پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
که با من هر چه کرد، آن آشنا کرد
پیش از آمدنش صدایش میآید. تا سر بگردانم از اتاق انتظار گذشته و خودش را به آستانه اتاقم رسانده. خروشان و برافروخته است. مشت گرهکردهاش را جلوی سینه گرفته. نگاهش که میکنم لحظهای مکث میکند. نفس عمیقی میکشد، گامی عقب میگذارد و از دایره دیدم پنهان میشود. مرد چهل ساله، از بیماران جدید من است. دو هفته پیش اول بار با صورتی ملتهب که از شدت درد چروکیده بود پیش من آمد. ریشه درد عفونتی بود که یکی از دندانهای پیش بالا را در خود کشیده بود. آمده بود به نیت کشیدن دندان. دندان را نکشیدم. او را مجاب کردم که با درمان ریشه میتوان درد را ساکت کرد؛ هرچند ضایعه کیستیک انتهای ریشه ممکن است کار را ختم به یک جراحی اپیکو در سالهای آینده کند. تن داد به درمان پیشنهادی و به یاد دارم که حین خروج از مطب خم شد تا دستم را ببوسد...
از جا بلند شدم و به سمت بیمار برافروختهام رفتم. کار دندان او را طی چند جلسه تقریبا به آخر رسانده بودم. درمان ریشه را کامل کرده بودم، با یک پست فایبر ساختار از دست رفته دندان را بازسازی کرده و برای بردن دندان به زیر روکش از آن قالب گرفته بودم. در چنین شرایطی انتظار نداشتم آنطور که او حکایت کرد دندان دوباره دچار دردی حاد شود، طوری که او را نیمههای شب جمعه از تختخواب بیرون بکشد تا دربهدر خیابان کند برای یافتن یک دندانپزشک. آنطور که حکایت میکرد وقتی همکارم نتوانسته علت روشنی برای انفجار دوباره درد زیر دندان مذکور بیابد شروع به گرفتن سابقه از بیمارم کرده است. بیمار مثنوی درمان دندانش را با زبان عامیه شرح میدهد و البته اشاره میکند به استفاده من از کلاف بههم پیچیده سفید رنگ و باریکی که حین قالبگیری از دندان با یک قلم دندانپزشکی به زیر لثه او فشردهام که برای او مشکوک و غیر قابل توجیه آمده و درد دندان شاید از همان روز شروع شده.
نمیدانم همکار گرانقدرم در آن نیمه شب تعطیل طبق چه منطقی با شنیدن توضیحات بیمار از تعجب شاخ درآورده که: «نخ کرد توی لثهات؟» تا او را به حقانیت کار من مشکوک کند و با کمی دستکاری دندان و تزریق یک بیحسی، پنجاه هزار تومان حق ویزیت بگیرد و بیمار را صبح روز شنبه، به خونخواهی سراغ من بفرستد. گرچه سعی کردم توضیح دهم نخگذاری دندان یکی از مراحل معمول قالبگیری از دندان است، همکار نیمه شب، چنان او را پخته بود که بیمار قانع نشد و توضیحات را، مالهکشی روی اهمالم قلمداد کرد. برافروخته از مطب خارج شد و دیگر نیامد تا روکش دندان برای من به یادگار باقی بماند. بعدها در نقد این جریان، همکارانم راهکارهای متفاوتی را برای حل اینگونه بحرانها پیشنهاد کردند. اما پیشنهادی که به دلم چسبید این بود که از بیمار بخواهم شماره دندانپزشک نیمه شبش را بگیرد و گوشی را به من بدهد تا چند عبارت چارواداری نصیبش کنم که بیمار و همکارم حساب کار دستشان بیاید.
دکتر سیامک شایان
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب انتخابات دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی روز دختر رافائل گروسی رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی حجاب مجلس انتخابات مجلس
قتل تهران پلیس هواشناسی شهرداری تهران وزارت بهداشت بارش باران آموزش و پرورش سیل فضای مجازی سلامت قوه قضاییه
گاز دولت مالیات خودرو قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا مسکن حقوق بازنشستگان ایران خودرو بازار خودرو بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب تهران نمایشگاه کتاب تلویزیون کتاب محمدمهدی اسماعیلی سینمای ایران سریال دفاع مقدس سینما تئاتر موسیقی رسانه ملی
دانشجویان دانش بنیان اینوتکس
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین جنگ غزه آمریکا رفح روسیه حماس حمله به رفح نوار غزه ترکیه
فوتبال رئال مادرید استقلال پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ لیگ برتر بازی ذوب آهن لیگ برتر ایران نساجی لیگ برتر فوتبال ایران
اینترنت تبلیغات اپل عیسی زارع پور سامسونگ ناسا گوگل آب مایکروسافت نوآوری
هندوانه آسم سنگ کلیه بیماران خاص کمردرد ناباروری بیمه سبزیجات اعتماد به نفس