سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

بررسی جایگاه كاربردی زبان بعنوان ابزاری اجتماعی و فرهنگی


بررسی جایگاه كاربردی زبان بعنوان ابزاری اجتماعی و فرهنگی

زبان به نوعی ابزاری برای كنش متقابل اجتماعی و مبادله اجتماعی است كه افراد با یكدیگر برای حفظ میراث فرهنگی جامعه خود از طریق ثبت و ضبط زبان گفتاری و نوشتاری به آن توجه كرده اند

●كاركردهای اجتماعی و فرهنگی زبان

- زبان به نوعی ابزاری برای كنش متقابل اجتماعی و مبادله اجتماعی است؛ كه افراد با یكدیگر برای حفظ میراث فرهنگی جامعه خود از طریق ثبت و ضبط زبان گفتاری و نوشتاری به آن توجه كرده اند.

۲- این پدیده به عنوان وسیله برقراری ارتباط اجتماعی توانسته گذشته، حال و آینده انسانی را از طریق انباشت دانش و اشاعه علم، با توجه به خصلت گفتاری و نوشتاری توسعه و گسترش دهد.

۳- گستردگی زبان انسانی موجب خلاقیت،ابتكار وآزاد بودن آن،از نظام زبان حیوانی گشته؛ براساس چنین ویژگی جوامع به بازسازی هویت فرهنگی زبان خویش پرداخته وآن را در طی سالیان سال تولید و تكامل بخشیده اند.۴- با توجه به تأثیر و تأثر متقابل زبان و فرهنگ از یكدیگر، ساخت واژگان زبانی در مقوله های مادی و معنوی فرهنگ جامعه تحول یافته است؛ چنین تحولی اهمیت زبان را به عنوان عنصری مهم در شكل گیری هویت فرهنگی قوم كه همراه با انسجام و یگانگی است بیان می كند. در برخی ازمواقع با تأكید بر وحدت زبانی، به تخریب زبان قومی دیگرملتها هم در سطح جهان پرداخته ؛ كه به نوعی زبان كشی قومی نامیده می شود.

●از ُبعد دیگر جامعه شناسی زبان :

۱- زبان بصورت پدیده ای اجتماعی، نقش اساسی در تحولات اجتماعی یك جامعه داشته.۲

- زبان به عنوان پدیده قابل بررسی در جامعه شناسی ، جامعه زبانی مشترك و منظم وبه هم پیوسته ای را بوجود می آورد كه درون خود از گونه های اجتماعی زبانی متنوع برخوردار است؛ كه چنین گونه هایی قابل مطالعه می باشند.

۳- جامعه شناسان در مطالعات زبان شناختی از دیدگاه اجتماعی به تمایزات وتشابهات میان سبك و سیاق سخن افراد جامعه، طبقات اجتماعی‌ ، مشاغل و حرفه های اجتماعی توجه می كنند،و آن را بصورت یك مهارت اجتماعی مطالعه می نمایند.

۴- از منظری دیگر زبان به عنوان فرایند جامعه پذیری ، اجتماعی شدن و فرهنگ پذیری از طریق آموزش زبان در جامعه بررسی میگردد.

● از منظر انسان شناسی و مردم شناسی زبان:

۱- زبان به عنوان ابزاری تكنیكی و بصورت یك دیدگاه تكاملی و تحولی نقش اساسی در شكل گیری فرهنگ جامعه داشته است ، این تحول وتكامل در اهمیت ومنشاء زبان فرهنگ انسانی بسیار مؤثر بوده و موجب تمایز زبان انسان از نظام زبان حیوانی گشته.

۲- در این شاخه محقق در میدان تحقیق توجه به مطالعه اصطلاحات خویشاوندی، كلمات تابو، و.....باید بنماید، این جنبه ها در مطالعات زبانشناسی انسان شناختی و ریخت شناسی فرهنگ جامعه نقش اساسی دارد.

۳- انسان شناسی در مطالعات و تحقیقات زبانشناختی به شاخه های این علم بصورت زبان شناسی توصیفی، كه به بررسی زبان حال جامعه، وزبان شناسی تاریخی ، كه به تغییرات و تحولات زبان و تقسیمات زبانی و روابط خویشاوندی یك زبان، و زبان شناسی اجتماعی كه به پیوند زبان و روابط اجتماعی در جامعه پرداخته توجه می نماید.

زبان در علوم انسانی بالاخص در علوم اجتماعی بصورت ابزاری تكنیكی، اجتماعی و فرهنگی برای دست یافتن به دانش فرهنگی نقش ویژه ای دارد؛ كه می توان در مباحث اجتماعی شدن و فرهنگ پذیری و جامعه پذیری اهمیت بارز این پدیده اجتماعی رامطاله نمود. در این مقاله: ۱- ‹‹ازبعد كاركردی زبان›› به عنوان وسیله برقراری رابطه و مبادله اجتماعی كه همراه باخلاقیت و آزاد بودن می باشد؛ با توجه تأثیر متقابل بین زبان و فرهنگ به صورت خصلت گفتاری و نوشتاری به حفظ میراث و انتقال دانش علمی و فرهنگی پرداخته؛ و هویت قومی و فرهنگی جامعه خود را در طول تاریخ با توجه به تحولات متنوع بازسازی كرده و از این طریق از نظام زبان حیوانی متمایز گردیده. ۲- ‹‹از منظر جامعه شناسی›› چنین پدیده اجتماعی توجه به گونه های زبانی متنوع در جامعه می كند، و جامعه زبانی مشتركی را كه افراد آن می توانند با یكدیگر كنش متقابل داشته باشند با توجه به معیارهای اجتماعی مشابه بررسی می نماید. ۳- ‹‹از نگاه انسان شناسی و مردم شناختی›› باید به رابطه زبان و فرهنگ توجه كرد؛ در این علم زبان نقش یك رابط میانجی را ایفاء می كند، كه دانش فرهنگی را از نسلی به نسل دیگر انتقال می دهد ؛ و این ابزار و تكنیك فرهنگی در رشد و تحول فكری واساسی زندگی فرهنگی انسان اهمیت بارزی داشته است.

در یك بیان ساده زبان وسیله ارتباطی بین انسانها است؛ كه این ارتباط در سطح خرد شامل كنشهای اجتماعی نمادی گشته، كه بصورت مستقیم و غیر مستقیم میان افراد شكل می گیرد؛ در سطح كلان شامل یكسری از اندیشه ها و میراث فرهنگی و تمدن بشری شده كه در میان نسلهای یك جامعه انتقال فرهنگی و اشاعه یافته است. باتوجه به مطالب مطرح شده از دیدگاه علوم اجتماعی و فرهنگی (( زبان یك محصول اجتماعی و فرهنگی است. لذا یكی از پدیدههای خاص زندگی اجتماعی انسان است و آن چنان در تار وپود زندگی روزانه ما تنیده شده كه همچون خواب وخوراك بسیار بدیهی جلوه می نماید. برای درك اهمیت زبان كافی است تصور كنیم كه زبان از جامعه انسانی گرفته شود. به خوبی می توان در چنین تصوری دریافت كه تمدن و فرهنگ بشر نابود می گردد. زبان پدیده ای است با اهمیت، درخورتوجه بسیار و نیازمند بررسی از جنبه های گوناگون)) ‹‹گرانپایه،۱۳۷۷ : ۱۱۰››

۱- كاركرد های اجتماعی و فرهنگی زبان

در این بخش اشاره به نقشهای كار كردی و كاربردی زبان از دیدگاه اجتماعی و فرهنگی می نمائیم كه وظیفه زبان در اجتماع و فرهنگ یك ملت یا قوم چه می باشد.

۱-۱ زبان و مبادله اجتماعی

زبان نوعی ابزار اجتماعی مبادله ای است كه افراد تجربیات، اندوخته ها،افكار و اندیشه ها ،عادات ، ارزشهاوهنجارهای اجتماعی فرهنگی خود را بصورت خرد(كنش متقابل) و كلان ( انتقال فرهنگی) با یكدیگر می كنند و این تبادل پایه شكل گیری تمدن اجتماعی و فرهنگی یك ملت یا جامعه می گردد؛ چنین مبنایی بر نقش یاد گیری زبان بصورت یك امر اجتماعی و فرهنگی در جامعه تأكید می كند.

۱-۲ زبان و ارتباط اجتماعی

در مطالعات اجتماعی وفرهنگی زبان بعنوان یك ابزار برقراری ارتباط اجتماعی می باشد ؛ در واقع زبان از نیازهای مهم تمام جوامع انسانی است كه از طریق آن اعضای جامعه می توانند بصورت اجتناب ناپذیربا یكدیگر رابطه و تعامل برقرار نمایند؛ تا از این طریق نیازهای یكدیگر را رفع كنند. چنین ارتباطی (( از مهمترین ویژگیهای انسانها ست، توانایی برقراری ارتباط بوسیله زبان است زبان از مهمترین و پیچیده ترین دستاوردهای انسانی است. زبان برای بیان همه چیزی از نیازهای جسمانی گرفته تا آرزوهای روحی بكار می رود. زبان به انسانها اجازه می دهد كه تا فرهنگ را بیافریند تجربه ها را انباشت كنند و شیوه های رفتاری یكسان را از نسلی به نسل دیگر انتقال دهند)) ‹‹قنادان و همكاران،۱۳۷۵: ۹۷››

زبان از عناصر فرهنگی مشترك میان افراد یك جامعه است كه نوعی نماد ارتباطی است در واقع جذب عناصر فرهنگی از طریق زبان و سایر سمبل ها (symbol) یا نمادهای ارتباطی صورت می گیرد. زبان اصلی ترین وسیله ای است كه انسانها در اختیار دارند ودر جامعه برای برقراری ارتباط از آن استفاده می كنند بنابراین زبان در حكم نظامی است كه بیان گفتار مشخص را در اجتماع معینی از انسانهاامكان پذیر می سازد زبان مستقیماً قابل رویت نیست بلكه دارای ویژگیهای كلامی است كه بر آن تقدم دارد

چنین ارتباط نمادی و اجتماعی می تواند گذشته، حال وآینده انسان را به یكدیگر ربط دهد و باعث انباشت دانش و اشاعه و انتقال دانش از گذشته به حال واز حال به آینده گردد و چنین اشاعه و انتقالی بصورت زبان مكتوب وشفاهی امكان پذیر است و خصلت گفتاری و ‹‹۲››

نوشتاری بودن زبان می تواند امكانات تازه ای برای انباشت فرهنگی ایجاد كند و شرایط ورشد توسعه اجتماعی وفرهنگی یك جامعه را سرعت بخشد. (( ارتباط نمادی آدمیان به سه شیوه صورت می گیرد. شیوه نخست زبان گفتاری است كه عبارت است از الگوهای صوتی و معانی پیوسته به آن است. زبان گفتاری آموزش ارتباطات را آسانتر می كند. دومین شیوه ارتباط ، زبان نوشتاری است كه عبارت ازثبت تصویر گفتار است، زبان نوشتاری آموزش حفظ میراث فرهنگی را تحصیل می كند. سومین روش زبان جسمانی است كه از ادب عامیانه گرفته شده وبه معنای برقراری ارتباط با حركات دست و صورت و بطور كلی با ایماء و اشاره است. )) (۱) ‹‹كوئن،۱۳۸۲: ۶۰››

كاركرد كنش و كنش متقابل اجتماعی زبان را می توان در برقراری ارتباط انسانی زبان یافت، كه تمام افراد جامعه انسانی از طریق یكسری از علائم زبانی كه نوعی نماد قراردادی می باشند بصورت حروف الفبایی ـ ایماء و اشاره با یكدیگر پیام اجتماعی مبادله می كنند . بر اساس چنین ویژگی و ساختاری كه زبان جامعه انسانی داراست؛ زبان حكم یك ابزار یا نقش نماد ارتباط اجتماعی را برقرار می كند، این نقش را می توان بصورت زبان محاوره ای بررسی كرد. زبان شناسان اجتماعی و جامعه شناسان اعتقاد دارند كه (( زبان محاوره ای كه مجموعه ای از اصوات را بكار می گیرد تا بتواند نمادهای بسیار متنوعی را تركیب كند عبارتند از كلمات زبان بصورت نوشته شده و وقتی نوشته به چاپ رسد در اندازه زیاد نشر می یابد. زبان میتواند اشكال دیگری به خود بگیرد مثل علائم تلگراف ویارادیویی كه در سواحل برقرار است و برای آن است كه به كشتی ها اطلاعاتی بدهند.)) ‹‹ گی روشه ،۱۳۷۰: ۹۸››

۱- ۳ زبان و خلاقیت

ارتباط در زبان انسانی تمایزات قابل ملاحظه ای با نظام زبان حیوانی دارد، این تمایزات ناشی از قابلیت و خلاقیت فرهنگ و اندیشه انسانی است. بر اساس چنین ویژگی كه زبان ارتباطی انسان دارد می توان با تنوعی از معانی آفرینشی روبرو شد ؛ كه این تمایزات و تفكیكها برسه محور اساسی استوار است: ((نخست: اصل قردادی بودن زبان به این صورت كه تنها با نوعی قرارداد در معانی واژگان می توان به گستره بی پایان مفاهیم فرهنگی مورد استفاده انسانها دست یافت........... دومین اصل زبان انسانی ،كه خلاقیت و آفرینندگی آن است نشان می دهد؛ تركیب اصوات وتركیب معانی در قالب ساختهای زبانی ـ امكان بی پایانی برای ایجاد معانی بوجود می آورند كه خود را بصورت روشن در آفرینشهای ادبی نشان می دهد........ اگراین قابلیت بالفعل درآمده در فرایند اجتماعی شدن و فرهنگ سازی قرار بگیرد می توان به دوران بزرگ خلاقیت ادبی دست یافت. سرانجام سومین اصل مهم در زبان انسانی قابلیت جابه جایی آن در زمان و مكان در میان واقعیت و خیال است ساختهای زبانی به انسان امكان می دهند تا گذشته،حال،آینده را تصور كند. شرایط واقعی و شرایط خیالی را در ذهن بوجود بیاورد و تمام زمینه ها و عناصری را كه مایل باشد در همه زمانها و مكانها با یكدیگر تركیب كند.)) ‹ریویر،۱۳۷۹: ۲۶۲ ››

[ محمد حسن شربتیان ]


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید