چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
به دجالان کوچک تبدیل شدهایم
سیاست هنگامی که از اخلاق خود تبعیت نمیکند، به ویرانگرترین عامل تباهکننده اخلاق بدل میشود.
این حاصل تجربه دو، سه دهه اخیر ماست. آمده بودیم در عرصه سیاسی طرحی نو دراندازیم و سیاست را چنان سامان دهیم که تجلیگاه همه ارزشهای مقدس اخلاقی باشد.
بر این باور بودیم که به جای مردان سیاست، مردان عرصه عرفان و عشق و تقوا را به عرصه سیاست روانه میکنیم و این ابرمردان اخلاق، که تنها تشنه خدمتاند نه تشنه قدرت، سرچشمه بسط و توسعه یک جامعه اخلاقی خواهند بود.
از این نکته بگذریم که مردان نشسته بر کرسی قدرت تا کجا ابرمردان عرصه اخلاق بودند. اما به جد میتوان در زمینه پیامد اجتماعی این الگوی سیاستورزی مناقشه کرد. عرصه تعاملات اجتماعی و فرهنگی ما به شدت آسیب دیده است.
سیاست عاری از اخلاقیات ویژه خود بوده است، اما دعاوی اخلاقی عرصه سیاسی، ویروس خطرناکی به جان جامعه انداخته است و به تدریج عرصه عمومی از ارزشهای متعارف اخلاقی تهی شده است. ما که در این جامعه زیستهایم و با چند و چون آن بزرگ شدهایم، خیلی متوجه وخامت اوضاع نیستیم. مثل ماهی در آب، چندان از وجود آب خبر نداریم.
کافی است در موقعیتهایی خاص در معرض هجوم رذائل اخلاقی قرار گیرید، آنگاه میتوان متوجه چند و چون اوضاع شد. البته در این موقعیتها تنها نباید دیگران را متهم کرد، فورا باید به خود بازگشت و آنچه را در یک موقعیت خاص شهود کرده است در خود نیز مشاهده کند.
گاهی احساس میکنم همه ما، کم و بیش به دجالان کوچک تبدیل شدهایم و زندگی به موازنه میان دجالان بدل شده است.کاش کسی بود که از این خواب خطرناک بیدارمان میکرد.
آنچه مسلم است دولت و حکومت در این زمینه مسوولیتی برعهده ندارد. حکومت ضروری است به گناه بزرگ خود در این زمینه اعتراف کند که با عدم رعایت اخلاقیات سیاسی و به جای آن ادعای گزاف اخلاقی کردن عرصه عمومی، خود به بزرگترین عامل این هنجارگسیختگیها بدل شده است.
دروغ گفتن، خیانت کردن، تعرض به هستی دیگران، دیگران را به مسلخ حقارت کشیدن، ویران کردن دیگران برای تامین کمترین منافع خویش، به تدریج جامعه ایرانی را به یک شبهجنگل خطرناک مبدل میکند. آنچه ما را از این فجایع غافل کرده، عدم وجود فضاهای واقعی ارتباطی میان مردم است.
رسانههای قدیم ارتباطی، کمقدر شدهاند، فضاهای جدید ارتباطی نیز هستی واقعی اجتماعی و فرهنگی ندارند و فشار طاقتفرسای زندگی در یک جامعه مصرفی همه را در لاک خود فروبرده است. چنین است که هیچ کس متوجه نیست چگونه با زندگی فردی خود زندگی اجتماعی را تخریب میکند.
سرعت زندگی در عرصه فردی، به رغم توقف در عرصه عمومی، وضعیتی را پدید آورده که گویی هیچکس قرار نیست چشمش در چشمان دیگری بیفتد و همه برای یکبار با هم روبهرو شدهاند. به عبارتی دیگر حس با هم بودگی خود را از دست میدهیم. بنابراین دلیلی وجود ندارد که حریم و حرمت یکدیگر را رعایت کنیم. برکت وجود فضاهای واقعی ارتباطی، همین نقیصه را پوشش میدهد. فضاهای واقعی ارتباطی، به معنای احساس هستی در موقعیتهایی است که همواره ملتزم به رویارویی با دیگران است؛ با هم بودگی اینچنین حاصل میشود.
دین، سیاست، تولیدات نهادمند اقتصادی و معیشتی از جمله فضاهای ارتباطی واقعی به شمار میروند. سنت همواره صوری از فضاهای واقعی با هم بودگی پدید میآورد و دنیای مدرن نیز صوری.
اما سرعت تخریب فضاهای سنتی ارتباط، بیش از آن بوده است که صور جانشین بتوانند خلائی را پر کنند. چنین است که ما با سرعت از کنار هم میگذریم و در این گذار پرسرعت، به هم تنه میزنیم و یکدیگر را به دره پرتاب میکنیم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست