یکشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 9 February, 2025
چرا دولت آمریکا نسبت به تصمیم گیری های سیاست خارجی پاسخگو نیست
![چرا دولت آمریکا نسبت به تصمیم گیری های سیاست خارجی پاسخگو نیست](/web/imgs/16/119/26cm01.jpeg)
شب گذشته در" کیپ آن فروم" سخنرانی در باب تغییرات موقعیت آمریکا در جهان و تاثیر آنبر استراتژی عالی آمریکا داشتم.
میهمانان و جمعیت سوالهای زیادی پرسیدند . این اتفاق وقتی برای افراد غیر دانشگاهی صحبت می کنم معمولا چندان حیرت آور نیست. اما چیزی که همیشه من را شگفت زده میکند این است که چطور مردم عادی تا این حد به امور بین الملل به طور عام و سیاست خارجی آمریکا به طور خاص علاقه مندند .
یکی از حاضران کریستوفر لیدون روزنامه نگار ساختار شکن بود که مدت یک سال است که با هم دوست هستیم .کریستوفر سوال فوق العاده ای کرد : " چرا دولت آمریکا در تصمیم گیری های سیاست خارجی پاسخگو نیست؟ به طور دقیق تر می خواهیم بدانیم چرا برخی سیاستمداران که ما را به عراق و افغانستان کشاندند و اینک بانک حمله به ایران را سر داده اند همچنان به عنوان صاحب نظران متخصص مورد احترام هستند ، به مثابه دانشمند با آنها رفتار می شود و برای مشاوره در اقدامات رئیس جمهوری به کار گمارده می شوند ؟ "
من همان موقع پاسخ درست و بخصوصی برای سوال او نداشتم اما در مسیر خود به خانه به آن فکر کردم . من چندان مطمئن نیستم که چرا این روز ها پاسخگوئی در نهاد های ایالات متحده کم شده است اما چند چیز به ذهنم خطور می کند .
بخشی از این مشکل به فراموشکاری سازمانی باز می گردد . ایالات متحده اینک در سرتاسر جهان گرفتاری هائی دارد پس اگر بخواهیم به نتایج کوتاه مدت مسائل دل خوش کنیم باید نتایج بلند مدت را فراموش کنیم . ما در نیکاراگوئه در دهه ۱۹۸۰ مشغول جنگ بودیم و این یک مساله پر مجداله در آن زمان بود در این جنگ ۴۰ هزار نیکارگوئه ای گشته شدند اما در نهایت جنگ پایان یافت و ما از این جنگ خارج شدیم . ما در جنگ خیابانی بوسنی مداخله کردیم اما ۵۰ سال بعدی آن را صرف این فکر کردیم که کجای این مداخله موفقتی در پی داشت . سال گذشته ما برای سرنگونی حکومت قذافی در لیبی کمک کردیم از سقوط این دیکتاتور حیوان صفت شاد شدیم و درست زمانی که لیبی درگیر هرج و مرج شده بود از این کشور خارج شدیم . در همه این موارد توجه به نتایج کوتاه مدت ما را از عواقب طولانی مدت این جنگ ها غافل کرد .
من شرط می بندم که اگر بوش درست در زمانی که ماموریت خود را در عراق انجام داد و صدام را به زیر کشید نیروهای آمریکا را از عراق باز می گرداند اینک از این جنگ به عنوان پیروزی بزرگ یاد می شد بدون توجه به اینکه عراق در چه شرایطی قرار می گرفت ( می گفتیم ما عراق را از شر صدام رها کردیم حال این مشکل ما نیست که آنها نمی توانند خود را اداره کنند ).
دلیل دیگر این است که سیستم سیاست خارجی ما بسیار پیچیده و فراگیر است و به همین دلیل نمی توان به راحتی گفت یک فرد صاحی منصب دقیقا باید چه کاری انجام دهد تا به صلاح مملکت باشد و از آنجا که انسان ها جایز خطا هستند پس ممکن است اشتباهاتی رخ دهد . اما خوب هیچکس هم دوست ندارد در جامعه ای زندگی کند که در آن دنبال کردن جنگ ها بدون هیچ نتیجه ای باشد .
دلیل سوم رابطه جریان اصلی روزنامه نگاری و تصمیم گیران سیاسی و سیاستمداران است که این مشکل را تشدید می کند.این سه گروه با یکدیگرهمزیستی دارند؛ نمی توان توقع داشت زمانی که عده ای قدرت را در دست دارند به فکر سایرین باشند . چرا که معاش و رفاه آنها تحت تاثیر فجایعی نیست که در آن سوی دنیا رخ می دهد پس چرا آنها باید خود را نگران پاسخگوئی به مردم کنند و یا چرا باید این سه گروه با درخواست پاسخگوئی از یکدیگر رابطه خود را تیره و تار کنند ؟
دلیل دیگر به جریانات شغلی موجود در جهان سیاست خارجی باز می گردد . من به خوبی آگاهم که بسیاری از افرادی که در سیاست خارجی دخیل هستند زندگی چندان پر زرق و برقی ندارد و در دوره ای که حزب آنها بر سر کار نیست زندگی خود را با درآمد های ناشی از فعالیت در تینک تنک ها و ماموریت های خصوصی اداره می کنند . به همین دلیل اعضای هر دو حزب مجبورند برای اداره زندگی خود در دوره قدرت خود با رقیب کنار بیایند تا در دوره ای که حزب رقیب صاحب قدرت است با آنها کنار بیاید .بنابر این دشمنان دیروزمتحدان امروز هستند و این مستلزم بخشش و فراموش کردن اشتباهات است. گاهی به روی خود نیاوردن راهی برای موفقیت های بلند مدت است و به همین دلیل تمایل به داوری کردن و محاکمه افرادی که اشتباه کرده اند وجود ندارد.
دلیل پنجم این است که هیچ حزب و گروهی در آمریکا نمی خواهد خود را درگیر ترور شحصیت و مجادلات سیاسی کند . منظور من در اینجا مجادلات ، مناظرات و مذاکرات نیست بلکه متهم کردن یکدیگر به عدم میهن دوستی ، نژاد پرستی ، ورشکستگی اخلاقی و مانند این است.سیاستمداران آمریکا نمی خواهند خود را وارد نزاع با سایر شخصیت های سیاسی کنند ،همین امر باعث کاهش پاسخگوئی در سیستم سیاست خارجی آمریکا می شود.
و در نهایت باید گفت یکی دیگر از دلایل این است که برخی از سیاستمداران پشتوانه های مالی بسیاری قوی دارند .اگر شما بدانید که فردی مانند رابرت مرداک یا برادران کوچ و یا شلدون آدلسون از شما حمایت می کند برای شما هم مهم نخواهد بود که چقدر در مورد مسائل اشتباه کرده اید و ابن اشتباهات به چه بهائی تمام شده است .
منبع : فارین پالیسی
نویسنده: استفان والت
مترجم: آرین پورقدیری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست