چهارشنبه, ۳۰ خرداد, ۱۴۰۳ / 19 June, 2024
مجله ویستا

گمشده


گمشده

کسی به در خانه «بایزید» رفت و آواز داد. شیخ گفت: «که را می طلبی؟» گفت: «بایزید را.» گفت: «بیچاره بایزید، سی سال است که من بایزید را می طلبم و نام و نشانش نمی یابم»! این سخن با «ذوالنون» گفتند. …

کسی به در خانه «بایزید» رفت و آواز داد. شیخ گفت: «که را می طلبی؟» گفت: «بایزید را.» گفت: «بیچاره بایزید، سی سال است که من بایزید را می طلبم و نام و نشانش نمی یابم»! این سخن با «ذوالنون» گفتند. گفت: «خدای برادرم بایزید را بیامرزد که با جماعتی که در خدای گم شده اند، گم شده است.»