شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

باراک اوباما به کدام سو در حرکت است


باراک اوباما به کدام سو در حرکت است

مدیریت میراث بوش عمده ترین چالش اثرگذار برخطوط کلان سیاست خارجی اوباما در منطقه خواهد بود

مدیریت میراث بوش عمده‌ترین چالش اثرگذار برخطوط کلان سیاست خارجی اوباما در منطقه خواهد بود. میراث بوش چیست؟ آیا اوباما می‌تواند به حرف‌هاو وعده هایی که قبل وپس از انتخابات داده ، وفادار بماند؟ سیاست کلان " تغییر چقدر به نتیجه رسیده است ؟. منتقدان به کرات از او ناامید شده اند و معتقدند اوباما به اندازه کافی "تغییر" ایجاد نکرده است مقاله حاضر پاسخ به این سؤال است که باراک اوباما در این مدت که از ریاست جمهوریش می گذرد چقدر به وعده هایش نزدیک شده است ؟

ـ کلمات کلیدی: وعده تغییر ، جنگ عراق و افغانستان،ثروت یهودیان، مسئله ایران

● مقدمه

میراث بوش در خاورمیانه ابعاد فکری و عملی را در برمی‌گیرد. از نظر فکری، <جان گدیس‌ ‌> JohnGaddiss از صاحب‌نظران مطالعات تاریخی سیاست آمریکا بر این باور است که تغییر طاغوت‌ها و استبدادها که در حمله به عراق و تغییر رژیم صدام حسین از طریق نظامی متجلی گشت، میراثی است که بوش برای آینده رفتار خارجی آمریکا بجا گذاشته است، ولی همین میراث فکری در عمل، علیرغم تحول نسبی در بهبود اوضاع امنیتی عراق، یکی از دلایل شکست جمهوریخواهان و برآمدن اوباما شد اوباما باید جنگی را به اتمام برساند که بوش آن را آغاز کرد. میراث عملی بوش منحصر به وضعیت کنونی عراق نیست. شرایط افغانستان نیز بخشی از مدیریت میراث بوش برای اوباما است.

باراک اوباما، چهل و چهارمین رییس جمهور منتخب مردم ایالات متحده امریکا است او از روزی که به عنوان مرد اول کاخ سفید انتخاب شد در معرض آزمونی بزرگ قرار گرفت؛ آزمونی که خود آن را برگزیده است. وی سیاست کلان خود را ایجاد " تغییر" در ایالات متحده امریکا و دیگر نقاط جهان که امریکا در آنجا نقش و یا منافع دارد اعلام داشته است..

اگر اوباما بخواهد می تواند که چشم انداز سیاست و موفقیت یا ناکامی اوباما را در افغانستان معین سازد. قبل از همه باید افزود ایجاد تغییر و اصلاح در هر جامعه ای پیش از آنکه محصول و دست آورد عوامل بیرونی باشد، از منابع و سرچشمه های داخلی آن جامعه نشأت می گیرد. یعنی اگر جامعه ای خود اراده و تصمیم جدی برای تغییر نداشته باشد، عوامل بیرونی چندان کارساز نخواهند بود و بسا که موجب تشدید بحران خواهد گردید. گذشته تاریخی کشورآمریکا نیز تصدیق می کند که ما نباید زیاد به تغییرات بین المللی و وعده های کشور ها و قدرت های بزرگ امیدوار بوده و بدان چشم بدوزیم. همینگونه کشور ها و قدرت های بزرگ نیز نبایستی نقش خدایی بخود گرفته و توده های مردم دیگر کشور ها را بوعده های ناشدنی خود بفریبند. هرگز از یاد نباید برد که در واقعه یازده سپتامبر، در اثر وعده ها و نوید های آقای بوش، چنین انتظارات و توقعات فوق العاده ای در منطقه و کشور بوجود آمده بود. اما در عمل دیدیم که به آن وعده ها هرگز عمل نگردید.بوش در تمام دوره حکومت اش در امریکا یگانه کاری که کرد در افغانستان یک اداره نا سالیم و نامشروع و غیر قانونی مخالف خواست مردم افغانستان را حمایت کرد و هریک از اعضای کابینه کرزی نمایندگی از یک کشور را ایجاد کرد که امروز یک خطر بزرگ برای مردم افغانستان و امریکا است.

اوباما در طول انتخابات به طور متمادی از شعار اصلاح و تغییر استفاده میکرد، از اینرو انتظار اینکه وی موجب وزش نسیم تغییرات درسیاست خارجی امریکا خواهد شد - هم در افکار عمومی داخلی و هم خارجی - به سطح بالائی رسیده است. چنین مشاهده می شود که انتظار انجام تغییرات در سیاست خارجی امریکا در کانون موضوعات عراق و افغانستان متمرکز شده است.

اوباما که خواهان عقب کشیدن سرباز از عراق میباشد، در نظر دارد تا افغانستان را در کانون مبارزه با تروریسم قرار بدهد. به عقیده وی میدان واقعی برای مبارزه با تروریزم کشور افغانستان می باشد. برای همین امریکا و متفقینش بایستی تمامی توجه و قدرت خود را به افغانستان معطوف سازند.

موضع اوباما درمورد افغانستان ار نظر تأمین توجه مجدد جامعه بین المللی به افغانستان از هم پاشیده فرصت خوبی محسوب میگردد. فقط قانع ساختن کشورهای عضو ناتو و در رأس آن ترکیه در زمینه افزایش شمار سربازان در افغانستان ماده دیگری برای دستور کار اوباما را تشکیل خواهد داد. مضافا براین هنوز معلوم نیست که اوباما در مورد مسئله افغانستان صاحب طرحی پرشمول میباشد یا خیر؟...

در آغاز تصور می شد که ، اوباما، نمادی است از اذعان به شکست سیاست های مبتنی بر اقتصاد نظامی و یک جانبه گرای آمریکا که در طول بیش از پنجاه سال این کشور را اندک اندک، ولی به صورتی پیوسته و عمیق، درون موقعیتی غیر قابل مدیریت فرو برد و میراثی شوم برای رئیس جمهور آتی آمریکا باقی خواهد گذاشت که حتی با هوشیار ترین کارشناسان و تیزبین ترین همکاران، خروج از آن و حتی بهبود تعیین کننده آن لااقل در چشم انداز یک دوره ریاست جمهوری تقریبا غیر ممکن است

اوباما با شعار تغییر سعی دارد تا کاری را که روسای سابق آمریکا نیکسون و ریگان انجام دادند و آمریکا را از بحران های ویتنام و گروگان گیری در ایران نجات دادند انجام دهد او ادعا می کند که تمام سعی خود را می کند که آمریکا را از این بحران ها که در سرتاسر جهان با آن گریبان گیر است نجات دهد و بهترین راهبرد را جنگ نرم می داند که از طرف حاکمان کاخ سفید در این راستا انتخاب و اجرا میشود.

به نقل از شبکه تلویزیونی فاکس نیوز نظرسنجی موسسه راسموسن ریپورتز در روزهای دوازدهم و سیزدهم ژانویه نشان می دهد، ۷۵ درصد از شرکت کنندگان در این نظر سنجی از سیاست های دولت مرکزی امریکا خشمگین هستند.

این درحالی است که فقط ۱۹ درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی ، اعلام کردند از سیاست های دولت باراک اوباما عصبانی نیستند. این نظرسنجی نشان می دهد میزان اعتماد امریکایی ها به باراک اوباما بسیار کاهش یافته است.

شش سال از تهاجم به عراق و به دنبال آن اشغال این کشور می‌گذرد. علی رغم “خروج” نیروهای آمریکا از شهرهای مهمّ عراق اشغال همچنان ادامه دارد. گرچه جمهوری‌ خواهان بر سر نقشۀ اوباما برای عراق کلی بالا و پایین پریدند و گفتند که او می‌خواهد “در برود” و چه و چه، امّا اوباما موقعیّت سیاسی و نظامی آمریکا در خاورمیانه را حفظ کرده است. تنها کاری که او کرده این است که مجبور شده عقب‌نشینی تاکتیکی کند تا بتواند برخی از چیزهایی را که در سال های اخیر از دست رفته اند، مجدّداً به دست آورد.

گرچه اکنون دولت عراق به طور رسمی بر مسند قدرت است، امّا آمریکا حضور نظامی طولانی‌ مدتی با طرح ها و ایده هایش دارد.

کاهش نیروهای آمریکا در عراق با تبلیغات بسیاری در بوق و کرنا شده است، امّا کسی چیزی از پیمانکاران امنیتی خصوصی نمی‌گوید که با حدود ۱۳۳ هزار نفر، ارتش خصوصی عظیمی از سربازان اجیر دارند (تقریبا به همان تعداد نیروهای حال حاضر آمریکا در عراق).

یک سال پیش از آنکه باراک اوباما وارد کاخ سفید شود، کاخ سفید و آنها که پیش از اوباما سکان هدایت آن را در اختیار داشتند، تغییراتی را در سیاست خارجی این کشور ایجاد کردند. به اعتقاد بسیاری از مفسران محافظه کار، شرایط جهنمی و بد اوباما باعث تضعیف موقعیت آمریکا شده است.

برای این که بدانیم کدامیک از این تعابیر صحیح تر است، بد نیست محور اصلی و مرکزی سیاست های خارجی این کشور را مورد توجه قرار داده و عملکرد دو رئیس جمهور اخیر این کشور یعنی جورج دبلیو بوش و باراک اوباما را از این منظر و در قبال کشور ها و مناطق مختلف مورد بررسی قراردهیم:

▪ چین

در سال های اخیر چین گسترش و نفوذ ژئوپلتیکی خود در منطقه آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی را افزایش داده است. علت دقیق این گسترش نفوذ این است که برقراری و گسترش روابط با چین در دستور کار سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا قرار دارد. البته دولت جورج بوش در ابتدای هزاره جدید رقبای چین را در انزوا قرار داد. در مقطعی از زمان نیز روابط چین با آمریکا دورانی از تنش و چالش را پشت سر گذاشت و در نهایت باعث شد وابستگی و همکاری دو کشور تا حد زیادی کاهش پیدا کند

اما واقعیت این است که تنش ایجاد شده بین این دو کشور بر سر این موضوعات به جای تضعیف روابط دو کشور، رویکردی شبیه به موضع هشت ساله گذشته آنها را تکرار کرده است.

▪ اروپا

با انتخاب اوباما به ریاست جمهوری آمریکا، رهبران اروپایی نسبت به بهبود روابط با آمریکا امیدوارتر شدند، اما گذشت زمان امید و آرزوهای آنها را بیش از پیش نقش بر آب کرد. یکی از ویژگی هایی که مانع از تحکیم عمقی و ریشه ای روابط پشت پرده اروپا و آمریکا درطول دهه گذشته بوده، این است که اروپایی ها به اندازه آمریکا از جانب منطقه استراتژیک خاورمیانه احساس تهدید و خطر نمی کنند. . ظاهراً اوباما تمایل چندانی به جلب حمایت کشورهای اروپای شرقی و قفقاز ندارد و ترجیح می دهد آنها با مسکو همکاری کنند. . البته هیچیک از اقدامات او گواهی بر تحقق شعار "تغییر" نیست. آنچه از شغار تغییر او به صورت عملی دیده شده این است که بوش اهل تقابل بود، اما اوباما خود را اهل تعامل نشان می دهد.

اگر سیاست ها و اقدامات تقریبا۲۰ ماه گذشته دولت اوباما را کنار هم بگذاریم ، به این نتیجه می رسیم که نه تنها در سیاست های خارجی و امنیتی ایالات متحده تغییری حاصل نشده بلکه دراین مدت دولت اوباما شرایط لازم و کافی برای دورخیز اغاز یک جنگ ویرانگر در منطقه خاورمیانه فراهم شده است

نشانه های تغییر در سیاست دولت اوباما هر چند مورد انتظار بود ، اما تا کنون جهان شاهد تغییری محسوس در سیاست ها و عملکرد ایالات متحده به جز ارایه برخی شعارها و تغییر ادبیات رییس جمهور آمریکا ( در مقایسه با رییس جمهور جمهوریخواه پیشین ) نبوده است .

واحدهای تحقیقاتی پنتاگون نیز چه در زمان اوباما و چه در زمان روسای جمهور سابق آمریکا همچنان کار خود را می کنند و به کار تحقیق و تولید جدید ترین سلاح ها با پیچیده ترین تکنولوژی های روز سرگرم هستند دولت اوباما همچنین در این مدت نه تنها پروژه استقرار سپر دفاع موشکی را به طور کلی کنار نگذاشت بلکه با تغییراتی جزئی در این طرح دولت بوش، آن را توسعه داده و به استقرار موشک های پاتریوت در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز تسری داد .

دولت اوباما در چارچوب کار بر روی ایجاد یک سیستم بازدارندگی موثر در قبال ایران با امضای قرار دادهای کلان میلیارد ها دلار از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس دریافت کرد.

بنابراین جهانیان اگر در گذشته با رویای خوش تغییر به بستر می رفتند امروز روز به روز به شرایطی نزدیک می شویم که جهانیان باید با کابوس دهشتناک جنگ از بستر برخیزند..

به نظر می رسد یکی از راه حل های اوباما در راهبرد جدید افغانستان کمک گرفتن از قدرتهای منطقه ای برای مهار خشونت در این کشور باشد چرا که در طول زمامداری جورج بوش دولت افغانستان هرگز نتوانست در مورد حضورنظامیان خارجی در کشور خود آرامش خاطر همسایگان و کشور های منطقه را فراهم آورد

اوباما و صلح خاور میانه منازعه میان اسرائیل و فلسطین یکی از مهم ترین چالش ها را در سیاست خارجی ایالات متحده پس از جنگ سرد به خود اختصاص داده است . در زمان جنگ سرد با وجود ساختار دو قطبی، آمریکا به عنوان یکی از بازیگران اصلی، نقش خود را در جهت مسئله صلح خاورمیانه ایفا می کرد. لیکن پس از جنگ سرد و با شکل گیری نظام تک قطبی مهم ترین بازیگر در عرصه بین المللی برای حل منازعه اصلی در خاورمیانه ایالات متحده می باشد . صلح خاورمیانه در سیاست های تمامی رهبران کاخ سفید پس از جنگ سرد از محوریت خاص بر خوردار بوده است

سیاست خارجی ایالات متحده در خلأ شکل نمی گیرد. سیاست خارجی آمریکا حاصل تعامل میان کوتاه سخن اینکه گروههای لابی ، نخبگان سیاسی و توجه به ارزش هایی چون مشروعیت است. دموکراسی ، سرمایه داری، لیبرالیسم و . مدیریت سیاسی می تواند در سیاست های این کشور تأثیر گذار باشد. هر چند تغییر در

گری سیمور معتقد است که زمان به سرعت به نفع ایران در حال سپری شدن است وی درباره ابزارهای در دست دولت اوباما برای مواجهه با ایران می گوید:" دولت اوباما همان ابزارهای تشویقی و تنبیهی را در اختیار دارد که در دوره بوش هم کمابیش از آنها استفاده می شد. "

سیمور در عین حال با اشاره به سختی های دیپلماسی اعمالی اوباما در قبال ایران معتقد است که اگر سیاست های تنبیهی اوباما در قبال ایران کارایی چندانی نداشته باشد نمی توان چندان به موفقیت گفت و گوها و رویکرد دیپلماتیک در قبال ایران امیدوار بود . وی در این زمینه می گوید که کارایی سیاست گفت وگو و دیپلماسی اوباما به پشتوانه شدت و قدرت گزینه های تنبیهی و تحریمی وی علیه ایران خواهد بود. متحدان اوباما معتقدند اوباید بداند که یک ایران دارای نقش منطقه‌ای به ضرر منافع ملی آمریکا نیست. نقطه اصلی شعار «تغییر» اوباما باید بر این محور استوار شود.

بر خلاف نگاه غالب در آمریکا، معضل اصلی ایران و آمریکا در حال حاضر، دریافت «تضمین‌های امنیتی» ایران از سوی آمریکا نیست، چراکه ایران خود «تولید کننده امنیت» در منطقه است و ایفای نقش آن برای ایجاد ثبات در منطقه حیاتی است

به احتمال زیاد سیاست اوباما درقبال ایران تفاوت چندانی با سلفش نخواهد داشت.او به مانند بوش از حمله نظامی نمی گوید و ظاهراً نوعی رابطه دیپلماتیک نصفه و نیمه مانند تاسیس دفاتر حفظ منافع در تهران و واشنگتن را دستور خود قرار خواهد داد.

در این میان نباید از این نکته غافل ماند که بعد از موافقت اوباما با بازگشت دوباره آمریکا به سیاست هسته‌ای و ساخت مراکز جدید اتمی در این کشور، روی تمامی امیدها و انتظارات فعالان محیط‌زیست در سراسر جهان خط بطلان کشیده شد. تنها یک حرکت در کنار شعار معروف انتخاباتی اوباما؛ « بله، ما می‌توانیم» کافی بود تا آمریکایی‌ها ۳۰سال به عقب بازگردند و خاطره فاجعه رخ داده در تری‌مایل آیلند و چرنوبیل و قربانیان بیگناه را به دست فراموشی بسپارند. ایالات متحده هم‌اکنون بیش از صد رآکتور اتمی برای تولید انرژی برق در اختیار دارد ولی برنامه ساخت این مراکز و بعد از فاجعه رخ‌داده در تری‌مایل آیلند متوقف شده بود. تصمیم جدید اوباما مبنی بر ساخت مراکز هسته‌ای جدید، اعتراض گسترده انجمن‌های زیست‌محیطی آمریکایی را که به نوعی احساس می‌کردند به حمایت‌های بی‌امان آنها از شعارهای تبلیغاتی اوباما علنا خیانت شده در پی داشت..

اوباما در سخنان خود در جریان رقابت‌های انتخاباتی گفته بود که هرگز روی پروژه هسته‌ای سرمایه‌گذاری نخواهد کرد. رئیس‌جمهوری آمریکا به‌منظور توجیه این خلف وعده خود تضمین داده که سیاست جدید هسته‌ای این کشور جزو برنامه‌ای است که ایجاد ۷۰۰هزار شغل جدید در بخش انرژی و ۸۰۰ پست دائمی را در دستور کار خود دارد. ضمن اینکه این سرمایه‌گذاری در تولید باتری‌های پیچیده برای خودرو، مدرن ساختن شبکه انرژی برق و الکتریسیته و ۲برابر کردن توانایی ایالات متحده به‌منظور تولید انرژی‌های قابل بازیافت، به کار گرفته خواهد شد.

رئیس‌جمهوری آمریکا با هدف پنهان‌کردن تسلیم شدن آشکار خود در برابر لابی‌های فعال اتمی در حزب دمکرات که بارها در مورد تصویب قانون محیط‌زیست او را تهدید کرده‌اند، بیش از هر موضوع دیگری به بحث اشتغال‌زایی و مبارزه با بیکاری (که به میزان ۷/۹‌درصد در ایالات متحده رسیده) و مقوله بازیافت انرژی تأکید کرد و در عین حال هشدار داد که سیستم ترقی صنعت انرژی پاک صرفا به بخش بازار کار مربوط نمی‌شود و در عین حال آمریکا را در رقابت بین‌المللی موجود در این زمینه هم به پیش خواهد برد.

اوباما با توجه به خوشبینی نسبت به او به ویژه در جهان اسلام می خواهد بیشترین تکیه بر دیپلماسی کند که ارزان ترین ابزار قدرت نیز هست و یک راه میانبر، گفتگو با بازیگران واسطه مانند پاکستان در مورد افغانستان و ایران برای ایفای نقش در منطقه .

انتخاب اوباما به عنوان برنده نوبل بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت تا یک قضاوت واقعی، زیرا عملکرد ۱۰ و یا ۱۱ ماهه معیار خوبی برای دریافت جایزه صلح نوبل نیست. در آن مراسم اوباما جمله‌ای گفت که همان جمله برای تصویر منحنی تغییر به سمت مخالف کافیست، این جمله تعجب همگان را برانگیخت. اوباما اظهار داشت که امریکا جنگ پیش گیرانه را برای جلوگیری از خطرات بین‌المللی عادلانه می داند. تا دوره ی آقای بوش گفته شده بود که‌این جنگ پیش گیرانه ضروری است. اما آقای اوباما نه فقط جنگ خود امریکا را بلکه هر گونه جنگ پیش گیرانه را عادلانه می داند، که‌این سخن بسیار عجیب است و اگر این مبنای رفتار امریکا باشد، در آینده باید منتظر حوادث ناگواری بود.

درباره تعهدات اوباما برای بستن زندان گوانتانامو و اعطای حقوق به بازداشت شدگان در برابر دادگاه های غیرنظامی براساس قانون بین الملل باید گفت که این تعهدات تاکنون عملی نشده است و با وجود اینکه اوباما در تاریخ ۲۹ اکتبر یادداشت قانونی را امضا کرد که به زندانیان گوانتانامو حقوق زیادی را می داد اما به زندانیان این حق را نمی داد که در برابر دادگاه های غیرنظامی محاکمه شوند و دادگاه های نظامی که در زمان جرج بوش برای این منظور تاسیس شد مامور رسیدگی به امور این زندانیان شدند.

چالش اصلی ایران با دولت اوباما در چگونگی خروج اوباما از سیاست خارجی بوش و ایجاد تغییر بنیادی در تعریف نقش منطقه‌ای ایران است. دولت اوباما باید درک کند که ماهیت قدرت و سیاست در خاورمیانه تغییر کرده و تمنقش سازنده تر در افغانستان، عراق و صلح شرق میانه دارد..

در عرصه مناقشه اسرائیل و فلسطین تقریباً مورد جدیدی مشاهده نمی شود. مساله قرارداد صلح میان اسرائیل و فلسطین نیز از همان دوران به اصطلاح خاکستری در دستور کار قرار دارد و همه ابتکارات و پروژه ها و طرح های صلح هم شبیه یکدیگر بوده و فقط تکرار شده اند. ادامه نشست های سران دو کشور نیز حاصل جدیدی در بر نخواهد داشت.

مساله اصلی بر سر یک قرارداد صلح نیست بلکه مساله به اجرا درآوردن چنین قراردادی است. این کار دقیقاً به این خاطر ناممکن است که با توجه به ضعف تشکیلات خودگردان در عمل کسی وجود ندارد که بتواند پس از خروج اسرائیل از کرانه باختری امنیت این منطقه را تامین کند. اوباما هم قادر نیست پس از خروج اسرائیل از مناطق فلسطینی مسوولیت امنیت این مناطق را قبول کند.

شبکه بلومبرگ در مطلبی درباره سیاست های رئیس جمهور جدید آمریکا می گوید: باراک اوباما با سیاست خارجی مبتنی بر تعامل و مشارکت فشرده با متحدان و دشمنان و یک رویکرد بین المللی برای مقابله با تکثیر هسته ای و تروریسم متعهد است.

مشاوران رئیس جمهور منتخب آمریکا می گویند او به اجرای وعده های خود در زمینه تسریع درخارج کردن سربازان آمریکایی از عراق و تقویت نیروهای آمریکایی درافغانستان خواهد پرداخت و از متحدان واشنگتن خواهد خواست نقش فعال تری در مبارزه با طالبان ایفاد کنند.

در مورد شعار تغییر اوباما، از ابتدا هم این بحث مطرح بود که پس از روی کار آمدن وی، تا چه اندازه‌این شعار واقعی بوده و تحقق خواهد یافت. ما با این واقعیت مواجه هستیم که اوباما شعار تغییر را مطرح و جایزه ی صلح نوبل را دریافت کرد، یعنی این جایزه را برای تغییر وضعیت جهان از حالت جنگ به صلح دریافت نموده است.

برای همه روشن است که اوباما استحقاق آنرا نداشت چرکز اصلی مسائل خاورمیانه از غرب با محوریت منازعه اعرا.ب و اسرائیل به مناطق شرقی با محوریت مسائل خلیج فارس و عراق تغییر جهت داده است؛ بنابراین، نقش ایران را که دارای توان بالای بازیگری در هر دو منطقه حساس خاورمیانه (خلیج فارس و خاور نزدیک) است، نمی‌توان نادیده گرفت.

به هم پیوستگی مسائل سیاسی ـ امنیتی این دو منطقه، نیاز به بازتعریف نقش ایران در سیاست خارجی آمریکا را اجتناب‌ناپذیر می‌‌کند. تأکید بر سیاست سنتی «توازن‌قوا» و حمایت «یکجانبه از نقش اسرائیل» در اوضاع کنونی نه کارآیی لازم را دارد و نه مورد پذیرش بازیگران مهم منطقه‌ای از جمله ایران است.

که تلاش اوباما برای بهبود چهره ایالات متحده در سطح جهان، موفقیتی را برای واشنگتن به ارمغان نیاورده است.موضوعی که اهمیت بیشتری دارد این است که اوباما در ۴مسئله مهمی که دستورالعمل سیاست خارجی وی را تعریف می‌کند، شکست خورده و نمره صفر گرفته است. بنابراین وی در حالی در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در سال۲۰۱۲ میلادی شرکت خواهد کرد که دستاورد مهمی در سیاست داخلی یا خارجی کسب نکرده است که بتواند به آن امید داشته باشد. علاوه بر این تمام مسائلی که برای دمکرات‌ها دردسرساز خواهند بود، در سال۲۰۱۲ اتفاق می‌افتند. کافی است فقط نگاهی به موردهای زیر بیندازید:

▪ عراق

اوباما نیروی بیشتری به عراق اعزام نکرد و در تلاش است که کم و بیش طبق برنامه‌ای که دولت بوش در سال۲۰۰۸ در مورد آن مذاکره کرده بود، سربازان آمریکایی را از عراق خارج کند اما اکنون مشخص شده است که افزایش خشونت‌ها در عراق شکستی راهبردی برای ایالات متحده تلقی می‌شود. به همین خاطر پیش‌بینی می‌شود هنگامی که نیروهای آمریکا از عراق خارج شوند، کنترل اوضاع در آن کشور هم به آسانی به هم می‌ریزد. اگر بخواهیم در این باره قضاوت کنیم، حتی در بهترین حالت هم، آمریکا در جنگ عراق شکست خورده است. مقام‌های واشنگتن طی سال‌های گذشته تریلیون‌ها دلار خرج کرده‌اند و هزاران نفر از سربازان ایالات متحده جان خود را از دست داده‌اند تا دولت بی‌ثباتی را در عراق بر سر قدرت بیاورند که بعید است بتواند با آمریکا روابط دوستانه برقرار کند. آمریکایی‌ها دوست ندارند که در عراق بازنده شوند. اگر چه این شکست کاملا به جورج‌بوش، رئیس‌جمهوری پیشین ایالات متحده مربوط می‌شود، با وجود این، اوباما به خاطر این نتیجه مورد سرزنش قرار می‌گیرد.

▪ ایران

اوباما در آغاز دوره ریاست‌جمهوری خود، در قبال ایران به بعضی از حرکات و ژست‌های نمادین دست زد اما وی به‌تدریج همان روش بی‌حاصلی را در پیش گرفت که دولت بوش بر استفاده از آن متمرکز شده بود و بر آن تأکید می‌کرد. موضع آمریکا در مورد ایران همچنان به این صورت است: نخست شما تمام خواسته‌های مارا انجام بدهید (برای مثال غنی‌سازی‌ هسته‌ای را به‌طور کامل متوقف کنید) و سپس ما شاید در مورد بعضی از موضوعاتی که درخواست کرده‌اید با شما گفت‌وگو کنیم.

▪ اسرائیل و فلسطین

هنگامی که اوباما به‌عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا انتخاب شد، در سال نخست متعهد شد که از موضوع تشکیل ۲ کشور حمایت کند. وی در این باره جدی به‌نظر می‌رسید اما اوباما در سخنرانی‌ خود در ژوئن ۲۰۰۹ موضع خود را در این‌باره تغییر داد. از آن پس اوباما از وعده‌هایش یکی پس از دیگری عقب‌نشینی کرد. مارتین ایندیک، سفیر پیشین آمریکا در اسرائیل، در مصاحبه اخیرش با روزنامه هاآرتص اعتراف کرد که اوباما به احتمال زیاد تحت‌تأثیر فشارهای لابی صهیونیستی قرارگرفته است. وی می‌گوید: لابی رژیم صهیونیستی در آمریکا از لحاظ سنتی، کاملا از حزب دمکرات حمایت می‌کند. اکثریت یهودیان ایالات متحده به باراک اوباما رأی دادند. آنها تمایل دارند که به نامزدهای حزب دمکرات رأی دهند و برای تبلیغات سیاسی سرمایه‌گذاری بسیار خوبی می‌کنند. بنابراین لابی صهیونیستی همیشه عامل مهمی برای نامزدهای دمکرات به حساب می‌آید.

اکنون به‌نظر می‌رسد که تلاش اوباما فقط بر آغاز مذاکرات مستقیم میان اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین متمرکز شده است. حتی اگر جورج میچل فرستاده ویژه اوباما به خاورمیانه هم برای شروع این گفت‌وگوها تلاش کند، این مذاکرات نتیجه مشخصی نخواهد داشت.ساخت‌وساز شهرک‌های صهیونیست‌نشین در سرزمین‌های اشغالی همچنان گسترش می‌یابد و آمریکا برای متوقف کردن آن هیچ تلاشی نخواهد کرد. مردم جهان به‌تدریج بیشتر به این نکته پی‌می‌برند که دولت اوباما نمی‌تواند راه حل «تشکیل دو کشور» را به واقعیت تبدیل کند. این موضوع برای آینده سیاسی اوباما بد خواهد بود و نشان می‌دهد مسئله مهم دیگری هم وجود دارد که وی نمی‌تواند به پیشرفتی در آن دست پیدا کند.

▪ افغانستان

برخی عقیده دارند که افشاگری اخیر سایت ویکی لیکس، اطلاعات جدیدی درباره جنگ افغانستان ارائه نمی‌دهد. در عوض، این سایت اخباری را که دیگران از منابع متعدد به دست آورده‌اند، مورد تأیید قرار می‌دهد. واقعیت این است که جنگ افغانستان روند بدی را طی می‌کند. پاکستان به‌عنوان شریک اصلی آمریکا اکنون حقه‌باز و دورو به حساب می‌آید و اوباما با تصمیم خود مبنی بر افزایش سربازان آمریکایی در افغانستان اشتباه بزرگی مرتکب شده است. اوباما اکنون گرفتار مشکلات بزرگی شده است و این بدان معناست که وی هدایت و سرپرستی دو جنگ شکست خورده را بر عهده دارد.

اوباما هیچ کدام از این جنگ‌ها را آغاز نکرده است اما این موضوع برای رأی دهندگان آمریکایی، حزب جمهوریخواه، احزاب راستگرا و رسانه‌های آنها اهمیتی ندارد.همچنین می‌توان نشانه‌های وخیم‌ترشدن روابط آمریکا با چین (مسئله‌ای که اثرات مهمی در بلندمدت خواهد داشت) و عدم‌پیشرفت در زمینه تغییرات آب‌وهوایی (یکی دیگر از اولویت‌های اوباما که تاکنون به‌نتیجه نرسیده است) را به فهرست شکست‌ها و ناکامی‌های وی اضافه کرد. اشتباه مهم اوباما این بود که وی سعی داشت سیاست خارجی بسیار متعارفی را دنبال کند که فرق زیادی با دوره دوم ریاست‌جمهوری بوش نداشت.

وی در شرایطی قرار داشت که سعی نکرد تفکرات خلاقانه و روش‌های جدید را آزمایش کند. در عوض اوباما با اجرای سیاست‌های خود شاهد مسائل نگران‌کننده معمول بود و به همان نتایجی دست یافت که رؤسای جمهور پیش از وی با آنها مواجه شده بودند. اگرچه بسیاری از کارشناسان هوشمند سیاسی از همان ابتدا به اوباما گفتند که راهبرد او در افغانستان با شکست روبه‌رو خواهد شد اما وی بر اجرای سیاست‌های غلط خود در این کشور همچنان پافشاری می‌کند.

اوباما با پیام‌های مثبت و هوشمندانه، توجیه و بهانه‌های ایرانی‌ها را برای رد کردن همکاری دائم از بین برد و با این اقدامات دشمنان سیاسی خود را در وضعی قرار داد که اگر روزی تصمیم گرفت با ایران در رویارویی سیاسی یا حتی نظامی قرار گیرد، بهانه‌ای برای مخالفت با این اقدام نداشته باشند.

عبدالرحمن راشد می نویسد : در گذشته سیاست‌های جرج بوش روشن و واضح بود و سیاست‌های ایرانی‌ها پیچیده اما امروز بر عکس، اقدامات ایرانی‌ها از سخنان آنها واضح‌تر است بر خلاف اوباما که دقیق نمی‌دانیم به کدام سو در حرکت است.

به عقیده نویسنده، اوباما در داخل و خارج آمریکا در حال ایجاد جبهه‌ای علیه ایران است به گونه‌ای که در آینده می‌تواند بگوید همه راهها و مشوق‌ها را به کار بسته و دیگر چاره‌ای جز رویارویی با ایران برای توقف برنامه هسته‌ای آن وجود نخواهد داشت. به نوشته الشرق الاوسط، اوباما مردی است که بسیار تمایل دارد وجهه او به عنوان رئیس جمهوری مسئول نشان داده شود کسی که از صلح سخن می‌گوید و خواهان آن است و در عین حال بر منافع عالیه کشورش اصرار دارد و این در حالی است که بوش خواهان آن است که جهان به قدرت رئیس جمهور قوی پی ببرد.

به عقیده نویسنده این مقاله، نرمش اوباما از شرارت بوش خطرناک‌تر است وی از روز اول اعلام کرد که دولتش برای همکاری با تهران آماده است و هیچ برنامه‌ خصمانه‌ای علیه نظام حاکم بر ایران ندارد و این سخنان تا آن اندازه پیش رفت که سخن از همکاری این دو کشور در افغانستان به میان می‌آید.

الشرق الاوسط نوشت: اوباما با پیام‌های مثبت و هوشمندانه، توجیه و بهانه‌های ایرانی‌ها را برای رد کردن همکاری دائم از بین برد و با این اقدامات دشمنان سیاسی خود را در وضعی قرار داد که اگر روزی تصمیم گرفت با ایران در رویارویی سیاسی یا حتی نظامی قرار گیرد، بهانه‌ای برای مخالفت با این اقدام نداشته باشند.

عبدالرحمن راشد در این مقاله نوشت: در گذشته سیاست‌های جرج بوش روشن و واضح بود و سیاست‌های ایرانی‌ها پیچیده اما امروز بر عکس، اقدامات ایرانی‌ها از سخنان آنها واضح‌تر است بر خلاف اوباما که دقیق نمی‌دانیم به کدام سو در حرکت است.

نیروهای طالبان کماکان در افغانستان قدرت دارند و "حامد کرزی " در افغانستان روز بروز نشان می‌دهد که بیشتر از کنترل آمریکا خارج می‌شود. و اسامه بن لادن که علت تجاوز آمریکا به افغانستان بود هنوز دستگیر نشده است و به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

ادامه ساخت شهرک‌ها توسط رژیم صهیونیستی در کرانه باختری موجب بالاگرفتن مشکلات آمریکا و اسرائیل شد و درست زمانی که همه انتظار داشتند که آمریکا به راه حل جدیدی در تقابل با اسرائیل دست پیدا کند این درگیری‌ها پایان یافت

" جاشوا بلکنی " هماهنگ کننده رسانه‌ای مرکز مطالعات جهانی‌سازی دانشگاه "لسبریج" کانادا، به بررسی شعارها وادعاهای اوباما قبل از انتخابات و سیاست‌های کاملا متناقض او پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری پرداخته است.

بنابراین گزارش، بلکنی معتقد است که مردم آمریکا دچار نوعی سردرگمی در مورد اوباما شده‌‌اند و نمی‌دانند کدام یک از دو چهره وی را باور کنند: یک قهرمان جنبش حقوق اجتماعی برابر و یا یک جنگ‌طلب که به دنبال ادامه جنگ‌افروزی‌های پیشینیان است؟

اولین دروغ همچنین شعارهای توخالی " تغییر " و "بله ما می توانیم" نیز از شعارهای فریبکارانه‌ی گروه اوباما بودند که اولین دروغ او خیلی زود جعلی بودن آن در اوایل ژانویه ۲۰۰۹ یعنی طی کشتار فلسطینیان توسط اسرائیل در غزه مشخص شد. کشتاری که طی آن نیروهای اسرائیلی در برابر مردمانی قرار گرفتند که اغلب آنها غیرمسلح و حتی دچار سوء تغذیه بودند

دومین دروغ نویسنده این مقاله با اشاره به سیاست‌های جنگ‌طلبانه اوباما وی را یادآور می‌شود که وی طی ۱۰۰ روز اول ریاست‌جمهوری خود شکنجه زندانیان در زندان‌های آمریکا را توجیه کرد و خواستار حمایت از دولت به منظور تجهیز مرگ‌آورترین مجتمع صنعتی نظامی دنیا شد.

سومین دروغ همچنین اوباما در کتاب خود که با نام " نجات رویای آمریکایی" منتشر کرده است، درمورد افزایش هزینه‌های نظامی می‌گوید: در واقع، با توجه به کاهش نیروهای ما بعد از جنگ عراق و افغانستان، احتمالا در آینده نیاز به بودجه بیشتری به منظور آمادگی، بازسازی و جایگزینی تجهیزات خواهیم داشت."

چهارمین دروغ اوباما راه هر گونه تلاش برای تعقیب جنایتکاران جنگی دولت بوش را مسدود کرد، دادن مصونیت به استادان حقوق از قبیل "جان یو" و "آلبرتو گونزالس" که شبه توجیهات حقوقی را برای شکنجه و گروگان‌گیری‌های کاخ سفید فراهم کردند نیز از دیگر اقدامات او بود.

اوباما با استقرار موشک‌هایی در اطراف مرز روسیه ادعا می‌کند که این اقدام را برای مقابله با ایران که "تهدیدی واقعی" برای اروپا و آمریکا محسوب می‌شود،‌ انجام می‌دهد. این در حالی است که آژانس بین المللی انرژی اتمی تصریح کرده است که ایران، بر خلاف پاکستان ، انگلیس، اسرائیل و برخی دیگر از دوستان آمریکا، هیچ گونه برنامه ساخت تسلیحات هسته‌ای را در دست اجرا ندارد

پنجمین دروغ همچنین سیاست استعماری بوش علیه مردم افغانستان نیز نه تنها "تغییر" نکرد، شدیدتر هم شد. بطوریکه اوباما دستور ساخت یک سری از پایگاه‌های دائمی را در سراسر این کشور ویران شده، صادر کرد.

ششمین دروغ این گزارش در ادامه و به عنوان ششمین دروغ با اشاره به سیاست‌های اوباما در قبال ایران، روسیه و چین می‌نویسد: سیاست های امپریالیستی اوباما در برابر قدرت‌های در حال ظهوری همچون روسیه و چین نیز صرفا حالت سیاست‌های دوران جنگ سرد را دارد. اوباما با استقرار موشک‌هایی در اطراف مرز روسیه ادعا می‌کند که این اقدام را برای مقابله با ایران که "تهدیدی واقعی" برای اروپا و آمریکا محسوب می‌شود،‌ انجام می‌دهد. این در حالی است که آژانس بین المللی انرژی اتمی تصریح کرده است که ایران، بر خلاف پاکستان ، انگلیس، اسرائیل و برخی دیگر از دوستان آمریکا، هیچ گونه برنامه ساخت تسلیحات هسته‌ای را در دست اجرا ندارد.

هفتمین دروغ این نویسنده کانادایی در ادامه با اشاره به سیاست‌های اوباما در قبال عراق می‌نویسد: دروغ بزرگ دیگر اوباما که در تبیلغات انتخاباتی وی مطرح می‌شد، وعده عقب نشینی نیروهای ایالات متحده از کشوری بود که آمریکا آن را تخریب کرده و به حمام خونریزی‌های فرقه‌ای تبدیل کرده بود. اما این دروغ در حالی شکل گرفت که از یک طرف رسانه‌های طرفدار اوباما ، ادعا می‌کردند که نیروهای امریکا به زودی از عراق خارج خواهند شد و از سوی دیگر وب سایت‌های دولتی ارتش آمریکا تاکید می‌کردند که ۷۰ هزار سرباز آمریکایی طی ۱۵ تا ۲۰ سال آینده در عراق باقی خواهند ماند. همچنین "هیلاری کلینتون"، وزیر خارجه آمریکا نیز طی یک سخنرانی این استراتژی بلند مدت حضور در عراق را بطور ضمنی تایید کرد.

هشتمین دروغ بلکنی در ادامه گزارش خود همچنین با اشاره به جنگ آمریکا علیه افغانستان و کشتار غیرنظامیان افغان بدست نیروهای آمریکایی می‌نویسد: آمریکا حتی به قلمرو پاکستان نیز تجاوز کرده است، بطوریکه ۷۰۰ روستایی بی‌گناه پاکستانی بر اثر بمباران هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی کشته شده‌اند.

نهمین دروغ این گزارش همچنین تاکید می‌کند که همه ما به خوبی می‌دانیم که کودتای هندوراس نیز با حمایت واشنگتن صورت گرفته تا تغییرات مورد نظر آمریکا، در آمریکای لاتین نیز اجرا شود.

در انتها نویسنده گزارش با به تمسخر گرفتن ادعاهای تغییر اوباما و طرفداران او می‌گوید: پس کجاست آن تغییری که اوباما در مبارزات انتخاباتی خود متعهد شد؟ و مهمتر از آن مخالفان چپ‌گرایی که اکثرا در طول سال‌های ریاست جمهوری بوش جنبش صلح را تشکیل دادند کجا هستند؟ و دست آخر اینکه آیا نام اوباما که از آن برای تبلیغات سیاست‌های آمریکا استفاده می‌شود، یک ترفند تبلیغاتی از سوی کسانی نیست که منفعت خود را در جنگ‌افروزی می‌بینند.

● نتیجه گیری

اصلاح وضع اقتصادی مهم‌ترین معیار در نظر اکثریت رأی‌دهندگان در نوامبر ۲۰۱۲ خواهد بود. طرح پیشنهادی اوباما برای بسته محرک اقتصادی به زودی از مرز یک تریلیون دلار خواهد گذشت و ممکن است به تدریج مقدمات بهبود وضع اقتصادی و افزایش تقاضا و مصرف فراهم گردد که این با منطق سیکل اقتصادی سازگار است و به نظر می‌رسد تا سال ۲۰۱۱ شواهد قابل لمسی از بهبود قابل مشاهده باشد. اما نکته حائز اهمیت پیامدهای سیاسی این وضعیت اقتصادی در کنار جهت‌گیری کلان سیاست خارجی دولت اوباماست. رکود جهانی در حوزه اقتصاد تابع رکود و بحران اقتصادی آمریکاست

اوباما به گفته نزدیکانش خود را کارشناس مسائل سیاست خارجی می داند. در حوزه سیاست داخلی اوباما تنها و تنها نقش یک خودکار برای امضا را بازی می کند . طرح ها را هم حزبی هایش می کشند و در نهایت او تنها امضا می کند . از طرح های اوباما در حوزه اقتصاد تا بحث بهداشت عمومی همه و همه دستاورد کارمندان کاخ سفید و نمایندگان کنگره بود . در حوزه سیاست خارجی اما تصمیم های بزرگ دست پخت شخص رئیس جمهور است . این اوباما بود که تصمیم گرفت سی هزار نیرو کمتر از حد مورد درخواست ژنرال خود سرباز به افغانستان اعزام کند . این اوباما بود که به طالبان در خصوص زمان خروج از افغانستان خبررسانی می کند . اوباما بود که در ازای همکاری روسیه در پرونده هسته ای ایران از خیر سامانه دفاع موشکی با روس ها می گذرد . اوباما است که در ظاهر بنیامین نتانیاهو را می کوبد و به اعلام یکجانبه استقلال فلسطین چراغ سبز نشان می دهد . این اوباما بود که در مناقشه قضایی در هندوراس از رئیس جمهوری محبوب هوگو چاوز ونزوئلایی دفاع کرد دلیل اخراج ژنرال دیوید مک کریستال از افغانستان ، مصاحبه با رولینگ استون و سخن گفتن بی پرده در باب همکاران نبود. دلیل اصلی این بود که مک کریستال اعتقادی به برد در جنگ افغانستان نداشت .

انگیزه اوباما از این تصمیم گیری ها هر آنچه که باشد، همگان را ناامید کرده است . اوباما باز هم با چالشی جدید روبه رو است . ژنرالی جدید به دستور او به افغانستان می رود . مردی که اعتقاد دارد تعیین ضرب الاجل زمانی برای خروج از افغانستان اشتباه است . افغانستان جنگی نیست که بتوان آن را ظرف چند ماه به دیگران سپرد و رفت . امریکا باید حداقل های خود را در افغانستان در آغوش بکشد و پس از آن ترک محل ماموریت را توجیهی یابد .. طالبان نباید به قدرت بازگردند. باز هم توپ در زمین اوباما است . آیا این بار ضربه ای جدی تر به توپ می زند؟

جنگ در افغانستان به بیراه رفته است. دستان دراز شده اوباما برای دوستی با ایران بی پاسخ مانده است . دوستی با روس ها حکم آواز دهلی را دارد که از دور شنیدنش لذت بخش است . کشورهای اروپایی که زمانی مجنون شخصیت رئیس جمهوری جدید امریکا شده بودند، این روزها از اعزام سربازان بیشتر به افغانستان هم حذر می کنند. رابطه شخصی اوباما با مرکل از آلمان، سارکوزی از فرانسه و کامرون از بریتانیا چندان تعریفی ندارد .تلاش باراک اوباما برای دوستی با جهان اسلام دستاوردی به دنبال نداشته است . تعداد عملیات های تروریستی در خاک امریکا در سال ۲۰۰۹ به بالاترین حد خود رسید. در هندوراس هم زمانی که رئیس جمهوری این کشور که از طرفداران چاوز است دستانش را برای در آغوش کشیدن غیرقانونی قدرت دراز کرد، اوباما باز هم قافیه را باخت

یهودیان و صهیونیست‌ها در آمریکا صاحب ثروت، موقعیت و نفوذ هستند و تاثیر زیادی بر سیاست‌های آمریکا می‌گذارند. تعهدات آمریکا نسبت به اسرائیل و روابط استراتژیک این دو جزء ضرورت‌های تغییرناپذیر سیاست خارجی آمریکا است و با تغییر روسای جمهور تغییر نمی‌کند. تنها شدت و ضعف اعمال روش‌ها می‌تواند مایه خشنودی یا ناخشنودی کمتر و بیشتر صهیونیست‌ها از هرکدام از روسای جمهور آمریکا باشد. در مرور رفتار جمهوریخواهان و دموکرات‌ها نیز نمی‌توان تفاوت چشمگیر و معنی‌داری در چگونگی کار آنان با اسرائیل پیدا کرد؛ اما گاه دراین مرور به نظر می‌رسد که دموکرات‌ها راحت‌تر از جمهوریخواهان با اسرائیلی‌ها کار می‌کنند.

اوباما که با لبخند وارد کاخ سفید شده بود با توجه به تاریخچه روسای جمهور آمریکا نمی شود به او دل بست . چرا که همه جنجا لها برای این است که نشان دهد واشنگتن دارد کاری می‌کند در حالی که واشنگتن هیچ کاری نمی‌کند.

کاوه دانش

ذبیح دانشجو

کارشناس علوم سیاسی

▪ پانوشته‌ها

ـ چالش های پیش روی اوباما در خاورمیانه/ریچارد هاس

ـ عبدالرحمن راشد، نویسنده الشرق الاوسط

ـ جاشوا بلکنی " هماهنگ کننده رسانه‌ای مرکز مطالعات جهانی‌سازی دانشگاه "لسبریج" کانادا

ـ بیلان شش ماهه حکومت اوباما، نوشته ایناتسیو رامونه ترجمه شروین احمدی

ـ گری سیمور، مشاور عالیرتبه آمریکا در زمینه مسائل هسته‌ای