دختر با لباس قرمز می‌آید و منتظر می‌شود. اما از مرد خبری نیست. دختر به مدت ۳۲ سال با همان لباس قرمز در میدان فردوسی و اطراف آن در انتظار مرد اوقاتش را می‌گذراند. آدم‌های مختلف مقیم اطراف میدان فردوسی دربارۀ آن زن (که حالا دیگر نیست) حرف می‌زنند. ثبت نشان و خاطرۀ کوچک زنی که حال بخشی از خاطرۀ زندگی تهران بزرگ و فراموش‌کار شده است. فیلم‌ساز هوشمندانه فقط تصاویری کوتاه از حضور واقعی زن (مربوط به فیلم تهران امروز, تصاویر یک شهر ساختۀ خسرو سینایی, ۱۳۵۶) را به تماشاگر نشان می‌دهد تا یادآوری در حد تلنگر و فلاش‌بک باقی بماند و به نقش خاطره‌ساز زن خدشه وارد نشود.

▪ جویندگان کار در دو نما (محسن عبدالوهاب, ۱۳۷۹, ۴۱ دقیقه)

فیلم شامل دو بخش است. بخش اول در یک کاریابی در شهر تهران می‌گذرد و بخش دوم در ورزشگاه آزادی ازدحام افرادی را نشان می‌دهد که خواهان اعزام شدن به ژاپن برای کار هستند (در سال ۱۳۷۰).

بخش به‌یادماندنی و مؤثر فیلم, بخش دوم است که در آن, شاهد تجمع آدم‌های جستجوگر کار در بیرون استادیوم آزادی و هجوم آنان به داخل هستیم و فیلم‌ساز خود را از هیجان و شور بیرونی دور نگه می‌دارد و با نماهایی طولانی و سیال, تصویر رؤیاگونۀ هجوم جمعیت و تجمع آنان در ورزشگاه را به شمایلی از آرزو و رؤیای جمعی این خیل سرگشته ارتقا می‌دهد.

▪ این یک سونی است (سامان سالور, ۱۳۸۰, ۱۱ دقیقه)

کارگرانی در اتاقکی زندگی می‌کنند که به‌تدریج روشن می‌شود در زیر تابلوی بزرگ تبلیغاتی «سونی» در بزرگراهی در تهران قرار دارد.

یک ایده و موضوع جذاب در فیلم هست. ابتدا زندگی کارگران را می‌بینیم و بعد می‌بینیم که کجا زندگی می‌کنند. در حاشیه و لایه‌های ناپیدای تصاویر روزمرۀ شهر بزرگ, موضوع‌های خاص و دیدنی بسیار است. دریافت این موضوع‌ها استعداد می‌خواهد, نگاه تیزبین, ایدۀ خاص و کمی هوشمندی.

▪ یک مساوی پنج (میلاد بهار، ۱۳۸۰، ۳ دقیقه)

اتومبیل‌ها در یک بزرگراه برای زنی که ایستاده توقف می‌کنند. در عنوان‌بندی پایانی فیلم به جمع‌بندی این اوقات تلف شده در روز، ماه و سال می‌پردازد!

یک تجربۀ بدیع از یک فیلم‌ساز ۲۰ ساله. یک ایدۀ جذاب و طنزآمیز در یکی از کوتاه‌ترین مستندهای سینمای ایران. بر عناوین پایانی صدای زن را می‌شنویم که به راننده‌ها می‌گوید بازیگر است و آن‌چه می‌گذرد در حال فیلم‌برداری است، با این حال مزاحمت‌ها ادامه می‌یابد. فیلم در یک پلان می‌گذرد. نهایت استفاده از وقت در فیلمی در مذمت اتلاف وقت! میلاد بهار در دو فیلم دیگرش هم به موضوع‌های شهری پرداخته است.

▪ یک مادرانۀ تلخ (جواد امامی, ۱۳۸۱, ۱۵ دقیقه)

پیرزنی بیمار کنار پیاده‌روی یک پارک افتاده است. کارگران سعی می‌کنند هر جور شده پیرزن را به بیمارستان برسانند.

از معدود فیلم‌های مستند ما که دوربین روی دست (هم‌چون یک «دوربین چشم») در طرح و روایت فیلم نقش محوری دارد و در انتقال التهاب بی‌کسی و بی‌پناهی در شهر بزرگ مؤثر عمل می‌کند. مقاطع مختلف چاره‌اندیشی برای پیرزن با آیه‌هایی از قرآن مجید فاصله‌گذاری شده است.

▪ بهشت زهرا (مهران تمدن, ۱۳۸۴, ۴۷ دقیقه)

جمعی از مادران شهدای دفن‌شده در بهشت زهرا هنوز هر پنجشنبه به دیدار فرزندان‌شان می‌آیند و نیز به دیدار یکدیگر؛ جمعی که به مرور کوچک‌تر می‌شود. توجه جوانان فیلم‌ساز به موضوع‌هایی که به نظر توجه میان‌سالانه طلب می‌کند, دیدنی و حاصل کار, لااقل در این فیلم, نشان از همدلی و نیز مشاهده‌گری یک ذهن پیگیر و دقیق دارد. حضور و حرف‌های مادران ترکیبی از حسرت و دلدادگی و طعن و مطایبه است و چهره‌ای از بهشت زهرا پیش روی‌مان می‌گذارد که در گذر توریستی قطعاً نادیدنی و دور از دسترس است.

▪ رؤیای من (سیاوش جمالی, ۱۳۸۳, ۱۷ دقیقه)

زنی میان‌سال, سال‌هاست تنها و با دست‌وپایی کم‌فرمان به کوهنوردی می‌آید. او از انگیزه و شور این حضور دائم می‌گوید و مردم از او. یک گزارش ساده, اما جاندار و دیدنی و متذکر این نکته که هر انسانی, حس و آنی برای دیده و شنیده شدن دارد. حال‌وهوای مسیر درکه در فیلم درآمده است.

▪ دربست مولوی (بهزاد خداویسی, ۱۳۸۰)

کارگردان با دوربین و در یک تاکسی دربست در سالگرد مرگ مولانا مسیر پل رومی تا خیابان مولوی را طی می‌کند و با آدم‌هایی که سوار ماشین می‌شوند, سر می‌کند. دغدغۀ شناخت مسافران از مولوی به ترکیب ناهمگون و ماجرای حضور مسافران, بی‌دغدغۀ مولانا, راه می‌یابد و شهر حضور دائمش را از پشت شیشۀ اتومبیل به رخ می‌کشد.

▪ مکان‌های پنهان تهران (مجموعۀ فیلم با کارگردان‌های مختلف, تهیه‌کننده علیرضا رییسیان, ۱۳۷۵)

یک مجموعه فیلم با کارگردان‌های مختلف به تهیه‌کنندگی علیرضا رییسیان. این فیلم‌های کوتاه حدوداً پانزده‌دقیقه‌ای با بنیۀ مالی بسیار کم (فیلم‌برداری‌های یک تا دو روزه) و با حضور کارگردان‌های مختلف از نقاط مختلف تهران ساخته شد. انوشیروان ارجمند, ایرج کریمی, محمد تهامی‌نژاد, واروژ کریم‌مسیحی و پیروز کلانتری فیلم‌هایی از توپخانه و لاله‌زار, گورستان جنگ, گورستان ارامنه و بازار سید اسماعیل ساختند.

▪ گذر شهر بر آب (فرهاد ورهرام, ۱۳۸۵, ۳۵ دقیقه)

یک کانال عبور آب از کوه‌های شمال تهران تا زمین‌های زراعی جنوب شهر ری دنبال می‌شود و آن‌چه بر آب زلال بالای کوه در این مسیر پرماجرا می‌گذرد, به نمایش درمی‌آید. ایدۀ گذر از تمامی شهر از جذابیت‌های فیلم است. اولین فیلم شهری کارگردانی که به فیلم‌های محققانۀ عشایری, آیینی و طبیعت‌گرا شناخته می‌شود.

(پیروز کلانتری)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید