یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
هنرتصویری کاشی کاری
تصویر اسلامی، در اشکال متعدد و مواد مختلف آغاز شد. این تصویر یا به شکل تصویر تشبیهی است که در آن نقاش واقعیت و یا اشکال مشخصی را به تصویر کشیده و یا بهصورت رمزی است. که در آن هنرمند در صدد تفسیر و تأویل گیاهان و طبیعت با اشکال مختلف و متنوع میباشد. این را نقش گیاهی نامیدهاند. یا بهصورت اشکال هندسی است که خطوط از یک مرکز ثابتی متصاعد میگردد. این تصویر با رسم آن بر روی کاغذ، دیوار، زمین بهصورت مواد رنگی یا بهوسیله قطعات کاشی شکل مییابد. این نقشها، با مواد مختلفی آغاز شده، چرا که اشیا و ابزار و ظروف، وسایلی بودند که این فرصت را به هنرمند میدادند که نقش خود را روی آنها ترسیم نماید.
در آغاز اسلام، تصویر، روی کاشی در ساختمانهای بزرگ، با الهام از آنچه که مردم مناطق شام انجام میدادند، نقاشی میشد. در ادامه به نتایج موردنظر دین اسلام، در خصوص تزیینات منسجم و هماهنگ دست یافتند، تمامی موضوعات کار شده در مساجد، یا کاخها، متأثر از تفکر اسلامی بود، و عقیده اسلامی در مورد به تصویر کشیدن موجودات زنده را اکیداً نهی کرد.
و نتیجه این شد که سبک تصویر، جدای از اینکه تجریدی باشد، یا تشبیهی باشد، بیانکننده طبیعت ساختمانها یا حیوانات بود، بدون اینکه تصویر آنها، یک شکل، یا یک سبکِ واحدی باشد، و نتیجه و مفهوم واحدی از آن به دست میآمد.
این مفهوم بر پایهی مبدأ اصلاح و عدم پایبندی به مفاهیم ریاضی و نسبت بصری، استوار میگردد. موضوعات آن نیز بر پایه تخیّل و حافظه بنا میگردد. در این سبک میتوانیم مقدمه ظهور فلسفه هنر اسلامی را بیان کنیم. موضوعات اساسی در این سبک عناصر گیاهی و طبیعی است که از بخشهای متعدد خیال صادر میشود، هنگامی که این عناصر گیاهی، از شخصیت واقعی خود خارج شده و بر عالمی داخل شود که قابل اطلاق بر موارد متعددی است، ولی بر مرز نقش نمیرسد. اما انطباق آن با واقعیت ضعیف است.
نفس این ظروف غایت نیست، بلکه بهصورت یک هیکل زیبا و جذاب و دیدنی درمیآید، که با طرحهای تزییناتی زیبا، رنگهای جذاب و هماهنگ، پوشیده شده است. تصاویر در هنر تجریدی، یا بر پایه گیاهانی چون گل و برگ است. یا بر پایه اشکال هندسی بنا شده است، چیزی که امروزه به آن نقش میگویند، در ابتدا نام اراسبک به آن اطلاق میشده است.
لازم است که در کاشیکاری ابتکاری عربی، به جهت اهداف و اغراض مختلف آن تفاوتهایی قائل شویم، اگر موضوع کاشیکاری در گنبد صخره تعبیر از بهشت باشد، بنابراین ما در مسجد جامع اموی، تصویر کاشیهایی را میبینیم که در واقع اغراض ولید را برآورده کرده است. و این تعبیری است از عظمت اسلام به عنوان یک دین، و این عظمت، در شکوه و جلال این مسجد خود را نمایان میکند، و برتر از کلیساهای کنونی بیتالمقدس خودش را نشان میدهد، و این در واقع تعبیری است، از گسترش درخت اسلام، که ریشهی آن در دورهی ولید به اقصی نقاط شرق، ایران، هند و از غرب به اروپا رسید. بنابراین ولید میخواست به نوعی امپراطوری وسیع اسلامی را بهطور متمرکز در مسجد جامع اموی به عنوان مرکز خلافت تفسیر و تأویل نماید.
لازم است تأکید نماییم که اجرای این کاشیکاری باشکوه، توسط ساکنین منطقه شام انجام شده، جدای از اینکه مسلمان باشند یا غیرمسلمان. وانبریشم میگوید: اغراقآمیز نخواهد بود. اگر بگوییم که این مجموعه تزیینی در جهان، در نوع خود بینظیر است. و این تنها به جهت زیبایی آن نیست. بلکه به علت اینکه دارای هویتی اموی است، اهمیت زیادی دارد.
چه این آثار تصویری ماندگار، از دورهی اموی به ما رسیده است. درخصوص این کاشیکاری تصویری میباید، با دید عمیقتری پرداخته شود. چنانکه بریشم میگوید: خلال ماههای بین دو سال ۱۹۲۸ـ ۱۹۲۷، این هنری خلاق، همه را به شگفت وادار کرده این کاشیها، روی دیوارها را پوشانده، و ارتفاع آن تا بیست متر میرسد. این امر باعث گردید که استادی و مهارت این هنرمندان را دریابیم. هنرمندانی که از آنچه در غرب انجام شده، فراتر روند.
البته تحقیقات من در مورد کاشیکاری دیوارها، در دورهی قرون وسطی، به من این اجازه را میدهد که چنین نظری را ارائه کنم. و من یک شرح تفصیلی از اقسام مختلف این تزیینات جالب ارائه کردهام. آنچه که مرا به بررسی این پدیدهی جالب وادار نموده که به دورهی امویان تعلق دارد.
در واقع حاصل کار هنرمندان سوری است. در واقع برخلاف آنچه بعضی تصور کردهاند، کار هنرمندان قسطنطنیه نبوده است. مطالعات قدیمی عربی متعلق به زمان ساخت گنبد صخره در این کتاب نظر اینجانب را تأیید میکند. کاشیکاری گنبد صخره تزیینات گنبد صخره از مفاخر هنر اسلامی، در دورهی اموی به شمار میرود. قسمتهای بالایی در بخش رواق وسطی، به طول ۲۴۰ متر مربع، همراه با گردنهی گنبد، با کاشی پوشیده شده است.
مساحت این کاشیکاری ۱۲۰۰ متر است، که بخشهای خارجی را نیز میپوشاند. این بخش در نهایت در آغاز دورهی عثمانی ۱۵۵۲م از بین رفت. و به جای آن سرامیکهای لعابی کار شده، که تاکنون باقیمانده و بیشتر آن به اوایل دورهی اموی باز میگردد.
بلوکها، سنگها، و همچنین سبکهای به کار رفته در کاشیکاری شبستان مسجد اموی با یکدیگر شباهت دارند. این قسمتها، از قطعات کوچک شیشهای و سنگهای صدفی تشکیل شده است. بعضی از آنها نیز با طلا، و بعضی دیگر با نقره، کار شده است. و شکل برّاق و جذابی را بهخود گرفتهاند. از سنگهای طلایی رنگ برای پوشش بعضی قسمتهای آن استفاده شده است.
اغلب موضوعات کاشیکاری، دارای سبک گیاهی است. و بعضاً از موضوعات واقعی مانند درختان خرما، گلهای زیتون، برگ درختان، خوشهی انگور و درختان صنوبر را نشان میدهد. همچنین گلها و میوههایی مانند انار و انگور نیز به تصویر کشیده شده است. این عناصر با پوشش جالبی تزیین شدهاند و از حالت اصلی خود خارج شده و به اشکال ابداعی و جالبی در آمدهاند. با اینکه، عناصر گیاهی سابقاً در تزیینات بیزانسی و ساسانی وجود داشته، اما در اینجا ماهیت دیگری دارد که نسبت به عناصر بیزانسی و ساسانی مختلف است، و اساس و مشخصهی هنر اسلامی عربی را نشان میدهد.
زیبایی کاشیکاری گنبد صخره اولاً تنوع آن را نشان میدهد. و سبکهای تزیینی آن تکراری نیست. دوم اینکه دارای هماهنگی و یگانگی خاصی است. و شکی نیست که عناصر تزیینی در یکدیگر چنان تداخل یافتهاند که یک هنر منسجمی را به وجود آورده که هم از نظر خلق آثار، و هم از جهت سبک، وحدت دارد. کاشیها، دارای قوسهای هشت ضلعی هستند که داخل آن با گیاهان تزیینی همانند، خوشههای انگور، گلها و ساقهها، پر شدهاند. اما هر کدام با دیگری، متفاوت است و تکراری هم نیست. در مورد عناصر به کار رفته، که با سنگهای کوچک تزیین شده است. قسمتهای داخلی آن نیز با هشت ضلعی پُر شده است. گیاهان تزیینی، بر روی قوسهای دایرهای شکل قرار گرفته و بهصورت مستمر، در اطراف ساختمان ادامه یافته و فقط در فواصل ستونها، قطع میشوند.
گذشته از این موضوعات تجریدی، هنرمند، از موضوعات واقعی هم دور نمانده و تصاویر دستههایی از نی را ترسیم کرده، و با این کار خواسته، واقعیات را به همراه انعکاس نور، چشماندازههای خطی و حجمی اشیاء را بیان نماید. در خصوص عناصر گیاهی یا واقعیات، باید گفت که بعضی از عناصر جدید مانند مروارید، جواهرآلات، هلال و ستارگان و سنگ مرمر، در تزیین کاشی جای خاصی پیدا کرده، بهطوریکه زیبایی و جاذبیت گنبد را دو چندان کرده و آن را بهصورت براق و نورانی در آورده است.
تاریخ کارگذاشتن کاشیها در داخل گنبد صخره، زمان دقیق پایان یافتن کار آن را مشخص مینماید، علیرغم اصلاحاتی که مأمون عباسی بعد از آن در این مسجد انجام داده است، کاشیهای نوشته شده بر روی یک ستون روی قوسهای هشت ضلعی وسط، در جنوب شرقی داخل گنبد قرار داده شده و بر پشت این کاشیهای لاجوردی، این کلمات نوشته شده است. «بسماللَّهالرّحمنالرّحیم. لااله الاّللَّه، وحده لاشریک له، محمّد رسولاللَّه، صلیاللَّه علیه و سلم. آمین) کار ساخت گنبد، از ابتدای سال ۶۶ هـ، ۶۸۵م آغاز، و در سال ۷۲هـ،۶۹۱م، به اتمام رسیده است اما در زمان مأمون، اسم عبدالملک پاک شده و به جای آن، نام مأمون کار گذاشته شد.
اهمیت این نوشته، به همراه نوشتههای دیگر قرآنی در این است که این نوشتهها زیباترین خط عربی به شمار میرود. و نام آن را الجلیل گذاشتهاند. به جهت سلسلهی کوههای الجلیل که در آن حوالی وجود دارد، این نام اطلاق شده است، این نوع خط را خوشنویسان سوری، مانند ضحاکبن عجلال، و اسحاقبن حماد، در دورهی عباسی آن را رواج دادند. آنچه که میدانیم این است که ولیدبن عبدالملک، کار ساختن گنبد صخره را بعد از پدرش، به پایان برده است. احتمالاً، تنها کسی است که کار تزیین مسجد را با کاشیکاری دنبال نموده است و بدون شک، ولید دستور تزیین مسجد بزرگ را صادر نموده است و همان کار را در مسجدالرسول، و قصر المنیه، نیز انجام داده است. هنر کاشیکاری و سفال در دورهی او به اوج خود رسید. وی توانست با استفاده از کارگران و صنعتگران ماهر و زبردست، این قطعات را به دست آورد، و از هنرمندانی استفاده نمود که توانستند، مساحتی معادل دهها هزار متر مربع، کاشی را در کنار یکدیگر با ظرافت بچسبانند.
● کاشیکاری مسجد بزرگ دمشق
اگر بخواهیم هنر کاشیکاری مسجد بزرگ دمشق را بشناسیم، در ابتدا باید بدانیم که اینکار، کار بزرگ و باشکوهی است. چرا که تمام سقف و دیوارهای رواقها و داخل قوسها و بخشهای بالایی حرم، به ارتفاع هفت متر، و حتی بعضی از قسمتهای کف حرم نیز با کاشی پوشیده شده است. ممکن است در مورد هویت تصاویر دیواری مسجد سؤال شود. بدون شک اینگونه موضوعات و سبکهای هنر تصویری در مناطق شام در دورهی قبل از اسلام نیز، رایج بوده است. قابل قبول است که کاشیکاران و هنرمندان، به ایجاد اینگونه نقشهای تقلیدی همت ورزند. اما چیز جدیدی که در این نقشها وجود دارد احتراز از هر گونه تصویر انسانی است، به جهت منع کشیدن تصاویر آدمی در دین اسلام. علیرغم اینکه بعضی از کاخهای اموی، با تصاویر انسانی پُر شده است.
عظمت کار مسجد دمشق، صحّت گفتههای مورخین را در مورد آن تأیید میکند. مقدسی ذکر میکند که کار ساخت آن، حدوداً نُه سال به طول انجامید. و چیزی حدود چهار صندوق، که هر کدام حدود چهارده هزار دینار طلا بوده، که جمعاً حدود پنج میلیون و ششصد هزار دینار طلا است، خرج ساختمان مسجد شده است.
نویسندگان و مورخین کاشیکاری، توضیحاتی در این مورد دادهاند. مهبلی در مورد کاشیکاری مسجد گفته قوسها، و دیوارها را تماماً تا سقفها، با بدیعترین کاشیهای رنگی و یا طلایی، مزین شده و همچنین دیوارهای صحن و سایر رواقهای آن با کاشیهایی منقّش به طرحهای طلایی پوشیده شده و روی دیوار جلویی آن، سورههایی از قرآن، روی کاشیهای طلایی نقش بسته است. البته منبع خاصی وجود ندارد که توصیف ما را از کاشیکاری بخشهای مختلف مسجد، کامل نماید. با این حال، ما سعی میکنیم که از خلال الواح باقیماندهی کنونی، شناخت بیشتری نسبت به موضوعات به تصویر کشیده و همچنین سبکهای هنری آن به دست آوریم.
موضوعات این تصاویر، کاخها، بناها، پُلها، برجها، و رواقهایی است که بهوسیلهی درختان احاطه شده، و اغلب آنها در کنار رودها، و برکهها وجود دارند. در میان این موضوعات، جایی برای تصاویر انسان یا حیوان وجود ندارد و بدون شک هنرمندان در نظر داشتهاند که با این نقاشیهای تزیینی، مکان مقدسی را تزیین نمایند و مردم برای عبادت در آنجا حضور یابند. و بدین جهت، به تصویر کشیدن صورت آدمی در این مکان مقدس، جایز نیست و تصاویر آدمیان، بیانگر دورهی جاهلیت و پرستش بتان است.
در خصوص تفسیر این موضوعات، اختلافنظر وجود دارد. یک عقیده بر این است که این تصاویر بیانگر منظرهی شهر دمشق و رودخانهی آن، رود بردی است. بعضی دیگر معتقدند که مجسمکنندهی شهر خداست یعنی مدینهی فاضله. اما مقدسی که از مورخین جغرافیا بوده و به سال ۹۸۵م میزیسته، میگوید: این تصویری از عالم است. و سخت و دشوار است که درخت یا شهری وجود داشته، و روی دیوارها، به تصویر کشیده نشده است.
اتینگهاوزن میگوید: این تصاویر، تعبیری از نیرو و قدرت اسلام، و تسلط آن بر چیزی بزرگتر از این عالم میباشد. واقع این است که تصویر ساختمانها، کلید شناخت شهرها، جوامع و حکومتها به شمار میرود. بعضی از کاخها که بهعنوان مرکز مطرح بودند. تحت سیطرهی خلیفه بودهاند، در اینجا لازم است تصاویر شش خلیفهای که تصویر آنها روی دیوارهای کوچکی منعکس شده است، ذکر نماییم. این کار در دورهی ولید به پایان رسیده است و بیانگر امپراطوریهای روم، یونان، ایران ساسانی، چین و هند میباشد و تعبیری است از سیطرهی خلیفه بر این مناطق.
سبک این هنر با سبک هنر ساسانی متفاوت است بلکه نوعی قلم سوری در آن به کار رفته است که مهمترین آن را در ذیل میآوریم.
۱) رنگ کاشی به کار رفته در آن، خیلی نزدیک به رنگ کاشیهای گنبد صخره در قدس است و رنگ طلایی زمینه و اطراف کاشی به تابلوها، ماهیتی غنی میبخشد.
۲) این تصاویر در سه نوع چشمانداز (منظره) مشترک هستند، یکی چشمانداز خطّی که بهصورت خیلی ابتدایی کشیده شده و علیرغم سابقهی زیاد آن، بیشتر شبیه به تصاویر هندی است. سپس موضوعات دیگری دیده میشود که بر پایهی چشماندازهای چینی استوار گشته، که نقطهی دید آن درست پشت بیننده است و انسان تصور میکند که در داخل تابلو قرار دارد و به آن احاطه دارد، سوم چشمانداز معنوی اسلامی است که در بیشتر موضوعات، تصاویر را تزیین میکند.
۳) سبک سایهها در این تصاویر بسیار واضح است و نوری که در لابهلای خطوط و رنگها میتابد، آن را دگرگون میکند.
۴) شباهتهای زیادی بین شکل برگ درختان با رنگآمیزیهای به دست آمده در تابلوهای حمام، قصر مفجّر وجود دارد. برگ درختان به شیوهی علمی رنگآمیزی شده و نور و سایه در آن بهنحوی تعبیر شده همچنین دوری و نزدیکی تصاویر، طبیعت خاصی به سبک این تصاویر داده است.
کاشیکاری در قصر مفجر
قصر مفجّر که هشام، آن را در نزدیکی (اریحا) فلسطین کنونی ساخته، به جهت تزیینات کاشیکاری آن را از دیگر ساختمانها متمایز میکند و به جای کتیبههای رنگی در قصرالحیر غربی در اینجا از کاشیهای حقیقی استفاده شده و با استفاده از سنگهای مکعبی شکل رنگی و چسبانیدن آنها در کنار یکدیگر، تشکیل تصاویر رنگی زیبایی را داده است.
از مهمترین این تابلوهای کاشیکاری شده، قطعهی بزرگی است که کفِ تالار استراحتگاه حمام بزرگ و قسمت انتهای سالن که از کف زمین بلندتر است را میپوشاند و به این تابلو، تصاویر دیگری نیز، متصل است. بهطوری که این اطاق بزرگ را به شکل زیبایی در آورده است. کف اطاق مربعی شکل نیز، با کاشی فرش شده است. اما طرح آن هندسیشکل و رنگی است، مشابه آنچه که روی سکوی حمام کار شده و بسیار ساده میباشد. اما این تزیینات هندسی، از جالبترین آثار اسلامی و بلکه بهصورت نمونهای از تأثیر هنر اسلامی، بر هنر تجریدی و واقعی به شمار میرود.
در این سبک نحوهی چیده شدن کاشیها به شکل منسجمی است. بهطوری که هر شکل، با دیگری متفاوت است. اما این قطعه بزرگترین قطعهی کاشی است که تاکنون شناخته شده و در حال حاضر، شکل کامل خود را حفظ نموده است. اما تصویری که کف زمین و زیر قوس تالار پذیرایی را تزیین میکند، یک تصویر تشبیهی زیبایی است و شامل یک درخت سیب یا نارنج، همراه با گیاهان اضافی است که در اطراف درخت قرار گرفتهاند. در سمت راست این گیاهان، شیر درندهای به یک آهو، چنگ انداخته و در سمت چپ، دو غزال به آرامی در حال چرا هستند.
این درخت واقعی، و شگفتانگیز، شاخوبرگهای طبیعی آن، با یکدیگر تفاوت فاحشی دارند. در میان درخت، برگهایی با رنگ زرد پریده، قرار گرفته. که بهدنبال آن، برگهایی با رنگ سبز، و بعد از آن برگهای آبیرنگ متمایل به سبز، دیده میشود. در مقابل این رنگها، میوههای قرمز رنگ براقی وجود دارند، پیچیدگی شاخههای درخت و ساقههای آن خیلی طبیعی است. نکتهی قابل توجه در این امر، سبک خالصی است که تمامی عناصر بهکار رفته در آن، از هنرهای قدیمی با عظمتی چون هنر رومی، ساسانی، و بیزانسی، جمعآوری شده است و این سبک، در دورهی امویان، به حدّ اعلای زیبایی رسید. امویان حکّامی بودند که اولین نمونههای معماری و هنر اسلامی را به دست هنرمندان محلی بهوجود آوردند.
نویسنده : دکتر عفیف البهنسی
مترجم : محمود پورآقاسی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست