یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
مصر معماری,نقاشی و پیکرتراشی ,آخناتون و دوره عمارنه

● هیکسوسها و پادشاهی جدید
این نگرانی ممکن است بازتابی از حس پیش از وقوع یک فاجعه بوده باشد. پادشاهی میانه، مانند پادشاهی کهن، از هم پاشیده و قدرت به دست سلسله ای از آسیاییان سامی الاصل افتاد که از دشتهای مرتفع سوریه و بین النهرین، برخاسته بودند و هیکسوسها یا پادشاهان چوپان نامیده می شدند.
اینان فرهنگی جدید و متنفذ و یک ابزار بسیار مفید یعنی اسب را نیز با خود آورده بودند. یورش و استیلای هیکسوسها بر مصر که در نزد مردم آن دیار یک فاجعه تلقی می شد، بعدها به عنوان نخستین بذرهای نفوذی ارزیابی شد که مصرا را در شاهراه فرهنگ عصر مفرغ در مدیترانه شرقی نگه داشت. در هر صورت، یورشهایی که با حملات هیکسوسها آغاز گردید، مخصوصاً از لحاظ سلاحها و اسلوبهای جنگ به سرنگونی خود ایشان توسط پادشاهان بومی مصر که به سلسله هفدهم تعلق داشتند، منجر گردید.
احمُس ۱ ، شکست دهنده نهایی هیکسوسها و نخستین پادشاه سلسله هجدهم، دوران پادشاهی (امپراتور) جدید را که درخشان ترین دوره در تاریخ طولانی مصر به شمار می رود، آغاز نهاد. در این دوره مرزهای مصر در اثر برخی پیروزیها از فرات در غرب تا ناحیه نوبه (سودان) در جنوب گسترده بود. اعزام هیأتهای سیاسی کشورهای دیگر به مصر و برقراری روابط جدید و سودآور بازرگانی با آسیا و جزایر دریای اژه، بر دامنه تماسها و روابط خارجی این کشور افزود: غنایمی که در جنگها به دست می آمد و خراجهایی که ملتهای زیردست می پرداختند ساختن پایتخت جدید یعنی طیوه را ممکن ساخت؛ این شهر به زودی به پایتختی بزرگ و زیبا با کاخها، مقبره ها و معابد پرشکوه در دو سوی رود نیل تبدیل شد.
تحوطمس که در پنجاه و چهارمین سال سلطنتش در نیمه نخست سده پانزدهم پیش از میلاد درگذشت، اگر نگوییم فرعون در تاریخ مصر بود قطعاً بزرگترین فرعون پادشاهی جدید بود و جانشینانش سنتهای پایدار او را دنبال کردند. حالت روانی خوشبینانه حاکم بر دوره جدید در کتیبه ای که از بالای سر چند رقصنده در یک پرده نقاشی به دست آمده و اینک در موزه بریتانیا نگهداری می شود، ثبت شده است:
خدای زمین ، زیبایی اش را در هر پیکری نهاده است.
آفریدگار، این کار را با دوست خویش، همچون مرهمی برای دل خویش انجام داده است.
ترعه ها از نو لبریز از آب می شوند و زمین را سیلی از عشق او در کام خود فرو می برد.
● معماری
اگر عظیم ترین و گیراترین یادمانهای پادشاهی کهن را هرمهای آن بدانیم، در دوره پادشاهی جدید، معابد با شکوه به چنان مقامی می رسند. مراسم دفن، همچون گذشته، با دقت و شکوهی بی مانند برگزار می شد و اشراف و پادشاهان به پیروی از سنت پادشاهی میانه، مرقدها یا اتاقکهای تدفین خویش را از دل صخره های غرب نیل می تراشیدند و در می آوردند. در دره شاهان، مقبره ها را از دل تخته سنگها تراشیده اند و راه رسیدن به آنها دالانهای درازی است به طول ۱۵۰۰ متر که محل مقبره را تا دامنه کوه می رساند.
راههای ورود به این اتاقکهای تدفین را با دقت تمام پنهان و گم می کردند و معابد مردگان نیز به فاصله معینی از این مقبره ها در امتداد سواحل رودخانه برپا شده بودند. معبد، جایی که پادشاه در آن به پرستش خدای حامی خویش می پرداخت و پس از مرگش به عنوان نمازخانه مردگان مورد استفاده قرار می گرفت. به ساختمانی پرشکوه و مجلل و در خور مقام پادشاه و خدا تبدیل شد.
باشکوه ترین مرقد یا معبد مردگان سلطنتی از این میان مرقد ملکه حتشب سوت بود که پیش از سرنگونی حکومتش به دست تحوطمسِ ۳ ساخته شده بود. حتشپ سوت شاهدختی بود که چون هیچ جانشین ذکور قانونی برای سلطنت وجود نداشت، به خود می بالید از اینکه توانسته بود «دو سرزمین مصر را به کار با کمرهای خمیده برای خودش» وا دارد. این معبد که در حدود سال ۱۵۰۰ پیش از میلاد در مجاورت خطوط معبد منتحوتپ از پادشاهی کهن ساخته شد ولی هرم آن را در حیاط جلویی نداشت، از سطح کف دره تا سه طبقه ستوندار با خرپشته های اتصالی از پایین به بالا قد برافراشته است.
نکته قابل توجه، تناسب بصری معبد با محیط طبیعی خود است. سنگها دراز عمودی و افقی ستون بندیها و توالی رنگ سیاه و سفید یا روشن و تاریک، با تقارن انسان ساخته اش، الگوی صخره ای پرتگاههای بالا را تکرار می کنند. تک تک ستونها، که یا چهار گوش ساده اند یا به صورت یک شانزده ضلعی یخ دار تراشیده شده اند، تناسب و فضایی هنری با یکدیگر پدید می آورند. تقریباً نزدیک به دویست پیکره نقش برجسته همه جانبی در ارتباط با معماری این معبد ساخته شده بوده اند.
نقشهای نیم برجسته با رنگهای درخشان و خیره کننده ای که سراسر دیوارها را پوشانده بودند و بقایایشان را امروزه هم می توان مشاهده کرد، به همین علت ساخته شده بودند. این نقشهای برجسته، نمایشی از تولد، تاجگذاری و کارهای بزرگ حتشپ سوت بودند. در روزگار او، مهتابیهای معبد، مانند امروز قطعه زمینهایی خشک نبودند بلکه باغهایی پر از درخت کندر و گیاهان نایاب بودند که ملکه به دنبال لشکرکشی به «سرزمین دور افتاده پونت» در ساحل دریای سرخ با خود آورده بود؛ و شرح این واقعه به طرز نمایانی در تزیینات پیکری معبد به چشم می خورد.
معبد تخته سنگی غول آسای رامسس ۲، آخرین فرعون بزرگ و جنگاور مصر، که کمی پیش از خروج قوم یهود از مصر به پیشوایی موسی از مصر زندگی می کرده است، در ابو سمبل بر ساحل چپ رود نیل ساخته شده است.
رامسس که از پیکارهای بسیارش برای زنده کردن امپراتوری مصر بر خود می بالید، با قراردادن چهار تندیس شبیه سازی شده غول آسای خودش در نمای معبد، به ستایش از عظمت خویش پرداخت و در آن اغراق کرد.
در سال ۱۹۶۸، کل بنای معبد برای آنکه زیر آب دریاچه سد جدید الاحداث آسوان نرود، به نقطه ای دیگر انتقال داده شد. در دوره های بعد، افتخارات شاهان و عظمت امپراتوران را نیز با ساختن بناهای عظیم و پرشکوه گرامی می داشته اند، گویا گرایش به ساختمانها و پیکره های غول آسا از مختصات هنر بیش را ندارند؛ زیرا هرگونه ظریفکاری فدای بزرگتر کردن اندازه ها شده است. بزرگی مقیاسها در داخل معبد نیز به اجرا درآمده است.
پیکره های غول آسای پادشاه که به قالب ستون تراشیده شده اند، در دو سوی دالان باریک معبد رو به یکدیگر ایستاده اند و جسامت اغراق آمیزشان ظاهراً با فضای معماری آن تناسب دارد. ستونها نگه داشته شده اند یعنی از دل صخره های موجود تراشیده شده اند و هیچ نقشی در تحمل فشار سقف ندارند و از این لحاظ مشابه ستونهای مقابر بنی حسن هستند. پیکره ستونی یا استفاده از پیکره مرد و زن به جای ستون کاریاتید بعدها در معماری یونان پدید آمد و حضور آن در ابوسمبل را می توان نخستین شکل کاربرد آن دانست.
گذشته از معبدهای مردگان، بناهای عظیم دیگری بودند که برای ستایش از یک یا چند خدا ساخته می شدند و غالباً شاهان یکی پس از دیگری بخشهای تازه ای برای آنها می افزوده اند و ابعادی غول آسا به آنها می دادند، مانند آنچه در معابد کرنک و الاقصر دیده می شود. تمام این معبدها نقشه های اجرایی مشابهی داشتند.
نقشه هر معبد سردر دار نمونه بر امتداد محور واحد خیابانی که از وسط یک حیاط و تالار ستوندار می گذرد و به مرقدی کم نور می رسد، از دو سر قرینه سازی شده است. نشان بارز مسیر آراسته به پیکره ها، نمای سردر ساده و عظیم آن با دیوارهای شیبدار است. این معبد در دوره حاکمیت بطالسه ساخته شد و سند برجسته ای از ماندگاری سنتهای هنری مصریان است. سطح پهناور سردر مزبور به وسیله دروازه ای به دو بخش می شود. در دو سوی این دروازه شکافهای باریک و بلندی برای نگه داشتن میله پرچم تعبیه شده است. چندین نقش نیم برجسته نیز بر روی بال سردر دیده می شود. پهلوها و بالای سر در با تعدادی کارهای قالبزنی تکمیل می شود. در داخل، حیاطی وجود دارد که سه طرفش ستون بندی شده، پس از آن تالاری است بین حیاط و مرقد یا قدس الاقداس که محور طولانیش به محور کل مجموعه ساختمانی معبد عمود است.
این تالار «عریض» یا ستوندار (یعنی تالاری که سقفش روی تعدادی ستون نهاده شده است) پر از ستونهای عظیم است و سقفش از تخته سنگ ساخته شده؛ این تخته سنگها بر تیرهایی افقی نهاده شده اند که اینها نیز به نوبه خود روی سنگها پاطاقی چسبیده و به سر ستونهای بزرگ قرار گرفته اند. در تالار ستوندار معبد آمون رع در کرنک ارتفاع ستونها به ۲۰ متر می رسد و سرستونها که قطرشان در بالا۲/۶۱متر است، آنقدر بزرگ هستند که می توانند وزن ۱۰۰ نفر را تحمل کنند.
مصریها که از سیمان استفاده نمی کردند برای برپا نگهداشتن ستونها، آنها را بزرگ می گرفتند تا وزنشان بیشتر شود. در بسیاری از اینگونه تالارهای ستوندار، ردیف ستونهای میانی از ردیف ستونهای کناری بلندتر بود و نتیجتاً سقف تالار را در بخش مرکزی بلندتر می کرد و در آنجا یک ردیف پنجره زیر سقفی تعبیه می شد.
دریچه های این ردیف پنجره زیر سقفی راهی برای تابیدن نور به داخل بنا می شدند. این شیوه ساختمان سازی، به شکل ابتدایی در نخستین سالهای حاکمیت پادشاهی کهن در معبد دره ای هرم خفرع ظاهر می شود. این ردیف پنجره زیر سقفی که ظاهراً اختراع مصریان است، تا روزگار ما به عنوان یکی از عناصر مهم معماری به حیات خود ادامه داده است و مخصوصاً در طراحی کلیساهای سده های میانه اهمیت داشت.
نقشه ساختمانی معابد مصری از بطن ضروریات و نیازهای آیینی ایشان سربرآورد. فقط فرعون و کاهن می توانستند وارد اتاقک تدفین یا قدس الاقدس شوند، عده اندکی به تالار ستونها پذیرفته می شدند؛ توده مردم را فقط تا حیاط راه می دادند و یک دیوار بلند، معبد را از دنیای خارج جدا می کرد. مصریان محافظه کار، تا چند صد سال از این نقشه بنیادی منحرف نشدند. محور دالان، که بر کل نقشه مسلط است معبد را به جای یک ساختمان، به گفته اوسوالد اشپنگلر، «به جاده ای محصور در میان دو ردیف سنگها تراشیده» تبدیل می کند.
این دالان، همچون رود نیل که خود نیز تقریباً نمادی از همین رود است احتمالاً نمایشی از مفهوم زندگی در نزد انسان مصری بوده است. اشپنگلر می گوید انسان مصری خودش را در جاده باریک و از پیش تعیین شده زندگی که در برابر داوران روز رستاخیز به پایان می رسید مجسم می کرد. کل فرهنگ مصری را می توان تجسمی از این مضمون پنداشت.

ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست