پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
فاطمه زهرا علیهاالسلام سرّ لیلهٔ القدر
در این نوشتار، سعی بر آن است نسبت و تعامل باطن و حقیقت وجود فاطمه زهرا علیهاالسلام با حقیقت وجود و باطن «لیلهٔ القدر» مقایسه شود و در محورهای «تعیّن و تعیین اصل وجود» و «هندسه خلقت و شریعت»، بر ویژگیهای اشتراكی و مشابهتهای این دو آفریده عظیم تأكید گردد. در این مقاله، منزلت سه عالم «سرشت»، «سرنوشت» و «شخصیت حضرت فاطمه علیهاالسلام » با رویكردی تطبیقی بررسی میشود.
معرفت به همه مؤلّفههای شخصیتِ برجسته و هستیِ شاخص و ممتازِ یگانه زنان در همه اعصار و امصار و در دو عالم پیدا و پنهان بسیار مشكل و معسور مینماید؛ چه اینكه از حیث «هویّت وجودی» ـ نه «ماهیت مفهومی» ـ و حقایق درون ذاتی، از باب «وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ» (صافات: ۱۶۴) تكرارناپذیر و همتانابردار و ادراكناشدنی است؛ و هرچه از حیث وجودی، قویتر، شدیدتر و كاملتر بوده و تجرّد بیشتری داشته باشد و به هستی محض قرب یابد مصداق «لایُدرِكُه بُعدُ الهِمَم و لایَنالُه غَوصُ الفِطَن»(۲) خواهد شد كه نه حكیم با ادراك حصولی و نه عارف با ادراك حضوری خویش، توان درك و معرفت به قلّههای بلند و منیع ذات و شخصیت وجودی او را ندارد و عرفانِ به آن انسان كامل هر آینه اعتراف به «جهل» و «عجز» از معرفت به حقیقت ذاتی اوست. اما راه ورود به بهشت ذات و جنّت وجود و هستی او نیز مسدود و بسته نیست، بلكه معرفت به مراتب و درجاتی از هستی و كمالات وجودی او ممكن و میسور است؛ یعنی اكتناه به ذات انسان كامل، كه مظهری از «لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیءٌ»(شوری: ۱۱) و «وَلَمْ یَكُن لَّهُ كُفُوا أَحَد» (توحید: ۴) شده و جامع اسماء جمال و جلال الهی است و كون جامع، تا غیب و شهادت وجود مطلق و مضاف هستی را در خانه خویشتن به هم گِره زده، راه ورود به حقیقت ذاتش را بر روی نامحرمان و محرومان از تماشاگه راز مسدود مینماید و تنها محرمان دل در حرم وجود و حریم هستیِ تشبّه یافته به هستی مطلق و مطلق هستی او راه دارند تا «لم یَحجبُها عن واجبِ معرفتهِ»(۳) نیز صورت پذیرد و الگوشناسی و الگوپذیری در مقام استكمال وجودی با حركت جوهری، تجدّد امثالی و حركت حبّی(۴) تعیّن یابد.
شخصیت جامعالابعاد و بلكه جامعالاضداد انسان كاملی همچون فاطمه زهرا علیهاالسلام و وجود نورانی و الهی آن انسان معصوم و حجت بالغه و خلیفه خدای سبحان به دلیل قرب وجودی به وجود مطلق، قابل ادراك به تمام معنا و معرفتپذیر به صورت كامل و جامع و تمام عیار نیست و از جمله، تشابه و تقارب وجودی لیلهٔ القدر و فاطمه زهرا علیهاالسلام در همین نكته بلیغ، عمیق و انیق نهفته است كه چنانكه «لَیْلَهِٔ الْقَدْرِ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَیْلَهُٔ الْقَدْر»(قدر:۱ـ۲)، و «اِنّما سُمّیت فاطمهُٔ لاَنّ الخَلْقَ فُطِموا عَن معرفتِها»(۵) و لیلهٔ القدر مراتبپذیر و مشكّك و فاطمه علیهاالسلام نیز از حیث وجودی مرتبهپذیر و دارای درجات وجودی است كه باید برای ادراك به قدر میسور و ممكنِ آن یادگار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رقای وجودی و توسعه در هستی و بسط ذاتی یافت و به مقام لیلهٔالقدر تقرّب پیدا كرد. خدای سبحان عقل و دل انسان را مستعد و شایسته معرفت به اسوههای جمال و جلالیاش قرار داد كه انسان متكامل در پرتو هدایت، حمایت، ارشاد و اشارت انسان كامل، كه انسان مكمّل است، باید به عقلپروری و مهرورزی و محبتِ وجودی سیر صعودی یابد و قوس صعود را در عوالم وجود طی نماید تا به شبستان شهود و بزم وجود همچون فاطمهای معصوم و ثمره شجره وجود بار یابد.
آری، انسانهای تشنه كمال و شائق وصال و مشتاق دیدار حضرت حق سبحانه راهی جز ورود به دارالشهود شخصیت بیهمتای انسان كاملی چون صدیقه طاهره علیهاالسلام ندارند ... و نسل جدید و جوان جامعه جهانی امروز و مدینه فاضله اسلامی برای خروج از بحران هویّت و فقرشناسنامه حقیقی و رهایی از خطر و آفت فطرتسوز و ویرانگر جوهره وجود ـ یعنی از خود بیگانگی ـ بایسته است كه از «فصل» و «غربت» با شخصیتی همچون فاطمه علیهاالسلام ، كه در حكمت علمی و عینی، عرفان نظری و عملی، اخلاق قولی و فعلی، درك و درد دینی، عدالت فكری، اخلاقی و عملی، قسط فردی و اجتماعی، حكمت و حكومت فراگیر و جهانشمول، عقل تعالی یافته در دو ساحت علاّمه و عمّاله و عشق و محبت راستین و جاودانه و خیر جامع دنیا و آخرت و سعادت مادی و معنوی و ... سرآمد و الگوی جاودانه و تمامنانشدنی و به تعبیر شیرین و دلنشین قرآن كریم، «كوثر» یا خیر و نعمت فزاینده و متزاید و زوالناپذیر و ابدی است، انس ذهنی، ذاتی و عملی و حشر متافیزیكی و وجودی یافته، آن انسان برتر و نمونه را سرمشق حیات معقول و سرلوحه زندگی پاك خویش قرار دهد تا با فاطمهشناسی و فاطمهگرایی، حیات طیّبه یابد و به فطرت خویش بازگردد و به اصل خود واصل شود و بر روزگار فصل و فراق از خودِ حقیقی و منِ علوی خویش خط بطلان بكشد و به «از كجا آغاز كنیم» كه پرسشی عقلانی و تكاملگرایانه است، با «از فاطمه» پاسخ دهد تا بازگشت به خویشتن را تجربه كند و دو سَرِ حلقه هستی و آغاز و انجام نظام وجود را دریابد، كه حدیث «لولا فاطمهُٔ لما خَلقتُكما»(۶) از آغاز هستی با نام و یاد و حقیقت نوری فاطمه علیهاالسلام و حضور باهرالنور او در صحنه حشر اكبر و نغمه ملكوتی و غریو رحمانی «اَین الفاطمیون»(۷) به فرجام حیات ابدی و جاودانه انسان به هم سرشته گردد و انسان متكامل رهین فیض وجودی و نعمت پایدار كوثر آفرینش و گوهر خلقت و پاره تن سیّد كائنات و كُفو علی علیهالسلام قرار گیرد.
و در ظلّ توجهات آن انسان هادی، این انسان هابط به مقام صعود در هبوط بپردازد و مصداق «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه»(فاطر: ۱۰) قرار گیرد تا در سایهسار شجره پاك و پرثمر ایمان و عمل صالح، به كمال امكانی خویش نایل گردد و آیه «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهًٔ طَیِّبَهٔ» (نحل: ۹۷) را در فكر، فعل و انگیزه خویش متجلّی سازد و چنین انسانی هویّتمدار و شناسنامهدار و حقیقی شده در دار وجود، مفقودالاثر و بیهویّت و بیبركت نباشد، بلكه در هر مكان(۸) و هر زمان،(۹) مبارك گردد و كوثرشناسِ كوثرمنش، كوثر روش و كوثر گرایش و خود كوثری شود كه از هرچه تكاثر و كثرت است رهایی یابد و به مقام كوثر و وحدت دست یازد.
غرض این است كه انسانِ وامانده در طبیعت و سرگشته كوی مادیت و طوفانزده در صحرای حیرت و فارغ از هویّت و هستی خویش، ولی تشنه آب حیات و شیفته كمال، طمأنینه، سكونت و یقین و سعادت حقیقی و خوشبختی واقعی در پرتو بصیرت و تفقّه به شخصیت جامع الاطراف فاطمه علیهاالسلام و تأسّی به بینش، منش و روش زندگی او، در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی، راه نجات، رشد، فلاح، صلاح و رستگاری در پیش گیرد و با قراردادن آیینه فاطمی پیش روی خویش و تابلوی زیبا و نورانی و ماندگار آن یادگار پیامبر خدا محمّد مصطفی صلیاللهعلیهوآله ، به خویشتنشناسی، خویشتنیابی، بازشناسی و بازسازی وجود خود پرداخته، به خودیابی و بازیابی خویش و نقد و تأویل هستی و حیاتش بپردازد؛ چه اینكه فاطمه علیهاالسلام در همه ساحتهای عقلانی، نفسانی و جسمانی و ابعاد برهانی و عرفانی، بینش اسلامی و بصیرت دینی و معرفت اجتماعی و عدالتخواهانه و ولایتشناسی و ولایتیابی الگویی كامل است و علم و عمل، ایمان و خردورزی، و عقل و عشق را در حیات نورانی خود به ظهور رسانده است. پس معیار كمال هر چیزی همانا هستی اوّلی و ذاتی شیء است، نه هستی مادی ثانوی و عرضی آن؛ زیرا حقیقت هر چیزی را صورت نوعیّه آن ترسیم میكند كه حاكی از نحوه هستی اوست، نه اوصاف بیرونیاش كه ترجمان نحوه ارتباط او به خارج از حقیقتش میباشند؛ و كمال ذاتی انسان، كه همان هستی آگاه و فعّال اوست، به نحوه اندیشههای صحیح است كه از مبادی عالی دریافت میكند و به نحوه نیّت و اراده تدبیر بدن و جهان طبیعت است كه همان عقل نظری و عقل عملی او را تشكیل میدهد. و اگر حضرت فاطمه علیهاالسلام سیده زنان جهانیان است و غیر از حضرت علی علیهالسلام احدی همتای او نمیباشد تنها به لحاظ كمال وجودی آن بانوست، نه به لحاظ پیوندهای اعتباری او.(۱۰)
در این نوشتار، برآنیم كه چنین انسان كاملی را از زبان انسان كامل، و قرآن ناطق را از زبان و طریق قرآن صامت شناسایی كنیم و فضایل و كرایم وجودی و اوصاف جمالی و جلالی فاطمی را از محضر پیامبر عظیمالشأن صلیاللهعلیهوآله و امامان معصوم علیهمالسلام جستوجو نماییم. موضوع فاطمه علیهاالسلام و لیلهٔالقدر از یك سو، معسور و مشكل بودن معرفت به شخصیت حضرت زهرا علیهاالسلام ؛ و از سوی دیگر، میسور و ممكن بودن ادراك نسبی و همسان با مرتبه وجودی خودمان را نشان میدهد تا بر محور «اِنّ هذهِ القلوبَ اوعیهٌٔ فخیرُها اَوعاهَا»(۱۱) و مدار «أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَهٌٔ بِقَدَرِهَا» (رعد: ۱۷)، به حضور وجودی كوثری و كوثر وجودیاش باریابیم، تا به قدر سعه وجودی خویش، معارفی، حقایقی و انواری فراچنگ آوریم و فراروی ارباب فضل و فیض و اصحاب كمال و كرامت و مشتاقان كوی ولایت قرار دهیم.
● سِرّ قَدْر و قَدَر (فاطمه علیهاالسلام و لیلهٔالقدر)
گرچه قدرشناسی و فاطمهشناسی به آسانی فراچنگ نمیآید، اما اندكی تلاش و خلوص در كاوشهای قرآنی و كاوش در پژوهشهای وحیانی، چه وحی وجودی و تكوینی و چه وحی تدوینی و تشریعی، به تدریج ما را به سوی ادراك فاطمه علیهاالسلام و قدر به پیش میبرد. آنگاه كه به برخی ویژگیهای مشترك و وحدت وجودی و تساوی، بلكه تساوق فاطمه علیهاالسلام و قدر بیندیشیم، به راز و رمزها پی خواهیم برد؛ از جمله:
الف) فاطمه علیهاالسلام انسان كامل تكوینی است، و قرآن كریم كلام تدوینی جامع، كه فاطمه علیهاالسلام صورت عینیّه و تكوینیه قرآن كریم و قرآن صورت تدوینیه و علمیه فاطمه زهرا علیهاالسلام است؛ چه اینكه اهل بیت وحی علیهمالسلام جامع كلام تكوین و تدوین و واجد كتاب حقیقت و شریعت و شامل نشئه حقیقی و اعتباریاند؛ یعنی انسان كامل جامعِ عوالم كلیِ عقل، مثال و ماده و باید و نباید در نظام تشریع است كه مرحله اعلا و برین آن به «كتاب مبین» و «امّ الكتاب» منتهی میگردد و موجود عینی است، نه اعتباری، و تكوینی است، نه تدوینی؛ كه انسان كامل كون جامع و صاحب همه نشئات وجودی است كه حتی فرشتگان شأنی از شئون وجودی اویند، تا چه رسد به مراتب دیگر هستی.(۱۲)
از اینرو، فاطمه زهرا علیهاالسلام واجد همه مراتب نظام خلقت و شریعت است. فاطمه زهرا علیهاالسلام از باب اینكه قرآن در حقیقت وجود و كُنه و وعاء هستیاش تجلّی یافت، ظهور قرآن و در نتیجه، ظهور علم الهی است(۱۳) تا همه مقامات وجودی را در قوس نزول و صعود دارا باشد. فاطمه علیهاالسلام و قدر عین هم و مفسِّر حقیقت وجودی هم هستند، كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «مَنْ عَرفَها حَقَّ مَعرفتِها أدركَ لیلهَٔالقدرِ، و اِنّما سُمّیت فاطمهُٔ لِاَنَّ الخَلْقَ فُطِموا عَن كُنهِ مَعرِفتها.»(۱۴)
استاد علاّمه حسنزاده آملی مینویسند: «مبانی عقلی و نقلی داریم كه منازل سیر حبّی وجود، در قوس نزول، معبّر به لیل و لیالی است؛ چنانكه در معارج ظهور صعودی، به یوم و ایّام؛ بعضی از لیالی لیالی قدرند و بعضی از ایام ایام اللّه. از این اشارت در «اِنّا اَنزلناهُ فی لیلهِٔ القدرِ»(قدر: ۱۱) و در حدیث مذكور و نظایر آنها تدبّر بفرما، اقرأ و ارقَ. این فاطمه علیهاالسلام ، كه لیلهٔ القدر یازده كلام اللّه ناطق است، كه امام صادق علیهالسلام فرمود: كسی كه حق معرفت به آن حضرت پیدا كند، یعنی به درستی او را بشناسد، لیلهٔ القدر را ادراك كرده است...»(۱۵)
در تفسیر فرات كوفی آمده است: محمّد بن قسم بن عبید به اسناد مُعَنْعن از أبی عبداللّه (حضرت امام صادق علیهالسلام )، ما را حدیث كرده كه آن جناب در تفسیر سوره مباركه «قدر» فرموده است: «اِنّا اَنزلناهُ فی لیلَهِٔ القدرِ» لیله «فاطمه» است و قدر «اللّه» است؛ كسی كه فاطمه را آنسان كه حق معرفت اوست شناخت، همانا كه لیلهٔالقدر را ادراك كرده است.(۱۶)
حال چنانكه قرآن ظاهر و باطن، و محكم و متشابه دارد، فاطمه علیهاالسلام نیز دارای چنین مراتب و ظهور و بطونی است كه نه قدرِ «قدر» را میتوان به حقیقت شناخت و نه قدرِ فاطمه علیهاالسلام را میتوان فهمید و فهماند و قدرشناسی كرد، كه الفاطمهُٔ، ماالفاطمهُٔ و ما ادریكَ ماالفاطمهُٔ؟!
ب) لیلهٔ القدر ظرف تقدیر الهی در تكوین و تشریع و برای عالم و آدم است و ولایت علی علیهالسلام در چنین شبی تقدیر شد كه امّ و روح لیالی قدر زمانی است و پیش از آسمانها و زمین است و فوق آنها.
محمّدجواد رودگر(۱)
۱. دكترای عرفان اسلامی و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد كرج.
۲. نهجالبلاغه، خطبه ۱، ص ۲۲.
۳. همان، خطبه ۴۹.
۴. حسن حسنزاده آملی، گشتی در حركت، تهران، مركز نشر فرهنگی رجاء، ص ۴۴ـ۱۰۸ و ص ۳۰۴ـ۳۳۶.
۵. همو، فصّ حكمهٍٔ عصمتیّهٍٔ فی كلمهٍٔ فاطمیّهٔ، (با ترجمه فارسی) قم، قیام، ۱۳۷۸، ص ۲۲ـ۲۴.
۶. شیخ علی نمازی، مستدرك صفینهٔ البحار، تحقیق شیخ حسن نمازی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ ق، ج ۸، ص ۲۴۳ و ج ۳، ص ۱۶۹.
۷. زینب فواز العاملی، معجم، اعلام النساء، ج ۳، ص ۱۲۱۶.
۸. مریم: ۳۱.
۹. ابراهیم: ۲۲.
۱۰. عبداللّه جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، قم، اسراء، ۱۳۸۲، ج ۲، ص ۶۸ـ۷۰.
۱۱. نهجالبلاغه، حكمت ۱۴۷.
۱۲. ر. ك: عبدالله جوادی آملی، پیشین، ج ۲، ص ۱۰۸ـ۱۱۰ / همو، تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج ۱، ص ۲۱۴ـ۲۲۳ / حسن حسنزاده آملی، ادب فنای مقربان، ج ۱، ص ۱۵۰ـ۱۵۱ / همو، انسان و قرآن، تهران، الزهراء، ۱۳۶۴، ص ۱۳۸ـ۱۳۹.
۱۳. حسن حسنزاده آملی، انسان و قرآن، ص ۱۳۶ / داود صمدی آملی، شرح دفتر دل، قم، نبوغ، ۱۳۷۹، ج ۲، ص ۴۹۷ـ۴۹۹.
۱۴. هر كس فاطمه را آنگونه كه سزاست بشناسد، لیلهٔالقدر را درك كرده است و علت نامگذاری وی به فاطمه آن است كه خلایق از كُنْه معرفت فاطمه محروم و بریده شدهاند. (حسن حسنزاده آملی، فصّ حكمهٍٔ عصمتیّهٍٔ فی كلمهٍٔ فاطمیّهٔ، (با ترجمه فارسی) قم، قیام، ۱۳۷۸، ص ۲۲ـ۲۴.)
۱۵. حسن حسنزاده آملی، انسان و قرآن، ص ۲۱۳ / همو، شرح فصّ حكمهٍٔ عصمتیّهٍٔ فی كلمهٍٔ فاطمیّهٍٔ، چ سوم، قم، طوبی، ۱۳۸۲، ص ۲۶۰ـ۲۶۱ / داود صمدی آملی، پیشین، ج ۲، ص ۴۹۲ـ۴۹۳.
۱۶. همان، ص ۲۱۲ و ۲۶۱ / حسن حسنزاده آملی، هزار و یك كلمه، ج ۳، ص ۴۴ / داود صمدی آملی، پیشین، ج ۱، ص ۶۶۰ـ۶۶۲.
۱۷. نزد امام صادق علیهالسلام درباره «ِانّا اَنزلناه فی لیلهِٔ القدرِ» سخن به میان آمد، حضرت فرمود: چقدر فضیلت آن بر سایر سورهها آشكار است! راوی میگوید: گفتم: چه فضیلتی دارد؟ فرمود: ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام در آن نازل شده است. گفتم: در شب قدری كه امید داریم در ماه رمضان باشد؟ فرمود: بله، آن شب قدری است كه آسمانها و زمین و ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام در آن مقدّر شدهاند. (حسن حسنزاده آملی، انسان و قرآن، ص ۲۴۲.)
۱۸. همان، ص ۲۴۴ـ۲۴۵.
۱۹. همان، ص ۲۴۲ / محمّد بن یعقوب كلینی، كافی، ج ۱، ص ۲۴۹، ح ۶ و نیز ر. ك: حسن حسنزاده آملی، ادب فنای مقرّبان، ج ۱، ص ۱۴۲.
۲۰. همان، ص ۲۴۹.
۲۱. عبدالعلی بن جمعه عروسی حویزی، نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۳۹، ح ۱۰۵.
۲۲. حسن حسنزاده آملی، ادب فنای مقربان، ج ۱، ص ۱۵۳.
۲۳. سیدمحمّدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲۰، ص ۴۷۰.
۲۴. ناصر مكارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامیه، چ سی و یكم، ۱۳۸۳، ج ۲۷، ص ۱۸۷ـ۱۸۹.
۲۵. سیدمحمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج ۲۰، ص ۱۳۹.
۲۶. ر. ك. به: حسن حسنزاده آملی، انسان و قرآن، ص ۱۲۰ـ۱۵۳.
۲۷. ابوعیسی بن سوره، سنن ترمذی، ج ۵، ص ۴۳۴، ج ۲۸۱۳.
۲۸. عبداللّه جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج ۲، ص ۱۱۰.
۲۹. نساء: ۱۷۴.
۳۰. نور: ۳۵.
۳۱. طارق: ۱۳.
۳۲. بقره: ۱۸۵ و ۲.
۳۳. جن: ۲.
۳۴. فصّلت: ۴۲.
۳۵. واقعه: ۷۷.
۳۶. یونس: ۵۷ / اسراء: ۸۲.
۳۷. اسراء: ۸۲ / فصّلت: ۲.
۳۸. نساء: ۱۷۴.
۳۹. فصّلت: ۴۱.
۴۰. فصّلت: ۴۲ / یس: ۲.
۴۱. بیّنه: ۲.
۴۲. زمر: ۲۸.
۴۳. حجر: ۹.
۴۴. آل عمران: ۳.
۴۵. حجر: ۸۷.
۴۶. آل عمران: ۱۳۸.
۴۷. كهف: ۱ و ۲.
۴۸. آل عمران: ۷.
۴۹. همان.
۵۰. احزاب: ۳۳.
۵۱. حسن حسنزاده آملی، فصٍّ حكمهٍٔ عصمتیّهٍٔ فی كلمهٍٔ فاطمیّهٔ، ص ۶۵ / همو، شرح فصٍّ حكمهٍٔ عصمتیّهٍٔ فی كلمهٍٔ فاطمیّهٔ، ص ۲۹۴.
۵۲. همو، هزار و یك نكته، ج ۲، نكته ۹۳۲ / همو، شرح فصٍّ حكمهٍٔ عصمتیّهٍٔ فی كلمهٍٔ فاطمیّهٔ، ص ۲۹۵.
۵۳. احزاب: ۳۳.
۵۴. همو، سرچشمه اندیشه، ج ۲، ص ۷۵ـ۷۷.
۵۵. همان، ص ۷۱ـ۷۴.
۵۶. حسن حسنزاده آملی، سرچشمه اندیشه، ج ۲، ص ۷۴ / فصٍ حكمهٍٔ عصمتیّهٍٔ فی كلمهٍٔ فاطمیّه، ص ۷۶ـ۷۷.
۵۷. عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج ۲، ص ۸۴.
۵۸. همو، شرح فصِ حكمهٍٔ عصمتیّهٍٔ فی كلمهٍٔ فاطمیّه، ص ۱۹۳ و ۲۰۳.
۵۹. لیلهٔ القدر بنیه محمّدی صلیاللهعلیهوآله با انسان كامل است كه به واسطه آن به مقام «قلب» احتجاج شده است، پس از شهود ذاتی؛ چرا كه انزال قرآن صورت نمیگیرد، مگر بر چنین قلب و سینه منشرح و به قدر بزرگی منزلت و جایگاه و شرف آن حضرت صلیاللهعلیهوآله میباشد و چنین سینهای شایستگی آن را دارد كه بر آن قرآن نازل شود و به سوی آن نزول قرآن صورت گیرد. (مقام قلب، مقام شهود حقایق اشیا به نحو تمییز و تفصیل است كه پس از مقام روح میباشد كه مقام روح مقام لفّ و جمع است و در آن امتیاز منتفی است.)
۶۰. به نقل از: حسن حسنزاده آملی، انسان و قرآن، ص ۲۱۶ـ۲۱۷ / همو، فصّ حكمهٍٔ عصمتیّهٔ فی كلمهٍٔ فاطمیّهٔ، ص ۲۴.
۶۱. اكنون كه فهمیدی بقیه نبوت و عقلیه رسالت و ودیعه مصطفی و زوجه ولی الله و كلمه تامّه الهی، فاطمه علیهاالسلام ، حایز مقام عصمت است ... . (حسن حسنزاده آملی، شرح فصّ حكمهٍٔ عصمتیّهٔ فی كلمهٍٔ فاطمیّهٔ، ص ۱۵۲.)
۶۲. آنان (اهل بیت پیامبر علیهمالسلام ) مركز اسرار خدا، پناهگاه دستور و خزینه علم پروردگارند؛ آنان سرچشمه دستور خدا، نگهبان كتابهای الهی و پشتوانه دین خدایند. به وجود خاندان رسالت انحرافهای دین برطرف میگردد و تزلزل آن فرو مینشیند. این خانواده اساس دین و تكیهگاه یقیناند. پیشگامان به آنان بازمیگردند و عقبماندگان به ایشان میرسند. این خانواده از امتیازات حكومت برخوردارند و سفارشهای جانشین برای آن حضرت صلیاللهعلیهوآله و دریافت علوم و مال مخصوص ایشان میباشد. (نهجالبلاغه، خطبه ۲.)
۶۳. امام صادق علیهالسلام فرمود: اگر خداوند متعال امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را برای فاطمه علیهاالسلام نمیآفرید برای فاطمه علیهاالسلام همتایی از آدم و غیر آن روی كره زمین نبود. (محمّد بن یعقوب كلینی، پیشین، ج ۱، كتاب «الحجه»، باب «مولد الزهراء»، ص ۴۶۱.)
۶۴. ای محمّد صلیاللهعلیهوآله اگر تو نبودی عالم را نمیآفریدم و اگر علی نبود تو را خلق نمیكردم و اگر فاطمه نبود تو و علی را نیز نمیآفریدم. (محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۱۵، ص ۲۸ و ۲۹؛ ج ۵۷، ص ۱۹، ۲۰۱؛ ج ۶۰، ص ۳۰۳ / عبدالحسین امینی، پیشین، ج ۲، ص ۳۰۰، ج ۵، ص، ۴۳۵، میرزا حسین نوری طبرسی، پیشین، ج ۲، ص ۶۱۵. و نیز برای شرح و بسط و تفسیر حدیث مطرح شده، ر. ك: محمدعلی گرامی، لولا فاطمهُٔ.)
۶۵. امیرالمؤمنین علیهالسلام از پیامبر صلیاللهعلیهوآله سؤال كرد: كدامیك از ما پیش تو دوست داشتنیتریم: من یا فاطمه علیهاالسلام ؟ پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: فاطمه را بیشتر دوست میدارم، ولی تو نزد من عزیزتری. (محسن الامین، اعیان الشیعه، ج ۱، ص ص ۳۰۷ / احمد بن شعیب نسائی، خصائص، ص ۳۷.)
۶۶. عبداللّه جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج ۲، ص ۸۴ـ۸۵.
۶۷. محسنالامین، پیشین، ج ۱، ص ۳۰۷ به نقل از: ابوالفرج اصفهانی، الاغانی.
۶۸. باید بین دو نبوّت تشریعی و انبائی تفاوت قایل شد؛ زیرا نبوّت تشریعی به رسول خاتم محمّد صلیاللهعلیهوآله خاتمه یافت. پس حلال آن حضرت تا روز قیامت حلال است و حرام وی تا روز قیامت حرام. اما نبوّت انبائی، كه به «نبوّت عامّه» و «نبوّت تعریفی» و نبوّت مقامی نیز موسوم است، همیشه تا ابد مستمر است و از این سفره ابدی همه نفوس مستعد بهرهمند میشوند تا از وحی انبائی بشنوند. فافهم. (حسن حسنزاده آملی، فصّ حكمهٍٔ عصمتیّهٍٔ فی كلمهٍٔ فاطمیّهٔ، ص ۲۶ / همو، شرح فصّ حكمهٍٔ عصمتیّهٍٔ فی كلمهٍٔ فاطمیّهٔ، ص ۳۲۴ـ۳۳۶.)
۶۹. همو، شرح فصّ حكمهٍٔ عصمتیّهٍٔ فی كلمهٍٔ فاطمیّهٔ، ص ۳۲۴ـ۳۳۶ / سیدمحمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج ۱۳، ص ۳۴۱ـ۳۸۵ / ناصر مكارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج ۱۲، ص ۵۲۰ـ۵۳۸ و ص ۵۴۹ـ۵۵۲.
۷۰. نهجالبلاغه، خطبه ۲۳۵.
۷۱. عبداللّه جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج ۳، ص ۴۰۰ـ۴۱۳ / همو، زن در آینه جلال و جمال، ص ۱۴۲ـ۱۸۱ / همو، ولایت در قرآن، ص ۲۷۵ـ۳۲۰ / حسن حسنزاده آملی، ادب فنای مقرّبان، ج ۱، ص ۱۴۷.
۷۲. حسن حسنزاده آملی، ادب فنای مقرّبان، ج ۱، ص ۱۵۰ـ۱۵۸.
۷۳. ر. ك. به: المیزان / ناصر مكارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج ۲۷، ص ۳۷۶ـ۳۷۵ / فضل بن حسن طبرسی، مجمعالبیان، تهران، مكتبهٔ العلمیهٔ الاسلامیه، ج ۵، ص ۵۵۰ / حسن حسنزاده آملی، شرح فصّ حكمهٍٔ عصمتیّهٍٔ فی كلمهٍٔ فاطمیّهٔ، ص ۱۳۴ و ۱۴۲ـ۱۴۳ / عبداللّه جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج ۲، ص ۹۹ـ۱۰۷.
۷۴. ر. ك. به: عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص ۱۴۳ـ۱۴۴ / ناصر مكارم شیرازی و دیگران، پیشین، چ چهل و ششم، ج ۱، ص ۱۹۹ / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج ۱، ص ۸۸ـ۸۹.
۷۵. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۸۳، ص ۶۷.
۷۶. همان.
۷۷. همان.
۷۸. واقعه: ۷ـ۹۶.
۷۹. منافقین: ۱۹ـ۲۸.
۸۰. انسان: ۵ـ۲۱.
۸۱. سیدمحمّدحسین طباطبائی، پیشین، ص ۳۵۳ـ۳۵۷ و ۲۱۳ـ۲۲۹ / ناصر مكارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج ۲۶، ص ۲۷۰ـ۲۸۱، ج ۲۵، ص ۳۴۲ـ۳۵۹ / مرتضی مطهّری، آشنایی با قرآن، ج ۶، ص ۸۷ـ۹۴ و ۲۱۹ تا ۲۲۵.
۸۲. شیخ صدوق، الامالی، مجلس ۴۱، ح ۷، ص ۱۴۱.
۸۳. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۲، ص ۷۵۱.
۸۴. همان، ج ۳، ص ۷۵۰.
۸۵. ابن قتیبه، الامامهٔ والسیّاسهٔ، ج ۱، ص ۱۴ / زینب فواز العاملی، پیشین، ج ۴، ص ۱۲۱۴.
۸۶. ابن صباغ، الفصول المهمه، ص ۱۲۹.
۸۷. محمد بن ابی بكر الشلی، المشروع الروی، ص ۸۶.
۸۸. محب الدین طبری، ذخائر العقبی، ص ۲۶.
۸۹. ابونعیم اصفهانی، حلیهٔ الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج ۲، ص ۴۲.
۹۰. محمّد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج ۵، ص ۲۰.
۹۱. محمّد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۹۶ / ابن حجر عسقلانی، الاصابهٔ، ج ۴، ص ۳۳۶.
۹۲. حاكم نیشابوری، المستدرك علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۵۶.
۹۳. در این زمینه، ر. ك. به: عذرا انصاری، جلوههای رفتاری حضرت زهراء / سیدجعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام / محمّد دشتی، نهج الحیاهٔ فرهنگ سخنان فاطمه علیهاالسلام .
۹۴. عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج ۲، ص ۱۰۶ـ۱۰۷ / همو، زن در آینه جلال و جمال، ص ۱۴۲ـ۱۴۴
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست