یکشنبه, ۱۶ دی, ۱۴۰۳ / 5 January, 2025
تاریخ را چه پایانی در انتظار است
● سرانجام انسان چه میشود؟ بشریت را چه سرنوشت و فرجامی در پیش است؟
انسانها به حکم کنجکاوی ذاتیشان از گذشته دور به طرح پرسشهایی از این دست میپرداختهاند و با نگرانی و دلواپسی خاصی به آینده مینگریستند و مباحث مربوط به فرجام انسان در جهان را دنبال میکردند از این رو شاید انسان را که ارسطو حیوان ناطق مینامید بتوان حیوان آینده اندیش نیز دانست. انسان از گذشتههای بسیار دور علاقه مند بوده است که به انحای مختلف و طرق متعدد پاسخی قانع کننده و آرامشبخش برای این پرسش بیابد.
اما آغاز تلاش جدی فلسفی، دست کم در قرون معاصر و مبتنی بر عقلانیت جدید، برای یافتن پاسخی برای آینده را باید از زمان نگارش مقاله امانوئل کانت فیلسوف بزرگ آلمانی- تحت عنوان «ایدهای از دیدگاهی جهانی برای یک تاریخ جهانی» دانست. کانت در این مقاله خاطر نشان میکند که در نخستین نگاه، پیشرفتهای تاریخی ممکن است بینظم به نظر آیند. با وجود این، او در بررسی دقیق تر اعتقاد مییابد که پیشرفت با تحقق یک قانون اساسی کامل مدنی حاصل میشود: وضعیتی که در آن حق اساسی انسان برای داشتن حد اکثر آزادی با حقوق دیگران به حال تعادل در میآید. مکانیسمی که چنین پیشرفتی را امکانپذیر میکند تضاد یا اجتماعی بودن غیر اجتماعی انسانها است.
انسانها تمایل دارند با دیگران معاشرت داشته باشند، اما در عین حال مایلند خود را منزوی کنند زیرا میخواهند همه چیز بر وفق مرادشان باشد. کانت معتقد است تاریخ نویسان باید برای پیشرفت انسان در جهت یک قانون اساسی مدنی سند ارائه دهند، تا انسانها را از این موضوع که آنان دارند برای تحقق هدف مزبور تلاش میکنند با خبر کنند. اگر آنان از این هدف باخبرند، پس بهتر است برای تحقق بخشیدن به آن سخت تر تلاش کنند. پس از کانت، فردریش هگل بود که به فلسفه تاریخ به گونهای ویژه پرداخت در واقع هگل وظیفه نگاشتن تاریخ جهانی که کانت پیشنهاد داده بود عهدهدار شد و آن هم به طریقی که نه کسی پیش از او و نه کسی پس از او یارای نوشتن چنین تاریخ جهانی را نداشته است. از نظر هگل تاریخ جهان حاکی از نمود رو به رشد روح یا عقل و گسترش خودآگاهی آن یا به عبارت دیگر به معنای پیشرفت خود آگاهی آزادی است که با دیالکتیکی سه پایه (تز؛ آنتی تز و سنتز) به جلو میرود.
از نظر هگل تاریخ جهان یا به عبارت دیگر حرکت روح یا عقل از ایران آغاز میشود و سپس در یونان ادامه مییابد. هگل عقیده دارد که هر چند یونانیان در مقایسه با ایرانیان از آزادی بیشتری برخوردار بودند اما هنوز آزادی واقعی شکل نگرفته است، آزادی واقعی در قرن شانزدهم در میان اقوام ژرمن به ظهور میرسد که در واقع میراث دار یوناناند؛ از نظر هگل عقل یا روح در زیر پرچم دولتهای ژرمنی به خودآگاهی میرسد و استقلال واختیار خویش را در مییابد و در مدارج کمال سلوک میکند. البته این کمال پایانی روح درغرب رخ میدهد و شرق در آن دخلی ندارد؛ بعداً خواهیم دید که فوکویاما با بهرهگیری از همین تفکرات هگل مدعی میشود که تاریخ با لیبرال دموکراسی غربی به پایان خود میرسد.
پس از هگل، کارل مارکس آلمانی بود که به مسئله تاریخ جهانی و پایان تاریخ پرداخت. از نظر مارکس بررسی تاریخ مشخص میکند که جامعه از میان شماری از «شیوههای تولید» متمایز عبور کرده است: شکلها یا مراحل سازمان اقتصادی را، شکل ویژهای از روابط تولید مشخص نموده است. این مراحل یا شکلها عبارتند از شیوه اشتراکی ابتدایی، شیوه باستانی، فئودالیسم، و سرمایه داری. البته باید توجه داشت که مارکس سرمایه داری را آخرین منزل بشریت ندانسته و معتقد است که سرمایه داری به دست خویش بذر نابودی خود را میکارد. چرخه مداوم رونق و رکود و سلب کردن صفات انسانی از کارگران به عنوان کالا، زمینههای نیاز به آزادی را در کارگران پدید میآورد.
بزودی آنان درمییابند که باید انسان باشند و به شرایطی که به جامعه سرمایهداری یاری میرساند، خاتمه خواهند داد. سرمایه داران با خشونت از اریکه قدرت برکنار خواهند شد و پس از یک دوران گذار که در آن کارگران طبقه حاکماند، شکل جدید جامعه پدید خواهد آمد. در این جامعه جدید،که مارکس آن را «کمونیسم» مینامد، مردم طبق برنامههایی که برای نفع و مصلحت همگان طرح شده است به کار و فعالیت خواهند پرداخت. در واقع از نظر مارکس تاریخ با جامعه کمونیستی که در آن از طبقات فرادست و فرودست خبری نیست به پایان میرسد.
اندیشمند دیگری که راجع به پایان تاریخ به تأمل پرداخته است، فرانسیس فوکویاما دانشمند امریکایی ژاپنی تبار است. وی معتقد است که بشریت به پایان راه خود رسیده است. او با نگاه به ربع پایانی قرن بیستم، پیدایش لیبرال دموکراسی را به عنوان تنها آرمان منسجم جهانی و سیاسی تلقی میکند. فوکویاما نتیجه میگیرد که آزادی و دموکراسی به ترتیب حاکمیت قانون را که حقوق و آزادیهای افراد را از نظارت بر دولت و حق همه شهروندان را برای شرکت در انتخابات و فعالیت سیاسی به رسمیت میشناسد امکانپذیر میکند.
فوکویاما اظهار میدارد که تضاد درونی ارباب- برده در نتیجه انقلابهای فرانسه و امریکا حل شده است. این دو انقلاب به دولتهای لیبرال دموکراتیک امکان داد که در آنها، هر فرد ارزش سایر افراد را به رسمیت بشناسد، و دولت هم به نوبه خود با تضمین حقوق مردم، هر فرد را به رسمیت بشناسد. بر این اساس، لیبرال دموکراسی تمایل به برتر بودن از دیگران را جایگزین تمایل به مساوی بودن با سایرین میکند. موقعی که همه مردم از انسانیت مشترکشان آگاه شوند و از درک ارزش انسان با برخورداری از حمایت لیبرال دموکراسی خشنود گردند، آنگاه تاریخ به پایان رسیده است.
جا دارد در اینجا به این نکته اشاره کرد که همچنان در قرون جدید نگرش عارفانه نیز به تاریخ وجود دارد؛ بر طبق این نظریات، تمامی تغییر و تحولات جامعه و از جمله مسئله پایان تاریخ، همه جلوهگاه مشیّت حکیمانه و حکمت بالغه خداوندگار است. البته در میان آنانی که تغییرات جامعه و تاریخ را تجلی حکمت خدا میدانند نیز نظری واحد وجود ندارد، برای مثال در میان این نظرات، نظری وجود دارد که معتقد است: هر تمدن بشری مظهر اسمی از اسما خداست و آنچه سبب حرکت تاریخ میشود، تعارض و تقابل اسما خدا، یعنی تمدنهای مختلف است، زیرا هریک از اسما به حسب خصوصیاتی که در حضرت علمی دارند با یکدیگر تفاوت دارند بنابراین چون بخواهند در عالم عین ظهور یابند طلب ظهور سلطنت و احکام خود را دارند در نتیجه این موجب ایجاد تخاصم میشود که در واقع همان نزاع و ستیزه میان تمدنهاست و آنچه از دل این تعارضها زاده میشود معمولاً تمدن سومی است که در حقیقت مظهر نکاح آن دو تمدن و زایش تمدنی جدید است که به نسبت دو تمدن گذشته کامل تر است و انسانی هم که در آن میزید نسبت به گذشتگان خود کاملتر است، کامل تر یعنی اینکه توان ایجاد تغییر در آفاق و انفس را بیشتر دارد، تاریخ در صیرورت خود، عرصه ظهور ستیزهها و پس از آن نکاحهای متوالی و متعدد تمدنهای مختلف است که هر کدام اسمی از اسما خدا میباشند.
از منظر این تفکر تاریخ، همانطور که هگل میگفت، تمدن با ایران آغاز میشود که زاده نکاح تمدنهای ماد و بینالنهرین و فینقیه و بویژه پارس است و سپس تمدن یونان که حاصل نکاح تمدنهای ایران و ایونیه و مصر و بویژه دولتشهر آتن است و آنگاه تمدن اسلام و ایران که ثمره تمدنهای ایران و اعراب و یونان و بویژه دین اسلام است و پس از آن تمدن مدرن غرب که مولود نکاح تمدنهای اسلام و ایران و بویژه یونان است و در منزل آخر، واپسین تمدن که کاملترین تمدن است ظهور میکند که تمدن اشراق است و فرزند پیوند ایران و اسلام و مدرنیته. این تمدن پایان تاریخ است که حاصل نکاحهای متعدد و متوالی اسما خداست و در واقع اسم الاسما و مظهر اسم اعظم خداست که از دل این تمدن کامل است که انسان کامل که موعود ادیان و نیز مذهب تشیع است ظاهر میشود.
در پایان این بحث جا دارد به نظریه عرفانی- فلسفی یکی از متفکران ایرانی در خصوص تاریخ و پایان تاریخ اشاره نماییم. سیداحمد فردید، فیلسوف ایرانی معاصر، با ترکیب اسم الاسما ابن عربی و اندیشههای هایدگر و البته تا حدودی هم اندیشههای ارسطو، توانست دستگاه فکری خود را بنیان گذارد. وی معتقد بود که زایش تاریخ با امت واحده است ( کان الناس امه واحده ) این امت واحده در حکم ماده المواد دورههای دیگر است، این دوره که فردید از آن تحت عنوان پریروز یاد میکند بیشترین نسبت حضوری را با حق دارد زیرا نفس اماره مهار شده و کسی بر کسی کبر نمیورزد، اما این دوره با ظهور متافیزیک در یونان به پایان میرسد.
از نظر فردید در این دوره غفلت از وجود آغاز میشود و به جایی میرسد که توجه به موجود جای وجود را میگیرد.فردید به تقلید از هایدگر تاریخ غرب را آغاز دور شدن از وجود میداند، در این دوره است که انسان طاغوتی پا به عرصه میگذارد، وی از این دوره تحت عنوان دیروز نام میبرد. دوره سوم که امروز است از نظر فردید دوره لبریز شدن غربزدگی است که در آن، انسان طاغوت زده، خود طاغوت میشود. در این مقطع سلطه نفسانیت مضاعف بشر به اوج خود میرسد و نفس اماره حاکم بلامنازع میگردد؛ دوره چهارم که هنگامهای میان امروز و پس فرداست هرچند نفسانیت هنوز موضوعیت دارد ولی آنچه مهم است خودآگاهی بشر برای گذر به پس فرداست وی این مقطع را، یعنی فردا، دوره انتظار آمادهگر برای پس فردا میداند. دوره پنجم دوره پایان تاریخ است که فردید آن را پس فردا مینامد.
در این دوره، بشر خداوندی را که متافیزیک به گوشه نشانده بود به حضور دعوت میکند در این دیگر غرب زدگی در کار نیست و شرق به معنی تاریخی آن طلوع میکند، این دوره مظهر اسم اعظم خداست. با ظهور این اسم در تاریخ امت واحده از نو تأسیس میشود. از نظر فردید در این دوره پایانی که پایان تاریخ است امام زمان که در دیروز و امروز و فردا، یعنی تاریخ غربزدگی، مستور بود ظهور میکند.
رضا مهریزی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست