شنبه, ۱۶ تیر, ۱۴۰۳ / 6 July, 2024
مجله ویستا

موهبت هایت را بنگر، نه محدودیت ها را


موهبت هایت را بنگر، نه محدودیت ها را

امروز در اتوبوس، دختری را دیدم
با موهای طلا یی
به او غبطه خوردم، خیلی بشاش به نظر می رسید
هنگام پیاده شدن در راهروی اتوبوس
می لنگید
او فقط یک پا داشت و با عصا راه می رفت
اما هنگام …

امروز در اتوبوس، دختری را دیدم

با موهای طلا یی

به او غبطه خوردم، خیلی بشاش به نظر می رسید

هنگام پیاده شدن در راهروی اتوبوس

می لنگید

او فقط یک پا داشت و با عصا راه می رفت

اما هنگام عبور ، لبخند می زد

آه خدایا مرا به خاطر گله هایم ببخش!

من دو پا دارم، دنیا از آن من است

توقف کردم تا نوشیدنی بخرم

جوانی که آن را می فروخت

خیلی سرش شلو غ بود، با او صحبت کردم

و هنگامی که او را ترک کردم گفت:

«متشکرم! شما خیلی مهربان هستید

از صحبت با افرادی مثل شما لذت می برم.

من نابینا هستم.

آه خدایا مرا به خاطر گله هایم ببخش

من دو چشم بینا دارم دنیا از آن من است

مدتی بعد

وقتی در طول خیابان پیاده می رفتم

کودکی با چشمان آبی دیدم

ایستاده بود و بازی نمی کرد دیگران را تماشا می کرد

لحظه ای توقف کردم و گفتم:

عزیزم تو چرا با آنها بازی نمی کنی....؟

بدون آنکه عکس العملی نشان دهد

روبه رو را نگاه می کرد

فهمیدم که او نمی شنود

خدایا مرا به خاطر گله هایم ببخش

من دو گوش شنوا دارم دنیا از آن من است

با پاهایی که مرا به هر کجا می برد

با چشمانی که می تواند طلوع خورشید را نظاره گر باشد

با گوشهایم که چیزهایی را که باید بدانم می شنود

پروردگارا مرا به خاطر گله هایم ببخش

من «سلا مت» هستم دنیا از آن من است.

آگ ماندینو