دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
طبقه بندی اسامی سوره های قرآن
قرآن كریم در قالب مجموعه آیاتی نازل شده كه خداوند متعال آنها را به سوره نام بردار ساخته است . از زمان رسول خدا (ص) ، هر یك از سورهها به نام ویژهای شهرت یافته و نخستین نام سورهها از زبان آن حضرت شنیده شده است. پرسشی كه در این جا مطرح شده این است كه : آیا این نامگذاری بر مبنای اصول خاصی و یا حكمتهای ویژهای صورت گرفته است یا این كه به صورت اتفاقی و صرفاً برای تشخیص سورهها از یكدیگر بوده است؟
نویسندهی محترم ضمن رد فرضیهی « بی نظمی و پریشان پویی» در تمسیهی سورهها، بر این دید گاه است كه « عقل گرایی » ، «روشمندی» و « بهگزینی » در گزینش نام سورهها دخالت داشته است . به طوری كه این نام گذاری خود دارای پیامهای حكیمانهای برای مخاطبان است . این مقاله در دو بخش سامان یافته است؛ در بخش نخست، عناوین سورهها در بیستطبقهی كلی طبقهبندی شده است . در بخش دوم، ضمن برشمردن نام یك یك سورهها ، جایگاه هر یك از آنها در طبقههای یاد شده تعیین گردیده است.
● مقدمه
قرآن كریم دارای ۱۱۴ سوره است كه هر یك به نام ویژهای نام دار است . برخی از سورهها علاوه بر نام اصلی، به چند نام فرعی دیگر نیز شناخته میشوند. دربارهی نامگذاری سورهها ، پرسشهای چندی مطرح است؛ پرسشهای زیر از آن جملهاند:
ـ آیا نام سورهها توقیفی است ؟
ـ آیا این نامها همچون خود سورهها و حی الاهی است؟
ـ آیا سورهها توسط شخص رسول اكرم(ص) نامگذاری شده است؟
ـ آیا در این نامگذاری هدف خاصی مورد نظر بوده است؟
در این نوشتار، پرسش اخیر را مورد تحقیق قرار داده و نشان دادهایم كه در جریان نامگذاری سورهها ـ صرفنظر از این كه چه كسی انجام داده است ـ نوعی كوشش منظم و معقول دستاندكار بوده است. ما كوشیدهایم نامای موجود در مصحف را از نظر جایگاهشان در خود سورهها طبقهبندی كنیم.
● طبقهبندی نامهای سورهها
درنامگذاری سورههای قرآن كریم شیوههای متعدد و متنوعی به كار گرفته شده و كوششی حكیمانه اعمال گشته است به نحوی كه میتوان ساز و كار نامگذاری سورهها را فرآیندی هدفمند برای نمودن « مضامین اصلی قرآن كریم » در « پیكرهی نام سورهها » به حساب آورد. این شیوهها را در ۲۰ عنوان به شرح ذیل طبقهبندی كردهایم:
۱) نامیدن سوره به نامی كه بیانگر مكان سوره در قرآن كریم است، نظیر «فاتحه».
۲) نامیدن سوره به نامی كه در سرتاسر قرآن كریم، اختصاصاً در همان سوره آمده و این ویژگی، شاخص ممتازی برای تمییز و تشخیص آن سوره است، مانند « انفال » و « قریش » .
۳ ) نامیدن سوره به نامی كه بیانگر بخشی از محتوای سوره واز قبیل نامیدن كل به جزء است، مانند « توبه» و « مریم » .
۴) نامیدن سوره به كلمهای كه نماد پدیده یا رخدادی اعجازآمیز یا ملكوتی و صرفاً در همان سوره ذكر شده است، مانند: « مائده» و « كهف».
۵) نامیدنسوره به اسمی كه آیههای سوره، پاك در عنان آن عنوان رواناند،مانند « یوسف » و « نوح » .
۶) نامیدن سوره به ساختاری صرفی، برگرفته از صیغهای از یك فعل كه آن صیغهی فعل، صرفاً در همان سوره آمده و در جای دیگری از قرآن نیامده است، مانند : « إسراء » و « إنفطار».
۷) نامیدن سوره به حرف یا حروف مقطعهی مرموز در آغاز سورهها كه گاه به تنهایی آیهای هستند و گاه جزیی از یك آیه، مانند: « طه» و « ص» .
۸) نامیدن سوره به نامی كه عنوان جامع مصداقهای فراوانی در سوره محسوب میگردد،مانند: « أنبیاء».
۹) نامیده سوره به نامی نمایانگر روح روان در سوره، مانند « مؤمنون» و « فتح » .
۱۰) نامیدن سوره به كلمهی ردیف در آیهی نخست، مانند: «كوثر» و « فلق» .
۱۱) نامیدن سوره به كلمهی ردیف در آیهی دوم،مانند : « روم » و « علق ».
۱۲) نامیدن سوره به كلمهی ردیف در آیهی پایانی مانند: « ماعون » و « مَسَد» .
۱۳) نامیدن سوره به كلمهی ردیف در ۲ یا در چندآیه، مانند : « قدر» و « ناس» .
۱۴) نامیدن سوره به كلید واژهای از آیهی نخست، مانند : « نساء » و « هُمَزه».
۱۵) نامیدن سوره به كلید واژهای از آیههای دیگر سوره ، مانند: « أنعام» و « حُجُرات » .
۱۶) نامیدن سوره به فعلْ واژهای از آیهی نخست، مانند: « فُصِّلَت » و « عَبَس ».
۱۷) نامیدن سوره به نامی كه به تنهایی آیهی نخست سوره محسوب میگردد، مانند « رحمان » و « قارعه » .
۱۸) نامیدن سوره به « مقسم به » در آیهی نخست، پس از حذف حرف سوگند، مانند: « طور » و «تین».
۱۹) نامیدن سوره به نامی كه در آن سوره با مصداق و تأویل خاصّ ، از نظایرش در سورههای دیگر ممتاز گشته است، مانند: « صافات » و « دُخان».
۲۰) نامیدن سوره به كلید واژهای جغرافیایی مربوط به روایتی تاریخی كه به طور اختصاصی در همان سوره روایت شده است، مانند: « سَبَأ » و « أحقاف» .
● وجه تسمیهی سورهها و جایگاه هر یك در طبقات
پس از بیان طبقات بیستگانه، اینك وجه تسمیه و جایگاه نام هر یك از سورهها را در این طبقات به تفصیل یادآور میشویم.
۱) الفاتحه :
این نام بیانگر نقش و جایگاهی است كه این سوره در قلمرو عددی مصحف به عنوان حسن مطلع قرآن، به خود اختصاص داده است۱ . در قرآن كریم،از مادهی « فتح » ساختار اسم فاعل وجود ندارد . نام اصلی این سوره « فاتحهٔ الكتاب» است؛ یعنی گشاینده و آغازگر كتاب الاهی.
۲) البقرهٔ :
كلید واژهای از یك قصهی تاریخی است كه در سرتاسر قرآن كریم، فقط یك بار و در همین سوره مطرح گشته است . ۲
۳) آل عمران :
كلید واژهای است كه به سبب غنای حجم و مضمون غنای حجم و مضمون مطالب، نقش عمده و اصلی را در ستون فقرات آن سوره یافته است۳ و در سرتاسر قرآن یك بار، و در همین سوره آمده است .
۴) النساء :
نامی است كه در آغاز ، میانه و پایان سوره، همواره حضور دارد و سوره از مطالبی دربارهی آن، تقریباً پرگشته است.۴
۵) المائدهٔ :
واژهای است كه اختصاصاً در همین سوره آمده و مهمترین نماد ماجرایی اعجازآمیز است.۵
۶) الانعام :
نام واژهای است كه سوره به گونهای مفصل و مبسوط به آن پرداخته۶ و ۶ بار در سوره، مكرَّر گشته است. « اَنعام،چارپایانی كه برای چریدن به صحرا برده میشوند و در آغل تعلیف نمیشوند» .
۷) الأعراف :
واژهای است كه اختصاصاً در همین سوره آمده و كلید واژهای نمادین حادثهای است كه در آینده رخ مینماید۷. كلمهی « اعراف » فقط دوبار در قرآن و در همین سوره به كار رفته است.
۸) الأنفال :
نام واژهای است كه اختصاصاً در این سوره ذكر شده و حكم ویژهی آن بیان گشته است ۸ . این كلمه كه به معنای « غنیمتهای جنگی و ثروتهای عمومی » است، ۲ بار در آیهی نخست سوره آمده است.
۹) التوبهٔ :
نامیدن كل به جزء ، یعنی نامیدن یك سوره به نام واژهای كه در آن ذكر شده و جزئی از محتوای سوره را به خود، ویژه ساخته است. « علت نامگذاری این سوره كاربرد مكرر كلمهی « توبه» با اشتقاقات مختلف آن (۱۷بار) و احكام آن و دو مصداق مهم از توبهپذیری خداوند در این سوره است. »۹
۱۰) یونس :
نام واژهای است كه پیوند خوردگان به آن (یونس و قوم یونس)، در سنجش با همبران و همالان(پیامآوران دیگر و اقوامشان) وضعیتی استثنایی و سرنوشتی متفاوت یافتهاند و همین عنصر، این نام را در سوره برجسته ساخته است۱۰ . این كلمه، ۴ بار در قرآن ذكر شده كه یك مورد آن در این سوره است و فقط در همین سوره (آیه ۹۸) از عنصر فوق سخن رفته است.
۱۱) هود:
نام واژهای است كه داستانش طولانیتر از هر سورهی، دیگر در این سوره مذكور افتاده است . ۱۱ این واژه، ۵ بار در این سوره و ۲ بار نیز در سورهای دیگر آمده است .
۱۲) یوسف :
ناو واژهای است كه یگانه ستون فقرات سوره میباشد و سوره صرفاً دربارهی او و داستان اوست . داستان یوسف در سوره به تفصیل بیان شده است، این داستان به نحو یك یكپارچه آمده و بیشترین آیات این سوره به همین داستان اختصاص دارد.»۱۲ این نام واژه، ۲۷ بار در قرآن آمده كه ۲۵ مورد آن در این سوره است.
۱۳) الرعد:
نام واژهای است كه در سوره، وصفی شگرف و غیر عادی یافته است.۱۳ یعنی تسبیح الاهی گفتن رعد: « وَیُسَبِّحُ الرَّعدُ بِحَمْدِه » [ رعد: ۱۳] .
۱۴) ابراهیم :
واژهای است كه سوره را ، از سورههایی كه با حروف مقطعهی همسان(الر) آغاز گشتهاند،متمایز كرده است.۱۴ و عنوان منتخب(ابراهیم) ـ در سنجش با دیگرانی كه در سوره مذكور افتادهاند و در سنجش با سورههای دیگری كه از او سخن گفتهاندـ در همهی مواردی كه در این سوره از وی سخن رفته است ، با این ویژگی ممتاز گشتهكه در حال مخاطبه با خداوند در قالب دعاست و سخنان خود، از جمله برخی مطالب بینظیر و تازه ـ كه در دگر سورهها نیامدهاند ـ را به همین شیوه بیان میدارد، یعنی در هیأت سخن گفتن و نیایش با خداوند و ستایش حضرت ذوالجلال، واژهای « ابراهیم » ۶۹ بار در قرآن آمده كه یك مورد آن در همین سوره است.
۱۵) الحجر:
واژهای است كه فقط یك بار در قرآن و در همین سوره آمده است.۱۵
این كلمه، نام مكان خاصی است كه در آیهی ۸۴ ،مردمانی بدان منسوب گشتهاند: « اصحاب الحجر».
۱۶) النحل :
مانندمورد پیشین. ۱۶
۱۷) الإسراء :
واژهای برگرفته از ساختاری صرفی است كه فقط یك بار در قرآن و در همین سوره ذكر شده است و مقصود از ساختار صرفی، فعل ماضی « أسری » است كه به سیر دادن شبانگاهی پیامبر (ص) از مسجد الحرام به مسجد الاقصی و از آنجا به آسمانها و « عندالله » اشاره دارد.۱۷
۱۸) الكهف :
مانند شمارهی (۲) . این كلمه، در مجموع ۶ بار در قرآن آمده كه همهی موارد در همین سوره و مربوط به یك ماجراست .
۱۹) مریم :
نام واژهای است كه این سوره، بیش و پیش از دیگران ،دربارهی آن و برخی وابستههای آن، به گونهای كم نظیر، كلام را توسعه داده است.۱۸ این واژه در ۳۴ جای قرآن آمده كه ۳ بار آن ، در همین سوره مذكور افتاده است.
۲۰) طه :
نامیدن این سوره به حروف مقطعهای آغازگر سورههاست.۱۹ چون این سوره، با حروف مقطعهی (طه) آغاز شده و فقط یك بار در همین سوره آمده است .
۲۱ ) الأنبیاء :
كلمهای است كه از عین آن در سوره، اثر ونشانی نیست؛ لیكن مصداقهای فراوانی از آن (نامهای پیامبران) در سوره ذكر شده، به نحوی كه از جهت تعداد مصادیق، در سرتاسر قرآن كریم رتبهی دوم را حائز گشته است و سورهی انعام كه رتبهی اول را دارست، به سبب مبحث گستردهای كه دربارهی انعام در آن آمده، چنین نام گرفته و نام « انبیاء» را برای سوره ی بیست و یكم باقی گذارده است. ۲۰
۲۲) الحج:
كلید واژهای است كه نماد برجستهی موضوع با اهمیتی است كه از زبان پیامبری بزرگ مطرح و مردم به آن موضوع دعوت و حرمات و شعایر آن تكریم شده است.۲۱
۲۳) المؤمنون :
واژهای است كه نماد روح جاری در سوره،یعنی روح ایمان، میباشد. « این سوره با اشاره به « مؤمنون» آغاز میشود و اوصاف عالیهی مؤمنان راستین را [ در همان طلیعهی سوره] بیان میكند.»۲۲
۲۴) النور:
كلید واژهای یكی از محوریترین آیههای سوره، بل كلَّ قرآن است . « كلمهی نور ۷ بار در این سوره به كار رفته كه یكی از زیباترین و معروفترین آیات قرآنی به نام آیهی نور (آیهی ۴۵۹ را در بر دارد و كلمهی نور ۵ بار در این آیه آمده است . » ۲۳
منبع: ایسکا
نویسنده: دكتر عبدالمهدی جلالی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست