پنجشنبه, ۳۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 20 June, 2024
مجله ویستا

کدام مصر و کدام رژیم شکل خواهد گرفت


کدام مصر و کدام رژیم شکل خواهد گرفت

انقلاب مردمی مصر فقط در طی دو هفته بر «حسنی مبارک» فائق آمد و او را از لحاظ قانونی, نامشروع و از نگاه جهان, بی کفایت و تبدیل به یک جسد سیاسی کرد که فقط منتظر است آن چه سزاوارش است فرا برسد

انقلاب مردمی مصر فقط در طی دو هفته بر «حسنی مبارک» فائق آمد و او را از لحاظ قانونی، نامشروع و از نگاه جهان، بی کفایت و تبدیل به یک جسد سیاسی کرد که فقط منتظر است آن چه سزاوارش است فرا برسد. اکنون با خالی شدن جای رئیس جمهور، سؤالاتی درباره مسیر این انقلاب، سرانجام آن و وضعیت مصر پس از آن مطرح می شود. کدام مصر و کدام رژیم شکل خواهد گرفت؟

در ابتدا باید در این نظام موجود بین دو دسته از ویژگی های متعلق به آن تمایز قائل شویم: ویژگی های داخلی و ویژگی های خارجی آن.

اول. ویژگی های داخلی: که در آن ممیزه رژیم مبارک تک حزبی بودن با ریاست شخصی یک نفر است که تقریبا همه قدرت اجرایی و نظامی در دستان اوست و به صورت مطلق بر قانون گذاری و حوزه قضاوت سیطره دارد. این انحصار شخصی، مبارک را ناچار به کمک گرفتن از قشری از سیاست مداران، بازرگانان، نظامیان و بوروکرات ها و مدیران، البته فقط تا جایی که برای پشتیبانی از رژیم وابسته به شخص او لازم بود، کرد. نیاز رئیس جمهور به پشتیبانی این اشخاص، موجب بازگذاشتن دستشان برای ریخت و پاش، فساد و غارت گری در کشور، همچنان که مشهور است، شد و نظام جمهوری به یک رژیم پادشاهی فاسد وابسته به سیستم پلیسی-امنیتی تبدیل شد که بر اساس «قانون حالت فوق العاده» حکومت می کرد که در آن حقوق انسان و کرامت شهروندان پایمال و امکان یک زندگی آبرومندانه وجود نداشت ولذا بیکاری در همه جای این کشور گسترش یافت و کسب درآمدهای نامشروع و غیر قانونی باب شد تا جایی که در کلیت نظام هم اخلال به وجود آورد؛ اگر از تاثیرات آن در اخلاق عمومی جامعه چشم پوشی کنیم.

دوم. ویژگی های خارجی: در این جا رژیم مصر، بنیاد خود را مبتنی بر این عوامل سه گانه کرد: پیوند استراتژیک عمیق با اسرائیل و تقلید و تشبه جویی به آن در سیاست های منطقه ایش، تبعیت از ایالات متحده آمریکا، پیوستن تمام و کمال به مجموعه کشورهای عربی موسوم به واقع گرا یا میانه رو و همراهی با رویکرد این مجموعه در تقابل با مخالفین اسرائیل و جبهه مقاومت. این سیاست مصر را تبدیل به یک پایگاه استراتژیک مهم برای طرح های اسرائیلی-امریکایی در منطقه ساخت و چنان اهمیتی یافت که اسرائیلی ها در گزارش استراتژیک سالانه شان در ۲۰۱۰م، که توسط مرکز تحقیقات امنیت استراتژیک تل آویو تهیه می شود اعلام کردند که مصر تنها تکیه گاه استراتژیک باقیمانده برای اسرائیل در منطقه است و مبارک مهم ترین هم پیمان استراتژیکی است که اسرائیل در طول تاریخش به خود دیده.

این واقعیت به ما این امکان را می دهد که مسأله تغییر رژیم در مصر را موضوعی فراتر از صرف یک امر داخلی مربوط به خود مصر بدانیم؛ بلکه باید به جنبه منطقه ای و بین المللی آن هم توجه کنیم. اگر بخش امور داخلی این رژیم بدون دخالت خارجی قابل اصلاح و تغییر باشد، ولی مسأله بخش خارجی آن به همین سادگی نخواهد بود، چرا که جغرافیای سیاسی مصر و موقعیت استراتژیک کلی اش، این کشور را یک عامل تعیین کننده اساسی در جهت دهی به حرکت های کل منطقه ساخته است و مصر به شکل خاص، مرکز ثقل استراتژیک جهان عرب و به طور کلی مرکز تاثیرگذاری فعال در منطقه خاورمیانه محسوب می شود. بنابراین مصر و ملت آن به حال خود رها نخواهد شد، بلکه دست های خارجی برای حمایت از منافعش در مصر و از قبل آن در منطقه و جهان عربی-اسلامی که مصر جزئی از آن است دخالت خواهند کرد.

اکنون و باتوجه به مرحله ای که انقلاب مصر به آن رسیده و نتایج حاصل از آن می توان گفت نیروهای اساسی ای که در تعیین مسیر و سرنوشت این انقلاب نقش فعالی دارند پنج دسته اند:

۱) نیروهای مردمی که غالباً قشر جون اند و در چارچوب احزاب سیاسی معروف و یا اعلام شده نمی گنجند و دارای رهبری مشخص و از پیش آماده ای نیستند.

۲) نیروهای سیاسی مصری سازمان یافته در قالب احزاب و دسته هایی که برنامه ها و عقایدیشان قبل از انقلاب مشخص بود و طیف گوناگون و متنوعی را تشکیل می دهند؛ از جریانهای ملی داخلی گرفته تا جریان های قومی-عربی و نیز جریانات اسلامی که مهم ترین شان اخوان المسلمین است.

۳) نیروهای مسلح مصر و ستون فقرات آن یعنی ارتش که می توان بین طبقه فرماندهان درجه بالای آن که نزدیکی شان به رژیم آشکار است و طبقه فرماندهان رده پایین تر که نوستالوژی شان دوران اوج قدرت ارتش مصر در جنگ های سال ۱۹۷۳ است تمایز قائل شد. بقیه افسران به دسته فرماندهان رده پایین تر و طرز تفکر آن ها نزدیک ترند و اکثرا به گروه های جوانان و مردم پیوسته اند.

۴) حافظان نظام موجود و عقبه های شان در مصر که مرکب اند از سیاستمداران و بازرگانان و نیروهای امنیتی و برخی سازمان های اداری و مردمی.

۵) نیروهی خارجی که می توان دو رویکرد متمایز را در آن ها مشاهده کرد؛ جبهه ای که به چارچوب این رژیم معتقدند و یا خواستار اصلاحات جزئی است (اعراب به اصطلاح میانه رو، اسرائیل، اروپا، آمریکا) و در مقابل جبهه فراخواننده به تغییرات اساسی (نیروهای عربی- اسلامی).

هر یک از این عناصر در فرجام و نتایج این حرکت اعتراضی که از چندی پیش شروع شده است و ادامه دارد نقشی مؤثری خواهند داشت و به عنوان نتیجه نهایی می توان یکی از یکی از چهار حالت زیر را محتمل دانست که البته همه این حالت ها شامل تغییر حاکم، حسنی مبارک، می شوند ولی در حجم و میزان تغییر در رژیم باهم تفاوت دارند:

▪ احتمال اول: اصلاح تأخیری که توسط یکی از عوامل حکومت موجود از میان نظامیان (مثلا عمر سلیمان) به اجرا گذاشته می شود.. این وضعیت در صورتی رخ می دهد که نیروهای داخلی حکومت مصر بتوانند پایداری کنند و نیروهای خارجی حامی این حکومت مانع از سقوط آن شوند. نتیجه این حالت، استمرار سیاست های خارجی گذشته این رژیم به همراه ادامه بیشتر سیاست های داخلی اش ولی پس از انجام یک جراحی صوری در امور اجتماعی و دادن آزادی های عمومی به افراد و برخی اصلاحات در راستای مبارزه با فساد است.

▪ احتمال دوم: اصلاح گسترده تر در حوزه امور داخلی و اعتدال بخشیدن به سیاست خارجی به دست فردی که این رژیم را قبول دارد ولی خارج از ساختار آن است (مثل عمرو موسی). این وضعیت در صورتی پیش می آید که نیروهای معترض فشار بیشتری بر رژیم وارد آورند تا مجبور به انجام اصلاحات جدی در عرصه داخلی شود و در سیاست خارجی مصر هم تجدید نظر به عمل آورد؛ مخصوصاً نسبت به رابطه با دولت های منطقه ای موسوم به دولت های جبهه مقاومت البته بدون این که با اسرائیل و غرب قطع رابطه کند و یا از تعهداتش نسبت به آن ها دست بکشد.

▪ احتمال سوم: ایجاد تحول جزئی در رژیم؛ تغییری که در صورت عدم برخورد جدی ارتش با حرکت جوانان و سیاست تغییر تحقق می یابد. اگر این حالت پیش آید منجر به اصلاحات اساسی در رژیم می شود البته بدون ساقط کردن کامل آن و در پی خود تعلیق روابط با اسرائیل، آغوش باز نسبت به نیروهای جبهه مقاومت و نیز تاکید بر رابطه با غرب تا حد امکان را خواهد داشت و موقعیت مصر چیزی شبیه به ترکیه کنونی می شود.

▪ احتمال چهارم: تغییر در کلیت رژیم که در صورتی تحقق می یابد که نیروهای سیاسی ویژه ای مثل اسلام گرایان و قومیت گرایان بتوانند مقاومت را ادامه داده و در کنار بی طرفی ارتش نسبت به تحقق چنین حالتی بر اوضاع مسلط شوند. این جا می توانیم سخن از سقوط کامل رژیم و تبدیل آن به نظامی منطبق با ماهیت منطقه به میان آوریم که این یعنی خروج مصر از جرگه دولت های عربی به اصطلاح میانه رو. نظامی که مصر را به طور کامل به دامن امت عربی- اسلامی باز خواهد گرداند.

وضعیت امروز دال بر احتمال بیشتر وقوع یکی از حالت های دوم و سوم با نسبت مساوی ۳۵ درصد است و می توان احتمال وقوع دو حالت اول و چهارم را هر کدام ۱۵ درصد دانست.

دکتر امین محمد حطیط: سرتیپ بازنشسته ستاد مشترک ارتش لبنان و کارشناس مسائل استراتژیک

نویسنده: امین محمد - حطیط

مترجم: محمد - مظهری

منبع: هفته نامه - پنجره - ۱۳۸۹ - شماره ۸۱ - تاریخ شمسی نشر ۰۰/۰۰/۱۳۸۹