چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

پزشکان ایرانی می توانند, اگر بخواهند


پزشکان ایرانی می توانند, اگر بخواهند

پزشک یا حکیم آنچه در قدیم می گفتند یا درمانگر, دارای مجموعه ای از اطلاعات است که بتواند به عنوان پزشک, درمان جامعه انسانی را انجام دهد

پزشک یا حکیم (آنچه در قدیم می‌گفتند) یا درمانگر، دارای مجموعه‌ای از‌ اطلاعات است که بتواند به عنوان پزشک، درمان جامعه انسانی را انجام دهد. برای این منظور پزشک نیاز به یک سری آموزش‌ها و مسوولیت‌ها دارد. خوشبختانه غیر از پزشک به عنوان درمانگر انسان‌ها، پشتیبان این درمانگر، یعنی داروساز و دیگر موارد، باز هم در راستای پزشکی حرکت می‌کنند و فعالیت‌های سازنده‌ای هم دارند. علاوه بر پزشک، به جایی رسیده‌ایم که حیوان پزشک و گیاه پزشک هم داریم، یعنی رویکرد انسان به مقام موجودات زنده، به عنوان یک رویکرد به اصل اصالت وجودی انسان و حیات است.

مظهر این حیات، انسان است و مظهر و تجلی زیبایی‌ها و توانایی‌ها و حرکت‌های رو به جلو، چه برای طبیعت و چه برای حیوان، چه برای خود انسان و چه حتی برای ماورای این زمین، انسان است. انسان است که آفریده خدا و عصاره آفرینش خدایی است، بنابراین باید از یک سلامتی برخوردار باشد تا بتواند توانمندی‌های خود را به کار ببندد. برای ایجاد این سلامتی در ذهن آدم‌ها و در توان فیزیکی‌شان، به یک انسان سالم و یک جامعه سالم نیاز داریم. در اینجاست که بخش سلامت تعریف پیدا می‌کند. سلامت یعنی توان فیزیکی انسان در حداقل مورد نیاز جامعه و خانواده‌اش باشد و توان روانی‌اش، بسیار بالاتر از این. متاسفانه آنچه امروزه کمتر به آن توجه می‌شود، سلامت روانی است. آدمی می‌تواند از تمام جنبه‌های فیزیکی سالم باشد، زیبا باشد، موزون باشد، خوب حرکت کند، خوب کار کند و علم کاری خود را هم خوب بلد باشد، اما از نظر سلامت روانی به آن حدی نرسیده باشد که توان فیزیکی دانشی خود را در جهت سلامت جامعه به کار ببرد...

همه پزشکان وقتی وارد این رشته می‌شوند، حداقل استعداد را دارند و وقتی به تخصص می‌رسند، این حداقل‌ها بیشتر می‌شود. به نظر می‌رسد اگر ذهنیت یک پزشک، ذهنیت خلاقی باشد و اگر انگیزه‌های مناسب و کافی برای به‌کار بردن این خلاقیت درون او وجود داشته باشد، حتی اگر آموزش‌های زمان تحصیلی‌ حداقل بوده باشند، می‌تواند به مدارج عالی و توانایی‌های علمی برسد. در واقع اگر انگیزه یاد گرفتن و شوق آن وجود داشته باشد، می‌توان به خوبی از استعدادهای ذاتی (که همه پزشکان ایرانی دارا هستند) استفاده کرده و این استعدادها را پرورش داد. حتی اگر آموزش کافی هم ندیده باشند یا تجربه کافی نیاندوخته باشند، می‌توانند در بخشی که ما آن را انگیزه و علاقه می‌نامیم، به کار ببندند.

پزشکان ما می‌توانند، اگر بخواهند. آنها می‌توانند، اگر اجازه داشته باشند و اگر امکانات به آنها داده شود؛ چراکه اگر پزشکی، غم نان و غم معیشت زندگی نداشته باشد، توان فکری و فیزیکی خویش را در راه اعتلای علم و تجربه خود به‌کار می‌بندد. در حال حاضر یک پزشک عمومی یا حتی متخصص، نه با حقوق دولتی و نه با درآمدهای در کنار آن، حتی گاهی وقت‌ها مضاعف نیز نمی‌تواند زندگی سالمی را بگذراند، یعنی دغدغه‌ فکری دارد تا راهی برای درآمد بهتر پیدا کند که مسلما اگر از راه پزشکی بخواهد به سرانجام خوبی برسد، باید راه خلافی برود که پزشکان ما غالبا این‌گونه نیستند. آنها انسان‌های پاک و منزهی هستند که برای سلامتی «جامعه سالم» کوشش می‌کنند.

در نتیجه باید از کارشان و وقت‌شان بزنند و به دنبال کار دیگری باشند تا بتوانند حداقل معیشت خود و آینده‌شان را تامین نمایند. اگر پزشک با این دغدغه‌ها وارد بازار کار شده و در دوردست‌ها مشغول به طبابت شود، اگر امکانات داشته باشد و این امید (که از انگیزه‌هاست) را به او بدهند که حتی اگر در حال حاضر از وضعیت مالی مناسبی برخوردار نیست، در مسیری حرکت می‌کند که به زندگی حداقلی از نظر معیشتی، ولی حداکثری از نظر شرافت خواهد رسید، حتما به حرکت و تلاش‌های خود صادقانه خود ادامه می‌دهد. در هر زمان و مکانی، پزشکی از مقدس‌ترین حرفه‌ها بوده و هست. در اسلام نیز گفته می‌شود، دو علم برترین هستند: علم دین و علم بدن، بنابراین در تمام جوامع جهانی، پزشک را به عنوان یک انسان معتبر و والا می‌شناسند.

● مقدمه‌ای بر اورتوپدی

متاسفانه در جامعه امروز، حتی در شهرهای بزرگ، بسیاری از افراد نمی‌دانند چرا به پزشک ارتوپد مراجعه کرده‌اند و از او چه می‌خواهند. یکی از وظایف رسانه‌های عمومی و تخصصی پزشکی، رساندن اطلاعات لازم در این زمینه، به همگان، چه جامعه طبی و چه جامعه عمومی است. اینکه چه کنیم تا آسیب‌های ارتوپدی کمتر شوند و اگر آسیبی رخ داد، چگونه در درمان آن به بهترین نتیجه برسیم. رشته ارتوپدی، بخش وسیعی از اندام‌ها را در بر می‌گیرد، در نتیجه درمان آسیب‌هایی که در این حیطه قرار می‌گیرد، بیشتر از هر رشته دیگری است. در مجموع، آسیب‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند:

۱) آسیب‌های ناشی از حوادث (امروزه به ارتوپدی‌ حوادث، ارتوپدی گرم گفته می‌شود)

۲) بیماری‌های ناشی از ارث یا تغذیه نامناسب یا رشد نامساعد و عدم استفاده بهینه و درست از عضو (امروزه به ارتوپدی‌ بیماری، ارتوپدی سرد گفته می‌شود).

بیماری‌ها یا «اکتسابی» هستند یا «حادثه‌ای». بیماری‌های اکتسابی، مانند فلج اطفال یا گلین‌باره هستند که عضو را گرفتار می‌کنند، اما حادثه‌ای نیستند و در واقع بیماری،‌ قابل پیشگیری است. امروزه بیماری‌هایی مانند راشیتیسم و فلج اطفال به‌ندرت دیده می‌شوند، اما متاسفانه حوادث رانندگی رو به افزایش است. در واقع پیشرفت بهداشت و درمان باعث شده‌است که شیوع بیماری‌های عفونی کمتر شوند. بخش دوم بیماری‌ها، حادثه یا ضربه‌ها هستند که خود به چند دسته تقسیم می‌شوند، مانند ترومای ناشی از حوادث طبیعی (زلزله، سیل، توفان، صاعقه)، اما آنچه بیشتر مایه تاسف و شرمساری است، بیشتر بودن ضایعات (چه تلفاتی و چه صدماتی) ناشی از ماشین (یعنی مکانیزم صنعتی شدن انسان) نسبت به حوادث طبیعی است، مانند صدمات ترافیکی (اتومبیل، هواپیما، قطار).

کشور ما، یکی از بیشترین صدمات و ضایعات ترافیکی را در جهان دارد. ما به افراد گواهی‌نامه رانندگی می‌دهیم، بدون اینکه به آنها قوانین را آموزش دهیم. این فرد می‌تواند از فردای روز گرفتن گواهی‌نامه، با سرعت زیاد در بزرگراه‌ها حرکت کند. در واقع ما مجوز خودکشی به او داده‌ایم و همچنین دیگرکشی. از سویی به علت ناهمواری جاده‌ها، حتی اگر فرد با احتیاط هم براند، می‌تواند دچار حادثه شود. به غیر از موارد فوق، فرسودگی و نقص فنی اتومبیل‌ها همین مزید بر علت شده‌اند. پس عواملی که ایجاد صدمات رانندگی می‌کنند، عواملی هستند بشری، قابل کنترل و قابل کاهش. همه جای دنیا اتفاقات رانندگی رخ می‌دهند، ولی در هر جایی نسبت به فرهنگ مردمانش، داشتن اتومبیل‌های مناسب و ایمن و جاده‌های هموار، این اتفاقات از حداقل شروع شده و به سطوح بالاتر می‌رسد.

اگر قرار باشد حوادث را به حداقل برسانیم، باید قبل از رخداد آن کاری انجام دهیم. در این زمینه، سه راهکار وجود دارد:

۱) آموزش درست و کافی به استفاده کننده از وسیله‌ها بدهیم، به افراد فرهنگ خوب بدهیم تا قوانین را به درستی رعایت کنند و بدانند که در واقع در جهت حفظ سلامتی آنها قدم برداشته شده و بدانند حق ندارند که دیگران را به خطر بیندازند.

۲) امکاناتی در اختیار افراد قرار گیرد که بتوانند به خوبی از آنها بهره‌برداری نمایند. داشتن فرهنگ رانندگی، فرهنگ راهداری، فرهنگ ماشین‌داری، باعث می‌شود تا حد زیادی از آسیب‌ها کاسته شود. بی‌شک وجود خیابان‌ها و جاده‌های ایمن و استفاده از راهنماهای جاده‌ای تاثیر کاهنده‌ای در کاهش صدمات دارند.

۳) برای جلوگیری از حداقل صدمه، باید مراکزی در مسیر خیابان‌ها و جاده‌های حادثه‌خیز وجود داشته باشد که فورا، صدمه‌دیدگان را به محل درمانی مناسب برسانند. در آنجا نیز باید افراد آموزش‌دیده‌ای مستقر باشند و بدانند با یک مصدوم چگونه برخورد کنند. برای این منظور یک برخورد علمی، عملی و هماهنگی میان انجمن‌ها و وزارتخانه‌های مربوطه لازم است تا برنامه‌ریزی‌های درست انجام شود و بتوانیم همیشه از حداقل زمان و حداکثر دانش خود و حداکثر ظرفیت استفاده از وسایلی که می‌توانند کمترین صدمات را به بیمار برسانند، استفاده کنیم.

دکتر غلامعلی عکاشه

رییس انجمن جراحان ارتوپدی ایران