جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

در پیله ای دیگر


در پیله ای دیگر

گفتم بپردازم به هر کاری به جز شعر
هر کار ناموزون دشواری به جز شعر
در هر مسیری راه دل افتد بمانم
هر کوره راه پست و همواری به جز شعر
در پیله ای دیگر بپیچد روح و جانم
در سایه سنگین …

گفتم بپردازم به هر کاری به جز شعر

هر کار ناموزون دشواری به جز شعر

در هر مسیری راه دل افتد بمانم

هر کوره راه پست و همواری به جز شعر

در پیله ای دیگر بپیچد روح و جانم

در سایه سنگین دیواری به جز شعر

این کهنه غم ها تازگی دیگر ندارند

درگیر خواهم شد به تکراری به جز شعر

از عشق اگر روزی بگویم نا خودآگاه

لبریز باشم غرق اقراری به جز شعر

آرام می گیرم از این پس سرد و خاموش

در مدفن غم زیر آواری به جز شعر

افسوس این دلتنگی هر باره نگذاشت

بر دوش لکنت های من باری به جز شعر

جز شعر باید نام دیگر خوانده می شد

نامی به جز این لفظ کم، آری، به جز شعر

زینب کوشکی