چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
شنیدن به سبک قدیم
منشاء صوت به ارتعاش درآمدن مولکولهای محیط پیرامون است. این ارتعاش وقتی به مکانیزم گوش ما میرسد طی عملیاتی مکانیکی به فرمانهایی تبدیل میشوند که ترجمان آن برای مغز حکم صدا را پیدا میکند. اگر گوشی در کار نباشد، صدایی هم وجود ندارد! جرج برکلی فیلسوف ایرلندی برای نخستین بار این تفسیر را ارائه داد که اگر در یک جنگل، درختی براثر کهولت بشکند و بیفتد، صدایی نمیدهد مگر اینکه گوشی در اطراف آن باشد. دیوارهای اطاقی که الان در آن نشستهاید نیز به محض اینکه از آن خارج شوید، فاقد رنگ هستند.
موسیقی ترکیبی است موزون از صداهای مختلف و سکوت. صدایی که اجسام یا سازهای مختلف تولید میکنند دارای محدودههای فرکانسی و شدت مختلف هستند که در ذهن شنونده رنگآمیزی و حسهای گوناگونی ایجاد میکنند. گاه گوشخراش و گاه گوشنواز، گاهی خوشحال میکند و گاه غمگین، مضطرب میکند یا هیجانزده و در بسیاری مواقع نیز نامطبوع (فالش) جلوه میکند.
انسان برای ایجاد بیانی مشترک در موسیقی، برای صداهای مختلف نامگذاریهایی کرده است که به نُت مشهور هستند. نُت در واقع نسبتی است که ما به صدا میدهیم و این نسبت تنها در مقایسه با باقی نتهای قراردادی مفهوم پیدا میکند. پس آنچیزی که به نُت لا معروف است تنها یک قرارداد است برای تفسیر آن صدا. آن فرکانس خاصی که به لا معروف میشود اصطلاحا کوک آن نت است. با نسبتی ریاضی اصواتی بالاتر و پائینتر از نت قراردادی ما نیز وجود دارند که همان کوک را دارد اما کمی زیرتر یا بمتر .
نت لا، به خودی خود صدای لا نمیدهد مگر گوش با خود قراردادی را تنظیم کند و به آن صدای خاص لا بگوید. اینگونه تعاریفی را که برای گوش قرار دادهایم، در طول تاریخ دچار تغییرات یا تکامل نیز شده است.
داروین میگوید تمامی جانداران اعم از نباتات، حشرات، حیوانات و انسانها به همراه دنیای پیرامونشان در حال تکامل هستند. اگر یک جاندار برای مصون ماندن از یک حیوان شکارچی، سیستم دفاعیاش در طول تکامل یابد، به طور حتم شکارچی نیز به تدریج متحول خواهد شد (یا ذائقه غذاییاش تغییر میکند یا بر سیستم دفاعی آن جاندار که شکار او بوده فائق میآید). نظریات تکاملی داروین در دنیای ذهنی و خرد (عقل) نیز به تکامل فکری مشهور است. براساس این نظریه، خرد (عقل) در حال تکوین و تکامل است. انسان ۷۰۰ سال پیش در مقایسه با انسان امروزی متفاوت فکر میکرده است. آداب و رفتار انسان امروزی متفاوت است. سلایق و نگرش ما هم همین طور. حتی حس زیبایی شناختیمان. قوانین و قراردادهایی به دست بشر وضع میشوند شاید با تکامل در آینده دیگر معنایی نداشته باشد.
روزگاری بود که کلیسای مسیحی از موسیقی چندآوایی (پلیفونیک) هراس داشت و آن را ممنوع کرد. کلیسا اعتقاد داشت که موسیقی چندآوایی باعث تشکیک مردم در یکتایی پروردگار میشود. حتی توالی نتهای دو(C) و فا دیهز (F sharp) را شیطانی میدانستند. اما انسان پیشرفت کرد (یا بگوئیم تکامل یافت) و هنر موسیقی نیز به همان سان و بسیاری از این باورها تغییر کرد. چه بسا ۵۰ سال پیش حتی کسی نمیتوانست تصور کند که روزی برسد که موسیقی گروه System of the Dawn نه تنها گوشخراش تلقی نشود بلکه مورد پسند نیز قرار گیرد!
تکامل علم، اثرات خود را در بستر فیزیکی تولید صدا نیز گذاشته است. مثل تحولی که در سازها و ابزارهای موسیقایی مشاهده میکنیم. امروزه نت استاندارد لا دارای فرکانس قراردادی ۴۴۰ هرتس (Hz) است. در گذشته به علت روشهای ابتداییتر ساخت ساز، سیمها یا پوست سازها خاصیت کشسانی کمتری داشتهاند و کوکها عموما شُلتر بودند. نت پایه لا کمی بمتر و حدود ۳۸۰ هرتس بود. به عبارت دیگر محدوده صوتی قابل تولید در آن زمان با امروز تفاوت میکرد. جمیع اینگونه محدویتها (فیزیکی، اجتماعی، مذهبی، عرفی ...) طبیعتاً نگاه به آهنگسازی و کاربردهای آن را از دیروز تا امروز نیز متفاوت کرده است. به یک نمونه اشاره میکنم: کلیسا همان قدر که از موسیقی پلیفونیک هراس داشت، تحمل حضور صدای زن در موسیقی را نیز نداشت. تقبیح یا ممنوع کردن صدای زن به معنی از بین بردن یک محدوده صدایی و رنگ از موسیقی بود. حال اگر آهنگساز به این محدوده صوتی نیاز پیدا میکرد، چه راه حلی موجود بود؟ آهنگسازان و حتی خود کلیسا برای آوازها، تمهیدات دیگری را مورد استفاده قرار دادند و برای تامین محدوده سوپرانو از پسران نوجوان نابالغ استفاده میکردند (اسناد تاریخی گویای این واقعیت است که حتی پسران توسط کلیسا عقیم میشدند تا صدای زیرتری پیدا کنند). گرچه این ترفند مشکل محدوده صدایی را حل کرد اما غیرقابل انکار است که حس و عواطف بیان یک مرد عقیم یا جوان نابالغ هنگام خواندن با یک زن تفاوت دارد. حسی که در نهایت لحن موسیقی اجراشده را نیز تحتتاثیر قرار میدهد.
حال در قرن ۲۱ هستیم. وقتی به موسیقی باخ یا هایدن گوش میکنیم، هیچگاه به این فکر کردهایم که موسیقی آنها در آن زمان چگونه صدا میداده است؟ ضمنا نباید فراموش کرد آن چیزی که امروز میشنویم اصولا اجرایی قرن بیستویکمی از آثار باخ است با سازهای قرن بیستویکمی که در قطعات آوازی نیز خانمها جایگزین پسران بدون جنسیت شدهاند. به همه اینها اضافه کنید، بالا رفتن نت پایه از ۳۸۰ به ۴۴۰ هرتس. با احتساب تمامی این مسائل، آن چیزی که امروز از اجرای موسیقی باخ میشنویم تا چه اندازه به آن چیزی که باخ نوشته نزدیک است؟
این سوالی است که برای بسیاری موزیسینها و موسیقیدوستان اهمیت پیدا کرده است. هنرمندان متعددی به این نگرش روی آوردهاند تا آثار هنرمندان قدیمی را با ابزار و شرایط همان دوران اجرا کنند و بسیاری نیز تلاش میکنند اگر موسیقی باروک مینویسند آن را بر پایه اندیشه، خرد و امکانات همان دوران بنویسند. گروههای بسیاری امروزه در حال اجرای مجدد آثار هنرمندان قدیمی برپایه شرایط همان دوران هستند (کوکهای شل، سیمهای کمانعطافتر، خوانندههایی از همان جنس و...) تا دریابند در ذهن نوابغی چون موتزارت، باخ، هایدن، ویوالدی و... چه میگذشته و فضای ذهنی واقعی آنها چطور شنیده میشود؟
اگر سوار یک پیکان دهه ۴۰ میشویم باید بدانیم که آداب رانندگی آن با یک ماشین امروزی فرق دارد. چه بسا لذتهای نهفته در راندن هریک نیز همینطور.
رامین صدیقی
مدیر عامل نشر موسیقی هرمس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست