چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

تراژدی یک راوی غیرموثق


تراژدی یک راوی غیرموثق

نگاهی به فیلم «بانوی آهنین»

در اولین صحنه از فیلم «بانوی آهنین» که بار دیگر فیلیدا لوید کارگردان را با بازیگر «مامامیا!»ی او، مریل استریپ همراه کرده، مارگارت تاچر در سن هجده سالگی (آلکساندرا روچ) مثل یک پیرزن کم سن و سال که با شهر لندن پرهیاهو و شتابزده پیرامونش هیچ تناسبی ندارد، تصویر شده است. اما بخش بزرگی از فیلم در فضای کوچک‌تری که انگار هوا در آن برای نفس کشیدن پیدا نمی‌شود، اتفاق می‌افتد؛ در دفتر کار جنون‌زده نخست‌وزیر اسبق بریتانیا. سه فیلم در این اواخر روی پرده رفته‌اند که یک روال را پی گرفته‌اند. «بانوی آهنین» از این لحاظ که کوشش کرده است تا با پرداختن به هذیان‌ها و توهم‌ها، چهره‌ای انسانی از یک شخصیت مناقشه‌برانگیز تاریخی به تصویر بکشد به «جی. ادگار» کلینت ایستوود (که زندگی رییس سابق اف. بی.‌ای را به شکلی که اعتبار آن در معرض تردید است، تصویر کرده) و «دبلیو.‌ای.» (که نویسنده/کارگردان آن، مدونا تلاش کرده است تا زندگی دوشس ویندسور را از زاویه رویاهای یک ستایشگر او در دوران معاصر بازسازی کند) پیوسته است. فیلم لوید به تناوب بین خاطرات غنی تاچر از تلاش‌ها و پیروزی‌های گذشته‌اش و کوشش او در زمان معاصر برای به‌دلیل سپردن ساده‌ترین مسایل –مثل اینکه چگونه تلویزیون را روشن کند یا اینکه شوهر عزیزش، دنیس (جیم برادبنت) که او را سر سفره می‌بیند و همه روز با او بلند بلند صحبت می‌کند، در واقع مرده است- در حرکت است.

فیلم زمانی به طول حدود ۶۰ سال را پوشش می‌دهد (تاچر با بازی آلکساندرا روچ در نوجوانی دختر یک خواربار فروش در شهری کوچک است که برای اولین بار برای ورود به دولت در انتخابات شرکت می‌کند) و لوید و فیلمنامه نویس او، ابی مورگان، بسیاری از بخش‌های زندگی او را حذف کرده‌اند؛ از کار او در یک آزمایشگاه شیمی پیش از ورود به حرفه سیاست تا دوستی او با آگوستو پینوشه، دیکتاتور شیلی و حمایت از پینوشه. فیلمسازان نخواسته‌اند که فقط از جنبه‌های بد زندگی او چشم‌پوشی کنند، آنها از هرچیزی صرف‌نظر کرده‌اند که ممکن بود تصویر تاچر را از دختر طبقه کارگری که به زن خانه‌دار با دل و جرأت و بعد به چهره‌ای فمینیست و در نهایت به یک مادربزرگ به شکلی تراژیک کودن تبدیل می‌شود، پیچیده‌تر سازد. کوشش تاچر در (احتمالا) اواخر زندگی این نیست که چگونه صحنه جهانی را که به این شکل در آورده است، سر و سامانی بدهد، بلکه این است که چگونه روزهایش را به سر آورد در حالی‌که دنیس دیگر در کنار او نیست.

این فیلم بیشتر یک درام زنانه است تا درام سیاسی. تبدیل‌شدن تاچر به یک کاندیدای واجد شرایط برای نخست‌وزیری عملا با یک تغییر چهره به انجام می‌رسد و دختر روستایی یاد می‌گیرد چگونه طور دیگری صحبت کند و موی سرش را به‌سبکی که در شهر بزرگ رایج است، به شکلی فانتزی درآورد. شهر بزرگ برای او در ابتدا به معنی پارلمان بریتانیا ست و بعد، صحنه جهان. وقتی با بروز جنگ فالکلند اعتبار نظامی او مورد تردید قرار می‌گیرد، متکبرانه اعلام می‌کند: «من هر روز زندگی‌ام مشغول جنگ بوده ام». انگار هرچه تا اینجا برای سروکله زدن با تبعیض‌های محیط کارش اندوخته، حالا برای طرح استراتژی در میدان جنگ به کارش‌می‌آید. (این نوع نگاه ساده‌انگارانه در کمدی «پوتیش» فرانسوا اوزون که در سال ۲۰۱۰ ساخته شد، متقاعد کننده‌تر به نظر می‌رسید.) آن‌طور که از «بانوی آهنین» بر می‌آید، هرچه علیه تاچر گفته‌اند از سر زن‌ستیزی غیرمنطقی و فکر‌نشده بوده است. دوران حکومت او در یک صحنه مونتاژی با تصاویری آرشیوی از اعتراضات کارگری، چند رویداد تروریستی و تخریب زیرساخت‌های اساسی (یعنی پر شدن خیابان‌های لندن از زباله در جریان اعتصاب رفتگران) که به تصاویری از استریپ در حال ایراد نطق‌های محکم تاچری الصاق شده است، خلاصه می‌شود.

همه چیز مطابق دیدگاه‌های اوست و فقط خشونت و بحران است که ساز مخالف می‌زند. بنا بر این نسخه، تاچر «سقوط کرد» چون زن تنهایی بود که احتمالا نمی‌توانست در مقابل یک ‌دارودسته وحشی بر جای خود بماند. تاچر در اینجا قربانی است. فیلم رویدادهای تاریخی را از طریق جریان سیال ذهن تاچر دنبال می‌کند –که معلوم است یک راوی جهت‌دار و غیرموثق است- و این توجیهی برای لوید کارگردان است تا با برجسته کردن بخش‌هایی از زندگی تاچر او را نخست‌وزیری در مبارزه با وحشی‌های معتقد به برتری طبقاتی یا جنسیتی یا اصولا وحشی‌هایی که معلوم نیست که هستند، نشان دهد. توجیه اخلاقی مساله بر عهده خودتان است. با آنکه فیلم سعی می‌کند تماشاگر را به درون ذهن تاچر ببرد، او هرگز مثل یک شخص واقعی به نظر نمی‌رسد و این بیشتر تقصیر فیلمنامه مورگان است تا بازی استریپ که معمولا تحقیق شده کار می‌کند و در این فیلم زیر یک عالم پروتز پنهان شده است. «بانوی آهنین» می‌پرسد که آیا ممکن است یک بانوی سیاستمدار سنت‌شکن همچنان یک زندگی شبه‌خانوادگی را حفظ کند، بدون آنکه عملا عقلش را از دست بدهد؟ پاسخ فیلم یک «نه» موکد است- و بعد از شما می‌خواهد که باور کنید تراژدی زندگی تاچر همین است.

منبع: ویلج وویس

کاترینا لانگورث