دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

چین در آسیای میانه چه می خواهد


چین در آسیای میانه چه می خواهد

چین می تواند با احداث لوله های انتقال نفت و گاز به روی زمین یعنی خارج از ساحه نفوذ ناوگان جنگی امریکا , نفت و گاز کشور های اسیای میانه را و حتی ایران را که تا به امروز صادر کننده عمده نفت برای چین می باشد , بدون مزاحمت امریکا به خاک خود وارد کند این کار به طور جدی وضعیت ژئوپولیتیک را تغییر خواهد داد و امنیت نسبی واردات نفت و گاز به چین تامین خواهد شد

برای چین دست یابی به بازار های انرژی آسیای میانه اهمیت زیادی دارد . وابستگی چین به واردات نفت و گاز به مراتب بیشتر از ایالات متحده امریکا است و با گذشت هر سال این مسئله شدت یافته است . وابستگی چین به واردات از حوزه خلیج فارس به طور فزاینده به مرحله حساس رسیده است و در صورت بروز رویارویی با امریکا ، نیروی دریایی چین توان مقابله را ندارد که بتواند خطوط مواصلاتی بحری را تضمین کند . ناوگان جنگی امریکا بدون برخورد مستقیم با ناوگان جنگی چین ، می تواند چین را در محاصره خشن دریایی قرار دهد . اما برای چین راه بیرون آمدن از این معضل وجود دارد :

" چین می تواند با احداث لوله های انتقال نفت و گاز به روی زمین یعنی خارج از ساحه نفوذ ناوگان جنگی امریکا ، نفت و گاز کشور های اسیای میانه را و حتی ایران را که تا به امروز صادر کننده عمده نفت برای چین می باشد ، بدون مزاحمت امریکا به خاک خود وارد کند . این کار به طور جدی وضعیت ژئوپولیتیک را تغییر خواهد داد و امنیت نسبی واردات نفت و گاز به چین تامین خواهد شد .

لازم به ذکر است که از نگاه تئوریک، امریکائی ها می توانند از پایگاه های هوایی خود در عراق و افغانستان به لوله های انتقال گاز و نفت منطقه حمله کنند . علاوه بر آن لوله های نامبرده می توانند مورد حمله رادیکال های اسلامی قرار گیرند، زیرا آنها به دلیل سیاست های خشن چین نسبت به مسلمانان ایالت سین کیانگ از این کشور آزرده خاطر هستند (مناسبات واقعی چین با وهابی ها - یک مبحث جداگانه است) .

بنا بر این به واسطه دو دلیلی که در بالا ذکر شد، ضرورت می یابد که سربازان چینی وظیفه محافظت لوله های انتقال نفت و گاز را در خاک کشور های آسیای میانه به عهده بگیرند. حضور نیروهای چینی در ترکمنستان برای رهبری درگذشته این کشور یعنی ترکمنباشی بسیار خوشایند بود و این موضوع در مورد رهبری فعلی ازبکستان نیز صدق می کند که لوله های انتقال نفت و گاز حتماً از قلمرو آن کشور عبور خواهند کرد. ترکمنستان که به وضوح توتالیتار بود و رژیم اسلام کریم اف که نسبت به ترکمنستان اندکی نرم تر است، با این وجود هراسی فراوان از بروز حوادثی مشابه با رویداد های اندیجان دارد، بخصوص اگر واشنگتن از شورشیان ازبکستان پشتیبانی کند. همزمان باید گفت که در عشق آباد و تاشکند درک می کنند که مسکو سرکوب شورش ها را از دیدگاه سیاسی حمایت خواهد کرد اما به آنها کمک عملی نظامی نخواهد داد چرا که روسیه عملاً برای چنین اقداماتی امکانات لازم را ندارد. علاوه بر آن افکار مردم روسیه بیش از پیش مخالف ارسال سربازان روسیه برای دفاع از رژیم روس ستیز ترکمنستان و رژیم کریم اف که به هیچ وجه روسی دوست نیستند خواهد بود.

اما پکن با کمال میل به رژیم های ترکمنستان و ازبکستان کمک خواهد کرد زیرا این کشور ها برای چین از دیدگاه ماهیت شان حکم خویشاوند را دارند . بنابر این نیرو های چینی اگر گذرشان به ترکمنستان و ازبکستان بیفتد نه تنها از لوله های انتقال نفت و گاز بلکه همچنان از رژیم های تاشکند و عشق آباد و تا حدودی از رژیم تهران حفاظت خواهند کرد . ایران خود را مطمئن تر احساس خواهد کرد اگر در سرحدات شمالی آن پایگاه های نظامی چین استقرار داشته باشند ( زیرا هواپیما های جنگی از پایگاه های مرو ، بدون سوخت گیری تا تنگه هرمز و از پایگاه ترکمنستان (کراسنوودسک ) تا هر نقطه عراق و تا ولگا گراد پرواز کنند. زمینه حضور نیرو های چین در سواحل دریای خزر در حال اجرا شدن است. در گذشته نه تنها میان نیازوف و هوجینتا موافقتنامه ای در خصوص انتقال لوله گاز از ترکمنستان به چین صورت گرفت، بلکه موافقتنامه ای در خصوص مبارزه با تروریزم و جدایی طلبی نیز میان آنها امضا شد.

این در حالی است که کشیدن لوله انتقال گاز از ترکمنستان به چین بدون عبور از قلمرو قزاقستان ممکن نخواهد بود (با توجه به این که کشور های دیگر منطقه مثل تاجیکستان و قرقیزستان بواسطه کوهستانی بودن برای این گزینه مناسب نیستند) ناگفته نماند که در حال حاضر قزاقستان مشمول پروژه انرژی چین شده است. در پکن می توانند تصمیم بگیرند که لوله گاز در قزاقستان نیز احتیاج به محافظت دارد و از سوی دیگر انتقال نیرو به ترکمنستان و ازبکستان به معنای ترانزیت آنها از قلمرو قزاقستان خواهد بود .

شایان ذکر است که اگر قطعات ارتش رهایی بخش ملی چین در اسیای میانه جا به جا شوند، قزاقستان عملاً در محاصره قرار می گیرد و نمی تواند در برابر فشار چین مقاومت کند. ارتش قزاقستان از دیدگاه ظرفیت رزمی خود به هیچ وجه قابل مقایسه با ارتش چین نیست، بنابراین اگر پکن از آستانه تقاضا کند که اجازه دهد تا قوایش را برای محافظت لوله ها در قلمرو قزاقستان مستقر سازند، آستانه جرات رد کردن این تقاضا را نخواهد داشت و امیدواری به دریافت کمک از امریکا بیشتر به خواب و خیال برای قزاقستان می ماند. در اینجا همین کافی است که تنها فاکتور جغرافیایی را در نظر داشته باشیم، در نتیجه روسیه از از دو جناح مواجه با حضور نیرو های چینی خواهد شد : یکی در شرق دور از امور تا اوسور و دیگری در آسیای میانه -از آستراخان تا برناوول. چینی ها همزمان در تمام خط اهن سراسری سیبری آزادی عمل می یابند. علاوه بر آن چینی ها به یکباره وارد حوزه دریای ولگا و دریای اورال و در نتیجه شبکه مواصلاتی راه اهن و جاده های منطقه می شوند و قابل توجه است ساختار این مناطق برای حملات احتمالی بسیار مناسب تر از مناطق ماورای بالکان و شرق دور است زیرا در این ناحیه هیچ کوهی وجود ندارد و همه جا دشت است و در هر جهت با پای پیاده و با تجهیزات می توان تردد کرد.

فاصله از پتروپاولوسک (مرکز ولایتی در شمال قزاقستان) تا سورغوت (یکی از مراکز عمده استخراج نفت روسیه) ۸۰۰ کیلومتر است و چینی ها می توانند به وسیله هواپیما های J-۱۲ اورالسک تا مسکو (اندکی بیشتر از ۱۰۰۰کیلومتر است) نه تنها تا مسکو بلکه تا وولوگدا و سکتیفکار پرواز کنند.

واضح است که ناحیه نظامی ارتش رهایی بخش ملی چین به نام "لانژو" به یکباره وارد آسیای میانه نمی شود و طبیعی است که در ابتدا برای چینی ها چند قطعه کوچک نظامی کفایت می کند. مهم این است که یک تکیه گاه به چنگ آید و بعد ها بر اساس همین قطعات کوچک می توان شمار نیرو های مستقر در منطقه را افزایش داد و تنها مشکل جدی در این میان همانا زمان لازم برای انتقال آنها خواهد بود. مهاجرین چینی هم به همین طریق عمل می کنند، کافیست در نقطه ای یک گروه کوچک چینی پیدا شود بعد از آن این گروه می توانند از شمار بسیار زیاد چینی ها در منطقه پذیرایی کنند.

از سوی دیگر رخداد حوادثی از این دست از دیدگاه نظری یک جنبه مثبت را بدنبال خواهد داشت و آن نزدیکی شتابنده قزاقستان به روسیه است. بیایید عینی قضاوت کنیم: برای روسیه مهمترین کشور از جمله گروه کشور های مستقل مشترک المنافع همانا قزاقستان است و آن به مراتب مهمتر از بلاروس و اکراین برای فدراسیون روسیه هست. اما این نزدیکی تنها از طریق اقدامات مناسب هر دو طرف یعنی هم قزاقستان و هم روسیه میسر و ممکن خواهد بود.

نویسنده: الکساندر خرام چیخین

ترجمه و تنظیم: مهین السادات صمدی