جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نقش و سهم زنان در اقتصاد


نقش و سهم زنان در اقتصاد

مردها همیشه دوست دارند به همگان بقولانند که گردانندگان جهان هستند و به هیچ وجه, نمی خواهند از این ادعا عقب نشینی نمایند البته آنها تا حد زیادی حق دارند که چنین بیاندیشند, زیرا هم اکنون, در دنیای سیاست, این مردان هستند که بیشتر مقامات عالی رتبه در دولت ها و مجالس جهان را در دست دارند

تحقیقات نشان داده است که هرچه اشتغال زنان در اقتصاد جهانی بیشتر باشد، جهان، ثروتمندتر و مرفه‌تر خواهد شد.

مردها همیشه دوست دارند به همگان بقولانند که گردانندگان جهان هستند و به‌هیچ‌وجه، نمی‌خواهند از این ادعا عقب‌نشینی نمایند. البته آنها تا حد زیادی حق دارند که چنین بیاندیشند، زیرا هم‌اکنون، در دنیای سیاست، این مردان هستند که بیشتر مقامات عالی‌رتبه در دولت‌ها و مجالس جهان را در دست دارند. در دنیای اقتصاد نیز بیشتر مشاغل کلیدی و پردرآمد در اختیار مردان قرار دارد و این در حالی است که سهم زنان از مشاغل جهان، عمدتاً مربوط به مشاغل سخت و کم‌درآمد می‌شود.

با این‌همه، اوضاع به‌تدریج در حال دگرگونی است: در دهه‌های اخیر سهم اشتغال و نقش‌آفرینی زنان در اقتصاد جهانی، بسیار بیشتر از نسل پیشین بوده است. علاوه بر این، درصد دانشجویان دختر در دانشگاه‌های جهان، نسبت به مردان بیشتر شده است. ولی هنوز تا کم‌رنگ‌شدن ”دنیای مردانه“ فاصله بسیاری باقی است. آنچه مسلم است، این است که هر چه اشتغال زنان در بازار کار کشورهای مختلف افزایش بیشتری یابد، دنیای بهتر و ثروتمندتری شکل خواهد گرفت.

تبعیض‌های جنسیتی در بازار کار کشورهای عقب‌مانده یا در حال توسعه، به مراتب بیش از کشورهای توسعه‌یافته و صنعتی است. براساس جدیدترین گزارش کمیسیون اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل (United Nation Economic and Social Commission) در مورد وضعیت اشتغال زنان در آسیا و اقیانوسیه آمده است: تبعیض‌های جنسیتی در آسیا و اقیانوسیه، هر سال ۴۲ تا ۴۷ میلیارد دلار به اقتصاد کشورهای این مناطق زیان وارد می‌کند و بخش عمده این ضرر هم به‌علت از بین رفتن یا بلااستفاده ماندن فرصت‌های شغلی مناسب زنان و محدود ماندن اشتغال فعال زنان به‌وجود می‌آید.

وجود شکاف ۳۰ تا ۴۰ درصدی بین سهم زنان و مردان از بازار کار در بسیاری از کشورهای جهان، امری رایج است. بخشی از این تبعیض هولناک به‌علت وجود نابرابری‌های تحصیلی و آموزشی برای دختران و پایمال شدن حقوق اجتماعی و اقتصادی زنان به‌وجود آمده است.

باید دانست که تبعیض و نابرابری جنسیتی در کشورهای ثروتمند جهان نیز به شکل ملموسی وجود دارد و مختص کشورهای فقیر و عقب‌مانده نیست. برای اثبات این مدعا کافی است به فاصله عمیق اشتغال زنان با مردان در اقتصادهای قدرتمندی چون آمریکا، ژاپن و اروپای غربی نگاهی بیندازیم. بررسی‌ها حاکی از آن است که در کشور سوئد، کمترین تبعیض و تفاوت بین سهم زنان و مردان از بازار کار و اشتغال مشاهده می‌شود (چیزی نزدیک به چهار درصد). دلیل این امر نیز برمی‌گردد به این واقعیت جالب که در سوئد، بیش از ۷۰ درصد زنان بین ۱۵ تا ۶۴ سال مشغول به‌کار هستند. در مقابل، وضعیت کشورهائی چون اسپانیا، ایتالیا و ژاپن از این حیث بسیار نامطلوب و خطرناک است.

تحقیقات پژوهشگرانی چون کوین دالی، از اقتصاددانان بانک گلدمن ساکس، نشان می‌دهد که با افزایش اشتغال زنان در اقتصاد کشورها، زمینه مساعدی برای بهبود شاخص‌های کلان اقتصادی، به‌ویژه تولید ناخالص داخلی و سطح رفاه اجتماعی فراهم می‌گردد که در این‌صورت، تولید ناخالص داخلی آمریکا، تا نه درصد، اتحادیه اروپا تا ۱۳ درصد و ژاپن تا ۱۶ درصد می‌تواند افزایش یابد.

البته این آمار و ارقام نمی‌تواند به‌طور کامل از اغراق و یکسونگری عاری باشد، چون که بارها اتفاق افتاده است که با افزایش تعداد افراد فعال در بازار کار، بهره‌وری نه تنها افزایش نیافته، بلکه کاهش نیز یافته است. علاوه بر این، باید دانست که در بسیاری از موارد فراهم آمدن فرصت کارکردن برای زنان، آنها به سمت کارهای پاره‌وقت (و نه تمام‌وقت) گرایش بیشتری نشان می‌دهند، حال آنکه این وضعیت در مورد مردان کاملاً برعکس است. پر واضح است که افزایش مشاغل پاره‌وقت در مقایسه با مشاغل تمام‌وقت، تأثیر بسیار کمتری بر افزایش GDP خواهد داشت.

از سوئی دیگر، افزایش اشتغال زنان موجب خواهد شد تا بسیاری از کارها و خدماتی که هم‌اکنون به‌صورت رایگان از سوی زنان انجام می‌شود، مانند نگهداری از کودکان، درست‌کردن غذا و تمیز کردن خانه، به خدمات پولی تبدیل شوند که زنان در قبال ارائه آنها، دستمزد خاصی را طلب می‌کنند! هر چند که این نوع خدمات، دارای دستمزدهای اندکی هستند و تأثیر چندانی بر GDP نخواهند داشت، اما به‌هر حال، تأثیرات خاصی را بر وضعیت کلان اقتصادی برجای خواهند گذاشت.

● پرسش مالیاتی

بسیاری از زنان جویای کار، در جستجوی کارهائی هستند که با غرایز و امیال زنانه آنها هم‌خوانی داشته باشد. به‌عنوان مثال، زنان، معمولاً ترجیح می‌دهند تا مشاغلی چون نگهداری از کودکان را برعهده گیرند که علاوه بر نفع اقتصادی، غریزه مادران آنها را نیز ارضا می‌کند. با این‌حال، در بسیاری از کشورها، شاغلان ثانویه (که عمدتاً از زنان هستند) مجبورند مالیات‌های سنگینی را پرداخت نمایند که در مقایسه با دستمزدی که در قبال کارشان دریافت می‌دارند، بسیار غیرمنصفانه و ناعادلانه به‌نظر می‌رسد، البته استثناهائی چون سوئد نیز در این میان جود دارد که از این حیث، بهترین وضعیت را دارا می‌باشد. بدترین وضعیت نیز به دو کشور ایتالیا و اسپانیا (از میان کشورهای توسعه‌یافته) تعلق دارد که در آنها شاغلان ثانویه، معادل ۶۰ درصد بیش از سایر افراد شاغل مالیات می‌پردازند.

بالاتر رفتن نرخ اشتغال زنان می‌تواند به ابزاری کارآمد برای مقابله با مشکلات و معضلات ناشی از پیر شدن جمعیت کشورها نیز بدل گردد. به‌طور طبیعی، با افزایش تعداد افراد شاغل، نسبت به افراد بازنشسته به کارگران فعال کاهش می‌یابد. از سوئی دیگر، برخلاف عقیده عوام، افزایش اشتغال زنان هیچ تأثیر ملموسی بر کاهش نرخ زاد و ولد (Fertility Rate) در میان زنان ندارد و لذا نگرانی افرادی که فکر می‌کنند اشتغال زنان موجب کاهش انگیزه آنها برای بچه‌دار شدن می‌شود، کاملاً بی‌مورد است. بررسی‌های جامع نشان داده‌اند که هر چه شکاف بین سهم زنان و مردان از بازار کار و اشتغال کمتر باشد، زنان علاقه بیشتری به بچه‌دار شدن نشان می‌دهند.

دلیل این مسئله، آنست که در کشورهائی که در آنها مالیات بر مشاغل ثانویه (مشاغل زنان) بالاست، یافتن پرستار کودک ارزان‌قیمت دشوارتر می‌گردد و لذا زنان مبجورند بین بچه‌دار شدن و کار کردن، یکی را برگزینند، اما در جوامعی که زنان شاغل در مشاغل ثانویه، مجبور به دادن مالیات‌های سنگین نیستند، هزینه نگهداری از نوزادان پائین بوده و لذا گرایش به سمت بچه‌دار شدن در میان زنان بیشتر مشاهده می‌شود.

● تحولاتی در راه است

بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران عرصه اشتغال زنان، بر این اعتقادند که وضعیت جنسیتی اشتغال در حال دگرگونی چشمگیری است، به‌نحوی‌که ایتالیا و اسپانیا که بیشترین فاصله و شکاف جنسیتی اشتغال را به‌خود اختصاص داده‌اند، طی چند سال اخیر، دست به خانه‌تکانی زده‌اند و زنان را بیش از مردان جذب بازار کار کرده‌اند. هم‌اکنون بیش از نیمی از افزایش اشتغال در این دو کشور، ناشی از افزایش اشتغال زنان بوده است که این امر، تأثیرگذاری بیشتر و تعیین‌کننده‌تر اشتغال زنان بر تولید ناخالص داخلی این کشورها را به دنبال داشته است. با این‌همه، چنین پیشرفت‌هائی در آمریکا و ژاپن مشاهده نمی‌شود و این دو کشور، همچنان از وجود شکاف جنسیتی در اشتغال رنج می‌برند. زنان آمریکائی و ژاپنی هنوز نتوانسته‌اند سهم قابل توجهی از بازار اشتغال کشورهای خود را تصاحب نمایند و از این حیث، از خواهران اسپانیائی و ایتالیائی خود خیلی عقب افتاده‌اند. زنان اسپانیائی، موفق شده‌اند طی دهه اخیر، بالاترین نرخ افزایش سهم زنان از مشاغل جدید را به‌خود اختصاص دهند و از این حیث، رتبه اول را در جهان کسب نمایند. در حال حاضر، زنان اسپانیائی بین ۲۰ تا ۳۰ ساله بسیار بیشتر و جدی‌تر از خواهران آمریکائی و ژاپنی خود در پی شاغل شدن هستند و توانسته‌اند از این طریق، موجب حداقل نیمی از رشد بالای اقتصادی اسپانیا طی سال‌های اخیر گردند.

آری، اگر چه اقتصاد جهان در حال حاضر در دست مردان اداره می‌شود، اما گویا زنان قصد دارند اقتصاد جهان را از دست مردان ”نجات“ دهند!

منبع: مجله اکونومیست/آوریل ۲۰۰۷

مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی