دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

کارت های صد آفرین ات را پس بده


کارت های صد آفرین ات را پس بده

نگاهی به فیلم های اکران شده در فصل پاییز و نکات مثبت و منفی آنها

اکران پاییز امسال را به حق می‌توان کلکسیونی از نمایش فیلم‌های سینمایی در چهار رده خوب، متوسط، ضعیف و مشمئزکننده قرار داد. فصل برگ‌ریز اما یک فیلم میلیاردی و یک فیلم شبه میلیاردی داشت. حتی فروش گیشه نیز در این فصل، در چهار طبقه یاد شده کاملا مراعات شد. اما نکته‌ای که این وسط وجود دارد این است که ترکیب بازیگران سینمای ایران در اکران پاییز هیچ تنوعی را نشان نمی‌دهد. بسیاری از بازیگران صاحب سبک در این فصل، فیلمی را روی پرده نداشتند و البته ناگفته نماند که برخی بازیگران نیز دو فیلم را به صورت همزمان روی اکران داشتند.

● فیلم‌های خوب

شاید انتخاب فیلم‌های خوب فصل پاییز، یک اشتراک نظر بی‌سابقه را در میان منتقدان سینمایی به همراه داشته باشد. ساده‌ترین انتخاب در میان این هجده فیلم، «اسب حیوان نجیبی است»،«سعادت آباد» و «یه حبه قند» است.

«اسب حیوان نجیبی است» را باید در زمره کمدی‌های خوب ایران طی چند سال اخیر به حساب آورد که با یک حساب سرانگشتی، از مزیت‌های بیشتری نسبت به دیگر کمدی موفق امسال یعنی «ورود آقایان ممنوع» برخوردار است.

سوژه مستقلا بکر داستان به علاوه قدرت انتخابی که نویسنده برای تک تک پرسوناژهای خود جهت خلق فضاسازی‌های جدید داده، سبب شده تا «اسب حیوان نجیبی است»، کمدی موفقی را به نمایش بگذارد.

«سعادت آباد» با گل درشت نکردن حادثه اصلی به عنوان خط سیر اصلی داستانش، به خوبی توانست وجهه‌ای دیگر از سینمای جزئی نگر را به خورد مخاطب خود دهد. سینمایی که قبلا توانسته بود با نشان دادن حوادث یک داستان در بازه زمانی کوتاه و لوکیشنی ثابت، طرفداران بسیاری را برای خود دست و پا کند. حال در ادامه همان روند، تجمیعی از گونه‌های شخصیتی متفاوت را نشان داد که هر یک به تنهایی می‌توانست خط جدیدی به موضوع داستان بدهد. فیلم با تکیه بر بازیگران سرشناسش خوب فروخت و میلیاردی شد اما این حسن را نباید اینگونه تلقی کرد که فیلم ضعف‌های صریحی را مخصوصا از جهت فیلمنامه در خود نمی‌بیند.

«یه حبه قند» اما حدیث نفس دیگری داشت. فیلمی عجیب که ساختمان مشخصی را برای فیلمنامه خود لحاظ نکرده بود .

فارغ از اینکه قدم گذاردن در این مسیر، آن هم به عنوان تجربه‌ای تازه، ایرادات فراوانی را در خود لاینحل گذاشته بود، تغییر یکباره رویکرد داستان، ایراد نخ‌نمای فیلم است که بسیاری از ایرادات دیگر، توانستند از این آبشخور تغذیه کرده و لطماتی را بر فیلم وارد آورند. اما فیلم به لطف خلق سمپادهای گرم خود، توانست تماشاگرش را تا پایان نگه‌دارد و بیشتر از ۹۰۰ میلیون تومان فروخت تا پسند احیانا هیچ نگرانی‌ای از بابت تهیه جهیزیه خود نداشته باشد!

● فیلم های متوسط

در این رده نیز سه فیلم «پرتقال خونی»، «راه آبی ابریشم» و «مرگ کسب و کار من است»، قرار دارند.

«پرتقال خونی»، فیلمی به شدت مهیج و دیدنی است که با به کارگیری ابزار جدیدی در راستای سینمای فیلمفارسی، توانست یک درام سرو شکل‌دار قوی را به مخاطب خود تقدیم کند. ایده فیلمنامه بسیار قوی است اما پرداخت آن به هیچ عنوان قوی نیست. تدوین نیز از دیگر ضعف‌های این فیلم به حساب می‌آید.

«راه آبی ابریشم»، دیگر فیلم متوسط اکران پاییز است که توانست با خلق داستانک‌های بی ربط، آن فضاسازی مورد نظر نویسنده را به مخاطبانش انتقال دهد. پایان بندی فیلم، مهم‌ترین نقطه ضعف آن است همچنان که سلیس کردن سوژه‌ای دوست‌نداشتنی به نوشته‌ای جذاب، بهترین نقطه قوت آن. فیلم با لحاظ کردن فضاهایی متفاوت، دست به قهرمان سازی می‌زند و خوب هم از عهده این کار بر می‌آید. کاش ساختار تالیفی فیلمنامه‌ای که اینچنین روی آن تحقیق شده، با دقت بیشتری نوشته می شد تا این big production بتواند در سینمای ایران ماندگار شود.

«مرگ کسب و کار من است»، فیلمی برای طبقه خاص سینما بود که نتوانست با توجه به استحاله فضای سرد فیلم، ارتباطی را با مخاطب عام خود برقرار نماید. ضمن اینکه شخصیت‌هایش نیز نتوانستند در حد یک تعریف چند خطی روانشناسانه، آنالیز شوند. اما قصه فیلم، تقریبا بکر بود و موقعیت‌ها، غیر قابل حدس. فیلمنامه عامدانه دیالوگ‌هایی سرد و بی روح داشت تا تطبیقی باشد بر شخصیت‌های دل چرکین خود. فیلم به عنوان نخستین تجربه فیلمساز، نمره قبولی گرفت و توانست به صورت نصفه و نیمه، رضایت مخاطبان خاص خود را فراهم آورد.

● فیلم‌های ضعیف

متاسفانه سنگینی کفه ترازوی اکران پاییز به سمت این فیلم‌ها می‌رود. نکته قابل تاملی که سبب می‌شود به آمار قرار گرفتن ۹ فیلم از ۱۸ فیلم اکران پاییز در این رده، تاسف بخوریم. یعنی دقیقا نیمی از فیلم‌های پاییز ضعیف بودند و نیمی دیگر، تقسیم شده در سه رده دیگر.

«آسمان هشتم» که در گروه مخاطب خاص اکران شد، نتوانست حتی به مذاق همین دسته مخاطبانش هم خوش آید. سوژه تکراری فیلم و نبود خلاقیت در نشان دادن موقعیت‌های کم شمار آن، از جمله نکات غیرقابل قبول در «آسمان هشتم» به حساب می‌آید.

«اخلاقتو خوب کن» با توجه به اینکه کمدی نازلی را به ما نشان می‌دهد، از اساس مشکل دارد. فیلم هیچ الزامی را به ما نمی‌دهد که قهرمانش بر اساس آن، پیگیر حل مشکل دختر سرطانی باشد. در مقاطع دیگر نیز فیلم با اشکالاتی که از همین بی‌منطقی برمی‌آید، دست و پنجه نرم می‌کند.

«باغ قرمز» هم فیلمی داستانگو نیست. رابطه کاراکترهایش هم نمی‌تواند بر مبنای منطق استوار باشد. در این فیلم، ضعف شدید شخصیتی از سر و کول بازیگرانش بالا می‌رود.

«بدرود بغداد» به هر حال از دیگر فیلم‌های ضعیف بالاتر است اما نمی‌تواند فیلم متوسطی هم لحاظ شود.«بدرود بغداد» هم از معضل داستانگویی رنج می‌برد. ضمن اینکه توانسته از همین فیلمنامه آشفته، موقعیت‌های بصری زیبایی را خلق کند. موقعیت‌هایی که به لحاظ مفهومی و عاطفی(که فیلم شاکله خود را برای نشان دادن آن بنا گذارده بود) با توجه به سنگینی پروژه و عدم درک صحیح از فرهنگی دیگر، الکن ماند و به نتیجه نرسید.

«تپلی» هم که برای رده سنی کودکان به روی پرده رفت نتوانست به فروشی معادل دیگر فیلم‌های این ژانر در یکی، دو ساله اخیر دست یابد. مهمترین ایرادش هم این بود که فیلمنامه توسط کسی به نگارش درآمده بود که نتوانست خود را از فضای زندگی بزرگسالان کنده و دنیایی تمام کودکانه را برای فیلمنامه‌اش لحاظ کند.

«خانواده ارنست» از بنیان مشکلات عدیده‌ای با داستانش دارد. دغدغه دختر در پیگیری زندگی نیاکانش به هیچ‌وجه دلیل منطقی ندارد. دلواپسی‌های بیهوده دختر به همراه افراطی نشان دادن پسر برای خروج از کشور نیز از جمله علامت سوال‌هایی است که بدون زمینه چینی، فقط طرح شد و نه مقدمه‌ای داشت و نه موخره‌ای. ضمن اینکه با توجه به جریانات داستان، هیچ دلیلی هم نداشت که نام فیلم «خانواده ارنست» باشد! «شکارچی شنبه» موضوع خوبی دارد اما پرداخت جالبی ندارد. فیلمنامه نتوانسته بر روی سوژه خود سوار شود و فضاهای بهتری را خلق کند. بر روی شخصیت‌های فیلم نیز پرداخت خوبی صورت نگرفته است اما تلاش برای نشان دادن نص صریح منظور فیلمنامه‌نویس در این فیلم جای تقدیر دارد.

ایده نهایی (و نه ابتدایی)«گلوگاه شیطان» باید خیلی امروزی می‌شد.این سوژه برای سینمای اوایل دهه هفتاد می‌توانست جواب دهد اما برای سینمای اوایل دهه نود نه. ضمن اینکه ایده اصلی فیلم این انعطاف را داشت تا با حفظ شعائر خود،امروزی شده و علاوه بر حرف‌هایی که نتوانست بر زبان آورد،مفاهیم غنی‌تری را به مخاطبش منتقل نماید.

اما «نفرین» که تنها فیلم ژانر وحشت فصل پاییز بود، فیلمی فوق العاده ضعیف به حساب می‌آید که اگر بازی نسبتا خوب بهناز جعفری نبود، باید جزو فیلم‌های مشمئزکننده قرار می‌گرفت! نبود شخصیت‌پردازی، در نظر نگرفتن المان‌های سینمای ژانر وحشت از جمله ایرادات فاحش فیلم بود که به جرات می‌توان گفت که فیلم با بهره گرفتن از تاریکی شب و کلبه متروکه وسط جنگل هم نتوانست کودکان زیر ۱۰ سال را هم بترساند.

● فیلم‌های مشمئز کننده

نهایت تاسف برای فیلم‌هایی است که نه می‌توانند حتی یک کلمه حرف برای گفتن داشته باشند و نه می‌توانند با سوء‌استفاده از اهرم‌هایی نظیر رقص و آواز و رونمایی از چهره‌های به شدت بزک شده، عنوانی برای فلسفه و چرایی خود داشته باشند.

«آژانس ازدواج» چه حرفی برای گفتن دارد؟«پیتزا مخلوط» و «دلقک‌ها» چه پیام ولو ساده‌ای را می‌توانند به یک انسان بزرگسال که نه، حتی به یک نوجوان دوازده ساله منتقل کنند؟ قصد اسائه ادب به تماشاگران این فیلم‌ها نیست چون به هرحال کسانی که به تماشای این فیلم‌ها می نشینند، یا می‌خواهند فارغ از تکاپوهای زندگی، لختی فراغت داشته باشند و یا کسانی هستند که فریب این اسم‌های پرطمطراق را می‌خورند و در پایان به اشتباه خود پی می‌برند. وقتی نمی‌توانی حتی با کوبیدن چوب به سر و کله بازیگرانت، لحظه کمیک خلق کنی، برای چه فیلم می‌سازی؟ این فیلم‌ها حتی برای گیشه هم تعریف نشده‌اند. «آژانس ازدواج» و «دلقک‌ها» که به بدترین شکل ممکن با گیشه خداحافظی نکبت‌داری داشتند. «پیتزا مخلوط »هم به نعمت بازیگران سرشناس خود و البته نام فیلم، فروش نسبتا بهتری را نسبت به دو فیلم دیگر داشت.

اکران پاییز با توجه به چند فیلم خوبی که روی پرده داشت، اکران گرم و قابل قبولی نبود. شاید اگر اکران این فصل را در سال‌های گذشته شاهد بودیم، زبان به تعریف و تمجید آن می‌گشودیم اما شش ماهه اول امسال طوفانی آغاز شد و همین علت، سطح توقع ما را از سینمای ملی و دست اندرکارانش به مراتب بالا برد. امیدوارم دیگر در پایان زمستان هم مجبور به نوشتن این سطور پایانی سرد و ناامیدانه نباشم.گرچه روی کاغذ، آمارها چنین وعده‌ای به ما می‌دهند. فصلی که سرمای هوا، امتحانات مدارس و دانشگاه‌ها و همچنین برگزاری جشنواره فیلم فجر،تاثیرات عمیق و مستقیمی بر روی کاهش تعداد تماشاگر و همچنین اکران فیلم‌های خوب خواهد گذاشت.

مجتبی اردشیری