چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
اشاره ای به برخی از ویژگیهای نمایشی در كمدی بازرسی اثر گوگول
بسیاری از كارشناسان ادبیات و تآتر، نمایشنامه «بازرس» گوگول را بزرگترین كمدی تاریخ ادبیات روسیه میدانند. بیهوده نیست كه با وجود گذشت ۱۷۰ سال از زمان نگارش، این اثر هنوز ذرهای از جذابیت و گیرایی خود را از دست نداده و همچنان در تآترهای سراسر جهان روی صحنه میرود. در این مقاله میكوشیم برخی از ویژگیهای جالبتوجه و گاه منحصربفرد این نمایش را بررسی كنیم.
نوآوریهای گوگول از نخستین جمله نمایش آغاز میشوند. شروع اثر و گرهافكنی دراماتیك بازرس شكل بسیار بدیعی دارد و اغلب آن را بهعنوان یكی از بهترین و موجزترین نمونههای شروع نمایشنامه و گرهافكنی در ادبیات نمایشی جهان معرفی میكنند. گوگول برخلاف بسیاری از نمایشنامهنویسان مشهور كه بخش بزرگی از آغاز اثر خود را به مقدمهچینی و طرح مشكل و گرهافكنی اختصاص میدهند، با نخستین جمله نمایشنامه كه در جلسه مقامات و مسؤولان شهر، از زبان شهردار ادا میشود «آقایان، من شما را فرا خواندهام تا خبر بسیار ناخوشایندی را به اطلاع شما برسانم. بازرسی نزد ما میآید»، تنش دراماتیك را به وجود میآورد و گره نمایش را پایهگذاری میكند. فقط همین یك جمله گره و مشكل را در ذهن خواننده و بیننده ایجاد و توجه او را به دنباله اثر جلب میكند. این امر تا اندازه بسیاری ناشی از حال و هوایی است كه خود واژه بازرس در ذهن به وجود میآورد. بازرس هست، یعنی باید خلافی هم باشد تا بازرس به آن رسیدگی كند و باید خلافكاری هم باشد كه بازرس پرده از اعمالش بردارد. همین انتخاب و كاربرد «فضای بازرسی» یكی از رموز موفقیت گوگول بود. به گفته بلینسكی- منتقد بزرگ قرن نوزدهم روسیه- «گوگول در زندگی شخصیتهای خود، لحظهای را انتخاب كرد كه سراسر زندگی آنان، مفهوم و جایگاه آن، ایده، آغاز و پایان آن، در همین لحظه متمركز و نمایان بود.» او در نمایشنامه بعدی خود به نام «عروسی» نیز همین ابزار را به كار برد و زندگی قهرمانان خود را در لحظه حساس دیگری، در فضای آماده شدن برای ازدواج، به طور كامل به تصویر كشید. ولی اگر «فضای عروسی» زندگی شخصیتها را در ابعاد خصوصی و خانوادگی روشن میسازد، «فضای بازرسی» برای آشكار كردن ابعاد اجتماعی و سیاسی زندگی به كار میآید.
در چنین شرایطی، حتی اگر بازرسی و بازرس، قلابی هم باشد، فرقی نمیكند، چون خلافكاران فقط با شنیدن واژه بازرس و احساس «فضای بازرسی»، آشفته میشوند و خود، خویشتن را افشا میكنند، یعنی همان اتفاقی كه در پرده نخست نمایشنامه رخ میدهد. شهردار پس از آنكه خبر آمدن بازرس را به اطلاع رؤسای سازمانهای مختلف شهر میرساند به نوبت كاستیها و نابسامانیهای هرمؤسسه و اداره را به رئیس آن گوشزد میكند و میخواهد كه تا آمدن بازرس فكری برای پوشاندن این عیوب بكنند. گوگول در اینجا نیز نوآوری به خرج میدهد: هنگام برشماری نابسامانیها حتی به رفع یك مشكل یا عیب جدی اشاره نمیشود و همه تذكرات جنبه كاملاً سطحی و ظاهری دارند. كسی به فكر آن نیست كه پزشك شهر، «حتی یك كلمه روسی هم بلد نیست و نمیتواند با بیماران صحبت كند»، مهم آن است كه هنگام آمدن بازرس، در بیمارستان كلاه تمیز بر سر بیماران باشد و نیز بالای تخت هر بیمار نوشتهای به زبان لاتین یا هر زبان دیگر آویزان كنند و روی آن نام «یك جور بیماری» را بنویسند. شهردار كاری به آن ندارد كه قاضی شهر رشوه میگیرد، بلكه نگران آن است كه نگهبان در اتاق انتظار دادگاه، غاز پرورش میدهد و دهان منشی دادگاه چنان بویی میدهد كه برای رفع آن باید سیر یا پیاز بخورد. اهمیتی ندارد كه مأموران پلیس شهر دائمالخمرند یا برای برقراری نظم «زیر چشم گناهكار و بیگناه بادنجان میكارند»، بلكه مهم آن است كه یك مأمور قدبلند برای حفظ ظاهر روی پل بایستد.
گوگول دقیقاً با همین حربه بود كه توانست ضمن گریختن از چنگال سانسور، نگرش تند و انتقادی اثر را حفظ كند. بنا به روایتها، امپراتور نیكالای اول كه در نخستین شب اجرای بازرس در تآتر حضور یافته بود، هنگام تماشای نمایش از ته دل قهقهه میزد. او بهتر از هركس میدانست كه مشكلات كشور از آنچه روی صحنه نشان داده میشود بسیار فراتر است و در دل خوشحال بود كه در نمایش به مسائل جدیتری پرداخته نمیشود. ولی هنر گوگول در آن است كه با پرداختن صرف به مسائل سطحی و بیاهمیت، به صورت غیرمستقیم ذهن خواننده و بیننده را به مسائل مهمتر و عمیقتر معطوف میكند. تماشاگر هنگامی كه میشنود تنها مشكل مدرسه شهر آن است كه معلمان «از خود شكلك درمیآورند» یا «با چنان شور و احساسی درس میدهند كه از خود بیخود میشوند»، ناخودآگاه به فكر میافتد كه آیا واقعاً همه مشكلات همینها هستند و آنگاه مشكلات و كاستیهای واقعی كه خود از آنها آگاهی دارد در ذهنش زنده میشوند.
در همان حال، با آنكه ماجرا در شهركی دورافتاده رخ میدهد، ولی خواننده باز به طور ناخودآگاه، وقایع نمایش را به سراسر كشور تعمیم میدهد. پیش از گوگول، پوشكین در «ماجرای دهكده گاریوخین» از توان بالقوه عظیمی سود برده بود كه در به تصویر كشیدن یك موجود و ارگانیسم كامل، از طریق نمایش یك «یاخته» آن، به چشم میخورد. پس از گوگول نیز سالتیكوف - شدرین در «داستان یك شهر» از این ابزار استفاده كرد و در قرن بیستم، نویسندگانی مانند گوركی و پلاتونوف آن را به كار بردند.
این ویژگیها در ساختار گره دراماتیك اثر نیز به چشم میخورد و آن را به نمونهای بدیع در تاریخ ادبیات روسیه تبدیل میكند. از زمان نوشته شدن بازرس تا زمان حاضر، برداشتهای گوناگونی درباره گره و مبارزه دراماتیك در این نمایشنامه ارائه شده است. بسیاری از منتقدان انقلابی قرن نوزدهم، از جمله و.بلینسكی و آ.هرتسن، كاركرد اصلی این اثر را افشای استبداد تزاری و مبارزه با حق سرواژ و رعیتداری میدانستند. هرتسن درباره موضع گوگول در بازرس و «نفوس مرده» مینویسد: «گوگول ضمن دست كشیدن از قزاقها و روسیه صغیر خود و آمدن به سوی روسیه، در موضع مردم باقی میماند و توجهش را روی دو دشمن اصلی و قسمخورده خود متمركز میكند: دولتیان و ملاكان». در قرن بیستم نیز، در زمان حكومت شوروی، پژوهشگران مختلفی، از جمله گ.گوكوفسكی از این برداشت پشتیبانی میكردند. ولی به نظر نگارنده، این قضاوت را نمیتوان كاملاً صحیح قلمداد كرد. شكی نیست كه در بازرس صحنهها و مضمونهای فراوانی به افشای فساد در میان دولتیان ارتباط پیدا میكند، ولی مردم عادی نیز از نیش انتقاد و تمسخر گوگول در امان نیستند. آنان نه تنها در صحنهای كه از دست مسؤولان شهر به بازرس قلابی شكایت میآورند (صحنهای كه بسیار مورد پسند دموكراتهای انقلابی بود)، با آوردن هدیه، به گونهای در رشوهدهی و نادرستی همگانی شهر شركت میجویند، بلكه در اواخر نمایش، هنگامی كه گمان میكنند بازرس، داماد شهردار شده است و از شهردار بابت شكایتهایشان پوزش میطلبند، به شكلی نمایانتر ماهیت حقیر و عادت خود به بندگی و اطاعت را بروز میدهند و بدین شكل در زمره «مجموعه پلشتیهای روسیه» قرار میگیرند كه گوگول قصد داشت «همهشان را در تودهای گرد آورد و به تمسخر بگیردشان». در سراسر نمایشنامه، جز همان صحنه شكایت، مقابلهای میان مردم و مسؤولان شهر مشاهده نمیشود و نمیتوان این رویارویی و تقابل را سرچشمه مبارزهای جدی و دراماتیك دانست.
برخی دیگر از منتقدان، بررسی خود را به سیر ماجرایی و داستانی اثر محدود كردهاند و با چشم بستن بر جنبههای انتقادی و پنهان اثر، اظهار داشتهاند كه مبارزه دراماتیك در بازرس، میان شهردار و خلیستاكوف (بازرس قلابی) شكل میگیرد. چنین برداشتی از بازرس آن را تا حد یك كمدی نازل و سیاهبازی پایین میآورد. «كمدی اشتباهات» - تعریفی كه برخی از منتقدان برای بازرس ارائه دادهاند - به هیچ وجه گویای ماهیت این اثر نیست. ولادیمیر نابوكوف به درستی اظهار میدارد كه سوژه بازرس نیز همانند سوژه آثار دیگر گوگول، از اهمیت خاصی برخوردار نیست. اشتباهی كه شهردار و مسؤولان شهر مرتكب میشوند و خلیستاكوف را به جای بازرس میگیرند، هیچ نقشی در گره و مبارزه دراماتیك اثر بازی نمیكند و فقط شرایط مناسبی را برای نمایش اندیشه و ایده اصلی نمایشنامه فراهم میسازد.
پاورقی:
* چون مأخذهای همه ارجاعها و نقل قولها به زبان روسی است از درج آنها در سالنامه خودداری شده است و چنانچه كسی جویای مآخذ است با نشانی الكترونیكی abtinmail.ru@yahoo.com مكاتبه كند.
به نقل از سالنامه ۸۴ گل آقا
آبتین گلكار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست