جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
شهر اسلامی شهر سالم
از هنگامی که پیامبر اکرم(ص) از مکه به یثرب(مدینه) مهاجرت کردند، بنای شهر اسلامی بنیان نهاده شد.
این به آن معنا نیست که پیش از این واقعه شهر وجود نداشت، بکله به آن معناست که درست از این پس (هجرت پیامبر به یثرب) تغییرات بنیادین در نحوه شهرسازی و اداره شهر در یثرب رخ داد.
تغییراتی که بر مبنای جهان بینی اسلامی بود. مهمترین تغییر آن بود که این شهر پس از مهاجرت پیامبر(ص) به مرکز حکومت نوپای اسلامی بدل شد و در آن، برای نخستین بار ساختار قبیلهای جای خود را به ساختاری منسجم داد؛ چرا که اسلام همه انسانها را فارغ از نژاد قوم و قبیله خطاب قرار میداد. با این حال میتوان پرسید که آیا ۳مولفه:حقوق، قانون و امنیت که بنیان شهرسازی و برنامهریزی شهر اسلامی بوده، به طول کامل در تاریخ اسلام تحقق یافته است؟ به نظر نویسندگان مقاله حاضر،اصفهان (طرح شیخبهایی) به این مولفهها نزدیک شده بود. مطلب حاضر بر این ایده نیز تاکید دارد که وضعیت افزوده شهرهای جهان اسلام، از الگوی یک شهر راستین اسلامی به دور افتاده و برای این منظور باید تفکر عالمانه، سازنده و پایداری را به موازات پشتوانههای غنی شهرسازی اسلامی راهنمای حرکت خود قرار داد.
پیدایش و ظهور شهر اسلامی از یثرب آن هم بعد از هجرت رسول اکرم(ص) به آن،آغاز شد هجرتی که یثرب را مبدل به یک شهر متمدن به تمام معنا ساخت و نام آن را از یثرب به «مدینهالنبی» تغییر داد.
بعد از هجرت رسولاکرم(ص) به یثرب و در پی تلاش آن حضرت، تغییرات آشکاری در این شهر به وجود آمد که مهمترین علت این تغییرات دعوت به اسلام بود. دینی که رهاورد تعلیمات آن فراهم کردن شرایط برای زندگی متمدن و نوین بود، که بیانگر اهتمام اسلام به این امر است و به تدریج منجر به رشد و تکامل تمدن اسلامی شد. پیروی از چنین سیاستهایی(نقشه رسول خدا(ص) در شهر مدینه و دیگر شهرها) در نهایت به ثمر نشست و جامعهای به دور از تعصبهای قبیلهای و کوشا برای پیاده کردن تعالیم اسلام پدید آورد. جامعهای که به جای قبیله به سرزمین و میهن اسلامی تعلق داشت و بهترین دلیل بر این امر ذوب شدن قبایل مهاجر جزیره العرب در شهرهای مختلف و پیدایش تعصبهای شدید مردم این قبایل نسبت به شهرهایی که به عنوان موطن برگزیده بودند و همچنین تفاخر به مردان دانشمند و فقیه و ادیب این شهرهاست.
از نظر ظاهری، شهر(مدینه) عبارت بود از مکانی هموار و وسیع که در چهار طرف آن زمینهای مسطح و حاصلخیزفراوان قرار داشت. پیش از هجرترسولاکرم(ص) این شهر به محلههای مسکونی جداگانهای تقسیم شده بود و قبایل عرب و یهود در آن سکونت داشتند. هر محله علاوه بر خانهها و مزارع خاص خود که در شرایط عادی محل فعالیتهای روزمره مردم بود، از دژهای مستحکمی برخوردار بود که به هنگام بروز خطر به آن پناه میبردند و تعداد این دژها به ۵۹واحد میرسید.
هر قبیله برای خود دژی داشت که به آن پناه میبرد. از اینرو تعداد این دژها به حسب تعداد قبایل و نیاز هر قبیله در شهرهای مختلف متفاوت بود.
علاوه بر این بازارهای متعددی به وجود آمدند که بازتابی از جدایی محلههای مسکونی و تفاوت قدرت و فعالیت قبایل به شمار میرفتند و چنین به نظر میرسد که این بازارها در اطراف محلات قرار داشتهاند و یا به عبارتی دیگر، میان محلات مسکونی و بازارها فاصلهای وجود داشت که ممکن است علت آن به مسائل دفاعی و اجتماعی برگردد.
