سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

گل گلدون من ۳۰ ساله شد


گل گلدون من ۳۰ ساله شد

تمام سالن می خوانند و او از خوشحالی در پوست خود نمی گنجد به یاد اولین باری كه بعد از نزدیك به ۲۰ سال توانسته بود بخواند و همه سالن «گل گلدون من» را با او و از حفظ می خواندند, در یك جلسه كاملا زنانه آن موقع گل گلدون او ۲۰ ساله بود و حالا ۳۰ ساله شده است

ـ گفت‌وگو با سیمین غانم

از دیدار فرزند و نوه‌های دوقلو آمده و نیامده، شده است پرستار مادر و كارش شده رفت‌وآمد در مسیر ظفر تا سرو غربی. دیگر اعضای خانواده هستند و سیمین هم كار خانه را انجام می‌دهد و سرگرمی‌های دیگر كه با وجود آنكه اصل هستند، حاشیه‌اند.

اصل آن است كه هنگام همه این كارها به شعرهایی كه دوست‌شان دارد فكر می‌كند تا ملودی‌هایشان را خدا بفرستد و او آنها را ثبت و ضبط كند و بشوند ملودی‌هایی كه البته ما هیچ‌كدام‌شان را نشنیده‌ایم اما او اصرار دارد حتما در كنسرت‌هایی كه مخصوص بانوان است هربار چند آهنگ جدید هم داشته باشد، حتی اگر مجبور باشد در تمام این كنسرت‌ها پنج بار «گل گلدون من» را بخواند و چند بار هم «قلك چشات» را. این را او نمی‌خواند.

تمام سالن می‌خوانند و او از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجد. به یاد اولین باری كه بعد از نزدیك به ۲۰ سال توانسته بود بخواند و همه سالن «گل‌گلدون من» را با او و از حفظ می‌خواندند، در یك جلسه كاملا زنانه. آن موقع گل گلدون او ۲۰ ساله بود و حالا ۳۰ ساله شده است.

▪ وقتی نبودید مهمترین خبر در حوزه موسیقی پاپ فوت بابك بیات بود. لابد آنجا خبردار شدید؟

ـ بله، متاسفانه بابك بیات درگذشت. واقعا حیف شد.

▪ یك آهنگ مشترك باهم داشتید. فكر می‌كنم آهنگ «مرد من» بود. همكاری دیگری داشتید؟

ـ نه متاسفانه. همان یك آهنگ بود. چندسال پیش با هم صحبت كرده‌بودیم و قرار شده بود كه همكاری داشته باشیم اما فرصت نشد.

▪ یعنی ایشان آهنگ بسازند كه شما در كنسرت‌هایتان استفاده كنید؟

ـ بله. من در كنسرت‌هایم از آهنگ‌های جدید استفاده می‌كنم و خیلی دلم می‌خواست چند تا كار از ایشان داشته باشم. وقتی ایشان فوت كردند من در سفر كانادا بودم.

▪ برای كار رفته بودید؟

ـ نه. می‌روم دختر و نوه‌هایم را ببینم و برگردم. حالا ۹ ساله شده‌اند. دوقلو هستند. معمولا هر سال می‌روم و شش ماه می‌مانم.

▪ اینكه سالی یك بار محسوب نمی‌شود. شش ماه اینجا و شش ماه آنجا. نصف به نصف. شش ماه كه آنجا هستید چه كار می‌كنید؟

ـ فعالیت هنری خاصی ندارم. پیشنهاد زیادی به من می‌رسد، ولی من دوست دارم كارم محدود به فعالیت درایران باشد و بنابراین آنجا فعالیتی ندارم. برمی‌گردم اینجا و كنسرت می‌گذارم. احساس می‌كنم در مقابل مردم خودم تعهداتی دارم و باید اینجا باشم. ترجیح می‌دهم در ایران كار كنم و بنابراین هیچ پیشنهادی را نمی‌پذیرم. همانجا می‌مانم در كنار دخترم ونوه‌ها. شش ماه می‌مانم و برمی‌گردم اینجا.

به هر حال شما كار موسیقی می‌كنید. آنجا می‌توانید مقایسه‌ای بین موسیقی ما و موسیقی مثلا غربی انجام دهید و ایرادها را از بیرون ببینید...

... من كمتر موسیقی غربی گوش می‌كنم. بیشتر دوست دارم صدای ساز تنها و این چیزها را بشنوم. به هر حال، نوارهای مختلف هم به دستم می‌رسد. در جریان هم هستید كه ریتم‌ها دارد بیداد می‌كند. بیشتر هم از ریتم‌های تند استفاده می‌كنند. بیشتر آهنگ‌هایی كه این روزها می‌شنویم از این آهنگ‌هاست. ریتم و ریتم.

▪ لذت می‌برید؟

ـ من؟ نه. من همه نوع موسیقی را دوست دارم. دوست ندارم یك ریزصدای درام و جاز و اینها را بشنوم. تق‌تق‌تق. اگر در هر آهنگی این صدا را بشنویم درست مثل این است كه شما هر روز یك غذا بخورید. همه‌چیز باید متنوع باشد تا به دل بنشیند و لذت‌بخش باشد.

▪ اینها كه می‌گویید مربوط به موسیقی این طرف است یا آن طرف؟

ـ فرقی نمی‌كند. موسیقی پاپی كه می‌شنویم اینطوری شده است.

▪ این طرف چه‌طور؟ اینجا وضعیت موسیقی چگونه است؟

ـ اینجا خواننده زیاد شده و همین‌طور نوار و آهنگ است كه آدم در جاهای مختلف می‌شنود. در آژانس و همه‌جا. از كانال‌های رسمی و رادیو تلویزیون هم پخش نمی‌شوند. پرونده‌شان زیاد مشخص نیست؛ مثل اینكه بدون مجوز كار می‌كنند گاهی آدم می‌شنود. كار بعضی‌هاشان بد نیست.

من خودم دوست دارم كه به شعر توجه بیشتری شود. بسیاری از شعرهای آن آهنگ‌ها مفهوم آنچنانی ندارد وآدم از آنها برداشت خاصی ندارد. به هر حال، همان تم‌های غربی را پیاده می‌كنند. موسیقی خودمان هم متاسفانه دارد درجا می‌زند.

▪ فكر می‌كنید علت‌اش چیست؟

ـ نمی‌دانم. من خودم شخصا اطلاع ندارم كه این موسیقی‌ها از كانال خاصی پخش می‌شود یا نه و این اشعار را آیا كسی می‌بیند یا نه. آیا این شعرها تصحیح می‌شود یا نه. باید این كانال‌ها وجود داشته باشد و هرچیزی منتشر نشود. خودم ترجیح می‌دهم به شعر بیشتر توجه شود. به هر حال، از این لحاظ كه جوان‌ها كار و فعالیت می‌كنند خوب است، اما اگر مرجع و ماخذی داشت شایدكارهای پرارزش‌تری انجام می‌شد.

▪ نفهمیدم. اینكه می‌گویید موسیقی ما درجا می‌زند، منظورتان كل موسیقی است یا موسیقی خاصی مدنظرتان است؟

ـ من الان بیشتر در مورد جوان‌ها دارم حرف می‌زنم و موسیقی پاپ‌مان. موسیقی سنتی كه به هر حال كار خودش را انجام می‌دهد، منتها كارهای سنگین آنچنانی را كه شما همه وقت نمی‌توانید گوش كنید. موسیقی سنتی دوست‌داشتنی است، اما نه برای همیشه. برای زمان‌های خاصی لذت‌بخش است.

آنچه مطرح است موسیقی‌ای است كه بیشتر جوان‌ها با آن سروكار دارند و موسیقی پاپ‌مان است كه خیلی حال و هوای آن طرف‌ها را دارد، نمی‌خواهم كلمه لس‌آنجلسی را به كار ببرم، ولی بچه‌های اینجا دارند دقیقا همان‌ها را پیاده می‌كنند.

▪ در مورد مدت اقامت‌تان در آن طرف آب‌ها فرمودید. وقتی می‌آیید اینجا مشغله اصلی‌تان چیست؟

ـ من الان چند دفعه كه می‌آیم ایران، گرفتاری‌های كوچك و بزرگ خانوادگی پیش می‌آید. یك مقدار درگیری‌های این شكلی دارم. البته ناسپاسی نمی‌كنم، ولی به هر حال این چیزها مقدار زیادی از وقت‌ام را می‌گیرد. مدتی است كه قول داده‌ام كلاس موسیقی بگذارم، اما هنوز فرصت آنچنانی گیر نیاورده‌ام. این بار فكر می‌كنم این كاررا بكنم، چون به خیلی‌ها قول داده‌ام و باید حتما این كلاس موسیقی را بگذارم.

▪ تا به حال كلاس عمومی آواز گذاشته‌اید؟

ـ نه، من دو،سه شاگرد خصوصی داشتم كه به خاطر رفت و آمدم مجبور شدم آنها را كنسل كنم. كلاس منسجم و درست نگذاشته‌ام. آنجا هم كه نمی‌توانم كلاس بگذارم؛ چون باید مجوز كار داشته باشم. چون من به عنوان توریست دارم می‌روم حق كار كردن ندارم. می‌ترسم خدای ناكرده مشكلی پیش بیاید و دردسر شود.

به هر حال آنجا هم قانون سفت و سخت اجرا می‌شود و ترجیح می‌دهم كاری نكنم تا اگر یك وقت متوجه شدند برای من مشكلی پیش نیاید. می‌روم پیش دختر ونوه‌هایم باشم و نمی‌خواهم جلویم را بگیرند.

▪ اینجا كه می‌توانید كلاس بگذارید؟

ـ بله، اینجا این اجازه را دارم. می‌توانم.

▪ با چه سبكی می‌خواهید آموزش دهید؟

ـ من معتقدم كه به هر حال اصل موسیقی خودمان باید حفظ شود و موسیقی سنتی را حتما باید در نظر داشته باشیم. حالا بعدها اگر مهارتی پیدا شد و خواستیم پاپ و سنتی یا هر سبكی دیگری بخوانیم، مربوط به مرحله بعد است. من حتما اگر شروع كنم با ردیف موسیقی ایرانی شروع می‌كنم.

▪ شما خودتان ردیف را كجا آموزش دیدید؟

ـ ردیف را پیش مرحوم محمود كریمی آموزش دیدم. سه سال پیش ایشان ردیف كار می‌كردم و بعد پیش استاد حنانه با سلفژ و تكنیك‌های موسیقی آشنایی پیدا كردم و خودم هم زیاد تمرین و كار كردم و فكر می‌كنم یك سری تجربیاتی دارم كه آنها را به جوان‌ها آموزش بدهم. در فرصتی اگر صدای خوب پیدا شود، حتما این كار را می‌كنم.

▪ یعنی تست می‌گیرید یا اینكه هر كس كه بخواهد می‌تواند بیاید سر كلاس‌تان؟

ـ نه، حتما تست می‌گیرم. به هر حال قرار است انرژی بگذارم و كار كنم. اگر فایده‌ای نداشته باشد، برای چی آموزش دهم. این به نظرم یك غلط مصطلح است كه می‌گویند همه می‌توانند بخوانند و همه صدا دارند. چنین چیزی نیست. بله، همه حرف می‌زنند، صدا دارند، آنها شاید می‌توانند موسیقی رپ بخوانند، ولی باید روی صدایی كه صدا باشد كار كنیم.

این ارزش دارد وگرنه این‌گونه موسیقی‌ها به نظر من فاقد ارزش موسیقایی است. صدا باید این قابلیت را داشته باشد كه بشود روی آن كار كرد.

▪ دراین شش ماهی كه در ایران هستید، قرار شده كنسرت هم بگذارید؟

ـ بله، امیدوارم بتوانم این كار را بكنم. البته بعد از برگشتنم سه شب كنسرت در شیراز داشتیم. اواسط اردیبهشت ماه، و بسیار هم موفق بود. اوایل فروردین آمده بودم و بلافاصله خودمان را آماده كردیم و كنسرت گذاشتیم. در گروه من خانم جواهری پیانو، خانم آزاده ویلن و خانم سارا احمدی هم دف می‌زند.

آرش نصیری


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید