جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

آخرین دیکتاتوری


آخرین دیکتاتوری

محمدرضا شاه پس از شدت یافتن مبارزات مردم ایران علیه دیکتاتوری وی سرانجام در ۲۶ دی ۱۳۵۷ از ایران گریخت

محمدرضا شاه پس از شدت یافتن مبارزات مردم ایران علیه دیکتاتوری وی سرانجام در ۲۶‌دی ۱۳۵۷ از ایران گریخت. او در اولین مرحله از سفر بدون بازگشت خود وارد آسوان مصر شد و به هنگام ورود به مصر مورد استقبال رسمی سادات رییس‌جمهور این کشور قرار گرفت. ولیعهد جوانی که سادات هنگام ازدواج دیده بود اینک شاهی ۶۰‌ساله و خسته و پژمرده بود که وقتی در اتومبیل نشست، گریه کرد و به سادات گفت افسرانش در فرودگاه گریسته و به وی التماس کرده بودند که کشور را ترک نکند. شاه به سادات گفت: «احساس فرماندهی را دارم که از میدان جنگ گریخته است.» سادات از پریشانی و آشفتگی شاه آگاه بود اما از بیماری‌ شاه خبر نداشت. سادات شاه را به هتلی در یک جزیره مصنوعی در وسط رود نیل انتقال داد. پس از یک هفته اقامت در دوم بهمن‌۱۳۵۷ با بدرقه رسمی سادات، مصر را به قصد مراکش ترک کرد. گرچه شاه به دعوت پادشاه مراکش به آن کشور رفت ولی از تشریفات رسمی همانند مصر خبری نبود.

ملک‌حسن پس از دیداری کوتاه و رسمی با شاه، وی و همراهانش را در کاخ «جنان‌الکبیر» در حومه پایتخت مستقر کرد. شاه ۶۷‌روز در این کاخ که در وسط باغ بزرگی بنا شده بود، اقامت داشت. در طول این مدت امام‌ خمینی(ره) از فرانسه به تهران آمد و ۱۰ روز بعد انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. در مدت دو ماهه اقامت شاه در مراکش بسیاری از اطرافیان شاه به تدریج رهسپار اروپا و آمریکا شده و تنها جمعی از خدمه بودند که شاه را هنگام ترک مراکش همراهی کردند. دولت مراکش نیز به دلیل آ‌‌ن‌که تصمیم گرفته بود روابط سیاسی با ایران را حفظ کند مایل نبود اقامت شاه طولانی شود. شاه تصمیم داشت رهسپار آمریکا شود اما مقامات آمریکایی به دلیل بحران سیاسی در روابط با ایران مایل به پذیرایی از وی نبودند. اردشیر زاهدی از جمله کسانی بود که در آن روزها دایما در تلاش برای یافتن جایی جهت اقامت شاه بود. او که در «سنموریتس» سوییس و همچنین در کنار دریاچه ژنو، دو خانه ویلایی داشت تصمیم گرفته بود شاه را به آنجا انتقال دهد اما دولتمردان سوییس مایل نبودند روابط‌شان با دولت جدید ایران به خاطر وفاداری به رییس یک دولت سرنگون‌ شده به خطر بیفتد. شاه که نتوانسته بود کشوری را به عنوان پناهگاه بیابد به پیشنهاد مشترک راکفلر و کیسینجر مجبور شد به «باهاما» در آمریکای مرکزی برود. این سفر با هواپیمای اختصاصی پادشاه مراکش صورت گرفت. در فرودگاه باهاما هیچ یک از مقامات دولتی برای پذیرایی از شاه حضور نیافتند. شاه، همسرش و یک پیش‌خدمت به یکی از جزایر و بقیه همراهان به جزیره دیگر برده شدند. به شاه و فرح اجازه خروج از جزیره داده نشد. شاه ۷۰ روز در این جزیره به سر برد. ‌

انتشار خبرهای مربوط به برقراری نظام جمهوری‌اسلامی، شناسایی جهانی ایران، اعدام هویدا و امرای ارتش، تبدیل سفارت اسراییل به سفارت فلسطین، تعقیب بین‌المللی شاه و تشدید بی‌سابقه مراقبت‌های امنیتی برای حفظ جان شاه بدترین خبرها و رویدادهایی بود که شاه طی هفت هفته اقامت خود در باهاما با آنها مواجه شده بود. در همین مجمع‌الجزایر بود که شاه توسط پزشکان اعزامی از فرانسه، از بیماری سرطان لنفاویش مطلع شد. شاه و باقی‌مانده همراهان روز ۲۰‌خرداد ۱۳۵۸ با یک هواپیمای کرایه‌ای از باهاما راهی مکزیک شدند و در یک خانه ویلایی مستقر شدند. گفته می‌شود وزارت خارجه مکزیک مایل به ورود شاه نبود اما «خوزه لوپز پورتیلو» رییس‌جمهور آن کشور تحت فشار آمریکا مجبور شده بود، وی را در حومه مکزیکوسیتی برای مدتی اقامت دهد. شاه و اطرافیان مدت چهار ماه در این اقامتگاه ماندند. در دوم‌ تیر ‌۱۳۵۸ و در دوازدهمین روز اقامت آنان در مکزیک سادات از پارلمان مصر تقاضا کرد قطعنامه‌ای تصویب کند و به شاه اجازه دهد تا به عنوان «پناهنده سیاسی» برای همیشه در مصر بماند. در پارلمان مصر از این پیشنهاد با کف‌زدن‌‌های بسیار استقبال شد.

چهار‌هفته پس از ورود شاه به مکزیک بیماری وی شدیدتر شد. او یک تومور سرطانی بدخیم در ناحیه گردن داشت و از یرقان شدید نیز رنج می‌برد. پس از چهار ماه اقامت در مکزیک دولت کارتر با سفر او به آمریکا صرفا با هدف معالجه بیماریش موافقت کرد. از این رو در ۳۰‌مهر مکزیکوسیتی را به مقصد بیمارستان نیویورک ترک کرد و به مدت ۵۴‌روز در آنجا بستری شد. در این مدت دو بار تحت عمل جراحی طحال و کیسه صفرا قرار گرفت. کمتر از دو هفته پس از ورود شاه به این بیمارستان، سفارت آمریکا در تهران به تصرف دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در آمد و این امر بیش از پیش کارتر را به صحت دیدگاه‌هایش که مایل نبود شاه به آمریکا بیاید، متقاعد کرد.

مشاهده خشم ضد آمریکایی مردم ایران و اصرار آنان برای تحویل گرفتن شاه از جمله مهم‌ترین نگرانی‌های شاه بود. در این فاصله به شاه اطلاع داده شد به محض بهبودی نسبی باید خاک آمریکا را ترک کند. در همین حال سفیر مکزیک نیز به همراهان شاه اطلاع داد که بعد از تصرف سفارت آمریکا در تهران، دولت مکزیک به خاطر حفظ روابط سیاسی خود با حکومت تهران مایل به میزبانی مجدد شاه نیست. بدترین لحظه شاه و همسرش زمانی بود که در ۱۱‌آذر ۵۸ از بیمارستان نیویورک مرخص شدند ولی هنوز مقصدی برای سفر نداشتند. در نتیجه آنان با یک هواپیمای نیروی هوایی آمریکا به مقصد تگزاس پرواز کردند تا دو هفته باقی مانده از روادید خود را در آنجا در داخل آپارتمانی کوچک بگذرانند. اما در حین راه به همراهان آمریکایی خبر رسید که آپارتمان مزبور هنور آماده نیست. در نتیجه شاه و همسرش به مکانی که بعدا معلوم شد، تیمارستانی برای نگهداری بیماران روانی است، برده شدند. با ورود به این مکان همسر شاه برای نخستین بار با داد و فریاد به همراهان آمریکایی خود اعتراض کرد و گفت «آیا ما در اینجا زندانی هستیم؟ آیا کارتر ما را زندانی کرده است؟ ما در این جا دیوانه خواهیم شد؟ باید بیرون برویم.» پس از چند ساعت آنان به آپارتمان مورد نظر در پایگاه‌های نظامی«لک لند» تگزاس برده شدند. مقامات آمریکایی با پایان مهلت اقامت شاه در آمریکا به وی اطلاع دادند که به دلیل عواقب ناشی از تصرف سفارت آمریکا در تهران امکان تمدید روادید وی وجود ندارد و به همین دلیل در پاناما جایی مناسب برای اقامت وی و همسرش در نظر گرفته شده است. شاه که غیر از پذیرفتن، چاره‌ دیگری نداشت به اتفاق همسرش در ۲۴‌آذر ۱۳۵۸ با هواپیمای نیروی هوایی آمریکا از فرودگاه تگزاس به پاناما در آمریکای مرکزی برده شد.

وقتی شاه و همسرش در فرودگاه پایگاه هوایی «هوارد» در پاناماسیتی از هواپیما خارج می‌شدند جز جمعی از سربازان گارد ملی پاناما، افسران امنیتی، دستیاران «عمر توریخوس» رییس‌جمهور پاناما و سفیر آمریکا کسی در فرودگاه نبود. شاه، همسرش و پزشک مخصوص آنها با هلیکوپتر از فرودگاه به یک پایگاه در جزیره‌ای به نام «کونتا دورا» متعلق به پاناما انتقال داده شدند. توریخوس روز ۲۵‌آذر به ملاقات شاه آمد. او در پایان این ملاقات به یکی از مشاورانش گفت «شاه مانند پرتقالی است که تا آخرین قطره آبش را گرفته‌اند و تفاله‌اش حتی به درد غذای خوک ها هم نمی‌خورد. این سرانجام کسی است که کشورهای بزرگ او را چلانده‌‌اند، شیره‌اش را کشیده‌اند و تفاله‌اش را دور انداخته‌‌اند.» شاه و همسرش ۱۰۰ روز در پاناما ماندند و سپس به اصرار رییس‌جمهور مصر و همسرش، روز سوم‌ فروردین‌۱۳۵۹ با یک هواپیمای پانامایی رهسپار قاهره شدند. این بار نیز در فرودگاه مصر سادات و همسرش استقبال رسمی از شاه به عمل آوردند. شاه روز هشت‌فروردین در بیمارستان معادی قاهره تحت عمل جراحی طحال و کبد قرار گرفت. آزمایش‌های انجام شده روی بافت‌ها نشان می‌داد سرطان بدخیم تمامی سیستم خون و کبد وی را فرا گرفته است. تشخیص‌ گروه‌های مختلف پزشکی راجع به درمان شاه خود یکی از عوامل نگران‌کننده برای شاه بود. شاه در مصر دو بار مورد عمل جراحی قرار گرفت و بهبود نیافت. او در کاخ قبه که معمولا در اختیار سران کشورهای بازدید‌کننده از مصر قرار می‌گیرد برده شد.

آخرین مصاحبه شاه قبل از مرگش، در خرداد‌۱۳۵۹ در همین کاخ صورت گرفت. وی در این مصاحبه که با «کاترین گراهام» مدیر موسسه مطبوعاتی واشنگتن‌پست انجام داد از بی‌مهری رهبران دولت‌ها که مایل به پذیرفتن وی نبودند، اظهار تاسف کرد. حال عمومی شاه در اقامت دومش در مصر وخیم‌تر شد. آزمایشات انجام شده در ماه‌های خرداد و تیر ۱۳۵۹ نشان می‌داد که عفونت تمامی بدن وی را احاطه کرده است. در اولین روزهای مرداد تیم پزشکی اعزامی از فرانسه نسبت به نجات جان شاه اظهار ناامیدی کرد. «ژان برنار» خون‌شناس فرانسوی که بیماری سرطان شاه را به وی متذکر شد قبلا در ۳۰‌فروردین ۱۳۵۳ پس از معالجه شاه در تهران وی را از ابتلاء به نوعی سرطان خون مطلع کرده بود. شاه چهار ماه پس از سفر دوم خود به مصر در ‌پنج‌‌مرداد‌۱۳۵۹ درگذشت. جسد شاه در مسجد زید‌الرفاعی، جایی که معمولا اجساد پادشاهان مصر در آن دفن می‌شد، به خاک سپرده شد.

منابع در دفتر روزنامه موجود است.

محمود فاضلی



همچنین مشاهده کنید