چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

با این همه ثروت چرا فقیرند


با این همه ثروت چرا فقیرند

تراژدی کشورهای نفتی

حدود ۳۰ سال قبل یک دانشجوی دوره دکترای دانشگاه استنفورد امریکا به نام تری لین کارل موضوع پایان نامه اش را تاریخچه سازمان اوپک انتخاب کرد. او برای تحقیق در این مورد سراغ کسی رفت که اولین پیشنهاددهنده و در واقع بنیانگذار اوپک بود. خوان پابلو پرس آلفونسو که آن زمان در کاراکاس پایتخت ونزوئلا زندگی می کرد وقتی با این دانشجوی پژوهشگر روبه رو شد به جای تشویق او و استقبال از موضوع پژوهشش، تلاش کرد نظر او را تغییر دهد. به او گفت تاریخچه اوپک موضوع ملال آوری است و دردی دوا نمی کند درحالی که در آن دوران تصمیم اعضای اوپک و بالا رفتن قیمت نفت از موضوعات جنجالی و تعیین کننده در دنیای غرب جلوه گر شده بود.

به هرحال خوان پابلو جهان سومی توانست نظر این دانشجوی امریکایی را به مساله یی معطوف کند که درد مشترک کشورهای توسعه نیافته نفتی بود؛ کشورهایی که روی ثروت بیکران نفت خوابیده بودند و از فقر و بیکاری و عقب ماندگی رنج می کشیدند. بنیانگذار اوپک به کارل گفت تحقیق کن این نفت چه بلایی بر سر ما آورده است. وی بعد از قانع کردن دانشجوی پژوهشگر موقع خداحافظی، در آن زمان (حدود ۳۰ سال پیش) پیش بینی کرد؛ «۱۰ ، ۲۰ سال بعد خواهید دید نفت ویرانی و بیچارگی برای ما به ارمغان می آورد.» او بعدها در یک مصاحبه با تعبیر بدتری این موضوع را بیان کرد؛ «نفت مدفوع شیطان است. ما در مدفوع شیطان غرق می شویم.»

● سوال اساسی

تری لین کارل تصمیم خود را گرفت و موضوع پژوهشش را این سوال قرار داد که چرا صادرکنندگان نفت نتوانسته اند ثروت بادآورده افسانه یی را در مسیرهای توسعه پایدار، عادلانه و باثبات قرار دهند؟

او که نمونه اصلی پژوهش خود را الگوی کشور ونزوئلا قرار داد و چند سال روی این موضوع کار کرد، کتابی در این مورد نوشت که می توان گفت سرگذشت دردناک کشورهای مشابه ونزوئلا از جمله مکزیک، اندونزی، الجزایر، ایران و نیجریه است که وی به طور مقایسه یی نیز به این کشورها اشاره دارد.

این کتاب با عنوان معمای فراوانی - رونق های نفتی و دولت های نفتی- اخیراً توسط جعفر خیرخواهان ترجمه شده و با همت نشر نی انتشار یافته است.

● از وعده تا عمل

او تحقیق خود را با افزایش بی سابقه قیمت نفت در سال ۱۹۷۳ که از ۳ دلار ناگهان به ۱۰ دلار رسید، آغاز می کند. در آن زمان ناگهان درآمد کشورهای اوپک ۱۱ برابر شد. پول بی سابقه یی به خزانه های ملی سرازیر شد. به قول نویسنده سیل دلارهای نفتی به آرزوهای جدید پر و بال می داد. رهبران کشورهای نفتی معتقد بودند سرانجام خواهند توانست نفت را ثمرده سازند یعنی سرمایه انباشته شده از نفت را به سمت سایر فعالیت های تولیدی هدایت کنند. در سال ۱۹۷۹ رئیس جمهور وقت ونزوئلا خطاب به امریکایی ها و در حقیقت وعده یی برای مردم خود گفته بود؛ «روزی خواهد رسید که شما امریکایی ها با خودروهایی رانندگی می کنید که سپرهایش از بوکسیت، آلومینیوم و نیروی کار ما ساخته شده است. ما مثل شما کشوری توسعه یافته خواهیم شد.»

این آرزوها تنها در ونزوئلا بازگویه نمی شد. همه کشورهای نفتی مشابه آن در چنین حال و هوایی به سر می بردند. همه با تکیه بر درآمد نفت می خواستند پرواز کنند و به قله های پیشرفت و توسعه برسند.

اما دیری نپایید که این روند به شکلی معکوس پیش رفت. تورم دورقمی، اختلالات وضعیت تولید، ناکارایی سیستم دولتی، فرار سرمایه و افت ارزش پول ملی و... آن وعده ها و آرزوها را ناممکن جلوه می داد. گذشته از این مشکلات اقتصادی، تنش های سیاسی هم در اغلب این کشورها بر مشکلات جاری دوچندان افزود.

دانشجوی دکترای نویسنده کتاب به ریشه یابی این سیر ناخوشایند در کشورهای نفتی می پردازد. او به این نتیجه رسیده است که بحران و رکود در اقتصاد این کشورها را در همان رونق و بالا رفتن قیمت نفت می توان دید. او پرسش اصلی کتاب را این سوال می داند؛ «رونق نفتی چه تاثیری بر کشورهای صادرکننده نفت می گذارد؟» و می کوشد پاسخ آن را در پژوهشی میدانی و بررسی روند مشترک این کشورها جست وجو کند. او در فصل دوم کتاب ارزشمند خود نشان می دهد در دوره رونق نفتی، دولت های نفتی حتی اگر پروژه های جدید بخش عمومی را به سرعت شروع کنند خود را ناتوان از جذب مازاد نفتی می بینند. او چنان این روند را به تصویر کشیده است که همه این کشورهای نفتی می توانند آن را به عینه در سرزمین خود مشاهده کرده و به آسیب شناسی وضعیت خود بپردازند.

● مشکل ویژه دولت ها

در فصل سوم کتاب با عنوان معضل ویژه دولت نفتی در زمانی که رونق نفتی پیش می آید دولت های متکی به نفت و به ویژه نمونه مورد بررسی ونزوئلا را چنین تصویر می کند؛« روبه رو با تهدید در شرف وقوع تورم گسترده، نگران از پایان ناپذیری نفت، معتاد به دیدن دولت در مقام پیشتاز و رهبر توسعه و مشتاق به صرف ثروت جدید برای مصارف سریع و آنی و متکی به رویه های عملیاتی استاندارد خویش.» (ص ۱۰۹)

او شروع بحران اقتصادی و سیر نزولی را در همان اوج گیری رونق نفتی دیده و روند آن را موشکافانه تعقیب کرده است؛ «رونق های نفتی نه فقط مدل اقتصادی باشکوه تر نفتی را به جلو می اندازند بلکه همزمان تقاضاهای جدید برای منابع از سوی دولت و جامعه مدنی ایجاد می کنند. سیاستگذاران که زمانی بین دلمشغولی های دوگانه متنوع ساختن اقتصاد و عدالت سرگردان بودند، اکنون تصور می کنند قادر به انجام هر دو هستند. نظامیان خواهان تسلیحات پیشرفته و شرایط زندگی بهتر هستند، سرمایه داران درخواست اعتبارات ارزان و یارانه یی می کنند، طبقه متوسط به دنبال هزینه های اجتماعی بیشتر است و کارگران برای دستمزدهای بالاتر و بیکاران برای اشتغال زایی فشار می آورند. با بالا گرفتن تقاضاهای جامعه، نظام اداری ناکارا و کند این کشورها ناگهان با نقش های جدیدی مواجه می شود که قادر به مدیریت کردن آنها نیست. برنامه های بخش عمومی به شکل انبساطی رشد می کنند و درخواست های بخش خصوصی تمامی ندارد. نتیجه امر به کسری تجاری، تورم و بدهی خارجی می انجامد. در همین اثنا سیل دلارهای نفتی جلوی جست وجو برای استقلال از نفت یا به دنبال عدالت رفتن را می گیرد.» (ص ۱۱۰)

● پارادوکس رونق نفتی

تری لین کارل در پایان نامه خود خواننده را با خود به عمیق ترین لایه ها و ریشه های بحران در کشورهای نفتی می برد و گام به گام پیامدهای هر عاملی را پی می گیرد به طوری که می توان گفت تا کنون کمتر کتابی چنین عمیق و ریشه یی و در عین حال واقع بینانه به ریشه یابی وضعیت این کشورها پرداخته است. او سیاست های اعمال شده در دوران رونق نفتی را چنین دنبال می کند؛ «سیاست صنعتی شدن جانشینی واردات به شدت ناکارا را تشویق می کنند، جلوی توسعه صادرات غیرسنتی را می گیرند و بخش خدمات را متورم می سازند. با اینکه افزایش درآمد و اشتغال زایی در کوتاه مدت نسبتاً آسان می شود اما این رونق نابرابری های از قبل عمیق شده را تشدید می کند. قدرتمندان و ثروتمندان به نحو نامتناسبی از ثروت اتفاقی نفتی سود می برند و پیروی دستمزدی از بخش صادرات نفت، اشرافیت نیروی کار با دستمزد بالا را تحکیم می کند و نیز بیکاری را در بین کسانی که موفق به یافتن شغل در بخش مدرن اقتصاد نشدند، افزایش می دهد.» (ص ۱۱۰)

نویسنده که گویی گام به گام شرایط روحی و سیاسی دولتمردان ونزوئلا و سایر کشورهای مورد پژوهش خود را رصد می کرده است، نتیجه می گیرد به رغم همه تلاش و آرزو برای استفاده از رونق نفتی در جهت رهایی از اقتصاد رانتیر نفتی، اقتصاد این کشورها به نفت وابسته تر می شود. او با انعکاس افزایش مشکلات اقتصادی و بیکاری و افزایش تقاضاها و ناکارآمدی سیستم اداری در دوران رونق، فعال شدن گروه های رقیب را هم در چنین اوضاعی طبیعی می داند. سپس برای کنترل اوضاع نتیجه می گیرد؛ «دولت ها درهراس از بی ثباتی سیاسی، مقدار بیشتری خرج می کنند و به درآمدهای حاصل از صدور نفت وابسته تر می شوند تا خودشان را در قدرت نگه دارند.» (ص ۱۱۱)

از نکات برجسته کتاب می توان به این نکته نیز اشاره کرد که نویسنده در کنار به تصویرکشیدن وضعیت این کشورها، جابه جا به راه حل ها و نظریه هایی که برای کنترل بحران و خروج از بن بست ها راهکارهایی ارائه کرده اند نیز اشاره می کند. یکی از راه هایی که در همین زمینه پیشنهاد می کند خارج کردن درآمد نفت از چرخه اقتصاد و ذخیره کردن آن است.

اما او باز به طرح یک راه حل کلی و خوش خیال شدن به امکان حل مساله بسنده نکرده و رویکرد دولت های وابسته به نفت را نسبت به این راه حل ها در عمل بازخوانی کرده است.

این کتاب که برای همه دولتمردان و سیاستمداران کشورهای صادرکننده نفت روشنگرانه است پارادوکس رونق نفتی را چنین تصویر می کند؛ «رونق نفتی تقاضا برای متنوع ساختن اقتصاد و عدالت را در همان لحظه یی بالا می برد که رسیدن به این اهداف دشوارتر می شود. یک بار دیگر قضیه تخصیص ها و انتصابات را مطرح می سازد که در نتیجه همه تصمیم گیری ها را سیاسی می کند، آن هم دقیقاً زمانی که بیشترین نیاز به برنامه ریزی، کارایی و تخصیص جامع وجود دارد. این رونق با گسترش دادن حوزه اختیارات و تضعیف اقتدار، بخش عمومی را در هم می ریزد و نابسامان می کند، آن هم دقیقاً در همان زمانی که چالش های پیش روی دولت می طلبد که دولت بیش از همیشه منسجم و متحد باشد...» (ص۱۱۳)

او سپس نتیجه می گیرد رونق نفتی زمینه را برای رکود و بحران اقتصادی در آینده آماده می سازد.

● دموکراسی باانرژی

فصلی از کتاب رابطه دموکراسی و دولت های متکی به نفت را در جامعه ونزوئلا بررسی می کند. این فصل از روی کار آمدن کارلوس آندره پرس نامزد انتخاباتی ریاست جمهوری برای انتخابات ۱۹۷۳ شروع می شود و شیوه های انتخاباتی و وعده ها و سپس عملیات اجرایی وی پس از موفقیت در انتخابات را بررسی می کند. نویسنده نشان می دهد با توجه به رانتیر بودن دولت و وابستگی به درآمد نفت چگونه دموکراسی فدای این وابستگی می شود درحالی که در انتخابات رقابت های حزبی برقرار بود و پرس نیز نماینده یکی از همین احزاب رقیب بود که برنده شد. اما او پس از پیروزی جناح بندی درون حزب خود را تقویت کرد و به وفاداران خاص خود پر و بال بیشتری داد.

«اشتیاق رئیس جمهور در محدود کردن نفوذ یک جناح در مدیریت امور کشور به سرعت بعد از انتخابات ظاهر شد. تیم پرس با این اعتقاد که پیروزی اکسیون دموکراتیکا بیش از هر چیز به دلیل جذبه نامزد حزب بوده است، معتقد بود رئیس جمهور می تواند قانوناً اعضای کابینه خود را از خارج حزب منصوب کند... ترکیب کابینه نخستین نشانه بود که پرس مسیر حکومت کاملاً شخصی را بر دولت حزبی ترجیح خواهد داد و این انتخاب پیامدهای سیاستی آنی داشت. ایجاد حلقه درونی کوچکی از مردان رئیس جمهور قلمرو پیشاپیش باریک ارزیابی و بحث انتقادی در تدوین سیاست ها را باریک تر کرد و در تمرکز بیشتر قدرت در قوه مجریه سهیم بود.» (ص ۱۹۰)

اما اینکه در کشوری متکی به درآمد نفت این روند طی می شود و دموکراسی گام به گام به حاشیه رانده می شود خود نیاز به ریشه یابی و آسیب شناسی دارد. مطمئناً دلارهای نفتی و درآمد سرشار بی زحمت می تواند یکی از علل این مسیر باشد. نویسنده شخصیت پرس را پس از پیروزی در انتخابات چنین تصویر کرده است؛ «او از رویای ونزوئلای بزرگ سخن می گفت و رونق دلارهای نفتی را نشانه یی خدایی می دید؛ نشانه یی که به او ماموریت می داد تا کشورش را به سمت توسعه یافتگی و قرن بیستم هدایت کند. استفاده گاه و بیگاه از نمادهای بولیوار، دیدگاهی را مطرح می کرد که وی رهبری شایسته در استفاده از فرصت های پیش روی کشور است.» (ص ۱۹۰)

اما این شعارها در آن ساختار و سیستم عملی نبود. لازمه تغییرات اساسی برنامه ریزی های درازمدت و حوصله و صبر برای انجام تدریجی و بنیادین آنها بود. اما پرس انگیزه های دیگری داشت. مشاور عالی وی در سال ۱۹۷۸ وضعیت وی را چنین توصیف کرد؛ «شما با سبک رئیس جمهور آشنا هستید. او خواهان اقدام، سرعت، برنامه و اندیشه بود. او دستورات را با سرعت شلیک می کرد و خواهان دیدن نتایج بود. ما قوانین و دستورات را آماده می کردیم اما او بی صبر بود. از این عاجز شده بود که باید برای هرکاری به مجلس مراجعه کند. او سبک مدرن مدیریت را می خواست که تکنسین ها برنامه ها را اجرا کنند. قانون قدرت ویژه به او آنچه را می خواست داد.» (ص۱۹۹)

به این ترتیب پرس خواهان گذراندن قانونی شد که به او اختیارات ویژه یی بدهد تا بتواند با شتاب هرکاری صلاح می داند انجام دهد. در این نقطه بود که چالش های جدی درون حاکمیت ونزوئلا شدت گرفت و رقبای کارلوس آندره پرس به تکاپو افتادند. در دو فصل بعد سرنوشت آقای پرس بسیار خواندنی است. درگیری هایی که او با مجلس، نظامیان، احزاب رقیب و... پیدا می کند خواننده را به دانستن پایان این رئیس جمهور جسور سخت علاقه مند می کند.

۲۰ سال بعد در ۲۰ مه ۱۹۹۲ دیوان عالی ونزوئلا علیه پرس اعلام جرم کرد. وی به حیف و میل ۱۷ میلیون دلار وجوه دولتی متهم شد. مجلس سنا این رای دیوان عالی را تایید کرد و مصونیت پرس از بین رفت و به سرعت از قدرت برداشته شد. بار دیگر بحران بزرگی دامان جامعه ونزوئلا را فراگرفت.

بخش سوم کتاب که بخش پایانی است تاثیر رونق های نفتی را بر سایر کشورهای صادرکننده نفت مورد بررسی قرار داده است. این بخش با این جمله از زکی یمانی وزیر نفت عربستان شروع می شود که ای کاش به جای نفت، آب کشف کرده بودیم.

در این بخش یک بحث مقایسه یی و تطبیقی میان کشورهای نیجریه، الجزایر، ایران و اندونزی انجام شده است که تحقیق فوق را کامل می کند. جدول های آماری پیوست کتاب نیز اطلاعات خوبی در اختیار خواننده قرار می دهد که نتیجه گیری ها را مستند کند. در مجموع این کتاب که توسط نشر نی منتشر شده برای همه شهروندان و متخصصان کشورهای نفتی منجمله ایران درس های بزرگی دارد.

مهدی غنی