یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آنچه در ۱۷ ۱۵ خرداد ۱۳۵۴ در قم گذشت


عصر روز ۱۵ خرداد ۱۳۵۴, طلاب حوزه علمیه قم به مناسبت سالگرد قیام خونین خرداد ۱۳۴۲ در مجلس یادبودی شركت كردند كه در مدرسه فیضیه تشكیل شده بود این مجلس , مبدل به تظاهرات گردید و شعارهایی چون «درود بر خمینی », «خمینی , خمینی خدا نگهدار تو بمیرد, بمیرد دشمن خونخوار تو» در فضای مدرسه طنین افكند

عصر روز ۱۵ خرداد ۱۳۵۴، طلاب حوزه علمیه قم به مناسبت سالگرد قیام خونین خرداد ۱۳۴۲ در مجلس یادبودی شركت كردند كه در مدرسه فیضیه تشكیل شده بود. این مجلس‌، مبدل به تظاهرات گردید و شعارهایی چون : «درود بر خمینی‌»، «خمینی‌، خمینی خدا نگهدار تو/ بمیرد، بمیرد دشمن خونخوار تو» در فضای مدرسه طنین افكند. مأموران ساواك و شهربانی‌، كه از قبل پیش‌بینی چنین واقعه‌ای را می‌نمودند و ـ چنان كه بعدها معلوم شد ـ از یك روز قبل در حال آماده باش بودند، بلافاصله مدرسه را محاصره كردند. طلاب‌، كه قصد داشتند تظاهرات را به خیابانها بكشانند، با حمله مأموران مسلح به باتوم همراه با استفاده از فشار قوی آب رو به رو شدند و نتوانستند از مدرسه خارج شوند. این عمل چندین بار تكرار شد.

به هنگام اذان مغرب‌، طلاب نماز را به جماعت ادا كردند. معدودی از طلبه‌ها از مدرسه بیرون رفتند ولی حدود چهارصد نفر برای ادامه تظاهرات در مدرسه ماندند. مأموران نیز حلقه محاصره را تنگ‌تر نمودند. به مناسبت تصادف این شب با شب جمعه‌، علاوه بر ساكنان قم‌، جمع كثیری از مردم كه از اطراف و اكناف ایران برای زیارت حرم حضرت معصومه‌(س‌) به قم آمده بودند، از نزدیك صحنه را نظاره می‌كردند. طلاب با حرارت شعار می‌دادند. طلاب از دو پنجره مدرسه‌، كه به طرف میدان آستانه باز می‌شود، و نیز از پشت‌بام مدرسه شعار می‌دادند; و مأموران هم مرتب در و پنجره مدرسه را با آب می‌بستند.

تظاهرات ادامه یافت و هر لحظه بر تعداد جمعیت در اطراف مدرسه افزوده می‌شد. مأموران‌، كه نتوانسته بودند با تهدید و ارعاب از نزدیك شدن مردم به صحنه جلوگیری كنند، به منظور متفرق كردن مردم و ساكت نمودن طلاب‌، از گاز اشك‌آور استفاده كردند و از گوشه جنوبی فیضیه و نیز از پشت‌بام مسافرخانه‌، دو عدد گاز اشك‌آور به درون مدرسه پرتاب كردند. طلاب‌، در ابتدا، به گمان اینكه نارنجك پرتاب شده‌، از محل انفجار دور شدند ولی پس از اینكه دریافتند آنچه كه پرتاب شده گاز اشك‌آور است‌، با استفاده از آب‌ِ حوض بزرگی كه در وسط مدرسه قرار دارد، اثر آن را خنثی نمودند. وزش شدید باد نیز بدین امر كمك كرد و طلاب‌، بعد از چند دقیقه‌، دوباره تظاهرات را از سر گرفتند. این وضع تا نیمه‌های شب ادامه داشت‌.

بعد از نیمه شب‌، به جز چند نفر نگهبان‌، بقیه طلاب در مدرسه و حجره‌ها و صحن مدرسه به استراحت پرداختند. قبل از روشن شدن هوا و هم‌زمان با طلوع فجر، طلاب از خواب بیدار شدند و بعد از وضو و اذان‌ِ دستجمعی و نماز جماعت‌، تظاهرات دوباره از سر گرفته شد. آن روز زائران و اهالی قم با صدای «الله اكبر» كه مرتب تكرار می‌شد، از خواب بیدار شدند. تظاهرات تا حوالی ساعت ۷ صبح ادامه داشت‌.

یك ساعت بعد، پلیس به كسی اجازه ورود به مدرسه را نمی‌داد و چند نفری هم كه می‌خواستند از مدرسه خارج شوند، دستگیر شدند. از آن پس و در حوالی ساعت ۹، كم كم عبور و مرور به حالت عادی درآمد و پاسبانها، با حفظ آمادگی خود، كمی دورتر از در مدرسه موضع گرفتند. وجود چند ماشین پلیس و آتش‌نشانی‌، همه را متوجه وخامت اوضاع می‌كرد و این سئوال را برای تازه واردان به وجود می‌آورد كه چه خبر است‌؟! در این روز هر كس وارد مدرسه فیضیه می‌شد، صحن آن را پر از پاره‌آجر و چوب می‌دید، كه از شب قبل به جا مانده بود. همچنین شعارهایی كه به رنگ قرمز با خط درشت روی پارچه‌های سفید نوشته شده بود و مقابل در ورودی‌، روی دیوار كتابخانه‌، نصب شده بود. عكس امام خمینی‌(ره‌) كه روی تابلو كتابخانه چسبانده شده بود، توجه هر بیننده و رهگذری را به خود جلب می‌كرد. روی یكی از پارچه نوشته‌ها به خط درشت نوشته شده بود :

به یاد آریم آن ماه محرم‌، نیمه خرداد خروش خشم انسانهای آزاده‌، خمینی و خمینی‌ها.

مأموران در آن شرایط جرئت كندن پارچه نوشته را پیدا نكردند. آن سال برای طلاب‌، توأم با خشونت یا به نوعی قهرآمیز بود و مأموران هم مانند سالهای قبل نمی‌توانستند بدون تجهیزات و اسلحه‌، برای دستگیری یا هر اقدام دیگر از جمله كندن پارچه نوشته‌ها و اعلامیه‌ها، وارد مدرسه شوند. در سالهای پیش‌، ساواكیها همراه با پاسبانهای مسلح وارد مدرسه می‌شدند.

در غروب روز ۱۶ خرداد، جمع زیادی از طلاب و سایر طبقات مردم در مدرسه فیضیه اجتماع كردند. وضعیت طلاب جوان حاكی از تصمیم آنها به برپا داشتن تظاهرات بود. با غروب خورشید روز جمعه ۱۶ خرداد، فریاد تكبیر و صلوات در فضای قم ـ بویژه اطراف آستانه ـ طنین افكند. ابتدا صدای «به روان پاك شهیدان راه فضیلت ۱۵ خرداد صلوات‌» همه حاضران را یك صدا به فرستادن صلوات واداشت‌; و این كار چندین بار تكرار شد. آن گاه طلاب به گفتن تكبیر پرداختند و شعار «درود بر خمینی‌» نیز چندین بار تكرار شد; و سپس به مدت چند دقیقه‌، ضمن دادن شعار، به تظاهرات در صحن مدرسه پرداختند. با نزدیك شدن به وقت نماز مغرب‌، تظاهركنندگان برای وضو متفرق شدند اما از گوشه و كنار مدرسه گهگاه صدای صلوات و شعار به گوش می‌رسید.

نماز جماعت برپا شد; و بعد از آن‌، هنگامی كه آیت‌الله اراكی ـ پیش‌نماز ـ می‌خواست مدرسه را ترك كند، تظاهركنندگان به دنبال وی صف بسته و با فریاد و شعار ایشان را تا در مدرسه همراهی كردند; بعد از آن‌، با تشكّل تظاهركنندگان‌، جمعیت به قصد برپایی تظاهرات در خیابانها و اطراف آستانه از مدرسه خارج شدند. طلایه جمعیت تا وسط میدان آستانه رسید كه ناگهان با حمله پلیس و فشار قوی آب رو به رو شد. تنها اتومبیل آتش‌نشانی قم كه در اختیار مأموران قرار گرفته بود، با اتصال به شیر آب وسط پارك جلو آستانه‌، تظاهركنندگان را به آب می‌بست‌. تظاهركنندگان ناچار به طرف در مدرسه عقب‌نشینی كردند. رفته رفته بر شمار مأموران افزوده می‌شد و قدم به قدم به سوی مدرسه پیشروی می‌كردند. چندین بار كوشش تظاهركنندگان برای خروج از مدرسه تكرار شد كه به علت فشار قوی آب‌، هر بار ناچار به عقب‌نشینی می‌شدند. معبری كه مدرسه را به میدان آستانه وصل می‌كند، ۱۵ متر طول و ۵/۱ متر عرض دارد; این خود مانع بزرگی برای خروج انبوه جمعیت بود و كار مأموران را آسان می‌كرد. ماشین آب‌پاش درست مقابل در مدرسه و این معبر قرار گرفته بود و بی‌وقفه با هدف گرفتن در مدرسه‌، آب می‌پاشید; به طوری كه آب در داخل مدرسه جاری شده بود و بخش وسیعی از حیاط را آب فراگرفته بود.

در ساعات اولیه شب تلاش برای بیرون رفتن از مدرسه نتیجه‌ای نداد. از طرفی مردم هر لحظه به در مدرسه نزدیك‌تر می‌شدند. خیابانهای ارم‌، چهار مردان‌، آستانه و اراك از جمعیت موج می‌زد. علاوه بر اهالی و زائران به علت موقعیت ویژه‌ای كه قم دارد، هر ساعت صدها مسافر تهران ـ جنوب و تهران ـ غرب‌، با مشاهده وضع غیرعادی در قم‌، توقف می‌كردند. نزدیك به ساعت ۱۰ شب‌، مأموران كه با نیروهای كمكی تقویت شده بودند، مردم را از محل تظاهرات دور می‌كردند تا تحت‌تأثیر قرار نگیرند; چرا كه فریادهای «خمینی‌، خمینی خدا نگهدار تو/ بمیرد، بمیرد دشمن خونخوار تو»، «درود بر خمینی‌/ مرگ بر شاه‌»، «درود بر مجاهدین دین‌/ مرگ بر دشمنان دین‌»، و... حتی برای یك لحظه هم قطع نمی‌شد و مردم را به هیجان می‌آورد. تظاهركنندگان در حدود هفتصد نفر و بیشتر از شب قبل بودند. عده‌ای هم به تهیه آجر و چوب پرداخته بودند و طلاب همگی چوب و آجر به دست گرفته بدند; چون پس از آنكه طلاب موفق به خروج از مدرسه نشدند و مأموران حلقه محاصره را تنگ‌تر كردند، احتمال حمله به مدرسه بیشتر شده بود.

در ساعت ۱۰ شب تلاش برای خروج از مدرسه به كلی متوقف شد. در مدرسه را از داخل بستند و طلاب در داخل مدرسه فیضیه و از پشت بام آن و بویژه از دو پنجره كوچك مشرف به میدان آستانه شعار می‌دادند. یكی از طلاب‌، با استفاده از بلندگو، خطاب به جمعیت چنین گفت :

«ملت‌! ما فرزندان شما هستیم‌. ما برای دفاع از اسلام و قرآن و برای استقلال و آزادی كشورمان از یوغ استبداد آریامهر و استعمار امریكا و اسرائیل و احقاق حقوق رنجبران و ستمدیدگان مبارزه می‌كنیم‌. پاسبانها! شما برادران مایید. هدف ما رژیم خونخوار پهلوی است نه شما...»

بلافاصله ماشین آتش‌نشانی و تلمبه‌های آب‌، پنجره‌ها را به آب بستند; ولی چند نفر مرتب از پنجره‌ها شعار می‌دادند و فریاد «درود بر خمینی‌»، «حق بر باطل پیروز است‌»، «هر كس دستش قرآن است‌/ جایش كنج زندان است‌» و... یك لحظه قطع نمی‌شد. با وجود اینكه شب به نیمه نزدیك می‌شد، بر تعداد جمعیت بیرون از مدرسه افزوده می‌شد. تظاهركنندگان حداكثر استفاده را از این موقعیت كردند و صدایشان را به گوش هزاران نفر، می‌رساندند، كه از گوشه و كنار ایران به قم آمده بودند.

چند بار مأموران‌، با استفاده از پشت بام اتاقهای صحن كوچك حضرت معصومه‌(س‌) و مسافرخانه‌، كوشش كردند به پشت بام مدرسه بروند و از نزدیك‌، داخل مدرسه را زیرنظر بگیرند; كه هر بار توسط «دیده بانان‌» طلاب زیر باران سنگ و آجر و فریادهای «مزدور! برو گم شو»، قرار گرفته مجبور به عقب نشینی می‌شدند.

سند فهرست اسامی ۲۷۲ طلبه دستگیرشده در روزهای ۱۵ ، ۱۶ و ۱۷ خرداد ۱۳۵۴ در منبع ( شماره ۶ فصلنامه مطالعات تاریخی صص ۱۷۳ تا۱۸۳ ) درج شده است .

پانوشت‌ها

۱- شیرخانی‌، علی‌، «فصل‌نامه ۱۵ خرداد»، ش ۲۵، صص ۵ ـ ۴۴.

۲ - سرهنگ ناصر شهرستانی از چهره‌های منفور پلیس رژیم شاه بود كه سوابق دیرینه‌ای در سركوب و آدمكشی داشت‌. در دوران صدارت «شریف امامی‌»، در دوازدهم اردیبهشت ۱۳۴۰، ضمن تظاهرات فرهنگیان تهران‌، كه در آن زمان سرگرد و رئیس كلانتری بهارستان بود، معلمی را به نام دكتر خانعلی به ضربه گلوله كشت‌. در اثر فشار نیروهای سیاسی در دوران دولت «امینی‌» و «علم‌» بازداشت و در دادگاه نظامی به دو سال زندان محكوم شد. وی از ریاست كلانتری ۱۳ تهران (بازار و منطقه پامنار) به ریاست شهربانی قم رسید و فرماندهی سركوب تظاهرات ۱۷ خرداد ۵۴ را به عهده داشت‌.

۳- شیرخانی‌، علی‌، «فصل‌نامه ۱۵ خرداد»، ش ۲۵، صص ۵ ـ ۴۴.

۴- همان‌.

۵- همان‌.

۶- همان‌، ص ۴۷.

۷- همان‌، ص ۴۸.

۸- همان‌.

۹- همان‌، صص ۴۹ و ۴۸، با اندكی تلخیص‌.

۱۰- كیهان‌، ۲۸/۳/۵۴، ص ۲.

۱۱- حجت‌الاسلام احمد كروبی‌، كه در آن تاریخ ۸۲ سال داشت‌، از روحانیون خیّر، متنفذ و محبوب منطقه الیگودرز و لرستان بود. معروف است كه روزی مسئول پاسگاه ژاندارمری الیگودرز با احترام از ایشان پرسیده بود كه نظرتان درباره اصلاحات ارضی چیست‌؟ و او گفته بود : «من سالها قبل از اینكه صحبت اصلاحات ارضی باشد، املاكم را و حتی خانه شخصی‌ام را ـ واقعاً نه در ادعا ـ بین نیازمندان تقسیم كردم و حتی بعداً سهم خود را هم به فقرا بخشیدم‌.»

۱۲- حماسه ۱۷ خرداد ۱۳۵۴ مدرسه فیضیه‌، به كوشش علی شیرخانی‌، مركز اسناد انقلاب اسلامی‌، ۱۳۷۷، ص ۲۲۹.

۱۳- همان‌، ص ۲۲۷.

۱۴- همان‌، ص ۲۲۸.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید