دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
انسان و موقعیت او در بحران و فاجعه
جابر رمضانی از چهرههای جوان و فعال تئاتر است که در چند سال اخیر با چند اجرای ویژه به مرور توانسته است عرصه نمایش تجربی را در آثار خود به یک روش و شیوه تبدیل کند.
نمایش «اسکیس» یک طرح داستانی ساده و قابل فهم دارد که ضمن معرفی شخصیتهای معمولی و امروزی، آنها را در پایان نمایش در یک موقعیت بحرانی قرار میدهد. نقطه اتکاء نمایش و جایی که اتفاق اصلی درام شکل میگیرد آنجاست که اشخاص به شکل گیری یک فاجعه نزدیک میشوند و این شکل گیری فاجعه و هیجان مهمترین اصل نمایش "اسکیس" است.
سال گذشته نمایش «تیم شنا»، اثری از همین گروه، در تالار مولوی اجرا شد. با مقایسه این دو اثر، یعنی نمایش "تیم شنا" و "اسکیس" میتوان چند وجه مشترک و خاص را به عنوان ویژگی آثار این نویسنده و کارگردان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. نمایش "تیم شنا" داستان چند زن و تلاش آنها برای یادگیری شناست که در پایان یکی از زنها غرق میشود. در نمایش "تیم شنا" در یک موقعیت ساده و معمولی چند شخصیت برای یادگیری شنا تمرین میکنند و فاجعه بزرگ یعنی غرق شدن یکی از آنها اتفاق میافتد. در نمایش "اسکیس" داستان درباره مرد نقاشی است که در دیار غربت، یک زن مهمان او میشود و مرد تصمیم میگیرد در بیست ثانیه تصویر زن را، که در حالت حلق آویز قرار میگیرد، نقاشی کند و البته نمایش در همان نقطه پایانی، یعنی بعد از کشیدن طرح توسط مرد و ایجاد یک فاجعه و بحران به پایان میرسد. از مقایسه طرح داستانی این دو نمایش چند ویژگی خاص را میتوان ذکر کرد. ایجاد بحران و فاجعه به عنوان نقطه اوج اصلی و هیجان وارد شده به اشخاص و مخاطب یکی از ویژگیهای مشترک این دو اثر است. مقدمه چینی و توالی وقایع نمایش به نحوی است که ناگهان یک اتفاق بزرگ منجر به فاجعه میشود. غرق شدن و یا حلق آویز شدن، یک عمل تأثیرگذار است که میتواند به واکنش از طرف اشخاص دیگر تبدیل شود. جابر رمضانی در پی ریزی و پرداخت نمایشنامههای خود به دنبال ایجاد یک تلنگر و ضربه روحی بزرگ و مهم برای شخصیتها و تأثیر عمیق بر مخاطب است. برای همین یک فاجعه و اتفاق خاص و بزرگ سرنوشت قهرمانهای نمایش را یکباره تغییر میدهد. جورج اشتاینر اعتقاد دارد "در هر درام خلق یک موقعیت تراژیک و بحرانی میتواند یک اتفاق بزرگتر را شکل دهد." تاکید و توجه جابر رمضانی در خلق این دو اثر در شکل گیری یک اتفاق بزرگ است که میتواند جریان نمایش را ایجاد و یا دچار تغییر کند.
دیالوگ نویسی ساده و عامیانه یکی از ویژگیهای آثار جابر رمضانی است. شخصیتهای نمایش در حد گفتار روزمره با یکدیگر حرف میزنند. شخصیتها ابعاد پیچیدهای ندارند. بیشتر از آنکه حرفهای آنها مهم باشد، کاری که انجام میدهند به آنها اهمیت میدهد. در نمایش "اسکیس" مرد نقاش شخصیت قابل فهمی برای ما دارد. با آنکه هیچ اطلاعاتی درباره گذشته و شخصیت او نداریم، حضور او را میتوانیم باور کرد. نمایش "اسکیس" برخلاف "تیم شنا" داستانی رو به جلو، با نتیجه گیری هیجانی، مستمر دارد. برای همین در پایان، نمایش تمام نمیشود. فقط نور قطع میشود و ما حس میکنیم که باید سالن را ترک کنیم، در حالی که بازیگران در صحنه همچنان حضور دارند. این ترفند آگاهانه نویسنده و کارگردان یکی از عوامل تأثیرگذار نمایش است. صحنه اول نمایش صحنه پایانی اجرا است که در ابتدا میبینیم و در واقع نمایش روایتی از گذشته اشخاص است که در پایان به آن واقف میشویم و احساس میکنیم نمیتوانیم پایانی برای آن داشته باشیم.
با آنچه درباره نمایشنامه گفته شد، در اجرا، نمایش "اسکیس" متکی بر شکل و اجرای طراحی صحنه است. در طول زمان اجرا، مقابل صحنه و آنچه تماشاگر میبیند به مرور توسط شاسیهای مستطیل شکل بسته میشود. تا جایی که دیگر هیچ نقطهای از صحنه قابل رویت نیست. این ایده طراحی از مهمترین ویژگی های اجرای نمایش "اسکیس" است که به اثر قابلیت هنری میدهد. این نوع طراحی علاوه بر کاربرد بصری و زیبایی شناسانه، در انعکاس موقعیت بحرانی اشخاص بسیار موثر و موفق است. در طول اجرا و صحنههای نمایش شاهدیم که هر بار یک بخش از مقابل صحنه مانند یک پازل تکمیل میشود. اما نکتهای که به نظر میرسد لازم بود در اجرا به آن توجه شود، قرار گرفتن مکان رویت بازیگران در چیدمان و شکل صحنه است. به عنوان مثال در چند صحنه بخشهایی از صحنه و آنچه باید دیده شود با شاسیهای طراحی تکمیل شده و باید در بخشهای دیگر صحنه، که قابل رویت است، اشخاص دیده شوند، ولی این اتفاق شکل نمیگیرد. با وجود این مهمترین بخش نمایش جایی است که بازیگران روی زمین نشسته و یا فقط پاهای آنها قابل رویت است. همچنین به حرکت درآمدن و ریزش شکلهای مستطیل، در زمانی که زن خود را حلق آویز میکند، در انعکاس هیجان صحنه بسیار موفق است.
یکی از نکات قوت نمایش "اسکیس" بازی بازیگران نمایش است. هومن کیایی، که سالها در عرصه بازیگری فعالیت می کند، حضور بسیار موثر و چشمگیری در صحنه دارد. جزئی پردازی در صحنه و درام و حتی بازی بازیگران، بسیار مورد توجه بوده است. صحنه اول نمایش، به همان شکل که اجرا شده، در پایان تکرار میشود. این جزئی پردازی تا حدی است که در صحنه اول وقتی مرد مشغول کار با جاروبرقی است، همان شکل عمل و گفتار باز هم با دقت در صحنه پایانی تکرار میشود. یا دختر در حین کار با جارو برقی به مرد میگوید نوع جاروبرقی برای کار روی آب هم مناسب است. برای همین وقتی در صحنه پایانی مرد سعی دارد خونهای ریخته شده روی زمین را با جاروبرقی پاک کند، تماشاگر کار او را میپذیرد.
نمایش "اسکیس" در مقایسه با اجرای قبلی گروه اثری متفاوت است. تجربه و دانش جابر رمضانی و اهمیت دادن او برای اجرای نمایش به دور از کلیشههای رایج و تاکید بر هیجان و بحران به عنوان یک عامل موثر بر مخاطب و پرداخت شخصیتهای معاصر و قابل باور و شیوه اجرایی ساده و قابل فهم مهمترین ویژگی اجرای نمایش "اسکیس" است و میتوان اجرای این گروه را به عنوان اثری موفق ارزیابی کرد.
شهرام کرمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست