جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

شب شیاطین


شب شیاطین

تا آخرین لحظه بجنگ

بارسلونا، ساعت ۳۰:۱۰ شب ۹۰ دقیقه تمام شده. در یک فینال معمولی و نه چندان جذاب، بایرن مونیخ بازی را به نفع خودش تمام کرده. هواداران منچستر آرام و ساکت به تماشا نشسته اند و طرفداران بایرن آواز قهرمانی سر داده اند. اما درآن لحظه که پیر لوییجی کولینا برای محاسبه وقت های تلف شده ساعتش را نگاه می کرد هیچ کس تصورش را هم نمی کرد دراماتیک ترین حادثه تاریخ لیگ قهرمانان در شرف وقوع باشد...

● منچستر یونایتد۲-۱ بایرن مونیخ

نوکمپ، بارسلونا، ۲۶ مه ۱۹۹۹

دقیقاً یک دقیقه و ۴۸ ثانیه بعد از کرنر دیوید بکهام که به گل تساوی بخش شیاطین سرخ منجر شد، اوله گونر سولسشائر دروازه بایرن مونیخ را باز کرد تا شیاطین سرخ قهرمانی در اروپا را جشن بگیرند.

● پیروزی و پیروزی

پیتر اشمایکل درباره آن مسابقه می گوید: تنها چند دقیقه از آن مسابقه در ذهنم مانده. در طول شش ماه همیشه در اوج بودیم. باور داشتیم می توانیم هر حریفی را شکست دهیم و بعد از آن فقط برد بود و برد و برد. جام قهرمانی لیگ برتر و جام حذفی را به خانه برده بودیم و در ۱۰ مسابقه قبلی لیگ قهرمانان پیروز میدان. هواداران سومین جام را هم می خواستند.

● شب منچستر

در همان ۱۰ دقیقه اول بازی صفر-۱ شد، تمام ۸۰ دقیقه بعدی تلاش می کردیم دروازه بایرن را باز کنیم. اما گویی دروازه طلسم شده بود. کم کم باورم شده بود که بازی را واگذار کرده ایم. در عین حال حسی به من می گفت امشب شب ماست. آن روز تولد ۹۰ سالگی سر مت بازبی را جشن گرفته بودیم و از همان وقت حس می کردم جام قهرمانی از آن ما خواهد بود. و نهایتا همین طور هم شد.

● باور نکردنی

سر آلکس فرگوسن، سرمربی منچستر هم در این باره می گوید: آن مسابقه را به خاطر ۳ دقیقه وقت اضافه اش خوب به یاد دارم. هنوز می توانم داور چهارم را ببینم که تابلویش را بالا آورد. فقط ۳ دقیقه باقی بود. کم کم خودم را آماده می کردم که با یاد آوری بازیهای خوب فصل به شاگردانم آنها را دلداری دهم. اما دست تقدیر چیز دیگری را برای ما رقم زده بود. باور آنچه اتفاق افتاد برای خود من هم سخت بود..

به سرعت برق و باد

و دیوید بکام هیچ گاه آن شب را فراموش نمی کند: بعضی خاطرات تا ابد در ذهن شما باقی می ماند. در بارسلونا دقایقی را تجربه کردم که تا آخر عمر در ذهنم می مانند. احساس بدی داشتم. جام در یک قدمی مان بود اما دقایق به سرعت سپری می شد و نتیجه همان صفر-۱ بود. همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد. ۲ گل در ۳ دقیقه باور نکردنی بود اما به محض اینکه گل اول را زدیم در چهره تک تک بازیکنان دیدم که تصمیم دارند از یک دقیقه باقی مانده به بهترین نحو استفاده کنند.

حتی در آن شرایط هم حس می کردیم می توانیم پیروز میدان باشیم. فکر می کنم این چیزی بود که در روح همه انگلیسی ها وجود دارد. درست مثل روح جنگندگی که در لیگ برتر می بینید. این یکی از سنتهای ماست که تا آخرین لحظه دست از تلاش برنداریم. اما فکرش را بکنید: مردی روی نیمکت منچستر نشسته بود که معتقد است حتی با وجود شکست صفر-۵ یا صفر-۶ باز هم باید برای پیروزی جنگید و به آن امیدوار بود. در چنین شرایطی اعتماد به نفس شما دهها برابر می شود. او این عقیده را به همه شاگردانش منتقل کرد. به نظر من دلیل اصلی پیروز های منچستر حس خودباوری است که در تیم موج می زند.

● رویای سولسشایر

سولسشایر که گل پیروزی بخش تیمش را وارد دروازه بایرن کرد با یاد آوری آن روز می گوید: حس عجیبی داشتم. زیرا تنها ۱۲ دقیقه قبل از پایان بازی وارد زمین شدم و فکر نمی کردم بتوانم برای تیمم مفید باشم. دقیقه ۹۱ که تدی شرینگهام گل تساوی بخش را وارد دروازه کرد خوشحال شدم چون فکر کردم بازی به وقت اضافه کشیده می شود و ۳۰ دقیقه دیگر فرصت بازی دارم! شک نکنید که تمام بازیکنان فوتبال رویای بازی در چنین فینالی را در سر دارند و من هم یکی از آنها بودم.

من همیشه رویای گلزنی در آخرین دقیقه یک فینال را در خواب می دیدم اما خوب می دانستم که این فقط یک رویاست و هرگز به واقعیت تبدیل نمی شود. با این اوصاف من یکی از معدود افراد خوش شانسی هستم که رویایشان را در دنیای واقعیات می بینند. اما در آن لحظات فقط به موفقیت تیمم فکر می کردم نه رویای خودم. حتی زمانی که گل دوم وارد دروازه شد تا چند ثانیه نمی دانستم من گل برتری تیمم را وارد دروازه بایرن کرده ام.

● همیشه شانس هست

پیتر اشمایکل می گوید: هیچ وقت ندیدم سر آلکس فرگوسن تا قبل از سوت پایان شکست را قبول کند. برای آن ضربه کرنر جلو رفته بودم و به محض اینکه توپ گل شد به من اشاره کرد که سریع عقب برگردم و مواظب دروازه باشم. ولی من بر خلاف نظرش عمل کردم. به هر حال هنوز زمان باقی بود و شانس هم همین طور. وقتی گل اول را زدیم مثل همیشه به ساعتش نگاه کرد و گفت هنوز یک دقیقه زمان داریم و می توانیم در همین زمان کار بایرن را تمام کنیم. تیم به یک باره جان گرفت. تک تک بازیکنان تشنه قهرمانی بودند. همه ما به تصمیمات فرگوسن احترام گذاشتیم. او سال های سال خودش را در میادین بزرگ ثابت کرده بود. تفکرات مثبت را به روح تیم تزریق کرد: اینکه ما منچستر یونایتد هستیم، اینکه می توانیم پیروز هر میدانی باشیم و باور کنیم تا وقتی که سوت پایان زده نشده فرصت ثبت یک برد دیگر را هم داریم.

فاطمه حلاجی



همچنین مشاهده کنید