شنبه, ۱۹ خرداد, ۱۴۰۳ / 8 June, 2024
مجله ویستا

آیا شریعتی جامعه‌شناس بود


آیا شریعتی جامعه‌شناس بود

شریعتی هم جامعه‌شناس است و هم نیست. او تحصیلکرده کشوری است که مهد و زادگاه جامعه‌شناسی است؛ فرانسه. با این حال شریعتی تحصیلکرده رشته جامعه‌شناسی نیست؛ او دکترایش را در رشته …

شریعتی هم جامعه‌شناس است و هم نیست. او تحصیلکرده کشوری است که مهد و زادگاه جامعه‌شناسی است؛ فرانسه. با این حال شریعتی تحصیلکرده رشته جامعه‌شناسی نیست؛ او دکترایش را در رشته ادبیات گرفت. اما اگر جامعه‌شناسی را نه یک علم، که یک ایدئولوژی بدانیم که دغدغه تغییر و تحول وضع موجود را دارد، شریعتی بدین معنا جامعه‌شناس است.

«جامعه در حال گذار»، «تفکیک میان زمان تاریخی و اجتماعی»، «نهضت و نهاد» و «سه‌گانه دین، طبقه و دولت»، همگی مقوله‌هایی است که می‌توان در آثار شریعتی رد آنان را یافت.

شریعتی در جامعه‌شناسی‌اش انسان را بررسی کرده و توضیح می‌دهد که او چگونه تحت تأثیر جامعه از خود بیگانه می‌شود. اگر جامعه‌شناسی را در دو سطح خرد و کلان بررسی کنیم، شریعتی جامعه‌شناسی کلان است.

شریعتی دغدغه اصلاح داشت و از این‌‌‌رو مباحثی چون تضاد طبقاتی، تحول اجتماعی و عوامل آن و قانونمندی‌های حاکم بر اجتماع را مورد بحث و بررسی قرار می‌داد. او در تحلیل و تعلیل پدیده‌های اجتماعی، اقتصاد و فرهنگ را توأمان می‌دید؛ تا جایی که وقتی از او پرسیدند اندیشه شما متکی به «کارل مارکس» است یا «ماکس وبر»، پاسخ داد اندیشه من متکی به «مارکس وبر» است! آری! شریعتی یک مارکس وبری بود و با تقلیل‌گرایی سر ستیز داشت. مارکس وبری بودن، تلفیق روش‌شناختی شریعتی را نشان می‌دهد که در آن عین و ذهن، ماده و معنا، دین و اقتصاد و روح و جسم به عنوان دو عامل متقابل نقشی اساسی را در تحولات اجتماعی دارند.

شریعتی به دنبال آن بود تا با افسون زدایی از دین، نوعی عقلانیت را بر آن حاکم نماید.

جامعه‌شناسی برای شریعتی یک «وسیله» بود نه یک «هدف» و او در آن حل نمی‌شد و نشد. او بر آن بود که علم یک ابزار است و در صورتی ارزشمند است که انسان را به هدفش برساند؛ جامعه‌شناسی نیز از این قاعده مستثنی نیست.

شریعتی خود درباره جامعه‌شناسی می‌گوید: جامعه‌شناسی یک ظاهر خیلی پرجلال و جبروت و پرپرستیژ دارد و یک باطن بی‌معنا و بسیار ابتدایی. او روشن‌تر توضیح می‌دهد: اینکه بچه‌ها خیال کنند جامعه‌شناسی علمی است که جامعه را می‌سازد و مشکلات مردم را حل می‌کند، یا علمی است که مردم را لااقل با جنس و محتوا و نظام و روابط خودشان آشنایی علمی‌ می‌دهد، یک توهم است.

لذا از دیدگاه او جامعه‌شناسی امروزی علمی نیست که بتواند جامعه‌شناسی نموده و مشکلات جامعه را حل کند. شریعتی جامعه‌شناسی امریکایی را از آن رو که جامعه را مجموعه‌ای از آحاد اشیا دانسته و در بررسی آن به آمار و ارقام بسنده می‌کند، به فریبکاری متهم می‌کند. لذا شریعتی آنجا که به دنبال اصلاح و تحول اجتماعی است، جامعه‌شناس است و آنجا که جامعه‌شناسی علاقه‌ای به تغییر وضع موجود ندارد، نه!