شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

شعر عاشورایی در گذر زمان


شعر عاشورایی در گذر زمان

شعر عاشورایی, از قرن چهارم هجری و توسط کسایی مروزی آغاز شد و در قرن دهم هجری با ترکیب بند محتشم کاشانی به اوج خود رسید

شعر عاشورایی، از قرن چهارم هجری و توسط کسایی مروزی آغاز شد و در قرن دهم هجری با ترکیب‌بند محتشم کاشانی به اوج خود رسید.

ایران سرزمین ادب و ادیبان است و از دیرباز ادبیات ایران زمین تجلی باورها، اعتقادات، خواسته‌ها و آمال مردمان این سرزمین بوده است. هنوز هم ادبیات کلاسیک بیش از سایر هنرهای ما در بین جهانیان شناخته می‌شود و جهانیان، ایرانیان را با نام‌هایی چون حافظ، سعدی، فردوسی، خیام، نظامی، عطار، مولوی و دیگر شاعران می‌شناسند.

در کشور ما شعر گونه‌ای است که در ادبیات اهمیت واژه‌ای دارد. بسیاری از صاحب سخنان و دانشمندان و اندیشمندان ایرانی، دستی هم در شعر داشته‌اند و افکار و آراء خود را با زبان نظم بیان کرده‌آند.

کارکرد شعر در ایران چنان بوده است که حتی بسیاری از شاعران از زبان نظم برای مدح و ستایش شاهان استفاده می‌کردند و در ازای آن صله‌ای را به‌عنوان پاداش دریافت می‌کردند. اما گذشته از این شاعرانی بودند که بدون چشم داشتی به این هدایا؛ اعتقادات و خواست‌های قومی را در سروده‌هایشان متجلی می‌کردند که گذر تاریخ نشان داد، سروده‌های این دسته از شاعران ماناتر شد. اطلاعات این گزارش از مقاله‌ای با عنوان «عاشورا در آینه شعر کهن فارسی» نوشته «مهدی شادکام اوغانی» فراهم آمده است.

● شعر مراثی

با در نظر گرفتن این مقدمه علت چرایی حضور قیام عاشورا در ادبیات فارسی و خصوصا شعر فارسی و پرداخت نزدیک به هزار ساله به آن در شعر فارسی تا جایی که در گذشته زیر بنای گونه جدیدی از شعر قرار می‌گیرد تحت عنوان مراثی - هر چند که مراثی مطلق در ذکر مصیبت عاشورا نیستند و شاعران به نوبه مثلا در مرگ کسان دیگری هم مرثیه دارند - مشخص است.

این گونه ادبی در ادبیات معاصر نیز تحت عنوان مشخص ادبیات عاشورایی و شعر عاشورایی تقسیم مطلق می‌شود.

ورود حماسه کربلا به حیطه شعر، یقینا یکی از عوامل ماندگاری و پایایی نهضت عاشوراست؛ چرا که حضور پررنگ شعر در روایت ماجرا و قالب نافذ مرثیه در سوگداشت ماجرا از سویی پیوند دهنده میان عواطف و دل‌های سوخته و حقیقت ماجرای ظهر عاشوراست و از سوی دیگر به نوبه خود باعث غنا و اعتلای اشعار و مراثی است.

ادبیات عاشورایی، از غنی‌ترین و حماسی‌ترین ذخایر فکری و احساسی شیعی است و برخی از شاعران نیز تمام شهرت خویش را مدیون همین ذخیره فکری - احساسی شیعی هستند که مشخص‌ترین ایشان محتشم کاشانی است. او با تصویر کشیدن و توصیف واقعه عاشورا و سرایش ترکیب بند معروف «باز این چه شورش است...» امروزه معروف‌ترین شاعر شعر عاشورایی از ابتدا تا زمان حال است.

از سوی دیگر شاعران شیعی پرداختن به واقعه عاشورا را بر خود فرض می‌دانند و این جدای از محبت حضرت سید الشهدا یقینا ریشه در تایید و تشویق و سفارش حضرات ائمه معصومین دارد در به تصویر کشیدن و احیای همیشگی ظلمی که به ناحق بر امامشان رفته و مظلومیت حضرت حسین.

راویان سقه شیعی نمونه‌های زیادی از این سفارشات و روایات حضرات معصومین را در این مهم نقل کرده‌اند که ما در اینجا به ذکر یک نمونه آن بسنده می‌کنیم. شیخ طوسی در کتاب رجال صفحه ۲۸۹ از امام صادق (ع) نقل می‌کند که فرمودند: «ما من احد قال فی الحسین شعراً فبکی و ابکی به الا اوجب الله تعالی له الجنه و غفرله ؛ هیچ کس نیست که درباره امام حسین (ع) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، مگر آن‌که خداوند جل جلاله بهشت را بر او واجب کند و او را بیامرزد.»

● تقسیم بندی مراثی

مراثی و اشعار عاشورایی عموما از دیدگاه درون مایه و ساختاری به دودسته مشخص قابل تقسیم هستند، دسته اول با پرداختن به جنبه تاریخی؛ روحی و عاطفی ماجرا با سرایش سوزناک‌ترین مراثی ظهر عاشورا، عواطف خویش را مصروف سوگواره‌نگاری و مقتل‌نگاری منظوم کرده‌اند و خواننده را با دریای مواجی از عواطف غلیان کرده و داغدار و مصیبت زده باقی می‌گذارند که این‌گونه مراثی بیشتر و نه صد در صد در میان اشعار متقدمین شایع‌تر است که البته استثنائاتی هم دارند.

دسته دوم گروهی‌اند که کاربردی‌تر، اجتماعی‌تر و حماسی‌تر عمل می‌کنند و حتی با نگاهی منتقدانه به نقد نگاه صرفا سوگوارانه و گریه آمیز به واقعه می‌پردازند. اینان یقینا با در نظر گرفتن ظلم ناحق و مظلومیت حضرت حسین (ع) ماجرا را بیشتر از زاویه ظلم ستیزی , حرکت مصلحانه و انقلابی حضرت و در نهایت عاقبت کار می‌نگرند. این زاویه که بیشتر در میان شعرای متاخر دیده می‌شود تمام تلاش خود را می‌کند ورای به شعر کشیدن «در کربلا چه شد؟» به «چرا رخ دادن ماجرا» یا «چرایی شدن حادثه کربلا» بپردازد و شعر خود را با اهرم واقعه کربلا تبدیل کند به مانیفستی برای حرکت‌های انقلابی و ظلم ستیزی، چراکه شاعر از همین منظر است که به واقعه می‌نگرد.

در نگاه دسته دوم شعر عاشورایی در واقع تبدیل می‌شود به موتور محرکی برای مبارزه و قد علم کردن در برابر هر ظالمی‌و دفاع از هر مظلومی ‌و به غلیان کشیدن حس ایثار و دفاع از حقیقت و روحیه مبارزه و حتا نقد یاران نیمه راه.

«ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم

گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم

دنیا اگر از یزید لبریز شود

ما پشت به سالار شهیدان نکنیم»

(مرحوم سید حسن حسینی)

● شاعران عرب و فارسی شعر عاشورایی

حضور امام حسین و قیام عاشورا به‌عنوان یکی از فاکتورهای اصلی شعر آئینی و مذهبی و شیعی فارسی و عربی دارای پیشینه طولانی است و شاعران بسیاری از هر دو زبان، شعر شیعی و مشخصا شعر عاشورایی دارند که برخی از ایشان در زبان عربی عبارتند از: دعبل خزایی؛ که حضرت امام رضا علیه آلاف تحیه و ثنا او را سفارش و فرمان به سرایش شعر برای حضرت حسین سلام الله فرمود. روایت حضرت رضا در بسیاری از کتب سقه شیعی موجود است به عنوان مثال ما بسنده می‌کنیم به نقل روایت از کتاب جامع الاحادیث الشیعه جلد ۱۲ صفحه ۵۶۷. حضرت به دعبل می‌فرمایند : «یـا دِعـْبـِلُ! اِرثِ الحـسـیـن (ع) فـَاَنـْتَ نـاصـِرُنـا و مـا دِحـُنا ما دُمْتَ حَیاً، فَلا تُقَصِّر عَنْ نَصْرنا مَا اسْتَطَعْتَ /ای دعبل ! برای حسین بن علی مرثیه بگو، چرا که تو تا زنده ای، یاور ما و ستایشگر مایی.

پس از یاری ما کوتاهی نکن.»

از سایر شاعران عرب می‌توان به ابن رومی، ابوفراس همدانی، ابن عباد، مهیار دیلمی‌؛ سید رضی و سید مرتضی اشاره کرد و از میان شاعران گذشته فارسی که موضوع بحث این مقاله‌اند می‌توان از رودکـی سـمـرقـنـدی (متولّد ۳۲۹ ه‍. ق)، ابوالحسن شهید بلخی (متولّد ۳۲۵ ه‍. ق)، ابوطـیـّب مـحـمـّد مُصعبی (سده چهارم)، ابوشکور بلخی (سده چهارم)، ابومنصور محمّد دقیقی (مـتـولّد ۳۶۸ ه‍. ق)، ابـوبـکـر مـحـمـّد خسروی (سده چهارم)، حکیم ابوالقاسم فردوسی (۳۲۹ ـ ۴۱۱)، مـحـمـّد عبده (متوفّی ۴۸۳ ه‍. ق)، ابوالحسن علی فرّخی سیستانی (متوفّی ۴۲۹ ه‍. ق) عـنـصـری (مـتـولّد ۴۳۱ ه‍. ق)، ابـو نـظـر عـسـجـدی مـروزی (اوایـل سـده پـنـجـم)، مـسـعـود غـزنـوی (نـیـمـه اوّل سـده پـنـجـم)، عـیـّوقـی (نـیـمـه اوّل سده پنجم)، ابوسعید ابوالخیر میهنه‌ای (۳۵۷ ـ ۴۴۰)، فخرالدّین اسعد گرگانی (نـیـمـه اوّل سـده پـنـجم)، بـابـا طـاهـر عـریـان (متوفّی ۴۱۰ ه‍. ق)، حکیم ناصرخسرو قـبـادیـانـی (۳۹۴ ـ ۴۸۱)، حـکـیـم سـنائی غزنوی (سده پنجم و ششم)، عبدالواسع جبلّی (مـتـوفـّی ۵۵۵ ه‍. ق)، بـدرالدّیـن قوامی‌رازی (سده ششم)، سوزنی سمرقندی (متوفّی ۵۶۲ ه‍. ق)، رشیدالدّین وطواط (متوفّی ۵۷۳ ه‍. ق)، اثیرالدّین اخسیکتی (متوفّی ۵۷۷ ه‍. ق)، اوحـدالدّین محمّد انوری (متوفّی ۵۸۳ ه‍. ق)، حکیم نظامی‌گنجوی (متوفّی ۶۱۴ ه‍. ق)، حـکیم خاقانی شروانی (متوفّی ۵۹۵ ه‍. ق)، عطّار نیشابوری (متوفّی ۶۲۷ ه‍. ق)، کـمـال الدّیـن اسـمـاعـیـل اصـفـهـانـی (مـقـتـول بـه سـال ۶۳۵ ه‍. ق)، جمال الدّین عبدالرّزاق اصفهانی (سده هفتم)، شیخ فخرالدّین عراقی (۶۸۸ ـ ۶۱۰)، سیف فرغانی (سده هفتم و هشتم)، امیر خسرو دهـلوی (۶۵۱ ـ ۷۲۵)، جـلال الدّیـن مـحـمـّد مـولوی (مـتوفّی ۶۷۲ ه‍. ق)، رکن الدّین اوحدی مـراغـه ای (سـده هـشـتـم) کـمـال الدّیـن مـحـمـود خـواجـوی کـرمانی (۶۸۹ ـ ۷۵۳)، ابن یمین فـریـومـدی (۶۸۵ ـ به)، جـمـال الدّیـن سلمان ساوجی (متوفّی ۷۷۸ ه‍. ق)، شمس الدین مـحـمـّد حـافـظ شـیـرازی (مـتـوفـّی ۷۹۱ ه‍. ق)، نـعـمت اللّه ولی (۷۳۰ ـ ۸۳۴)، ابن حسام خوسفی (متوفّی ۸۷۵ ه‍. ق)، نورالدّین عبدالرّحمن جامی‌(۸۱۷ ـ ۸۹۸)، محتشم کاشانی (متوفی ۹۹۶ه.ق)، صائب تبریزی (متوفی ۱۰۸۱ه.ق) و بسیاری از شاعران دیگر نام برد.

● سه قرن نخست

از سه قرن اولیه شعر فارسی، شعری را که به صراحت درباره قیام عاشورا و شخص امام باشد نمی‌توانیم استخراج کنیم و این به این خاطر است که شاعران به خاطر وجود حکومت‌های ظالم و عموما دشمن اهل بیت بیشتر از ترس جان در حالت تقیه بودند و یا با تمام ارادتشان به ساحت حضرت حسین ابدا شعری نسرودند یا بر سنت تقیه اشارات مستقیمی‌بر حضرت یا حادثه ابدا ندارند.

● آغاز توجه به شعر عاشورایی

متأسفانه تا اوایل سده چهارم حتّی اجازه عزاداری عمومی ‌در سوگ سالار شهیدان و سایر شـهـدای کـربـلا بـه شیعیان داده نمی‌شد و به‌خاطر حاکمیت فرمانروایان سنّی مذهب در جـای جـای ایـران و سـخـتـگـیـری‌های مـتـعصّبانه آنان و در تقیه به سر بردن شیعیان، شـعـرای شـیـعـی مذهب از بیم جان، سکوت می‌کنند. به همین دلیل از پیشینه شعر عاشورا در سه سده آغازین هجری نمی‌تـوان مـطـلبـی ارایـه کـرد.

ولی بـا روی کـار آمـدن سـلسـله آل بـویـه خـصـوصـاً ایـّام حکمرانی معزّالدّوله احمد بن بویه ۳۲۰ ـ ۳۵۶ بر عراق و خـوزسـتـان و فارس و کرمان. به خاطر ارادت دیرپای این دودمان ایرانی نـژاد بـه اهل بیت، سـیـاسـت کارگزاران حکومتی در ایران به نفع شیعه رقم خورد و با رواج تـدریـجـی مـذهـب تـشـیـّع، ادب عـاشـورا نـیـز از نـیـمـه دوّم سـده چـهارم به تدریج فصل ممتازی از تاریخ ادبیات ایران را به خود اختصاص داد.

بـراسـاس مدارک متقن تاریخی، معزّالدّوله دیلمی ‌فرمان داد تا برای اوّلین بار در روز عاشورای سال ۳۵۲ ه‍. ق مراسم عزاداری حسینی به‌صورت آشـکـار و عزاداری عمومی ‌و فراگیر در ایالات تحت سیطره او انجام پذیرد، وی در روز عـاشـورای سال ۳۵۲ ه‍. ق خود موی پریشان سـاخت و لطـمـه بـر سـر و صـورت زنان، بر قـتـل حـسین بن علی (ع) شیون کرد و مردم را نیز امر به این مهم کرد. این اوّلین بار بود که در ملا عام در بغداد بر مصیبت شهادت حسین بن علی (ع) نوحه کردند و این سنت دیلمیان شصت سال دوام داشت تا این‌که از زمـان سـلجـوقـیـان ۷۰۰ ـ ۴۲۹ سـوگـواری بـرای خـانـدان رسـول اکـرم (ص) و خاصه حضرت سید الشهدا عـمـومی ‌شـد و در این زمان و پس از این زمان است که سنت تقیه از میان شاعران شیعی برداشته می‌شود و ایشان قادر می‌گردند که بدون تقیه و ترس و جان از مصیبت بزرگ کربلا در اشعارشان بگویند و بسرایند.

به ظن قریب به یقین ابـوالحـسـن مـجـدالدّیـن کـسایی مَروزی متولّد ۳۴۱ ه‍. ق، یعنی سالیانی چند پس از اتمام دوران تقیه و در عصر دیالمه، نخستین شاعر فارسی زبان شیعی باشد که سوگ سروده او در مراثی حضرت سید الشّهدا و اصحاب ظهر عاشورا به صورت شعر مکتوب به ثبت رسیده است و از این روی او را آغازگر این حرکت در شعر فارسی می‌دانند. هر چند این شعر کسایی از پختگی و ساختارمندی و غنای مفهومی‌مقبولی برخوردار نیست اما به نوبه خود به خاطر بحث همین اولین بودن درخور توجه و تحسین است.

او در این مرثیه می‌گوید:

«باد صبا درآمد فردوس گشت، صحرا

آراست بوستان را، نیسان به فرش دیبا

دست از جهان بشویم، عزّ و شرف نجویم

مدح و غزل نگویم، مقتل کنم تقاضا

میراث مصطفی را، فرزند مرتضی را

مقتول کربلا را، تازه کنم تولاّ

آن میرِ سر بریده، در خاک خوابُنیده

از آب ناچشیده، گشته اسیر غوغا

تخمِ جهانِ بی‌بر، این است وزین فزون‌تر

کهتر، عدوی مهتر! نادان عدوی دانا

بر مقتل، ای کسایی ! برهان همی‌نمایی

گر هم برین بپایی، بی‌خار گشت خرما

تا زنده‌ای چنین کن، دل‌های ما حزین کن

پیوسته آفرین کن بر اهل بیت زهرا»

● اوج شعر عاشورایی

با وجود اتفاق نظر برخی از تذکره‌نویسان بر شیعه بودن و یا گرایشات شیعی داشتن تعدادی از نامبردگان بالا دارند؛ به همان دلیل تقیه در میان آثارشان اشاره مستقیمی‌به مصیبت شهادت حضرت سیدالشهدا نمی‌یابیم. در عوض با روی کار آمدن آل بویه و براشتن تقیه، شاعران کوشیدند تا این خلا را در اشعار خویش جبران کنند.

از همین رو سرودن درباره کربلا به‌طور رسمی‌, گونه‌ای از مراثی شاعران قرون بعدی شعر فارسی، تبدیل شد و ما در قرون ۶ و ۷ و ۸ که عصر و قرون طلایی ادبیات فارسی است شاهد نمونه‌های بسیار ارزنده و والایی در زمینه مرثیه شهادت امام حسین و شعر عاشورایی هستیم تا جایی که در حوالی قرن ۱۰ محتشم کاشانی آن را به تمامی‌به اوج خود می‌رساند و تا امروز همچنان ترکیب بند «باز این چه شورش است» محتشم بر بلندای ادبیات عاشورایی می‌درخشد و استوار ایستاده است.

اوج حمایت حکومت صفوی از شاعران مذهبی به آن‌جا رسید که شاه عباس اول صفوی در برابر این بیت شانی تکلو:

«اگر دشمن کشد شمشیر و گر دوست

به طاق ابروی جانانه اوست»

هم وزن شاعر به او زر بخشید. این صله‌ها و بخشش‌ها و امتیازات موجب دگرگونی ناگزیر شعر فارسی به سمت و سوی مراثی و مناقب ائمه اطهار(ع) به‌ویژه شهدای کربلا و قیام سالار شهیدان حضرت حسین بن علی(ع) گردید.

● شعر عاشورایی پس از عصر صفوی

پس از صفویه تا دوره پهلوی، رویکردهای سیاسی به تقویت و رشد شعر عاشورایی انجامیده‌اند. در نهایت، در دوره پهلوی، باز هم عوامل سیاسی بازدارنده که از مدت‌ها پیش تاثیر خود را از دست داده بودند، اثرگذاری دوباره خود را آغاز می‌کنند. این بازداشت سیاسی به جایی می‌رسد که در دهه‌های ۳۰ و ۴۰، موجب می‌شود شاعران قرائتی بر اساس و از منظر قیام عاشورا از حکومت وقت به دست دهند.

● شعر عاشورایی در دوران معاصر

با پدیدآمدن دوازده بند محتشم آثار زیادی را می‌بینیم که به تبعیت از شعر محتشم سروده شده‌اند. مرحوم زنده یاد جلال همایی، امیری فیروزکوهی، جواهری وجدی، محمود شاهرخی و اخیراً علیرضا قزوه که ترکیب بند «کاروان نیزه» را سروده‌اند. البته در قالب‌های نیمایی، آزاد و سپید هم شاعران معاصر ما و به ویژه جوانان کار کرده و همین جوانان در دیگر قالب‌های سنتی هم کارهای مطرحی خلق کرده‌اند. در شعر آزاد می‌توانیم به شعر «خط خون» علی موسوی گرمارودی اشاره کنیم که یکی از آثار بسیار خوب این عرصه است.

● نتیجه‌گیری

در پایان باتوجه به آنچه گذشت دیدیم که سرایش واقعه کربلا و حماسه ظهر روز دهم تنها مختص به شاعران شیعی نبوده و نیست و شاهد بودیم که شاعران آزاده‌ای حتا از اهل سنت نیز از حسین بن علی(ع) سرودند و حتا غیر مسلمانان - که موضوع این مقاله نبودند - نیز مراثی تاثیرگذاری در منقبت حضرت سیدالشهدا و مظلومیت ایشان و حادثه ظهر عاشورا دارند.

چنین نمونه‌گزینی را می‌توانیم در میان شاعران عرب زبان و شاعران غیر مسلمان نیز انجام دهیم تا به عمق تأثیرگذاری و زیبایی معانی مراثی ایشان نیز دست بیابیم.