پس از هجرت رسول خدا(ص) به یثرب این شهر شاهد تغییراتی شد که آن را از حالت پراکندگی درآورده و متحد کرد و از آن مرکزی متمدن و تکامل یافته ساخت که با تغییراتی که جامعه اسلامی آن را پذیرفته بود، هماهنگی داشت و به سوی تمدنی گام برمیداشت که اسلام در پیش آن قرار داده بود. با مستقر شدن پیامبر خدا(ص) در مدینه، این شهر مبدل به مرکز حکومت نوپای اسلامی شد. با این مهاجرت رسول خدا(ص) علاوه بر سمت رسالت، سمت دیگری پیدا کردند و آن ریاست دولت اسلامی بود.
بدین ترتیب بود که این زمینها توسط مهاجران مبدل به بناهای جدیدی از قبیل خانهها و مساجد و بازارها شد، زیرا پیامبر(ص) به نوبه خود این زمینها را به ایشان واگذار فرموده بود. عمران وآبادانی مدینه همچنان ادامه یافت تا اینکه تمام اجزای آن که از قبل جدای از هم بود، به هم متصل شد، مخصوصا بعد از زمانی که یهودیان آن را ترک کردند. این اقدام پیامبر(ص) دلالتهای مهمی را بیان میدارد وبدین معناست که رسول خدا(ص) خود مسئولیت توزیع زمین و اسکان مردم در مدینه را به عهده گرفته بودند. یاقوت حموی نیز در تاکید این مطلب مینویسد:« وقتی رسول خدا(ص) به مدینه مهاجرت نمود، خانهها و کویها و محلههای سکونت مهاجرین را مشخص فرمودند. زمینهای پشت مسجد را به بنیزهره اختصاص دادند که قلعه عبدالرحمنبنعوف در این قسمت واقع بود.
قسمت دیگری از زمینهای اطراف مسجد را به عبدالله و عتبه فرزندان مسعود هذلی واگذار کردند که بعدها به نام خودشان معروف شد. زمین وسیعی را برای زبیربن عوام معین فرمودند و محل بنای خانه طلحه بن عبدالله را مشخص نمودند و برای ابوبکر نیز درکنار مسجد زمینی را در نظر گرفتند. سپس برای عثمان بن عفان و خالدبن ولید و مقداد و عبید و طفیل و دیگران نیز محلهایی را معین فرمودند تا هریک خانههای خویش را در آنجا بنا کنند و بدین ترتیب هر کس از یاران که زمینی نداشت، زمینی برایش تعیین میفرمودند و از خانههای آماده و قابل سکونتی که انصار به آن حضرت هدیه داده بودند نیز به هر کسی که مایل بودند میبخشیدند.»
بازار مدینه عبارت بود از زمین وسیع و همواری که ساختمانی در آن وجود نداشت و مردم کالاهای خود را در آن بهمعرض فروش میگذاشتند. محل کاسبی به افراد مشخصی تعلق نداشت، هر که زودتر میآمد میتوانست بساط خود را در هر جا که مایل باشد، پهن کند. سپس خیمههایی در آنجا برپا شد که فروشندگان کالاهای خود را در آن بهمعرض فروش میگذاشتند.
وضع بازار بهگونهای بود که اگر سوارهای به بازار میآمد و مرکب خود را درجایی میبست، میتوانست تمام بازار را بگردد، بدون اینکه چیزی مانع از آن شود که مرکب خویش را ببیند. خلفای راشدین نیز اصرار داشتند، وضع بازار را به همان صورتی که در زمان رسول خدا(ص) بود، حفظ کنند، یعنی از ۴ طرف باز و بدون هیچگونه بنایی، این وضع تا آغاز حکومت معاویه ادامه یافت و در زمان حکومت او بود که بناهایی در بازار ساخته شد. خیابانها و معابر از جمله تأسیساتی بودند که بهعنوان شریان ارتباطی، اجزای مختلف شهر را به هم پیوند میدادند. روایات تاریخی نشان میدهد که در مدینه شاهراههایی در نظر گرفته شده بود که از مرکز شهر، یعنی از مسجد جامع به اطراف آن امتداد داشت. همین روایات اشاره دارند که خیابانی از مسجد جامع بهطرف غرب کشیده شده بود و تا کوه سلع امتداد داشت و یک خیابان دیگر از مسجد جامع شروع میشد و پس از عبور از محله بنیعدیبن نجار در جهت جنوب امتداد مییافت تا به قبا میرسید.
از قبا به سمت شمال خیابانی احداث شده بود که به بقیع ختم میشد و در دو طرف این خیابانهای اصلی بناهای متفاوتی ساخته شده بود. خیابان فرعی بسیاری از این خیابانهای اصلی به محلههای مسکونی مهاجرین و انصار کشیده شده بود تا ساکنان این محلات بهراحتی به مرکز شهر یعنی مسجدالنبی دسترسی داشته باشند و بدینترتیب این خیابانها، املاک و محلههای مسکونی پراکنده را بهنحوی با هم مرتبط میساختند که در نهایت تمام این راهها به خیابانهای اصلی و در پایان به مسجدالنبی یعنی مرکز شهر ختم شوند.
طراحی خیابانها بدین شکل یعنی بهگونهای که تمام شهر مدینه را به مرکز آن مرتبط سازد و مرکزیت یافتن مسجد جامع بهعنوان مرکز اصلی درآمد، که بعدها به هنگام برنامهریزی برای تأسیس شهرهای جدید اسلامی مورد توجه قرار گرفت. پیروی از چنین روشی تا زمانی که اعتقاد بر این بود که در یک شهر فقط باید در یک مسجد خطبه نماز جمعه ایراد شود، ادامه یافت. با گسترش و رشد روزافزون شهرها ضرورت تجدیدنظر در این نوع طراحی احساس شد. مقدار طول و عرض خیابانها در زمان پیامبر اکرم(ص) با توجه به نوع کاربرد این خیابانها متفاوت بود. عرض شاهراهی که از مسجدالنبی تا مصلای مدینه امتداد داشت، ۱۰ ذرع (تقریباً ۵ متر) بود. در حالیکه عرض خیابانهای فرعی بین ۵ ، ۶ و ۷ ذرع بود.
دگرگونی مفهوم شهر اسلامی فتح ایران در قرن هفتم میلادی (حدود ۶۵۰ میلادی) توسط مسلمانان که جهانبینی جدیدی مبتنی بر برابری را ارائه میدادند، عملاً بهوسیله قیام شار بیرونی (ربض) علیه شار میانی (شارستان) و دژ حکومتی (کهندژ) همراهی میشد. قیام ربض علیه شارستان و کهندژ در واقع قیام علیه نظام کاستی است که نزدیک به ۴ قرن بر ایران آن روزگاران حکومت کرد. این فتح عملاً به رهایی جامعه ایلی از قید۲جامعه روستایی و شهری انجامید. فروپاشی سازمان شهری دولت ساسانی نیرویی را رها میکند که حدود ۴۰۰سال تحت قید این سازمان گرفتار آمده بود. جامعه ایلی با رجعت به سازمان دودمانی کهن خود و رهایی از قیودی که در عصر دولت ساسانی رخ میدهد، استقلال خود را از جامعه به هم پیوسته شهری و روستایی اعلام کرده و از این پس سعی بر آن دارد که بر آنها استیلا یابد.
قرن هفتم میلادی، قرنی است که اسلام نهتنها بهعنوان «دین» با دستورالعملهای فقط مذهبی بلکه بهعنوان یک «جهانبینی برای شکل بخشیدن به جامعه، در شهر مکه تولد مییابد و در همان نخستین حرکتها و تهاجمهای خویش برای خروج از «حجاز» و پیشروی به سوی «بینالنهرین» و از آن راه، ایران و روم شرقی، نخستین شهر خویش «کوفه» را در خارج از محدودههای حجاز بنا میکند. حضور مستمر قوانین و دستورالعملهای رومی در تمامی سرزمینهای مفتوحه، سبب شد تا این سنتها کماکان در رم شرقی نیز به کار رفته شود.
از این روست که در «شهر رومی» صرفنظر از مکانی که واقع شده است همان قوانینی ناظر و جاری است که در شهر مادر به کار میرفته است. قوانین و سنتی نشأتگرفته از قواعد و مقررات بردهداری، «شهر رومی» مکان استقرار اشراف رومی و نیروی نظامی امپراتوری است. شهروند رومی در مقابل دیگر مردمان از حقوق و مزایای خاص برخوردار بودند و شهر در مقابل روستا ارجحیت خاصی داشت. به عبارت دیگر «شهر بردهدار» رومی تجسم و تجسد کالبدی و فضایی جهانبینی بردهداری است که برای مدتی تاریخ یونان و روم را بهخود اختصاص داده است.با این مفهوم است که وجود شهر برای دولت اسلامی بهعنوان یک ضرورت تلقی میشود.
در شهر است که وظایف و آرمانهای دولت اسلامی تبلور مییابد و نیز در شهر است که امکان تحقق فرامین و اجرای مقررات صادره از سوی دولت اسلامی فراهم میآید. بنا بر این جامعه شهری در دولت اسلامی نقشی را بهمراتب فراتر از همسانهای خود در دولتهای کهن بهعهده میگیرد. جامعه شهری در این دولت در هماهنگی و همنوایی کامل با دو جامعه روستایی و ایلیاتی قرار میگیرد. این هماهنگی و همنوایی بدان سبب است که جامعه شهری دیگر بیانگر نماینده دولت نیست، بلکه چون دو جامعه روستایی و ایلیاتی تحتسلطه این دولت قرار میگیرد و با وجود اهمیت فراوانش از همان امتیازات و یا محرمیتهایی برخوردار میشود که دو جامعه دیگر از آن برخوردارند.
▪ عوامل مشخصه شهر در دوره اسلامی عبارتند از:
الف) مسجد
ب) بازار
ج) محله
ابداع مجدد مفهوم شار (مکتب اصفهان)بازسازی و ابداع مجدد مفاهیم شهر و شهرسازی، قبل از تشکیل دولت صفوی، در دل حکومتهای قرهقویونلو و آققویونلو، نطفه میبندد. ایجاد مجموعه «حسن پادشاه» در تبریز، بهعنوان شهری جدید در کناره تبریز قدیم، قرینهای روشن از بازسازی مفاهیم کهن شهرسازی است که به دوران آلبویه و سامانیان مرتبط میشود. میدانی وسیع در میانه که در اطراف آن درگاه (عالیقاپو)، مسجد جامع، بیمارستان و دهانه اصلی بازار و ضرابخانه ساخته شده است، عمارت درگاه بر میدان مسلط است و از آن طریق «اوزون حسن» میتواند بر نمایشهای نظامی و یا بازی چوگان نظاره کند.
حضور اولین سلاطین دولت صفوی در دربار اوزون حسن، اولین مفاهیم از «شهر آرمانی» را در ذهن آنها بهوجود میآورد. اولین بازتاب این مفاهیم بههنگام حکومت شاه طهماسب و پایتخت شدن قزوین بروز میکند، مجموعه میدان و بازار و عالیقاپو و... در قزوین نشانهای روشن از این حرکت است که تا این روزگاران نیز باقی مانده است. آنچه در این دوران بر مفاهیم قبلی اضافه شده و به تعبیری روشن ابداع میشود. پیدایش مفهوم «خیابان» در مقابل «بیابان» است که یا راه به میدان اصلی شهر میبرد و یا اینکه به موازات آن کشیده میشود. این «خیابان» با توجه به شرایط اقلیمی در کنارههای خود درختان بیشماری دارد که بنا به نوع قرارگیری در محیط بیرونی «چهارباغ» (در مورد قزوین) و یا چنارستان (در مورد تهران) و... نام میگیرد.
آنچه جای تأکید دارد این است که همه این اقدامات نه در دل شهر کهن چون تبریز و قزوین، بلکه در کناره آن و در دل املاک خاصه انجام میگیرد یا اینکه خود مبنای ایجاد شهری جدید میشود چون تهران در زمان شاهطهماسب اول و یا شهر اشرف در زمان شاهعباس اول. با وجود این اقدامات اولیه، مفهوم شهر چون مفهوم دولت هنوز نهادی نشده است. برای اینکه هر دوی این مفاهیم نهادینه شوند، استقرار بیچون و چرای دولت صفوی در زماه شاهعباس اول لازم بود تغییر پایتخت از قزوین به اصفهان، شکلگیری دولت قاهر مرکزی و استیلای سیاسی- عقیدتی آن، چه در پهنه سیاست خارجی و چه در زمینه سیاست داخلی، سبب میشد تا این دولت به مادیت بخشیدن به مفاهیم سیاسی- عقیدتی، فرهنگی و اقتصادی اجتماعی خود بپردازد و به شهر چون نماد، تجسم و تجسد کالبدی فضایی این مفاهیم بنگرد.
برنامهریزی، طراحی و اجرای شار جدید اصفهان بهمدت ۲۵سال، از اولین سالهای قرن ۱۱ هجری قمری (۱۷ میلادی)، بیانی روشن از این نمادگرایی و سازماندهی فضایی است.
دکتر اکبر کیانی- نغمه بهبودی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست